eitaa logo
کانال رسمی آیت الله العظمی جوادی آملی
15.3هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
2.7هزار ویدیو
29 فایل
مرجع رسمی اطلاع رسانی از آخرین اخبار مرتبط با آیت الله العظمی جوادی آملی و بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء esra.ir تلفن : 3ــ37782001 -025 فکس: 37765253 -025 کانال دروس معظم له @a_javadiamoli_doross ارتباط با ادمین کانال @bonyad_esra_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 فهم فاطمی ▪️ مرحوم کلینی [در کتابشان] دو قسمت را برای چهارده معصوم (علیهم السلام) ذکر می ‌کند: یکی موالید و دیگری تاریخ این ائمه است. ایشان نقل می ‌کند که جبرئیل (سلام الله علیه) بعد از رحلت حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بر وجود مبارک فاطمه (سلام الله علیها) نازل می‌ شد که [در این حدیث] به صورت «کان» دارد؛ این «کان» نشان می‌ دهد که یک بار و دوبار جبرئیل (سلام الله علیه) نیامده است! بین رحلت رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) تا رحلت زهرا (سلام الله علیها) «وَ كَانَ یأْتِیهَا»؛[1] مکرّر می ‌آمد و مطالبی را می ‌گفت، وجود مبارک حضرت استماع می‌ کرد، بعد به وجود مبارک حضرت امیر می ‌گفت، املا می ‌کرد و وجود مبارک حضرت امیر هم یادداشت می ‌کرد که شد (سلام الله علیها). اینها را ما فقط با اشک خلاصه نکنیم! کمتر از گریه کردن ثواب ندارد. ▪️ آیه یازده سوره مبارکه «مجادله» می فرماید: اگر ما به یک آدم عادی یک درجه می ‌دهیم، به عالِم چندین درجه می‌ دهیم: ﴿یرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنكُمْ وَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ﴾، فرمود عالِم درجاتی دارد. غیر عالِم رفعتش به چیست؟ ﴿یرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنكُمْ﴾، چقدر؟ ذکر نشده است، چون «و حذف ما یعلم منه جائز»، تمییز جمله دوم ذکر شد تا تمییز جمله اوّل معلوم بشود. ﴿یرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنكُمْ﴾، تمییز ذکر نشده است. جمله دوم: ﴿وَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ﴾؛ یعنی «یرفع الله الذین اوتوا العلم» چه چیزی؟ ﴿دَرَجَاتٍ﴾. این ﴿دَرَجَاتٍ﴾ تمییز جمله دوم است، آن «درجةً» که یک مورد است، تمییز جمله اُولیٰ است؛ یعنی مؤمنِ غیر عالم یک درجه دارد، مؤمنِ چندین درجه. هر دو در عزای حضرت زهرا (سلام الله علیها) شرکت می ‌کنند؛ اما یکی خطبه او را می‌ فهمد و بحث می ‌کند، اما یکی آن آتش زدن را فقط درک می ‌کند و گریه می ‌کند. فاصله خیلی است! حالا چرا ما آن اولی را نرویم؟ ▪️ دو نحوه می ‌شود از فاطمه (سلام الله علیها) بهره برد: یکی آن حضرت را درسی کرد و بعد گریه کرد؛ یکی اینکه فقط گریه کرد؛ دو نحو است. و خدا هم فرمود تا می ‌توانید ترقّی کنید و بالا بروید؛ اوّل به شما درجه می‌ دهند، بعد خودتان می ‌شوید! این آیه سوره مبارکه «انفال» و «آل عمران» که قبلاً گذشت. در «آل عمران» و «انفال» این دو آیه دو پیام دارد: یکی اینکه فرمود: ﴿لَهُمْ دَرَجَاتٌ﴾،[2] یک وقت است که وقتی بالا رفتند می‌فرماید: ﴿هُمْ دَرَجَاتٌ﴾،[3] دیگر «لام» نیست، نه اینکه «لام» محذوف است. خود این آقا می‌شود! چطور آن ظالم می‌شود هیزم، این درجه نشود؟! اگر ﴿وَ أَمَّا الْقاسِطُونَ فَكانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبا﴾[4] ظالم هیزم شود، خود این نشود؟ چرا نشود؟! آن‎جا مگر «لام» در تقدیر است؟ آن‎جا مگر «علیٰ» و «فی» و اینها در تقدیر است؟ نخیر! خودش گُر می‌گیرد. این جا هم اگر مقرّبین بود، ﴿جَنَّةُ نَعِیمٍ﴾[5] است، است، خودش درجه است! آن‎که به این معارف بار نیافت، می‌ گوید «لام» در تقدیر است. اگر «لام» تقدیر بود، آن را در سوره «آل عمران» می ‌گفت چرا یک جا را ﴿لَهُمْ﴾ می‌ گوید یک جا را ﴿هُمْ﴾ می‌ گوید؟ فرق است بین دو نحوه بهره‌ برداری کردن از حضرت زهرا (سلام الله علیها): یکی آن روایاتی که جبرئیل می آید و مطالب را می ‌گوید و می ‌خواند و گریه می ‌کند و لو کسی برایش مدّاحی نکند؛ یکی تا کسی برایش دو تا مدّاحی نکند گریه نمی ‌کند. خیلی فرق است! فرمود شما می ‌توانید این گونه باشید، چرا حالا آن طوری هستید؟ اگر درجات برای انسان ممکن است، چرا به درجه واحده اکتفا کند؟ [1]. الكافی (ط _ الإسلامیة)، ج‏1، ص458؛ «...إِنَّ فَاطِمَةَ ع مَكَثَتْ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص خَمْسَةً وَ سَبْعِینَ یوْماً وَ كَانَ دَخَلَهَا حُزْنٌ شَدِیدٌ عَلَى أَبِیهَا وَ كَانَ‏ یأْتِیهَا جَبْرَئِیلُ ع فَیحْسِنُ عَزَاءَهَا عَلَى أَبِیهَا وَ یطَیبُ نَفْسَهَا وَ یخْبِرُهَا عَنْ أَبِیهَا وَ مَكَانِهِ وَ یخْبِرُهَا بِمَا یكُونُ بَعْدَهَا فِی ذُرِّیتِهَا وَ كَانَ عَلِی ع یكْتُبُ ذَلِكَ». [2]. سوره انفال، آیه4. [3]. سوره آل عمران، آیه163. [4]. سوره جن، آیه15. [5]. سوره واقعه, آیات88 و 89. 📚 سوره مبارکه مجادله ـ جلسه جلسه 9 تاریخ: 1396/11/10 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 معرفت فاطمی 🔹 بعد از اینکه حضرت رحلت کرد اینها را فراموش کردند و سقیفه را زنده کردند اصلاً خبری از نفاق و منافقان در مدینه نبود. اینها کجا رفتند؟ یا باید بگوییم همه اینها دفعتاً مُردند، خب این را که نمی‌ شود گفت که اینها یک روزه مُردند؛ یا بگوییم همه آنها برگشتند توبه کردند مثل سلمان و اباذر شدند، این هم که نیست یا با حکومت ساختند «و هو الحق»! تمام این کارشکنی‌هایی که منافقین داشتند چطور بعد از سقیفه دیگر این کارشکنی‌ ها نبود؟ چون همه آنها دستشان به حکومت بند شد. 🔹 مرحوم کلینی (رضوان الله تعالی علیه) می‌ گوید وقتی حضرت برای بار دوم نیروها را آماده کرد که بروند به طرف صفین، خطبه ‌ای خوانده که اگر جن و انس جمع بشوند و در بین اینها پیغمبر نباشد، هرگز نمی‌ توانند این گونه خطبه بخوانند! می ‌گوید این شبهه مادّیین را که از دیرزمان چندین قرن مانده بود، علی بن ابی طالب پاسخ داد. این جمله از خطبه حضرت امیر (سلام الله علیه) که مرحوم کلینی (رضوان الله علیه) می‌ گوید که این پاسخ آن شبهه است، عین این جمله را وجود مبارک فاطمه (سلام الله علیها) در 25 سال قبل از خطبه علی بن ابی طالب فرمود، حالا ببینید زهرا کیست! آن جمله نورانی این است که وجود مبارک فاطمه (سلام الله علیها) در همین اوایل خطبه فدکیه دارد: «اِبْتَدَعَ الأَشَیاءَ لا مِنْ شَیءٍ»، این یعنی چه؟ یعنی شما که دارید اشکال می ‌کنید باید بفهمید نقیض «من شیء»، «من لا شیء» نیست، چون هر دو می ‌شود وجودی؛ نقیض «من شیء»، «لا من شیء» است، نه «من لا شیء». این را یک زهرا می ‌خواهد که بفهمد! شما همین شبهه را با خیلی‌ ها در میان بگذارید ببینید که می ‌مانند، چون خیلی از علما ماندند. فرمود: «اِبْتَدَعَ الأَشَیاءَ لا مِنْ شَیءٍ»، نه «من لا شیء». اگر «من شیء» بود بله اشکال وارد بود معلوم می ‌شد که قبلاً ذرّاتی بود و خدا این ذرّات را جمع کرد و این عالم را ساخت؛ اگر «من لا شیء» بود باز اشکال وارد بود، برای اینکه مگر عدم چیزی است که آدم عدم را جمع و جور بکند و آسمان بسازد؟! ولی نقیض «من شیء»، «من لا شیء» نیست، چون هر دو موجبه است. «نقیض کلّ رفعٌ أو مرفوعٌ»؛ نقیض هر شیء، سلب آن است؛ نقیض «من شیء»، «لا من شیء» است، نه «من لا شیء». این در خطبه نورانی حضرت زهرا هست؛ 25 سال قبل از اینکه حضرت امیر آن خطبه را بخواند، فاطمه(سلام الله علیها) خوانده است. 📚 سوره مبارکه مجادله جلسه 9 تاریخ: 1396/11/10 🌐 http://news.esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
مقام علمی حضرت زهرا سلام الله علیها در بیان آیت الله العظمی جوادی آملی
پایگاه اطلاع رسانی اسراء
: آیت الله العظمی جوادی آملی در جلسه درس امروز خود (16 آذر 1401) با اشاره به ایام ، اظهار داشتند: این ایام، ایام فاطمیه است که باید ذکر مصیبتی داشته باشیم، اما اولی در ذکر مصیبت اینها، بازگویی معارف اینها و فضائل علمی اینهاست. ▫️ معظم له سپس به ذکر حدیثی از کتاب شریف کافی پرداختند و ابراز داشتند: مرحوم کلینی (رضوان الله تعالی علیه) در کتاب شریف کافی در جلد اول «بَابُ جَوَامِعِ التَّوْحِید» یک روایت مفصلی را از وجود مبارک حضرت امیر نقل می کند «وَ هَذِهِ الْخُطْبَةُ مِنْ مَشْهُورَاتِ خُطَبِهِ ع» این خطبه ای که از اول از اینجا شروع می شود که در جنگ با معاویه در دوره دوم وقتی مردم جمع شدند فرمود: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْأَحَدِ الصَّمَدِ الْمُتَفَرِّدِ الَّذِی لَا مِنْ شَی‏ءٍ كَانَ وَ لَا مِنْ شَی‏ءٍ خَلَقَ مَا كَانَ» این خطبه مفصل است، و اگر کسی بخواهد موحدانه بیندیشد، براهین را از همین می شود گرفت. بعد فرمایش مرحوم کلینی این است: اگر جن و انس جمع بشوند، پیغمبر در بین اینها نباشد، فقط موجودات عادی باشند، بشر باشد و جن، بخواهند مثل حضرت امیر (سلام الله علیه) درباره توحید سخن بگویند که پدر و مادرم فدای او «مَا قَدَرُوا عَلَیهِ» ممکن نیست. و اگر حضرت گره را باز نمی کرد، این شبهه برای خیلی ها می ماند و زمین گیر می کرد. ▫️ ایشان در تبیین مطلب اظهار داشتند: یک شبهه ای است که از دیرباز پیش ملحدان و منکران توحید بود و آن اینکه خدایی که شما می گویید موجود است از چیست؟ خدا یا «من شیء» است یا «من لا شیء». از دو طرف نقیض که بیرون نیست. اگر «من شیء» باشد پس قبل از خدا چیزی بود و خدا از آن خلق شد. اگر «من لا شیء» باشد، از عدم که چیزی خلق نمی شود. این مال خود خدا. درباره خلقت: خدا جهان را «من شیء» خلق کرد؟ یعنی ذراتی بود این ذرات را خدا جمع کرد و به آن صورت داد؟ اگر «من لا شیء» کرد یعنی عدم را جمع کرد و از عدم عالم را ساخت، اینکه ممکن نیست. پس هم وجود خدا مسئله دارد هم خالقیت خدا! این شبهه از دیرزمان در ملحدان بود، مرحوم کلینی می فرماید این و نفسگیر را حضرت امیر با آن خطبه نورانی حل کرد که اگر انبیاء و اولیایی نباشند، کسی نمی تواند این جور حرف بزند. ▫️ ایشان ادامه دادند: وجود مبارک حضرت امیر فرمود اصل تناقض را شما متوجه نشدید! نقیض «من شیء»، «من لا شیء» نیست، اینها هر دو موجبه هستند. نقیض «من شیء»، «لا من شیء» است. حالا که فهمیدی سر را بلند کن تا بفهمی. اصلاً اصل تناقض را شما نفهمیدی، حالا جواب سؤال اول: خدا «من شیء» است یا «لا من شیء»؟ می گوییم: «لا من شیء» است، چون هستی او عین ذات اوست. رفع نقیضین نشد. خدا «لا من شیء» است، نه «من لا شیء» تا شما بگویید که «من شیء» باشد اشکال دارد، «من لا شیء» باشد اشکال دارد. نخیر! پس درباره ذات اقدس الهی چون هستی او عین ذات اوست، «لا من شیء» است، از چیزی خلق نشد. اما درباره خلقت عالم؛ سؤال کردید که خدا آیا عالم را «من شیء» خلق کرد یا «من لا شیء»؟ می گوییم: این سؤال غلط است! اصلاً شما نقیضین را متوجه نشدید. درست سؤال بکن. بگو: خدا عالم را «من شیء» خلق کرد یا «لا من شیء»؟ می گوییم: «لا من شیء». این مبدع است. خدا عالم را از چیزی خلق نکرد، نوآوری کرد. چون نوآوری کرد، «لا من شیء» است، نه «من لا شیء»! ▫️ ایشان سپس به (سلام الله علیها) اشاره کرده و بیان داشتند: این عظمت خطبه امیرالمومنین روشن شد، ولی آغاز حضرت زهرا همین فرمایش است. 25 سال قبل از اینکه حضرت امیر این خطبه را بخواند. حالا دست مرحوم کلینی نرسیده بود به آن خطبه که بگوید حضرت زهرا چه بود! 📚 درس خارج فقه تاریخ: 1401/09/16 🌐 http://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra