تمامی دوربین های معابر سطح جلال آباد به روز رسانی شد.
در اردیبهشت امسال به دلیل شرایط جوی رعد و برق، برخی از دوربین های معابر دچار آسیب شد.
با همت دو جوان عزیز و با استعداد و زحمتکش روستا آقایان احمد نقی و حسین لطفی تمامی دوربین های معابر بازیابی و رفع عیب گردیدند که از زحمات این عزیزان تشکر و قدردانی مینماییم 🙏.
تاکنون بسیاری از موارد تخلف راهنمایی و رانندگی، شناسایی سارقین و موارد مختلف شناسایی مجرمین از طریق دوربین های دهیاری انجام پذیرفته است.
نصب و اجرای دوربین ها و ارسال و انتقال آن تصاویر به مرکز پایش و مراقبت دهیاری جلال آباد در ارتقای امنیت مردم بسیار موثر است.
امنیت یک نعمت است که تمام فعالیت های جامعه نیز در زیر سایه امنیت مناسب فراهم میشود.
قدر امنیت را باید بدانیم و در افزایش آن همه با هم بکوشیم 🙏
قدردانی و تشکر ویژه ای داریم از سبزپوشان و مدافعان حریم امنیت و سربازان نیروی انتظامی که در روزهای اخیر مرکز کارگاه تولید مشروبات را شناسایی و عوامل دخیل و تولید کننده را به صورت ضربتی دستگیر نمودند.
همچنین قدردانی ویژه ای هم دارم از جناب سروان عزیزی ریاست محترم کلانتری ١٨ و جناب سرهنگ گوهری فرماندهی محترم نیروی انتظامی شهرستان نجف آباد که اهتمام ویژه ای در جمع آوری اتباع غیرمجاز بیگانه و دستگیری باندهای توزیع مواد مخدر و سرقت دارند.
در شناسایی هایی مشخص شد برخی از اتباع غیر مجاز در باغات و گاوداری ها مستقر شده اند که بحمدالله دستگیر و به کشور خودشان عودت داده شدند.
با تلاش این عزیزان این تلاش تا حصول نتیجه و با همراهی و همکاری مردم عزیزمان ادامه خواهد داشت 🙏
🏴بسمه تعالی 🏴
🛑با سلام و عرض تسلیت به مناسبت شهادت امام رضا ع
مشاعره امشب به دلیل تداخل با برنامه روضه و عزاداری راس ساعت ۲۱.۳۰ نه و نیم شب برگزار میشود لذا علاقه مندان به مشاعره برخط میتوانند در آن ساعت از شعرها بهره مند شوند .
التماس دعا
https://eitaa.com/joinchat/3567845617C1cf50f0f74
انجمن شعر نی و نیستان کانون فرهنگی حضرت قائم مسجد جامع جلال آباد
بود یک قاروری ای اندر خجند
قصه اش بر خوان کنون مانند قند
کودکی او داشت در کارش به کار
همدم و همدست او اندر کنار
عقل کودک بود ناقص در امور
بهترین تعلیم دادش حرف زور
شیشه گر چون داشت با کس یک عناد
کودک ش میگفت دشنامش به یاد
یا که سنگ ش داد تا گیرد به دست
میزدی با سنگ چون زنگی مست
کار کودک بود دائم با دو سنگ
میزدش آن خصم چون میدان جنگ
هر کسی تا رفت از پیشش ز کوی
یا بزد یا نیز بردش آبروی
چون ز طفل ش کرد هر کس یک عریض
شیشه گر گفتاش باشد او مریض
طفل خردش بود بیمار و پریش
شیشه گر خرسند از احوال خویش
جمله دادش نیز هر دشنامی به یاد
چون نترسیدی از روز معاد
هر چه طفل ش گفت، خندیدش به روی
تا برد در جمع او هم آبروی
روزگاران رفت چون ابری ز باد
هر خلافی داد کودک را به یاد
آن جویری گشت چون فرسود و پیر
طفل او هم گشت اندامش چو شیر
یک خطا چون کرد طفل ش در دکان
آن جویری زد یک سیلی به آن
کودک کم عقل با چندی ز سنگ
کرد دکان ش را چون میدان جنگ
شیشه ها بشکست از سنگ درشت
او بزد با سنگ یا گاهی به مشت
هر قرابه دید بشکست ش به جای
بر نماند یک جام سالم روی پای
هر که زد با سنگ بر باری به پیش
لاجرم بشکست سنگ ش بار خویش
بر مزن چون سنگ هر حرفی به کام
ورنه خود بشکست هر باری ز جام
سعادت صفری جلال آبادی
توضیح :قاروری و جویری کسی است که از شیشه ظرف و جام درست میکند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این فیلم قدیمی متعلق حرم امام هشتم ع به سال ١٣١٨ خورشیدی است که توسط یک جهانگرد سوئیسی تصویربرداری شده و با علم و فناوری امروزی بازآفرینی و رنگی شده است 🙏