✅توصیه های عملی حضرت آیت الله ناصری برای شب نيمه شعبان
🔹براي شب نيمة شعبان اعمالي هست. يکي از آنها غسل است که بسيار مهم است. نيت آن هم غسل شب نيمة شعبان است. از ديگر اعمال اين شب، زيارت حضرت ابا عبدالله علیه السلام است. براي حضرت ابا عبدالله علیه السلام زيارت مخصوص شب نيمة شعبان وارد شده که نصف صفحه است. خواندن زيارت عاشورا هم خوب است. روايت دارد وضو بگير و به پشت بام خانه برو و به چپ و راست و آسمان نگاه کن، بعد رو به قبر حضرت ابا عبد الله علیه السلام کن و بگو: «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أبَا عَبْدِ اللهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُه» اگر چنين کردي، ثواب يک حج و يک عمره براي تو مينويسند. (كافي، ج 4، ص 589) .اين مطلب در شبهاي جمعه هم وارد شده است.
🔹در روايتي دارد کسي که در شب نيمة شعبان صد مرتبه سبحان الله و صد مرتبه الحمد لله و صد مرتبه الله اکبر بگويد، خداوند گناهان گذشتهاش را ميبخشد و حوائج دنيا و آخرت او را برآورده ميکند؛ چه آنهايي که بخواهد و چه آنهايي که درخواست نکند؛ اما خدا آنها را ميداند و به کرم و فضلي که بر بندگان دارد، همه را برآورده مينمايد. (بحارالأنوار، ج 94، ص 85.)
🔸با توجه به اين روايات، نبايد از اين شب غافل بود. بايد در خانة خدا رفت و از او حوائج خود را طلبيد. شب نيمة شعبان به قدري مهم است که حضرت حق به ذات مقدس خودش قسم خورده است که هر کسي در شب نيمة شعبان در خانة او بيايد، محروم بر نخواهد گشت. (بحارالأنوار، ج 94، ص 85.)
همچنین خواندن دعای کمیل در شب نیمه شعبان بسیار به مورد است.
┄┅═✧❁••❁✧═┅
* #یس #شعبان #حفظ #آیت_الله_کشمیری
🔻در روايت دارد كه شب نيمه شعبان هر كسی سه سوره يس بخواند خدای متعال تا سال آينده او را در حفظ و حراست و نگهداری خودش بيمه میكند.
گويا برای سه حاجت مهم هم میتوان خواند؛ چه خود انسان و چه خانواده انسان هر كدام میتوانند بخوانند.
🔸اين عمل شب نيمه شعبان است.
براي گشايش كار، امنيت خود انسان و برای جهات كاری و جهات روحی، همچنین برای خانواده انسان، مفید است.
🔹مرحوم آیت الله کشمیری قدس سره خيلی به خواندن سه سوره يس در شب نيمه شعبان سفارش میكردند.
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
14.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹#آيت_الله_العظمی_جوادی_آملی
«ما اصرار نكنيم امام (عجل الله تعالی فرجه) را ببينيم بلکه تمام تلاش و كوشش ما اين باشد كه امام (عجل الله تعالی فرجه) ما را ببيند...اينكه در دعای «ندبه» میگوییم: «وَ انظُر إِلَينَا نَظرَةً رَحِيمَةً»؛ يعني همين! خدايا آن توفيق را بده كه ولیّ ات به ما يك نگاه لطف آميز بكند، ما آن را میخواهیم وگرنه همه را میبیند...»
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ #استاد_دانشمند
بالا ترین عبادت چیه؟
ZiyaratImamHoseinDarShabNimeShaban.mp3
3.79M
💠 زیارت امام حسین (علیه السلام) در شب نیمه شعبان
🎙 بانوای : حاج میثم مطیعی
🌸 از اعمال شب #نیمه_شعبان
DoaShabNimeShaban.mp3
2.39M
💠 دعای شب نیمه شعبان و به منزله زیارت امام زمان (عج): اللّهُمَّ بِحَقِّ لَیْلَتِنا هذِهِ وَمَوْلُودِها...
🎙 بانوای : حاج میثم مطیعی
🌸 از اعمال شب #نیمه_شعبان
*داستان شماره ۹۶*
*در بیان قصه سلیمان (ع)*
🌺🌸🌾🌺🌸🌾
بسم الله الرحمن الرحیم
چون حقتعالی وحی فرستاد بسوی داوود علیه السلام که سلیمان علیه السلام را خلیفه خود گرداند بنی اسرائیل به فریاد آمدند و گفتند خردسالی( ۱۳ سال) را بر ما خلیفه می کند و در میان ما از او بزرگتر هست. پس داوود علیه السلام سر کرده ها و اکابر اسباط بنی اسرائیل را طلبید و گفت به من رسید آنچه شما در باب خلافت سلیمان گفتید. شما عصاهای خود را بیاورید و هریک نام خود را بنویسید بر عصای خود و با عصای سلیمان شب در خانه ای می گذاریم و صبح بیرون می آوریم. عصای هر که سبز شده باشد و میوه داده باشد او به خلافت الهی سزاوارتر خواهد بود. پس چنین کردند و عصاها را در خانه ای گذاشتند و در خانه را بستند و سر کرده های قبائل بنی اسرائیل همه حراست آن خانه کردند. چون داوود علیه السلام نماز صبح را با ایشان بجا آورد در را گشود و عصاها را بیرون آورد. چون بنی اسرائیل دیدند که در میان عصاها عصای سلیمان علیه السلام برگ برآورده و میوه داده به خلافت او راضی شدند پس حضرت داوود علیه السلام در حضور بنی اسرائیل امتحان نمود علم آن حضرت را، پرسید: ای فرزند چه چیز خنک تر و راحت بخش تر است؟ سلیمان علیه السلام فرمود عفو کردن خدا از مردم و عفو کردن بعضی جرم را. پس پرسید ای فرزند چه چیز شیرین تر است؟ فرمود محبت و دوستی و این رحمت خداست در میان بندگانش. داوود علیه السلام خندید و شاد گردید و گفت ای بنی اسرائیل این خلیفه من است در میان شما بعد از من.
پس بعد از آن سلیمان امر خود را مخفی داشت. زنی خواست و مدتی از شیعیان خود پنهان شد. پس زنش روزی به او گفت پدر و مادرم فدای تو باد چه بسیار خصلت های تو کامل و بوی تو خوش است و در تو نمی بینم خصلتی که از آن کراهت داشته باشم مگر آنکه خرج تو با پدر من است اگر بروی به بازار و متعرض روزی خدا شوی امیدوارم که خدا تو را ناامید برنگرداند. سلیمان علیه السلام گفت والله که من از کارهای دنیا کاری نکرده ام و نمی دانم. پس در آن روز به بازار رفت و در تمام روز گشت چیزی نیافت شب به نزد زن خود برگشت و گفت امروز چیزی نیافتم.زن گفت باکی نیست اگر امروز نشد فردا خواهد شد. پس روز دیگر نیز رفت تا شام گشت و برگشت گفت امروز نیز چیزی نیافتم زن گفت فردا ان شاء الله خواهی یافت. پس روز سوم به ساحل دریا رفت ناگاه مردی را دید که شکار ماهی می کند به او گفت راضی می شوی من تو را مدد کنم در شکار کردن و مزدی به من بدهی؟ صیاد گفت بلی.
پس سلیمان علیه السلام صیاد را مدد کرد در شکار ماهی، چون فارغ شدند صیاد دو ماهی به مزد به آن حضرت داد. پس سلیمان علیه السلام ماهی را گرفت و خدا را حمد کرد و شکم یکی از آنها را شکافت. انگشتری در میان شکم او یافت. پس انگشتر را گرفت در جامه خود بست و خدا رو شکر کرد و ماهیها را پاکیزه کرد و به خانه آورد. پس زن بسیار شاد شد و گفت می خواهم پدر و مادر مرا بطلبی تا بدانند که تو کسب کرده ای. چون ایشان را طلبید از آن ماهی تناوب نمودند. سلیمان علیه السلام به ایشان گفت آیا مرا می شناسید گفتند نه والله نمی شناسیم تو را، اما از تو بهتر کسی ندیده ایم. پس انگشتر خود را که در شکم ماهی یافته بود بیرون آورد و در همان ساعت مرغان و جنیان همه بر او گرد آمدند و باد در فرمان او شد و پادشاهی او ظاهر گردید. زن را و پدر و مادر او را برداشت و به بلاد اصطخر آورد. شیعیان او از اطراف عالم به نزد او جمع شدند و شاد گردیدند از شدتها که ایشان را در غیبت آن حضرت رو داده بود فرج یافتند. مدتی پادشاهی کرد. چون هنگام وفات آن حضرت شد آصف پسر برخیا را وصی خود گردانید به امر الهی و پیوسته شیعه به نزد آصف می آمدند و مسائل دین خود را از او اخذ می نمودند. پس خدا آصف را از میان ایشان غایب گردانید به غیبت طولانی پس باز برای شیعیان ظاهر شد و مدتی در میان ایشان ماند. پس ایشان را وداع کرد گفتند دیگر کجا تو را ببینیم فرمود نزد صراط در قیامت و از ایشان غایب گردید. به سبب غایب شدن او بلیه بر بنی اسرائیل سخت شد و بخت نصر بر ایشان مستولی شد و کرد نسبت به ایشان آنچه کرد.
روایت است که هزار اسب نفیس بودند که از حضرت داود علیه السلام به آن حضرت مانده بود. بعضی گفته اند که اسبان بالدار بودند که از دریا برای آن حضرت بیرون آمده بودند. حضرت سلیمان علیه السلام اسبان را بسیار دوست می داشت مکرر می طلبید و بر او عرضه می کردند. پس روزی مشغول اسب دیدن شد تا آفتاب فرو رفت و نماز عصر از او فوت شد. غم عظیمی به این سبب آن حضرت را عارض شد. پس دعا کرد ...
ان شاء الله ادامه داستان شبی دیگر...
منبع:حیوة القلوب جلد اول( در قصص پیامبران و اوصیاء ایشان)
نوشته علامه محمد باقر مجلسی رحمة الله علیه
🌸نشر پیام صدقه جاریه هست🌸
*اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم* 🌾🌺🌸
*التماس دعای فرج*
*شبتون مهدوی*