💠 استعاذه
🔹 انسان هم مأمور به #استخاره و هم مأمور به #استعاذه است. استخاره یعنی طلب خیر، نه تفأّل! باید خیر بخواهد، چون ذاتاً فاقد است؛ باید از خدا بخواهد و لا غیر، چون او #خیر_مطلق است و باید آنچه می ماند و صلاح و فلاح بشر در آن است آن را بخواهد و نه چیز دیگر را.
🔹 در جریان #استعاذه هم این چنین است، إلا و لابد انسان باید استعاذه کند؛ زیرا #در_معرض_خطر علل و عوامل بیرونی و علل و عوامل درونی است، حتماً باید استعاذه کند! دوم اینکه فقط باید به خدا پناهنده بشود و از او کمک بخواهد. سوم باید به عنایت خدای سبحان از شرّ خارج و داخل برهد. هم استخاره لازم است با اضلاع سه گانه اش، هم استعاذه لازم است با اضلاع سه گانه اش؛ منتها در سوره مبارکه «فلق» استعاذه چهره کمک خواستن از ذات اقدس الهی و پناهندگی به خدا از #دشمنان_خارجی بود، علل و عواملی که ذکر شد ﴿مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ﴾[1] بود، ﴿شَرِّ غاسِقٍ﴾[2] بود، ﴿شَرِّ النَّفَّاثاتِ فِی الْعُقَدِ﴾[3] بود که اینها به سِحر و مانند آن از بیرون آسیب برسانند و ﴿شَرِّ حاسِدٍ﴾[4] بود که از راه حسد آسیب به محسود برسد. اما در سوره «ناس» استعاذه از #دشمن_داخلی است که مهم تر از دشمن خارجی است.
گر شود دشمن درونی نیست ٭٭٭ باکی از دشمن برونی نیست[5]
🔹 دشمن درونی با وسوسه، با #اغوا، با #اضلال، با #تمنیه و سایر علل و عواملی که برنامه های خود را شیطان مشخص کرده است، درون را #فاسد می کند و انسان را #غافل می کند و انسان را #جاهل میکند و انسان را به #جهالت در برابر عقل گرفتار می کند؛ لذا هم استعاذه از دشمن بیرونی هم استعاذه از دشمن درونی و مهمتر از دشمن بیرونی، دشمن درونی است.
🔹 شرّی که در سوره مبارکه «فلق» بود شرّ بیرونی است اما این شرّ درونی است که وسوسه می کند. انسان با فکر و اراده کار میکند اول با #اندیشه می اندیشد بعد با #انگیزه تصمیم و اراده و مانند آن را به عهده می گیرد. اگر کسی بخواهد مسیر انگیزه او و اراده او را دگرگون کند، اول در اندیشه او سوء اثر می گذارد اندیشه او را ویران میکند وهمی و خیالی می کند وسوسه می کند او را گمراه می کند، از اندیشهِ گم شده انگیزه پراکنده پدید می آید و مانند آن؛ لذا فرمود: ﴿مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ﴾ که این ﴿الْخَنَّاسِ﴾ است. انسان هر وقت متذکر شد این در گوشه های ذهن می خزد و هر وقت غافل شد خودش را نشان می دهد. درباره مژده به پرهیزکاران که فرمود پرهیزکاران کسانی اند که ﴿إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ﴾[6] اگر ببینند یک خیال باطلی، یک وهم باطلی، یک شورش باطلی در بیرون قلب او راه پیدا کرده است می بیند این #حرامی به نام شیطان احرام بسته است تا وارد #کعبه_دل بشود، هم می فهمد او حرامی است، هم می فهمد احرامش #احرام_کاذب است، هم از انگیزه سوء او باخبر است که او منتظر است که درِ کعبه دل چه وقت باز می شود که آنجا وارد بشود «فَبَاضَ وَ فَرَّخ» که در خطبه های نورانی امیرالمؤمنین (علیه افضل صلوات المصلین) آمده است،[7] باخبر است.
🔹 #مردان_الهی که مواظب قلب هستند، این حرامی را می شناسند، احرام بستن حرامی را می شناسند، می شناسد او منتظر باز شدن درِ کعبه است وارد دل بشود ﴿تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ﴾ وقتی متذکر شدند به نام حق #ذکر_گویان شدند او خنّاس است در گوشه ای می خزد:
پاسبان حَرَم دل شده ام شب همه شب ٭٭٭ تا در این خانه جز اندیشه او نگذارم[8]
[1]. سوره فلق، آیه2.
[2]. سوره فلق، آیه3.
[3]. سوره فلق، آیه4.
[4]. سوره فلق، آیه5.
[5]. هفت اورنگ (جامی), سلسلةالذهب, دفتر اوّل.
[6]. سوره اعراف، آیه201.
[7]. نهج البلاغة(للصبحی صالح)، خطبه7.
[8]. دیوان حافظ، غزل شماره324.
#احرام_کاذب
#شیطان
#اندیشه_و_انگیزه
#آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی
📚 سوره مبارکه ناس
تاریخ: 1398/01/29
🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 چراغ هدایت
🔹 خدای سبحان چراغی در درون، چراغی را در بیرون به انسان داد كه انسان با داشتن این چراغ راه را پیدا كند و به مقصد برسد؛ هم #عقل_و_فطرت را در درون، هم #وحی_و_نبوت_و_امامت را از بیرون كه اینها دو كار می كنند: هم راهنمایی می كنند چراغ دستشان است می گویند «إنّ الحسین مصباح الهدیٰ»،[1] «كلّ امامٍ مصباح الهدیٰ»، «كلّ معصومٍ مصباح الهدیٰ» این است، از طرف دیگر هم این فتیله درون اینها را بالا می كشند #فطرت اینها را #عقل اینها را بالا می كشند می شود «وَ یثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ»،[2] هم چراغ دستشان است هم چراغ درون را افروخته نگه می دارند. حالا اگر كسی با داشتن همه این راه های هدایت اگر بیراهه رفت، خدای سبحان چندین بار #مهلت می دهد، راه توبه را باز می كند، راه برگشت را باز می كند، اگر او عمداً درهای رحمت را به روی خود بست و به جایی رسید كه دیگر قابل هدایت نیست، از آن به بعد ذات اقدس الهی اینها را می گیرد. میگیرد یعنی چه؟ ﴿وَ مَا یضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِینَ﴾[3] كه منحصراً #اضلال خدا برای فاسقین است.
🔹 اضلال میكند یعنی چه؟ یعنی ـ معاذ الله ـ اینها را گمراه می كند چنین چیزی كه نیست، عقل را از اینها میگیرد كه نیست، انبیا، اولیا، علما تا آخرین نفس اینها را هدایت می كنند، اضلال ابتدایی كه محال بود، اضلال كیفری هم امر وجودی نیست كه خدا كسی را گمراه بكند، بلكه آن #توفیق و #هدایت و #رحمت ویژه ای كه تا حالا داشت آن را سلب می كند و او را به حال خودش رها می كند. در سوره مباركه «فاطر» بود كه ﴿مَّا یفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحْمَةٍ فَلاَ مُمْسِكَ لَهَا وَمَا یمْسِكْ فَلاَ مُرْسِلَ لَهُ﴾[4] كار خدا یا فتح است یا اِمساك، یا می دهد یا نمی دهد، چیزی به نام اضلال كیفری که یك امر وجودی باشد مثلاً ظلمتی، گناهی چیزی به كسی بدهد نیست، آن #لطف_الهی را كه تا حالا می داد حالا نمی دهد همین! نه اینكه ـ معاذ الله ـ چیزی به كفار بدهد به نام امامت كفار ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً﴾ یعنی اینها را به حال خودشان رها كردیم، اینكه وجود مبارك پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) عرض می كرد: «اللهمّ و لا تَكِلْنی إلی نفسی طَرفةَ عَین أبدا»[5] همین است. یك لحظه انسان را به حال خودش رها بكنند انسان پایگاهی ندارد! این نه تنها بیراهه می رود، خیلی ها را هم به طرف بیراهه می كشاند؛ این می شود امامت باطل كافرانه كافر. این جعل، جعل ابتدایی نیست جعل كیفری است (اولاً) و جعل امامت هم امر وجودی نیست امر عدمی است (ثانیاً)، عدمی بودن این است كه اینها را به حال خودشان رها می كنیم (ثالثاً). خب اگر انسان به حال خود رها شد آن نفس امّاره آن شهوت و غضب در بخش عمل، آن وهم و خیال در بخش اندیشه، آخر چه چیزی برای انسان می ماند؟! می شود همین ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یدْعُونَ إِلَی النَّارِ﴾. وگرنه امامت حق، #عهد_الهی است این عهد الهی آن قدر با جلال و شكوه و جبروت است كه هرگز كسی كه اهل ستم باشد ولو در دوران گذشته امامت حق آنجا پرواز نمی كند ﴿لاَ ینَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ﴾.[6]
[1] . مدینة المعاجز، ج4، ص52.
[2] . نهجالبلاغه، خطبه 1.
[3] . سوره بقره، آیه 26.
[4] . سوره فاطر، آیه 2.
[5] . تفسیر القمی، ج2، ص75.
[6] . سوره بقره، آیه 124.
#لطف_الهی
#توفیق_و_رحمت_الهی
#عهد_الهی
#آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی
📚 .سوره قصص جلسه 17
تاریخ: 1391/07/23
🆔 @a_javadiamoli_esra