11.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◾️اولین #نماهنگ ویژه شهادت آیت الله رئیسی با نام شهید جمهور توسط گروه سرود حبیب و گروه سرود نور تهران منتشر شد
بَه بِه عروجی چنین
در ره عشق وطن
غصهی مردم به دل
جامهی خدمت به تن
#ایران_صدا
#خادم_الرضا
#رئیس_جمهور_شهید
6.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پدر شهید موسوی : وقتی پام رو بوسید میدونستم میره دیگه نمی یاد 😭
6.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پدر شهید موسوی : وقتی پام رو بوسید میدونستم میره دیگه نمی یاد.
این بوسیدن پای پدر و مادر معجزه میکنه.عاقبت بخیری داره...
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#تشرف_یافتگان
#امام_زمان
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا(ع)
حسنبن محبوب از امام رضا(ع) نقل میکند: «لاجرم آشوب «صمّاء صیلم» رخ مىدهد که زیرکان و اشخاص بااحتیاطى که از خواص ما هستند به آن ورطه کشیده مىشوند و این بههنگامى است که شیعیان، سومین (امام) از اولاد مرا از دست بدهند.
اهل آسمان و زمین بر وى مىگریند و چه بسیارند مؤمنینى که موقع از دست رفتن «ماء معین» آب صاف و زلال و جارى (قائم) متأسف و تشنه و حیران و محزون هستند. گویا آنان را مىبینم که ندایشان مىکنند و آن صدا از دور شنیده مىشود؛ چنان که از نزدیک شنیده مىشود و آن صدا براى اهل ایمان رحمت و براى کافران عذاب است.
حسنبن محبوب عرض کرد: آن صدا چیست؟فرمود:در ماه رجب سه صدا از آسمان شنیده مىشود:
صداى اول اینست:«أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِینَ» [یعنى:آگاه باشید لعنت خدا بر ظالمین باد](هود18)
صداى دوم مىگوید: «أَزِفَتِ الْآزِفَة؛ نزدیکشونده نزدیک شد».(نجم53)
و در صداى سوم شخصى را آشکارا در سمت خورشید مىبینید که مىگوید: «این امیرالمؤمنین است که براى کشتن بیدادگران حمله مىآورد».
و در روایت حمیرى آمده است: در صداى سوم بدنى از نزدیک خورشید دیده مىشود که مىگوید: «خداوند فلانى را فرستاد، سخنان او را بشنوید و از او پیروى کنید؛ إِنَّ اللَّهَ بَعَثَ فُلَاناً فَاسْمَعُوا لَهُ وَ أَطِیعُوا».
و هر دو راوى گفتهاند: در این موقع فرج(و آزادى)مردم فرا مىرسد و آنان که مردهاند دوست مىداشتند که در آن وقت زنده مىبودند و خداوند دلهاى مردم باایمان را التیام و شفا مىبخشد؛ وَ یَشْفِی اللَّهُصُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِینَ.(توبه14)
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا(ع)
قربون گنبد و گلدستت بشیم
آقا جان
امام رضا جان
تولدت مبارک حضرت عشق
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#تشرف_یافتگان
#امام_زمان
۱۹۹
#تشرف علامه میرجهانی رضوان الله علیه و تصحیح دعای ندبه!
ایشان فرمودند: شب جمعه ای، در حرم مطهر عسکریین سلام الله علیهما بسیار دعا کرده و زیارت و تشرف خدمت مولایم حضرت صاحب الامر روحی فداه را خواستار شدم، پس از خواندن نماز صبح به #سرداب_مقدس مشرف شدم و چون هنوز آفتاب نزده و هوا تاریک بود، شمعی در دست گرفته از پله های سرداب پایین میرفتم.
وقتی به عرصه سرداب رسیدم آنجا بدون چراغ روشن بود و آقای بزرگواری نزدیک صفه مخصوص نشسته و مشغول ذکر گفتن بودند، از جلوی ایشان گذشتم، سلام کردم و در جلوی صفّه ایستادم و زیارت آل یاسین را خواندم سپس همانجا ایستاده و نماز زیارت خواندم در حالیکه مقدم بر ایشان بودم؛ پس از نماز شروع به خواندن دعای ندبه کردم و چون رسیدم به جمله: و "عرجت بروحه" الی سمائک آن بزرگوار فرمودند: «این جمله از ما نرسیده»، بگویید:و "عرجت به" الی سمائک، سپس فرمودند: «در نماز تقدم بر امام معصوم جایز نیست.»
دعا را تمام کردم و ناگهان متوجه این آیات و بیانات شدم.
۱. روشن بودن سرداب بدون چراغ.
۲. اصلاح جمله ی دعای ندبه که گفتند از ما نرسیده!
۳. تذکر اینکه چرا در نماز بر امام مقدم شده ای!
فهمیدم به چه توفیقی دست یافتم و به درخواست خود رسیده ام؛ فورا سر از سجده برداشتم که دیدم سرداب تاریک است و هیچ کس در آنجا نیست.
- پرواز در ملکوت ص١٣۶
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#تشرف_یافتگان
#امام_زمان
۲۹
#تشرف آیت الله العظمی نجفی مرعشی(ره) در مسجد سهله
منبع:
برگرفته از کتاب شیفتگان حضرت مهدی (عج) - حاج آقا زاهدی
در ایام تحصیل علوم دینی و فقه اهل بیت علیهم السلام در نجف اشرف، شوق زیاد جهت دیدار جمال مولایمان بقیة الله الاعظم عجل الله فرجه الشریف داشتم، با خود عهد کردم که چهل شب چهارشنبه پیاده به مسجد سهله بروم؛ به این نیت که جمال آقا صاحب الامر علیه السلام را زیارت و به این فوز بزرگ نائل شوم.
تا 35 یا 36 شب چهارشنبه ادامه دادم، تصادفاً در این شب، رفتنم از نجف تأخیر افتاد و هوا ابری و بارانی بود.
نزدیک مسجد سهله خندقی بود، هنگامی که به آنجا رسیدم بر اثر تاریکی شب وحشت و ترس وجود مرا فراگرفت مخصوصاً از زیادی قطاع الطریق و دزدها؛ ناگهان صدای پایی را از دنبال سر شنیدم که بیشتر موجب ترس و وحشتم گردید.
برگشتم به عقب، سید عربی را با لباس اهل بادیه دیدم، نزدیک من آمد و با زبان فصیح گفت: ای سید! سلام علیکم ترس و وحشت به کلی از وجودم رفت و اطمینان و سکون نفس پیدا کردم و تعجب آور بود که چگونه این شخص در تاریکی شدید، متوجه سیادت من شد و در آن حال من از این مطلب غافل بودم. به هر حال سخن می گفتیم و می رفتیم از من سوال کرد: « کجا قصد داری؟»
گفتم: « مسجد سهله»
فرمود: « به چه جهت؟»
گفتم: « به قصد تشرف زیارت ولی عصر علیه السلام»
مقداری که رفتیم به مسجد زید بن صوحان ( مسجد کوچکی است نزدیک مسجد سهله ) رسیدیم، داخل مسجد شده و نماز خواندیم و بعد از دعایی که سید خواند که کأنّ با او دیوار و سنگها آن دعا را می خواندند، احساس انقلابی عجیب در خود نمودم که از وصف آن عاجزم.
بعد از دعا سید فرمود: « سید تو گرسنه ای، چه خوبست شام بخوری»
پس سفره ای را که زیر عبا داشت بیرون آورده و در آن مثل اینکه سه قرص نان و دو یا سه خیار سبز تازه بود.
مثل اینکه تازه از باغ چیده و آن وقت چلّه زمستان، و سرمای زننده ای بود و من متوجه این معنا نشدم که این آقا این خیار تازه سبز را در این فصل زمستان از کجا آورده؟ طبق دستور آقا، شام خوردم.
سپس فرمود: « بلند شو تا به مسجد سهله برویم» داخل مسجد شدیم آقا مشغول اعمال وارده در مقامات شد و من هم به متابعت آن حضرت انجام وظیفه می کردم و بدون اختیار نماز مغرب و عشا را به آقا، اقتدا کردم و متوجه نبودم که این آقا کیست.
بعد از آنکه اعمال تمام شد، آن بزرگوار فرمود: «ای سید آیا مثل دیگران بعد از اعمال مسجد سهله به مسجد کوفه می روی یا در همین جا می مانی؟ » گفتم: « می مانم».
در وسط مسجد در مقام امام صادق علیه السلام نشستم به ایشان گفتم: آیا چای یا قهوه یا دخانیات میل داری آماده کنم آقا در جواب، کلام جامعی را فرمود: « این امور از فضول زندگیست و ما از این فضول دوریم.»
این کلام در اعماق وجودم اثر گذاشت به نحوی که هرگاه یادم می آید ارکان وجودم می لرزد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#تشرف_یافتگان
چون تو را نوح است کشتی بان
زطوفان غممخور...
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#تشرف_یافتگان