eitaa logo
زینبیه گلشهر کرج🇵🇸
2.9هزار دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
2.4هزار ویدیو
230 فایل
☎️ تلفن تماس: ۳۴۶۴۲۰۷۲- ۰۲۶ 👥 ارتباط با مدیریت کانال: @admin_zeynabiyeh غنچه های زینبی: @ghonchehayezeynabi ریحانه الزینب: @reyhanatozeynab بنات الزینب: @banatozeynab فروشگاه: @zendegi_salem_zeynabiyehgolshahr کتابخانه: @ketabkhaneh_zeynabiyeh
مشاهده در ایتا
دانلود
⚜ بسم الله الرحمن الرحیم ⚜
🔖 🌷قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ  بگو پناه مى برم به پروردگار سپيده دم. 🌷مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ  از شر آنچه آفريده 🌷وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ  و از شر تاريكى چون فراگيرد. 💫فلق _ آیات ۱ تا ۳ 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🔖 : امام زمانم دعایم این است که در روز ولادتان... کادوی میلادتان امضا شدن فرجتان باشد... 🌱اللهم عجل لولیک الفرج🌱 🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🔖 نزدیک عید و سرت حسابی شلوغه؟ 🍔 از اون همه و غذای تکراری خسته شدی؟ بخاطر شب‌عید مجبوری تمام‌وقت توی مغازه بایستی و دنبال یه و مطمئن می‌گردی؟ می‌دونم دلت لک زده واسه لذت چشیدن طعم غذاهای اصیل ایرونی😋 ◀️ اینکه ناراحتی نداره... ☘ مخاطب عزیز !! مهمون داری؟ دیر شده؟ به کارهات نمی رسی... 😉 نگران نباش من پشتتم💪 فقط بهم پیام بده چند تا غذا برات کنار بزارم!!😊 🍲 بادست پخت خادمین حضرت زینب سلام‌الله‌علیها طعمی متفاوت رو با ما تجربه کنید! 🆔@M_Rafi 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🔖 : 💢امام حسن مجتبی (علیه السلام): یُغَیِّبُ شخصُهُ لِئٕلّا یَکونُ لِاَحَدٍ فی عنقه بَیعَةً اذا خَرَج شخص حضرت مهدی (عجل الله) غایب میشود تا هنگام قیامش، بیعت هیچ کس بر گردنش نباشد. 📚 الاحتجاج، ص۱۴۸ 🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🔖 ◀️ نذرقربانی مخصوص جشن نیمه شعبان می توانید سهمی در شادی نیازمندان در عید نیمه شعبان داشته باشید😊 ⭕️ مهلت پرداخت تا سه‌شنبه ۱۶ اسفند ماه 💳 شماره کارت: ۵۰۴۱۷۲۱۰۵۵۷۳۰۸۴۱ 🔺پس از واریز فیش مربوطه را به آیدی زیر ارسال کنید. 🆔@Yamahdi_salam # من هم قربانی می کنم در حد توانم❤ 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔖 : آخرین شام را که داشتیم با هم می‌خوردیم، سر سفره از من پرسید: اگه شهید بشم، چی کار می‌کنی ؟گفتم: منم مثل بقیه همسران شهدا، مگه اونا چی کار می‌کنن؟ خدا به هممون صبر می‌ده. گفت: امکانش هست مثل فاطمه_زهرا (س) مفقود بشم و جنازم برنگرده.. خندیدم و گفتم: این جوری اجرش بیشتره، خدا یه صوابی هم واسه چشم انتظاری‌مون می‌نویسه.. خاطرات مریم غنی‌زاده همسر شهید 📚 (برگرفته از کتاب زندگی یعنی همین) 🔰برای شهید یوسف سجودی صلوات و فاتحه ای قرائت بفرمایید. 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🔖 : بانو مجتهده امین یکی از سالکان الی الله بود که حدود ۴۰ سال قبل از دنیا رفت. او یک زن روحانی مطابق قرآن بود. ایشان تالیفات و شاگردان بسیاری از خانم ها داشت. ایشان داری ۸ فرزند بود و می گفت: هیچ ریاضت نفسی برای زن مانند خانه داری نیست. لذا بهترین خانه داری ها را می کرد. دائماً می گفت: زن از خانه شوهر به بهشت می رود یا از خانه شوهر به جهنم می رود. حکایت معروفی است که ایشان را در خواب در بهشت دیدند و پرسیدند: آنجا چه چیز بیشتر به درد می خورد؟ ایشان در پاسخ گفتند: اگر می دانستم صلوات چه گنجی ست که تمام عمر صلوات می فرستادم. 📗 پاورقی کتاب بابا سعید - گروه فرهنگی ابراهیم هادی- صفحه ۹۰ برای سلامتی خودتونو خانوادتون و شادی روحِ این بانوی مجتهده صلوات بفرستین. 🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🔖 نیمه ی شعبان شد و زاده شده صاحب زمان بوی نرگس کرده احوالِ دلِ ما را جوان نرگسِ پنهانِ زهرا، چشم بر دنیا گشود هلهله..شادی و خنده گشت بر دلها روان "حسینی" جشن میلاد صاحب الزمان😍 منتظر حضور سبزتون هستیم😊 ⭕️ از پذیرش پسران بالای سه سال معذوریم 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔖 بسم الله الرحمن الرحیم ✍محمدرضا حدادپور جهرمی 🔹🔹فصل دوم🔹🔹 ««قسمت شصت و ششم»» یک ماه گذشت. در جلسه ای که سوزان با پیتر داشت، قرارهای آخر رو گذاشتند. پیتر گفت: تو آلادپوش رو متقاعد کن که امشب یا فرداشب با رابطِش ارتباط بگیره و حرف های آخرو بزنن. سوزان گفت: صحبت کردیم. من ظرفیت مهمِ تجزیه طلب ها را بررسی کردم. فعلا هیچ کدومشون توانِ عملیات جدید ندارند. ولی مطلع شدم که کُردها قراره یه کارایی بکنند. چون آمریکا و اسراییل به کُردها گفتند که یا سه تا گروهی که هستند باید یکی بشه یا دیگه از کمک تسلیحاتی و مالی خبری نیست. اونا هم نشستند و توافق کردند. تصمیم گرفتند از نیروهای داخلیشون استفاده کنن و دعوا رو به عمق خاک ایران ینی تهران و شیراز و اینا بکشونن. بخاطر همین از آلادپوش و یکی دو نفر دیگه دعوت کردند که همفکری کنند. پیتر گفت: به درد ما نمیخورن. قابل کنترل برای ما نیستند. شاهزاده هم زیر بارِشون نمیره. اونا هم زیرِ بارِ شاهزاده نمیرن. راستی آلادپوش نگفت پیشنهادش به کُردها چیه؟ سوزان فورا گفت: نه ... پرسیدم اما ایده خاصی نداشت. پیتر جواب داد: پس الان همه دست به دست هم دادن تا کومله و پان کوردها رو بندازن جلو! سوزان گفت: دقیقا. آمریکا و اسراییل و دار و دسته مریم رجوی و البته شاهزاده با سکوتش و حمایت رسانه ای که از اونا میکنه. همشون میخوان کومله رو بندازن جلو. 🔷🔶🔷🔶🔷🔶 سه روز از دیدار پیتر و سوزان گذشت. سوزان تو آپارتمانش نشسته بود. روسری گلدار قشنگی سرش بود و داشت قرآن میخوند که گوشیش زنگ خورد. آلادپوش بود. لحظه ای که میخواست گوشیو برداره، حس کرد که صدای درِ آسانسور اومد. فورا قرآنو برداشت و میخواست مخفی کنه که فکری به ذهنش رسید. گوشیو برداشت و بدون اینکه سلام کنه گفت: بذارحدس بزنم کجایی! بنظرم همین دور و برا هستی. درسته؟ آلادپوش خندید و گفت: از کجا فهمیدی؟ سوزان گفت: ینی تا درو باز کنم میبینمت؟ آلادپوش گفت: باز کن! سوزان برخلاف همیشه، با روسری و درحالی که قرآن کوچیکشو به سینه اش چسبیده بود، پشت در رفت و درو باز کرد. آلادپوش تا سوزان رو دید گل از گلش شکفت و سلام کرد و وارد خونه شد. تا روسری و قرآن رو دید با تعجب از سوزان پرسید: چیکار میکردی؟ سوزان گفت: قرآن میخوندم. باورت میشه؟ آلادپوش گفت: بس کن بابا! روسری چی میگه این وسط؟ سوزان گفت: این اولین باره که تو آپارتمان من مهمونم شدی و اجازه دادم بیایی تو خونه ام! من تو خونه و تو خلوت خودم با خدا و قرآنم دوستم. نگا نکن بیرون و تو رستوران و جلسات و اینا روسری نمیپوشم و عقیده و اسلام و این چیزا را حساب نمیکنم. نه. بهتون احترام میذارم که مطابق عرف خودتون عمل میکنم. آلادپوش گفت: خیلی عجیبی تو! شاید سوالم مسخره بیاد اما دوس دارم بدونم یه دخترِ مسلمون فوق العاده باهوش و خوشکل و مبارز، دقیقا مشکلش با رژیم چیه؟ سوزان جواب داد: من مطرودِ عقیدتی رژیم هستم. وگرنه رژیم نه مثل تو بابا و مامان و عمو و زن عمومو آواره کرده و نه مثل پهلوی و بقیه، خورده و برده داشتیم. مبارزه من، مبارزه اعتقادی هست و تا دَهَن عقاید رژیمو صاف نکنم، دست برنمیدارم. من با قرآن دوست نبودم. با روسری و این چیزا هم خیلی دوست نبودم. میخوام ببینم میشه با همینا با رژیم جنگید یا نه؟ دارم مطالعه میکنم. آلادپوش چشماش گرد شد! زبونش بند اومده بود. لحظاتی سکوت کرد. یه لیوان آب خورد و بعدش گفت: سوزان تو از چیزی خبر داری؟ از جلسات من و دوستای کوردم اطلاع داری؟ سوزان که داشت از توی یخچال، شربت آماده رو بیرون میاورد گفت: وا ... معلومه که نه! چطور؟ چرا میپرسی؟ آلادپوش گفت: آخه تو همیشه یکی دو قدم جلوتری! سوزان که داشت لیوانِشو پر میکرد پرسید: منظورت چیه؟ واضح بگو ببینم چی میگی! آلادپوش گفت: اینا هیچ بهانه ای برای جرقه اجتماعی ندارن الا همین چیزی که الان رو سرت انداختی! سوزان با تعجب نگاهی به روسریش انداخت و پرسید: حجاب؟! آلادپوش گفت: آره. همین. حجاب. این پاشنه آشیلِ رژیمه. حتی کارشناس سازمان سیا هم گفت که اگه مسئله حجاب اجباری حل بشه و حتی به طرف بی حجابی اجباری حرکت کنیم، علاوه بر اینکه ماهیت و ظاهرِ اجتماعیِ دینی رژیمو ازش گرفتیم بلکه حتی طرفداران رژیم هم ازش سرخورده میشن و دیگه ازش حمایت نمیکنن. چون اگه رژیم زیرِ بارِ حذف حجاب اجباری بره، خانواده های مذهبی و ارزشی زیادی رو از خودش ناامید میکنه و از حمایت اونا در مشکلاتش محروم میشه. سوزان گفت: چه جالب. پس جلسه پر باری بوده! خب حالا از کجا میخوان شروع کنن؟ 🆔@mohamadrezahadadpour 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168