زیبا خندان میرید یا گریان؟ در روایت داره یکی این سوال رو از ابوذر یار پیامبر پرسید. آقا فرمود چون می دونه آن طرف رو خراب کرده و اینجا رو آباد، کی دوست داره
از جای آباد بره جای خراب. 1 لذا شهدا برای مرگ لحظه شماري مي كردند، مشتاق بودند، چرا؟ مثل شیطان پرستها جهنم رو جای خوبی میدیدند؟ نه بلکه اشتیاقشون به اون دنیا به دو دليله:
دلیل اول اشتیاق شهدا به عالم پس از مرگ :
اولین دلیل اینه که دارند به پاداششون مي رسن! چون به وعده هاي خدا ايمان داشتند و براي رسيدن به آنها با تمام توانشون تلاش كرده بودند، ومنتظر پاداشش هستند. تازه اول لذت بردنه! چرا مشتاق نباشند؟ خدا كارهاي سختي از ما نخواسته، خواسته او رو به خواسته هاي دلمون و چند ساعت لذت نفروشيم اين خواسته زياديه؟ اينكه او رو و خواسته اش رو به يك دختر يا پسر ، اينكه دروغ نگيم، موسيقي حرام گوش ندهيم، اينكه روزي 20 دقيقه باهاش حرف بزنيم خيلي سخته؟ بعضي ها ماه رمضون مي پرسن روزه بگيريم نماز نخونيم باطله؟ ميگم: باطل نيست اما خيلي زشته معنيش رو مي دوني چرا؟ چون انگار با زبان بي زبوني داري به خدا مي گي: حاضرم از صبح تا شب گرسنگي بگشيم ولي با تو 10 دقیقه حرف نزنم؟؛ چقدر زشته؛ بچه ها، مثل يه داداش بهتون ميگم مثل دادش برام عزيزيد، نمي خوام يكيتون جهنمي بشه؛ يه توصيه رو از برادرتون يادتون باشه، هيچ وقت همه پل هاي پشت سرتون رو خراب نكنيد، هيچ وقت با نماز شوخي نكنيد، هرکسی که زندگیش بي نماز باشه طبق آيه قرآن قطعاً اهل جهنمه! 2 مگر اينكه تا دير نشده توبه كنه و با نماز ظهر عاشوراي امام حسين عليه السلام مثل آقاش اهل نماز باشه نه مثل يزيديها بي نماز، شهدا اگر مشتاق مرگ بودن چون مرگ را تمام شدن لذتها نمي ديدند و آغاز عذاب، چون مي دونستند چه كردند، مرگ رو آخر سختي ها مي ديدند و اول خوشي، لذت و نعماتي كه نديديم و نشنيديم. 3 كي بدش مياد از حورالعين و خوردنيهاي بي نهايت بدون هيچ سختي و مشكل مگر توي اين دنيا همه خود كشي نمي كنند از جمله ما براي يك زندگي مرفه پر از لذت و بدون سختي كه هيچ وقت هم پيداش نمي كنن، پولدار ترين ها هم توي اين دنيا لذت بدون سختي پيدا نميكنند، «لقد خلقنا الانسان في كبد»4 دنيا جاي لذت نيست، ما رو براي لذت اينجا نياوردند اومديم تا نشون بديم لياقت داريم يا نه؟ يك ذره خدا نعمت داده تا ببينه چه كاره ايم؟ چند مرده حلاجيم؟ اگه خودمون رو نشان داديم تازه نعمتها برامون آماده كرده، فرموده: براي بنده هاي خوبم چك سفيد امضاء ميدهم، نگو خداقيامت چي ميده؟ فرموده: «لهم ما يشاوون ولدينا مزيد» 5 ميگه: هر چي تو بخواي، چي مي خواي؟ ديگه راهي براي فرار نگذاشته. بیاید قبل اینکه دیر بشه ازخواب غفلت بیدار بشیم ،از امام علي عليه السلام روايت داريم: «الناس نیام اذا ماتوا انتبهوا » 6، این یه واقعيته؛ آدم بعد از مرگ تازه بيدار ميشه، مي فهمه كجا بوده، چه خبر بوده،یکی از اساتید می گفتند: این بچه ما وقتی توی قم بودیم، می پرسید: بابا تهران کجاست؟ می اومدیم وارد تهران می شدیم، می گفتم: ببین اینجا تهرانه. می گفت: نه اینجا خیابونه. می رفتیم خونه پدر بزرگش. می گفت: آقا جون تهران کجاست؟ می گفت: همین جا تهران دیگه؛ می گفت: نه اینجا خونه شماست. ما مونده بودیم تهران را چه جوری به این بچه نشون بدیم. یکبار سوار هواپیما شدیم که بریم مشهد. تا هواپیما دور زد یک لحظه شهر تهران دیده شد، گفتم: ببین اینجا تهرانه. گفت: آها؛ همه اش تهرانه؟ گفتم: آره، گفت: پس خیابونها و خونه پدر بزرگم هم توی تهرانه. گفتم: آفرین. حالا حکایت ما هم مثل اون بچه است. هر چی می گن دنیا عمرش کمه ما نمی فهمیم. هر چی می گن بالذات حرام برای خود عذاب فراهم نکن. باز نمی فهمیم، ولی وقتی ما رو سوار اون هواپیمای چوبی کردن، وقتی همه دوستانمون زیر تابوت رو گرفتن و هی گفتن: بلند بگو لا اله الا الله، اونجا همه دنیا رو می فهمیم. یک ملک می آید دم گوشمون می گه: فلانی عمر دنیا کوتاه بود، نه؟ میگم: آره به خدا. می گه: خیلی ارزش نداشت آدم خودش رو آلوده دنیا کنه، نه؟ می گیم: نه اصلا ارزش نداشت. می گه: اون لذات
***
1. قال رجل لأبی ذر (رحمه الله): ما لنا نکره الموت؟ قال لأنکم عمرتم الدنیا و خربتم الآخره فتکرهون أن تنتقلوا من عمران الی الخراب 2.(بحار الانوار ج 6 ص 137، کتاب العدل و المعاد باب حب لقاء الله و ذم الفرار من الموت حدیث 42)
يَتَسَاءَلُونَ عَنِ الْمُجْرِمِينَ مَا سَلَكَكمُْ فىِ سَقَرَ قَالُواْ لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ (سپس متوجه مجرمین شده مىگويند) چه چيز شما را به دوزخ درآورد؟گويند: ما از نمازگزاران نبوديم. (40-43 مدثر)
ولی چهره ای نشان می داد که ناراحت است و به من نفرمود بنشین. نزدیکش رفتم. در این هنگام وسایل اسباب بازی از جیبم به زمین افتاد. آن حضرت خشمگینانه به من نگریست سپس آن وسائل اسباب بازی را به طرف چپ و راست افکند و آنگاه به من فرمود ما لهذا خلقنی الله، ما انا و اللعب (خداوند مرا برای این بازی ها نیافریده است، مرا به بازی های کودکانه چه کار؟)من با شرمندگی عذر خواهی کردم، مرا ببخشید، آنگاه از محضرش بیرون آمدم. (بحار ج50 ص 59 و دلائل الامامه ص 213)
5. متن زیر، آخرین نوشته دکتر چمران می باشد که چند دقیقه قبل از شهادت آن را نگاشته است: «ای حیات! با تو وداع می کنم، با همه مظاهر و جبروتت. ای پاهای من! می دانم که فداکارید و به فرمان من مشتاقانه به سوی شهادت –صاعقه وار- به حرکت در می آیید، اما من آرزویی بزرگ تر دارم. به قدرت آهنینم محکم باشید. این پیکر کوچک ولی سنگین از آرزو ها و نقشه ها و امید ها و مسئولیت ها را به سرعت مطلوب به هر نقسه دلخواه برسانید. در این لحظات آخر عمر، آبروی مرا حفظ کنید. شما سالهای دراز به من خدمت ها کرده اید. از شما آرزو می کنم که این آخرین لحظه را به بهترین وجه ادا کنید. ای دست های من! قوی و دقیق باشید. ای چشمان من! تیزبین باشید. ای قلب من! این لحظات آخرین را تحمل کن. به شما قول می دهم که پس از چند لحظه همه شما در استراحتی عمیق و ابدی آرامش خود را برای همیشه بیابید. من چند لحظه بعد به شما آرامش می دهم، آرامشی ابدی، چه، این لحظات حساس وداع با زندگی و عالم، لحظات لقای پروردگار و لحظات رقص من در برابر مرگ باید زیبا باشد.» (کتاب افلاکیان زمین ج4 صفحه 16)
هم لذات حقیقی نبودند، نه؟ می گیم: نه اصلا به درد نمی خوره . می گه: خوب حالا دنیا رو خوب شناختی؟ می گیم: آره خوب شناختم. می گه: حیف که دیر شناختی :1
مرا ز لذت پرواز آشنا کردند تو در فضای چمن آشیانه می خواهی
لذا سید شهیدان اهل قلم میگه : هنر آن است که بمیری قبل از آنکه بمیرانندت. قرآن هم مي فرمايد: «فبصرك اليوم حديدٌ» 2 ولي اون بيداري كه ديگه فايده نداره آخه «اليوم حساب بلا عمل» 3 اما اگه آدم توي اين دنيا بيدار شه وقت براي عمل و تغيير آخرت داره!
دلیل دوم اشتیاق شهدا به عالم پس از مرگ :
اما علت شوق حضرت قاسم عليه السلام و شهدا ما به مرگ فقط اين حقيقت نبود باور كنيد فقط اين نبود، يك عامل ديگه هم بود كه شايد اگه بگم همه بفهمند اما ميگم شايد برخي از شما بفهميد و دنبالش بريد، شهيد چمران رو نمي دونم چقدر مي شناسيد، آدم بي كلاسي نبوده از كلاسش همين بس كه سال 1350 دكتراي فيزيك پلاسماي هسته اي رو از دانشگاه آمريكا گرفت، اون موقع اين رشته در آمريكا يعني همه چيز اما اينها چمران رو سير نمي كرد، روح او اونقدر بزرگ شده بود كه اينها رو كمتر از اونها مي ديد كه حتي عمرش رو براش صرف كنه پول، خونه، ماشين براي بچه ها خيلي جذابه، براي آدم بزرگها اسباب بازيه؛ قرآن بهشون ياد داده كه مي فرمايد: «انما الحياة الدنيا لعبٌ و لهوٌ و زينه » از اهل بيت ياد گرفتند مثل امام جواد عليه السلام كه در چهار سالگي فرمود: ما براي بازي خلق نشده ايم.4
امريكا رو ول كرد رفت لبنان، دست نوشته هاي امريكاش رو بخونيد حرفهاي منو مي فهميد يك كتاب ازش چاپ شده كه دست نوشته هاي اون روزهاي چمران؛ اسمش هست «خدا بود و ديگر هيچ نبود» خيلي زيباست، چمران در لبنان رييس يتيم خانه بود وقتي اومد ايران، همسرش ميگه در كردستان كه مي جنگيديم بعضي از شب ها حتي موكت نداشتيم زيرمون پهن كنيم، روي شن مي خوابيديم، يكي نيست بگه چمران اينجا چي مي خواي برو امريكا، امكانات، لذت ...... اما اينها رو چمران ريز ميبيند اگه بگي به چمران اونجا دنبال چي مي گردي حرفش دو بيته:
رشته اي بر گردم افكنده دوست مي كشد هر جا كه خاطر خواه اوست
رشته بر گردن نه از بي مهري است رشته عشق است و بر گردن نكوست
اين رو من نمي گم خودش ميگه، فيلم لحظات شهادتش هست و دست نوشته قبل از شهادتش كه ميگه: اي پاهاي من در اين لحظات رقص معنوي در برابر معشوق آبروي من را نگه داريد.... 4
اما مي دونيد امام حسين عليه السلام وقتي جواب قاسم را شنيد به او چي گفت، فرمودند:«بعد بلاءٍ عظيم»
***
1. حجت الاسلام والمسلمین حاج آقای پناهیان .
2. لَّقَدْ كُنتَ فىِ غَفْلَةٍ مِّنْ هَاذَا فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ : (به او خطاب مىشود:) تو از اين صحنه (و دادگاه بزرگ) غافل بودى و ما پرده را از چشم تو كنار زديم، و امروز چشمت كاملًا تيزبين است! (سوره مبارکه ق- آیه22) تفسیر :آرى پردههاى جهان ماده: آمال و آرزوها، عشق و علاقه به دنيا، زن و فرزند و مال و مقام، هوسهاى سركش و حسادتها، تعصب و جهل و لجاجت به تو اجازه نمىداد كه امروز را از همان زمان بنگرى، با اينكه نشانههاى معاد و رستاخيز روشن بود و دلائل آن آشكار! امروز گرد و غبار غفلت فرو نشسته، حجابهاى جهل و تعصب و لجاج كنار رفته، پردههاى شهوات و آمال و آرزوها دريده شده، حتى آنچه در پرده غيب مستور بوده ظاهر گشته است، چرا كه امروز" يوم البروز" و" يوم الشهود" و" يوم تبلى السرائر" است! به همين دليل چشمى تيز بين پيدا كردهاى، و به خوبى مىتوانى حقائق را درك كنى! آرى چهره حقيقت پوشيده نيست، و جمال يار پرده ندارد، اما غبار ره را بايد فرو نشاند تا بتوان آن را تماشا كرد. اما فرو رفتن در چاه طبيعت، و گرفتارى در ميان انواع حجابها، به انسان اجازه نمىدهد حقائق را به خوبى ببيند، ولى آن روز كه تمام اين علائق و پيوندها بريده مىشود طبعا انسان درك و ديد تازهاى پيدا مىكند، و اصولا روز قيامت روز ظهور و آشكار شدن حقائق است." حديد" در اصل به معنى" آهن" و نيز به معنى چاقو يا شمشير تيز است، سپس به تيز بينى، و تيز فهمى، اطلاق شده است، همانگونه كه" برنده" صفت شمشير و كارد است اما در فارسى به زبان گويا و نطق فصيح نيز برنده اطلاق مىشود، و از اينجا روشن مىشود كه منظور از" بصر" در اينجا چشم ظاهر نيست، بلكه همان چشم عقل و دل است. (تفسیر نمونه ذیل آیه)
3.إرشادالقلوب ج : 1 ص : 192.
4. علی بن حسان واسطی گوید: مقداری وسایل اسباب بازی کودکانه، که بعضی از آنها از نقره بود با خود برداشتم، تا نزد حضرت جواد (ع) ببرم و به اهدا نمایم. کنار در خانه رفتم. از خدمتکارشان به نام موثق اجازه ورود خواستم، پس از اجازه به محضر حضرت جواد رسیدم و سلام کردم و جواب سلام مرا داد.
*قسمت سوم*
*برگرفته از کتاب:*
*سه دقیقه در قیامت*
*تجربه ای نزدیک به مرگ از جانباز گمنام*
روز بعد از صبح زود دنبال حکم سفر مشهد بود همه سوار اتوبوس ها بودند که متوجه شدم رفقای من، حکم سفر را از سپاه شهرستان نگرفته اند. سریع موتور پایگاه را روشن کردم و با سرعت به سمت سپاه، رفتم. در مسیر برگشت سر یک چهارراه راننده پیکان بدون توج به چراغ قرمز جلو آمد و از سمت چپ با من برخورد کرد. آن قدر حادثه شدید بود که من پرت شدم روی کاپوت و سقف ماشین و پشت پیکان روی زمین افتادم. نیمه چپ بدنم به شدت درد می کرد راننده پیکان پیاده شد و بدنش مثل بید می لرزید فکر کرد من حتما مرده ام یک لحظه با خودم گفتم: پس جناب عزرائیل به سراغ ما هم امد. آن قدر تصادف شدید بود که فکر کردم الان روح از بدنم خارج می شود به ساعت مچی روی دستم نگاه کردم. ساعت دقیقاً 12 ظهر بود نیمه چپ بدنم خیلی درد می کرد! یکباره یاد خواب دیشب افتادم با خودم گفتم: این تعبیر خواب دیشب من است. من سالم می مانم. حضرت عزرائیل گفت که وقت رفتنم نرسیده زائران امام رضا (ع) منتظرند. باید سریع بروم از جا بلند شدم. راننده پیکان گفت: شما سالمی. گفتم: بله موتور را از جلوی پیکان بلند کردم و روشنش کردم.با اینکه خیلی درد داشتم به سمت مسجد حرکت کردم. راننده پیکان داد زد: آهای، مطمئنی سالمی؟
بعد با ماشین دنبال من آمد. او فکر می کرد هر لحظه ممکن است که من زمین بخورم. کاروان زائران مشهد حرکت کردند. درد آن تصادف و کوفتگی عضلات من تا دو هفته ادامه داشت. بعد از آن فهمیدم که تا در دنیا فرصت هست باید برای رضای خدا کار انجام دهم و دیگر حرفی از مرگ نزنم. هر زمان صلاح باشد خودشن به سراغ ما خواهند آمد، اما همیشه دعا می کردم که مرگ ما با شهادت باشد. در آن ایام، تلاش بسیاری کردم تا مانند برخی رفقایم، وارد تشکیلات سپاه پاسداران شوم. اعتقاد داشتم که لباس سبز سپاه، همان لباس یاران آخرالزمانی امام غائب از نظر است. تلاش های من بعد از چند سال محقق شد و پس از گذراندن دوره های آموزشی، در اوایل دهه هفتاد وارد مجموعه سپاه پاسداران شدم. این را هم باید اضافه کنم که من از نظر دوستان و همکارانم، یک شخصیت شوخ، ولی پرکار داردم. یعنی سعی می کنم، کاری که به من واذار شده را درست انجام دهم اما همه رفقا می دانند که حسابی اهل شوخی و بگوبخند و سرکار گذاشتن و .. هستم.
رفقا می گفتند که هیچ کس از همنشینی با من خسته نمی شود. در مانورهای عملیاتی و در ارودهای آموزشی، همیشه صدای خنده از چادر ما به گوش می رسید. مدتی بعد، ازدواج کردم و مشغول فعالیت روزمره شدم. خلاصه اینکه روزگار ما مثل خیلی از مردم به روزمرگی دچار شد و طی می شد. روزها محل کار بودم و معمولاً شب ها با خانواده. برخی شب ها نیز در مسجد و یا هیئت محل حضور داشتیم. حدود هیجده سال از حضور من در میان اعضای سپاه ذشت یک روز اعلام شد که برای یک ماموریت جنگی آماده شوید.
سال 1390 بود و مزدوران و تروریست های وابسته به آمریکا، در شمال غرب کشور و در حوالی پیرانشهر، مردم مظلوم منطقه را به خاک و خون کشیده بودند. آن ها چند ارتفاع مهم منطقه را تصرف کرده و از آنجا به خودروهای عبوری و نیروهای نظامی حمله می کردند هربار که سپاه و نیروهای نظامی برای مقابله آماده می شدند، نیروهای این گروهک تروریستی به شمال عراق فرار می کردند. شهریور سال 1390 و به دنبال شهادت سردار جان نثاری و جمعی از پرسنل توپخانه سپاه، نیروهای ویژه سپاه به منطقه آمده و عملیات بزرگی را برای پاکسازی کل منطقه تدارک دیدند. عملیات به خوبی انجام شد و با شهادت چند تن از نیروهای پاسدار، ارتفاعات جاسوسان و کل منطقه مرزی از وجود عناصر گروهک تروریستی پژاک پاکسازی شد. من در آن عملیات حضور داشتم از این که پس از سال ها، یک نبرد نظامی واقعی را از نزدیک تجربه می کردم، حس خیلی خوبی داشتم. آرزوی شهادت نیز مانند دیگر رفقایم داشتم اما با خودم می گفتم: ما کجا و شهادت؟ دیگر آن روحیات دوران جوانی و عشق به شهادت در وجود ما کمرنگ شده بود.
در آخرین مراحل این عملیات، تروریست ها برای فرار از منطقه، از گازهای فسفری و اشک آور استفاده کردند تا ما نتوانیم آن ها را تعقیب کنیم. آلودگی محیط باعث سوزش چشمانم شده بود. دود اطراف ما را گرفت رفقای من سریع از محل دور شدند اما من نتوانستم. چشمان من به شدت می سوخت سوزش چشمان من حالت عادی نداشت. چون بقیه نیروها سریع جلو رفتند اما من حتی نمی توانستم چشمم را باز نگه دارم!
*ادامه دارد....*
📌
*لطفا اطلاع رسانی بفرمایید*
💕💕💕💕💕💕💕💕
*زندگی پس از زندگی*
🌴💢🌴💢🌴💢🌴
*زندگی پس از زندگی در ایتا:*
https://eitaa.com/ZendegiPasAzZendegiii
🌴💢🌴💢🌴💢🌴
*زندگی پس از زندگی* در واتس آپ باشید
👇🏻🌺
لینک شماره 1
https://chat.whatsapp.com/H7JZVYPpxBf4TU48JIIC9E
*در صورت پر بودن لینک یک ،لینک شماره 2*
https://chat.whatsapp
.com/DbfuCp7IjpzFk55R6TAcy5
*در صورت پر بودن لینک شماره دو،لینک شماره 3*
https://chat.whatsapp.com/CCMlMQD6l1eJWa4VS4LnFb
*در صورت پر بودن لینک شماره سه،لینک شماره 4*
https://chat.whatsapp.com/LJnRSs7StcKLrQJzjotFI7
*در صورت پر بودن لینک شماره چهار،لینک شماره 5*
https://chat.whatsapp.com/IXMUeeYUm6t51kn0a2Fvn6
🔔 لحظه مرگ خبر نمیکند...
چه زیبا فرمود امام حسن مجتبی(ع):
برای دنـیایت چنـان باش👈كه گویی جاویدان خواهی ماند
و برای آخرتت چنان باش👈كه گویی فردا میمیری.
سوره قاف، آیه۱۹و۲۰ باصدای عبدالباسط
به ترجمه آیات دقت کنید
📌
*لطفا اطلاع رسانی بفرمایید*
💕💕💕💕💕💕💕💕
*زندگی پس از زندگی*
🌴💢🌴💢🌴💢🌴
*زندگی پس از زندگی در ایتا:*
https://eitaa.com/ZendegiPasAzZendegiii
🌴💢🌴💢🌴💢🌴
امان از زمانیکه دیر بفهمیم که فلان نوعِ دوستی یا فلان شخص، دوست بدی برای ما بوده!!!😥
بدتر اینکه، در قیامت بفهمیم😰
آنوقت فقط حسرت خواهیم خورد...😔
یک ایده برای عمل به آیه
📝لیستی از همه دوستان خودت تهیه کن، در مورد هر کدام جداگانه، نیم ساعت فکر کن که دوستی با او به نفعت بوده یا به ضررت؟!! نفع مادی و معنوی🤔
سوره فرقان آیه۲۸
عمل به قرآن سخت نیست
📌
*لطفا اطلاع رسانی بفرمایید*
💕💕💕💕💕💕💕💕
*زندگی پس از زندگی*
🌴💢🌴💢🌴💢🌴
*زندگی پس از زندگی در ایتا:*
https://eitaa.com/ZendegiPasAzZendegiii
🌴💢🌴💢🌴💢🌴
*زندگی پس از زندگی* در واتس آپ باشید
👇🏻🌺
لینک شماره 1
https://chat.whatsapp.com/H7JZVYPpxBf4TU48JIIC9E
*در صورت پر بودن لینک یک ،لینک شماره 2*
https://chat.whatsapp.com/DbfuCp7IjpzFk55R6TAcy5
*در صورت پر بودن لینک شماره دو،لینک شماره 3*
https://chat.whatsapp.com/CCMlMQD6l1eJWa4VS4LnFb
*در صورت پر بودن لینک شماره سه،لینک شماره 4*
https://chat.whatsapp.com/LJnRSs7StcKLrQJzjotFI7
*در صورت پر بودن لینک شماره چهار،لینک شماره 5*
https://chat.whatsapp.com/IXMUeeYUm6t51kn0a2Fvn6