✨﷽✨💙🍃🦋
🍃🍁
🦋
💠 چگونگی امر به معروف و نهی از منکر در مورد کسانی که حاضر نیستند از #گناهان_علنی و #عمومی دست بردارند!
✍در نزدیکی منزل #آیت_الله_محمدعلی_شاه_آبادی، دکتری بود به نام ایوب که برای دخترانش معلم موسیقی آورده بود و صدای موسیقی بلند بود، به گونهای که از صدای آنها، همسایهها ناراحت بودند.
ایشان برای دکتر پیغام فرستاد و از او خواست که از این کار دست بردارد، اما دکتر جواب داده بود که من این کار را ترک نمیکنم و شما هر اقدامی که میخواهید بکنید!
مرحوم شاه آبادی تا روز جمعه صبر کردند و آنگاه در جلسه روز جمعه که در مسجد شاه سابق تشکیل شده بود، به مردم گفتند: «خوب است از این به بعد هر کس از این خیابان عبور میکند چون به مطب این دکتر رسید، داخل مطب شده و سلام کند و آنگاه با خوشرویی از او بخواهد که آن عمل خلاف خود را ترک کند!»
از آن پس، هر کس از جلو مطب عبور میکرد، برای انجام وظیفه شرعی خود، داخل مطب میشد و سلام کرده، تذکر خود را با زبان خوش بیان میکرد و خارج میشد...
چند روز به این منوال گذشت و دکتر هر روز با صدها مراجعهکننده مواجه میشد که همگی یک مطلب را به او تذکر میدادند.
وی دید اگر بخواهد به لجاجت خود ادامه دهد، نه تنها باید مطب خود را تعطیل کند، بلکه مجبور است از آن خیابان هم کوچ کند.
از این رو دست از ایجاد مزاحمت برداشته و جلسه آموزش دخترانش را تعطیل کرد.
#تذکر_همیشه_اثر_دارد
🗒منبع: عارف کامل صفحه ۴۵
به نهضت آمرین بپیوندید👇
http://eitaa.com/joinchat/1655439360C3ac9fe7eda
این پیام را منتشر کنید...
#خاطره_ارسالی
سلام، به نام خدایی که در همین نزدیکی هاست🙏🏻
فرصتی پیدا میکنم، پشت میز می نشینم وهجوم خاطرات را در ذهن حس میکنم، کدامشان رابگویم، شیرین یا تلخ؟
تا دوباره و صدباره مرورشوند...🍂🍁
دوم راهنمایی بودم، چند هفته از سال تحصیلی گذشته بود که معلمی قدبلند و هیکلی با صدایی ضخیم و رسا وچهره ای عبوس و بی حوصله وارد کلاس شد و گفت:
من خانم فلانی دبیر زبان شما هستم که متاسفانه مدرسه ی دلخواهم جورنشد که برم واینجا آمدم، پرسیدم خانم چرا متاسفانه؟؟ نگاه ترسناکی به من انداخت وگفت: گرچه لازم نمی بینم جوابتو بدم! ولی به خاطر اینکه مسیرم به این مدرسه خیلی دوره و هم.....شیرفهم شدی؟؟
بعد هم فوری توضیحاتی درمورداخلاقش و طرز تدریسش به ما گفت، ازآن روز همه بچه ها حس خوبی به این خانم نداشتند، کل بچه های کلاس از اخلاق ایشان ناراحت و معترض بودند، ولی کسی جرات نمیکرد چیزی بگه، مخصوصا وقتی فهمیدیم دست بزن هم دارد😔
آن روز همه بچه ها دعا می کردند که خانم فلانی مریض باشه ومدرسه نیاد، یکی از بچه ها، از من که مبصر کلاس بودم اجازه گرفت که پای تخته بیاد وچیزی رو تعریف کنه...
مریم با اشاره من پرید پایین کلاس وگفت بچه ها می خوام ادای خانم فلانی رادر بیارم😁😎 وبا دست و شادی بچه ها شروع کرد👏👏👏👏 بعد هم مثل ایشان گره درابروانش انداخت وبا دادوبیداد گفت:اگه درس نخونید آدمتون می کنم و...😄
⚠️و من هم به جای اینکه نگذارم مریم غیبت کند!! خودم هم کنارش ایستادم ومشارکت کردم!!
هفته بعد، گویا یکی ازبچه ها که نفهمیدیم چه کسی بود جریان را به گوش خانم فلانی رسانده بود...
پشت بلندگوی مدرسه اسم مراصدا زدند!
وقتی داخل دفتر شدم خانم فلانی تا چشمش به من افتاد گفت: بیا توی راهرو، اونجا خلوته، کارت دارم!
کوبیدن ضربان قلبم به شدت زمانی بود که از ترس بمباران های آن روزها میکوبید...😥
باترس نگاهش کردم وگفتم بفرمایید خانم، فوری گفت: تومثلا بچه مسلمانی؟تومثلا مسئول دعا وانتظامات نمازخونه ایخیرسرت؟ تو....تو...همینطوری مسلسل وار گوشه رینگ انداخته بودم و رگبار ترکش هایش آزارم می داد.
گفتم: خانم میشه بگید چیکار کردم؟؟😢جواب داد،حیف که شنیدم دختر خوبی هستی وگرنه همین الان دهنتو پرخون می کردم، برا چی ادای منو سرکلاس درآوردی؟..ها؟؟
خبرمرگت مگه مبصر نیستی خودتم شریک جرم شدی؟..دیگر حواسم به حرفهایش نبود فقط حرکات لب ودهانش را میدیدم و چیزی نمی شنیدم، تا اینکه بلندگفت: با توام بار آخرت باشه ها☝️❗
این را گفت و رفت و آن روز به حرفهای خانم فلانی خیلی فکر کردم گرچه بداخلاق بود و بچه ها را کتک میزد، ولی من کار خوبی نکرده بودم و به جای اینکه به دوستم تذکر دهم خودم هم کارش راتایید کرده بودم😔
فردای همان روز از روی کتاب حدیثی که داشتم، حدیثی از امام علی (ع)نوشتم وکمی زودتر از روزهای دیگه به مدرسه رفتم وحدیث را کنار تخته سیاه چسباندم(دردناک ترین مردم درقیامت غیبت کننده ها هستند)
ساعت بعد هم کنار دفتر ایستادم و با خانم فلانی صحبت کردم، قوی وبا شجاعت تمام گفتم، خانم، کارمن اشتباه بود، امیدوارم منو ببخشید و حلال کنید.
با تعجب دیدم که لحن خانم فلانی خیلی نرم شده و با حالتی گفت: حلال میکنم البته شاید منم کمی زیاده روی کردم... بعدها متوجه شدیم آن خانم معلم به علت ضرب و شتم دختری اخراج شده...
ولی از آن زمان نمی گویم غیبت کردن را قطع کردم اما سعی کرده ام غیبت (یا تمسخر) نکنم وخیلی جاها هم گرچه به ضررم تمام شده ولی تذکر داده و یا جلسه راترک کرده ام....
🌺نمونه #خاطره شماره 96
مسابقه#آنگاه_هدایت_شدم
#تذکر_همیشه_تاثیر_دارد
⭕برای مشاهده سایر خاطرات
روی هشتگ👈 #خاطره_ارسالی
بزنید.
🆔️@aamerin_ir
#خاطره_ارسالی
باسلام، یک روز که برای نماز مغرب و عشاء رفته بودیم به یک مسجدی خارج از محله ی خودمون..
چادر ملی سرم بود وحواسم نبود که موقع نماز بالاتر از مچ دستم تا آرنج معلوم میشه و به همون شکل در نماز جماعت شرکت کردم و در صف اول هم ایستادم ونماز خواندم.
وقتی که نمازمغرب تمام شد یکی از خانمهای مسجد که پای ثابت اونجا بود و سن و سالی هم داشت به سمت من آمد وبه من گفت که شما وقتی نماز میخوندین دستتان معلوم بود و لازم دونستم بهتون بگم.
راستش اول نوع بیان ایشون به من بر خورد و خوشم نیومد، ولی دیدم داره درست میگه🤔 بنابراین برای نماز دوم که نماز عشاء بود حواسمو جمع کردم و آستینم رو با دست نگه داشتم که بالا نره وتا آرنج معلوم نباشه!
ایشون باعث شد تا من حواسمو بیشتر جمع کردم چون خودم متوجه نشده بودم و ازشون متشکرم که تذکر بجا به من دادند🙏🏻
🌺نمونه #خاطره شماره 97
مسابقه#آنگاه_هدایت_شدم
#تذکر_همیشه_تاثیر_دارد
⭕برای مشاهده سایر خاطرات
روی هشتگ👈 #خاطره_ارسالی
بزنید.
🆔️@aamerin_ir
#خاطره_ارسالی
سلام، من خاطره ای دارم از دوره راهنمایی خودم که به وسیله صحبت های شیرین یک خانم در مسیر درست زندگی قرار گرفتم.
یادم میاد زمانی که در کلاس سوم راهنمایی بودم نسبت به واجبات دینی ام، مثل نماز و... بسیار سهل انگار بودم وبعضی وقتها میخواندم وبعضی وقتها هم نه!
زندگی من به همین منوال می گذشت و توجهی به حرف والدینم نداشتم
تا اینکه یک روز که در خانه بودم یکی از همسایه ها به آنجا آمد و با زبان شیرین و توانمند و صمیمی خود به صورت تنها با من صحبت کرد.
این خانم به حدی خوب صحبت کرد که انگار یکدفعه متحول شدم واز همون روز نمازهامو دارم میخونم و برای ایشان همیشه دعا میکنم که منو به راه راست هدایت کرد و من هم الان ایمان دارم که اگه دلمون با خدا باشه و به خاطر خدا کاری رو بخواهیم انجام بدیم خداوند هم خودش ما رو وسیله هدایت کسی قرارمیده.
به امید روزی که همه ما درست، به راه درست هدایت شویم انشالله تعالی.
🌺نمونه #خاطره شماره 98
مسابقه#آنگاه_هدایت_شدم
#تذکر_همیشه_تاثیر_دارد
⭕برای مشاهده سایر خاطرات
روی هشتگ👈 #خاطره_ارسالی
بزنید.
🆔️@aamerin_ir
#خاطره_ارسالی
باسلام، یادم میاد وقتی که تازه به سن تکلیف رسیده بودم، زیاد به روسری و حجاب اهمیت نمیدادم و بی روسری به کوچه و محلمون میرفتم و با بچه های دختر و پسر بازی میکردم...
تا اینکه یه روز که همینجوری بی هوا تو کوچه نشسته بودم، دیدم یه حاج آقایی اومد سمت من و با بیان شیوایی با من صحبت کرد وگفت: چرا روسری نداری؟؟
من تحت تاثیر قرارگرفتم وازایشون خجالت کشیدم وسریع رفتم توی خونه و روسریمو سر کردم.
وقتی برگشتم دیگه ایشونو ندیدم، ولی هر بار که میخواستم بیام کوچه فکر میکردم الان ایشون میان و منو میبینن!
من از ایشون ممنونم که باعث شدند من بعداز اون روسری سرکنم وحتی چادر هم سر میکردم و باعث هدایت من شدند، اگر زنده هستند خداوند به ایشان عمر باعزت وطولانی دهند و اگر هم فوت شدند، خداوند مورد آمرزش قرارشون دهند.
🌺نمونه #خاطره شماره 99
مسابقه#آنگاه_هدایت_شدم
#تذکر_همیشه_تاثیر_دارد
⭕برای مشاهده سایر خاطرات
روی هشتگ👈 #خاطره_ارسالی
بزنید.
🆔️@aamerin_ir
#خاطره_ارسالی
باسلام، اولین باری که امربه معروف شدم
توسط پدرم بود که من سن کمی داشتم
حتی به سن تکلیف هم نرسیده بودم...
حدود 6 سالم بود که مریض شدم و بردنم دکتر، چون حال من خوب نبود عجله کرده بودن و روسری نزده بودن روسرم، همین که رسیدیم به دکتر، پدرم از ماشین پیاده شد و رفت برام یه روسری خوشگل گرفت و رو سرم کرد و گفت: دخترم ببین چقدر زیبا شدی؟
گفت: همیشه حجابت رو رعایت کن و وقتی با حجاب باشی میفهمی حیا یعنی چی؟
و این دلیل محجبه شدن بنده از کودکی تاحال شده، که خدا رو شکر میکنم از سن وسال کم تونستم توی راهی قرار بگیرم که عاقبت بخیر بشم.
وخیلی تشکر ویژه دارم از پدرم که با حرفش و روسری زیبایی که برام هدیه گرفت از سن کودکی منو با این راه آشنا کرد🙏🏻
امیدوارم خاطره خوبی گفته باشم
ودوباره هم بخاطر حجابی که دارم خداروشکر میکنم و تشکر میکنم از مادر سادات خانم حضرت فاطمه زهرا(س)
که بنده ی حقیر رو لایق دونستند تا امانت دار خوبی باشم برای چادرشون
دوباره هم میگم، خدایا شکرت🙏🏻
یاعلی خدانگهدار
🌺نمونه #خاطره شماره 100
مسابقه#آنگاه_هدایت_شدم
#تذکر_همیشه_تاثیر_دارد
⭕برای مشاهده سایر خاطرات
روی هشتگ👈 #خاطره_ارسالی
بزنید.
🆔️@aamerin_ir
6.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬#کلیپ_تصویری
🌹#استاد_پناهیان
📌آیا #امام_زمان(عج) بعد ظهور میخوان کارهاشون رو با #معجزه پیش ببرند؟؟؟
اگر اینطور هست پس چرا رسول خدا چنین کاری رو نکردند؟؟🤔
✅ بهتره بدونیم ایشان با واقعیتهای جامعه بشری کار دارند و نه با معجزه و خرق عادت❗
به نهضت آمرین بپیوندید👇
http://eitaa.com/joinchat/1655439360C3ac9fe7eda
این پیام را منتشر کنید...