eitaa logo
˼ رف‍یق چادرۍ !' ˹
3.5هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
374 ویدیو
155 فایل
⸤ بسم‌رب‌الشھداء🌿'! ⸣ • . "هل‌من‌ناصرینصرنـے❔" 🌱|مـےشنوۍرفیـق؟! امام‌زمـ؏ـانمون‌یـٰارمۍطلبـد♥️!(: ــــــ ـ🌼. اِرتباط، @Katrin_a ˘˘ شروط: @Shartha ! • . - اللھم‌عجل‌لولیک‌الفرج(꧇︕
مشاهده در ایتا
دانلود
{♥️} 🍃 بـالاتـریــن ارتـفـاع براے سـقوط افـتادن از چشـمِ مهدےِ‌فاطمہ استــ @zfzfzf
.🍃 . . پرسید: چرا ما امام زمان را نمیبینیم؟ +لطفا برگرد و پشت به من بنشین. این کار را انجام داد +گفت آیا الان من را میتوانی ببینی؟ خیر نمیتوانم +فرمود چرا نمیتوانی من را ببینی شاگردگفت چون پشت من به شماست +حالا متوجه شدی چرا امام زمان را نمیبینی چون پشتت به امام زمان[عج الله] است @zfzfzf _♥️
•♥️• . . حـــــیای یک پسر اینه که وقتی نگاش به دختری میفته سرشو بندازه پایین بگه میخوام با این چشـــــما آقامو ببینم ...🌿 @zfzfzf
‏بهتریـن تعبیر برای حمله کنندگان به حرم ها این عبارت از امام خمینی است [مقدس نماهای بی ش‌ع‌و‌ر ] 😍🌿♥️🍃 {@zfzfzf
صبــــر✅ نخ تسبیــحِ شخصیت مؤمن است!📿 اگـر مؤمن صبـور نباشہ؛ همہ‌ے کارهاے خیرش نابود میشہ!😐 🌸انسانیت ما زمانے کامل میشہ؛ کہ در شرایط عصبانیت و تندخویے صبور باشیم و عصبانے نشیم.😉 ‌ ❤️ 🙃 أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ الفَرَج🤲 🍀🌺@zfzfzf🌺🍀
[ ...♥️🌱 ]
مردی به سرعت و چهارنعل با اسبش می‌تاخت. این‌طور به نظر می‌رسید که به جای بسیار مهمی می‌رفت. مردی که کنار جاده ایستاده بود، فریاد زد؛ کجا می‌روی؟ مرد اسب سوار جواب داد؛ نمی‌دانم از اسب بپرس! این داستان زندگی خیلی از مردم است. آن‌ها سوار بر عادتها و باورهای غلطشان می‌تازند، بدون این‌که بدانند به کجا می‌روند. @zfzfzf
🍃🌹 ✨ آیٺ الله جـاودان مےفرمـودند✨: ↓ °• ‌اگہ کسےدرجنگ یڪبارشهـیدشده اماکسے اگہ باهواےِ نفـس خودش بجنگه •° 😍🌿♥️🍃 {@zfzfzf
مرد خوب مـے‌داند جاے ‌‌عکس هاے شخصی ⇣ ↲در آلبوم‌شخصے‌ستــ ⛔️او هرگز زیبایـے نـ↯ـاموسش را حـ⇜ـراج چشمانـ آلوده نـ✘ـمـے‌ڪند🙂❣️🌿🌹 ღ 😍🌿♥️🍃 {@zfzfzf
✨ آیٺ الله جـاودان مےفرمـودند✨: ↓ °• ‌اگہ کسےدرجنگ یڪبارشهـیدشده اماکسے اگہ باهواےِ نفـس خودش بجنگه •°
••🌨🌈•• 📿✨ سرِ دوراهیِ گُناه و ثَواب به حُب شَهادت فِكر ڪُن.. به نِگاه امام زَمانت فكر ڪُن.. بِبين میتونی از گُناه بِگذَری..؟! از گُناه كه گُذشتی..از جونِت هَم میگذَری...🖐🌱 😍🌿♥️🍃 {@zfzfzf
😈خانوووووووووم......شماره بدم؟ 🚗خانوم خوشگله برسونمت؟؟ 💁♂ ‌چن لحظه از وقتتو به ما میدی؟؟ ☝️اینها جملاتی بود که دخترک در طول مسیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید!‼️ بیچاره اصلا” اهل این حرفها نبود… این قضیه به شدت آزارش می داد😔 🎋 تا جایی که چند بار تصمیم گرفت بی خیال درس و مدرک شود و به محل زندگیش بازگردد... 🌸روزی به امامزاده ی نزدیک رفت… 👈شاید می خواست گله کند از وضعیت آن شهر لعنتی….!‼️ 🍁دخترک وارد حیاط امامزاده شد خسته… انگار فقط آمده بود کند… دردش گفتنی نبود…!!! 🍃رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد‌‌‌ وارد شد و کنار ضریح نشست🌸 😔زیر لب چیزی می گفت انگار!!! ‼️ 😭خدایا کمکم کن… ☝️چند ساعت بعد،دختر که کنار خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد… 👩💼خانوم! خانوم! پاشو سر راه نشستی! مردم می خوان کنن!!!‼️ 😧دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت 8 خود را به خوابگاه برساند… 💃به سرعت از آنجا خارج شد… وارد شد… اما… اما انگار چیزی شده بود… دیگر کسی او را بد نگاه نمی کرد..! 😯 انگار محترم شده بود… تعقیبش نمی کرد!‼️ 🌼احساس کرد…با خود گفت: مگه میشه انقد زود دعام شده باشه!!!! 🙎فکر کرد شاید اشتباه می کند!!! ‼️اما اینطور نبود! 🌿یک لحظه به خود آمد… 🌸دید را سر جایش نگذاشته…!☺️ 👌🏻 🌹 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 😍🌿♥️🍃 {@zfzfzf