#خاطره امربه معروف ونهی از منکر مهرتایید بانو بودنم👇👇👇 @aamerin_ir

#خاطره امروز میخواستم یک کم با خودم خلوت کنم ولی بعدش حس کردم نیاز دارم بین مردم باشم وفقط اونها را تماشا کنم و فکر کنم، برای همین باز مترو🚅 را انتخاب کردم و مثل این آدمهای مترو ندیده برا خودم توی مترو دور دور میکردم خط عوض میکردم سر خط ته خط و خلاصه عشق و حال مترویی! 🚉ایستگاه قلهک :یک خانم جوان با یک دختر بچه 👩👧که کلاس دوم دبستان بود وارد میشن حجاب خانمه اصلا خوب نبود دخترش هم که حالا ما میگیم هنوز تکلیف نشده بود، می نشینند کنار من. 🙋دختر بچه: مامان خانممون گفته اذان اقامه را حفظ کنیم تو بلدی یادم بدی ؟ مادر: ولم کن بابا صدتا بدبختی دارم اذان و اقامه خوندن توش گمه. من: اسمت چیه خانم خوشگله ؟ دختر بچه: آیسان. من: چه اسم قشنگی آیسان جون میخوای بهت اذان و اقامه یاد بدهم ؟ آیسان: شما مثل مامان من کار ندارید؟ بیکارید؟ من: اذان و اقامه خوندن یک کار مهم تو روز است این جوری داریم به خدا میگیم خدا جونم گوش کن میخوام بیام نماز بخونم. مادر آیسان: چه تعبیر کودکانه قشنگی اگه زحمتی نیست یادش بدید. آموزش اذان و اقامه تمام شد. فروشنده مترو میاد داره ساق دست میفروشه. مادر آیسان: چه حوصله ای دارن تو این گرما کدوم احمقی اینارو دستش میکنه ؟ دستم را سریع از زیر چادر آوردم بیرون که ساق دستم را ببینه.😉 مادر آیسان: ببخشید منظورم شما نبودید. من: خواهش میکنم ناراحت نشدم راست میگی، هوا گرم و این ساق دستها کلافه کننده، ولی میدونی من خیلی دوستشون دارم. مادر آیسان: چرا؟؟ من: چون یک پله به عبد حقیقی بودن نزدیکترم چون یک قدم به حقیقت وجودیم نزدیکترم و یه جورایی مهر تایید بانو بودنم است چون به هر چشمی اجازه نمیدم هرجوری دلش میخواد از من لذت ببره. مادر آیسان: به نظرت به مانتوی من کدومش میاد ؟چه رنگی بهتره؟ من: مشکی خوبتره کمتر جلب توجه میکنه. مادرآیسان: راست میگی به همه چی هم میاد. ساق خرید و دستش کرد. مادر آیسان: به نظرت خوب شد ؟ من: از قبل بهتر شد. مادر آیسان: چه کنم خوب میشه نمیتونم مثل تو چادر خوب بپوشم. من: مانتوتون آزاد و خوبه اگه سر کردن چادر براتون سخته همین روسری را خوب ببندید کم کم چادرهم میتونید سر کنید. مادر آیسان: پس بیزحمت همین لبنانی که بستی ببندش و بهم یاد بده. من: با کمال میل! مادر آیسان: حالا منم عبد حقیقی شدم خدا دوستم داره. من: خدا کلی هم کیف میکنه یک بنده مثل شما داشته باشه. آیسان: مامان منم روسری میخوام تا خانم بشوم. مادر آیسان: توهنوز کوچیکی. من: اشکال نداره هروقت خودش علاقه نشون بده و احساس نیاز بکنه ولو اینکه تکلیف نشده باشه یک امتیاز مثبته. مادر آیسان: بازهم حق باتوست /باشه مامان جان برگشتنه از تجریش میخرم برات. مادر آیسان: آخ رسیدیم خیلی خوشحال شدم باهم دوست شدیم و خدا حافظی کردیم./برداشت از جنبش حیات @aamerin_

#خاطره گردنبند طلا 🏅 روز پنجشنبه مشرف بودم مشهد مقدس، تا ظهر کارهایم انجام شد و از آنجائیکه شب باید بر میگشتم تهران، یکراست رفتم حرم مطهر. جای شما خالی یک دل سیر زیارت کردم و بعد از نماز مغرب و عشا قصد خروج از حرم را که داشتم به یک باره چشمم خورد به یک جوان حدودا بیست و شش ساله که با حالی خاص مشغول نماز بود اما یک گردنبند طلایی بزرگ به گردنش بود و یک انگشتر طلا هم به دستش. چند ثانیه ای به اوخیره شدم و از کنارش گذشتم.اما انگار یک لحظه حس کردم باید دوباره بروم زیارت و سرم را انداختم پایین و زیارت نامه نخوانده دوباره حرکت کردم سمت ضریح آقا. دلم بیقرار بود و راستش حالم هم گرفته که چرا جوان رعنائی مثل او نباید احکام صادره از ائمه معصوم علیهم السلام را شنیده باشد یا رعایت نکند. زیارتم که تمام شد تقریبا همه چیز یادم رفته بود تا اینکه دوباره چشمم خورد به همان جوان که حالا نمازش تمام شده بود و اطرافش را نگاه میکرد،و اتفاقا کنارش یک سید روحانی پا به سن گذاشته نشسته بود و داشت برای جوانی استخاره میگرفت. آمدم سلام بدهم و از درب حرم بروم بیرون اما نمی شد.وجدانم میگفت برو با آن جوان از سر دل سوزی و خیرخواهی حرف بزن ،اما خودم بعدش جواب خودم را دادم که به تو چه ربطی دارد ؟ خوب آن روحانی به وضوح دارد آن گردنبند طلای بزرگ را می بیند چرا او این کار را نکند ؟! اما اینبار یاد آن حدیث افتادم که نماز ما قبول نمی شود مگر👈 با امر بمعروف و نهی از منکر و ضمنا یاد سخنرانی رهبر عزیزمان افتادم که میفرمودند : 👈با زبان خوش اگر تذکر بدهید اثر دارد .و در نهایت با این تصور که امام معصوم دارد من را در این امتحان تماشا می کند به سمت آن جوان حرکت کردم. نشستم کنار جوان، دست دادم و به او گفتم: سلام برادر ،خوبی انشاالله؟راستش چند دقیقه ای تماشایت میکردم و دیدم هم نوری در چهره داری و نماز هم میخوانی خواستم یک حرفی را بگویم که شاید البته قبلا هم شنیده باشی. جوان خیلی مودب گفت: بفرما داداش ادامه دادم: حتما میدانی پوشیدن طلا برای مرد اشکال دارد ،اما حرف من این است که حداقل موقع نماز طلا را دربیاور،حیف است نمازت قبول نشود. جوان به حالت کاملا غیر منتظره ای در حالیکه دستش را به نشانه احترام به سینه گذاشت ، یک "چشم" با محبت تحویل داد و من هم رویش را بوسیدم و از او خواهش کردم برای من هم دعا کند و به سرعت از درب حرم رفتم بیرون باورتان نمیشود انگار دنیا را به من داده بودند انگار یک بار سنگین را از دوشم برداشته بودند اصلا انگار حس میکردم امام رضا با نگاه رضایت دارد بدرقه ام میکند. @aamerin_ir

#ظاهرش_منو_می_ترسوند_...!! مدت ها بود از جلو مغازش رد میشدم ،تو مسیرم بود،هر بار یا مشتری داشت یا می ترسیدم ناراحت بشه وجیغ و داد راه بندازه(منم خجالتی ) می گم جیغ و داد چون صورتش همش با آرایش کامل وموهای افشون ولباس های بسیار...بود💄👒👠؛اینا منو به استرس مینداخت . از جلوی مغازه اش گذشتم یه چیز توجه منو جلب کرد👀 دوباره برگشتم ببینم درست دیدم یا نه؟! آره درست بود داشت قرآن می خوند.😃با توکل وارد شدم.🙏 حالتون خوبه عزیزم شما که صورت معصومی دارید حیف شما نیست بعضی مردهای بی غیرت اینطوری شما رو ببینند گفتم من خیلی وقته می خواستم بهتون بگم ولی ترسیدم ناراحت بشید اما امروز قرآن خوندن شما منو نا خودآگاه وارد مغازه تون کرد لطفا جسارت منو فضولی تلقی نکنید باید وظیفمو انجام میدادم با لبخندگفت نه بابا این حرفا چیه من اصلا ناراحت نمیشم.🙂آخه ما تو خانواده ای بزرگ شدیم که از کوچکی همینطور بار اومدیم. قبلا چادر هم گرفتم دیدم خیلی سخته، بعدأ به کسی دادم .. گفتم :ضروری نیست حتما چادر باشه شما بدون چادر هم می تونید حجاب داشته باشید👌 گفت :منم قبلا دوستی داشتم باحجاب بود ولی طلاق گرفت و اخلاقای ناپسندی داشت که رابط مو باهاش قطع کردم (من از درون😔) گفتم : عزیزم من ممکنه ظاهرم چادری باشه ولی حتما دل شما از من پاک تره ☺ خدا تو قرآن آیه 31 سوره نور ✨گفته ظاهر شما هم باید پوشیده باشه. باز گفت: منم اگه دوست مذهبی داشته باشم می تونم ازش تاثیر بگیرم دستمو بردم جلو اونم دست داد گفتم :عزیزم هیچ دوستی نمی تونی بهتر از خدا داشته باشی از خودش وامام زمان بخواه؛ ✨✨بازم منو ببخش اگه اذیتت کردم خیلی تشکر کرد منم واقعا سبک شدم انگاری دنیا رو بهم دادن . همیشه بعد وظیفه آمری حس قشنگی واسم تداعی میشه. خداروشکر❤️ #خاطره @aamerin_ir

#آمر_موثر_در_فرسنگها_دورتر_هم_موجود_است...😂 📍دوستم سفر رفته بود یکی ازاستانها(😉)ی دووور از رشت و کلیم بازدید داشت از آثار باستانی اون شهر ... ..وقتی برگشت خیییلی ناراحت بود گفت انگار رفته بودم اروپا! گفتم ای بابا همه جا اینجوریه دیگه ؛ مگه رشت خودمون نیست؟ گفت : " نه بابا ، توی محوطه یکی از بناهای باستانی معروفی ک رفتیم یه گروه اومده بودن کلا خانمهاش که شال یا روسری نداشتن ، یعنی حتی همراهشون هم نیاورده بودن که بگم مثلا شالش افتاده و... از این که بگذریم ، کلا با تاپ آستین حلقه ای و شلوارک اومده بودن😱😱😱 ما اول فکر کردیم خارجی ان، نگهبان هم همینطور ، وقتی نگهبان ازشون پرسید که اگه خارجی هستن ، راهنماییشون کنه ؛ با خونسردی کامل گفتن که نه ، از شهر.... اومدیم!!! نگهبان هم با اینکه تعجب کرده بود چیزی نگفت و برگشت سرکارش😟😒😔 ما هم هرررچی زنگ زدیم 110 که بیاد این اوضاع رو جمع و جور کنه ، فقط بوق اشغال میزد!😒😓"📍 📌 بعدازشنیدن این ماجرا اون شب بزور خوابیدم و همش فکر میکردم اگه من بودم چکار میکردم؟🤕 آخه دوستم میگفت تعداد اونا زیاد بود و مردهم همراهشون بود و ما اصلا احساس خطر کردیم که تذکر لسانی بدیم... خلاصه به ذهنم رسید که اینجا دیگه جای " امربه معروف ونهی ازمنکر مسئولین " هست😡👌چون فرصت نهی از منکر اون افراد که دیگه نبوده و وقتش گذشته ؛ ♦️فرداش شروع کردم زنگ زدم به⚡️ دفتر مسئووول همون استان ،متاسفانه بعداز کلی بوق اشغال و... جواب درست وحسابی ای بهم ندادن! تا چندروز هم زنگ زدم به⚡️⚡️ پلیس امنیت اخلاقی همون استان ، که کلا هیییچ کس گوشی رو برنداشت! اما این وسطها رفتم سراغ 💥"نایب رئیس ستاد امربه معروف" که "استانداری" باشه ؛ پیش خودم گفتم اون که دفتر مسئوووولتر اونجوری جواب داد این که استانداریه دیگه تکلیفش معلومه! ولی بازم گفتم امام خمینی فرموده: ما مامور به وظیفه ایم و نتیجه با خداست! خلاصه باناامیدی و غم فراوان از اتفاقات و پاسخهای گذشته زنگ زدم استانداری ، برخلاف انتظارم😃😃 یه آقای مودب ،گوشی رو برداشت و با جان دل، حرفهامو گوش کردو گفت من اینها رو قبول دارم و حتما منعکس میکنم ولی اگه یه نامه فکس کنید من راحتتر میتونم پیگیری کنم، منم قبول کردم و شماره گرفتم و نامه نوشتم و فکس کردم ( مطلب اصلی ای که خواسته بودم این بودکه چرا پلیس مستقر ، در همچییین جاهای حساس و پربازدیدی نیست که گناهکاران اییینقدراحساس امنیت میکنن؟؟؟) خلاصه ؛ در کمااال ناباوری 2روز بعد از دفتر استاندار باززز همون استان(😉)‌زنگ زدن و تشکر کردن😀 بابت این حساسیت وپیگیری وگفتن " خودمون با ستاد امربه معروف و پلیس امنیت اخلاقی ( که هیچ کدوم جواب من شهروند رو نداده بودن) جلسه گذاشتیم و تا رسیدن به نتیجه نهایی و حل این معضل ، پیگیر کار هستیم😃😍😍 خدااا رو شکر ،اصصلا باورم نمیشد به این زودی پیگیری کنن! خیلی خوشحال شدم که کیلومترها اونورتر، یه نهی از منکر تقریبا بی دردسر انجام دادم .خدایا شکرت🙏 #خاطره @aamerin_ir

#هیئت_ٱمنا_باید_جواب_بدن..!! قرار شد توی مسجد کلاس خیاطی✂️ رایگان بزاریم تا تو این شرایط اقتصادی بد جامعه یه کمکی کرده باشیم به اهالی محله👌 هیئت امنا شدن سد محکم که الا وبلا نمیشه باید اجاره بدن تا اجازه بدیم کلاس بگذار بشه😳 مسجد هزینه داره خلاصه با کلی بحث وجدال به هیچ نتیجه ای نرسیدیم تا اینکه یه فکری به سرم زد 😄😉🙏 🎯به امنا مسجد گفتم باشه مشکلی نیست شنیده بودم آخر الزمان حتی آدمهای خوب مانع انجام کاراهای خیر میشن، کلاس تشکیل نمیدیم ولی شما خودتون باید رو در رو جواب امام زمان عج رو بدین، دیگه خودتون هر جور صلاح می دونین 😌 اینو که گفتم امنا گفت :خب حالا شما مدارک ودرخواست ببرین بدین مسجد ان شاالله جور میشه 😊 #خاطره @aamerin_ir

#در_فضای_اورژانسی....!!🚑 این روزا که بسیج ملی کنترل فشار خونه💉 رفتم برای اندازه گیری فشار خونم ولی توی اتوبوسی که برای اینکار اختصاص داده بودند چند تا کارشناس خانم و آقا بودند بدون اینکه پرده ای چیزی فضای مربوط به خانم ها رو جدا کنه.😐😟 به خانم ها گفتم میشه از روی لباس بگیرید گفتند نه اگر آستین تون رو بالا بدین دقیقتره.🤔 گفتم جلوی این آقایون که نمی شه کاش با پرده قسمت خانم ها رو جدا می کردید که دیدم آقایون گفتند ما میریم پایین.👌💪 و آخر کار آقایون که می خواستند بیان داخل ماشین اول اجازه گرفتند که کارتون تموم شد.👌👌 چندین بارم پیش اومده که بنده برای آزمایش خون به آزمایشگاه رفتم و اتاق خانم ها و آقایون مشترکه و مجبور شدم بگم لطفا تا وقتی کار من رو انجام میدین اتاق رو ببندین و اجازه ندین بیمار آقا داخل بیاد. تصور غلط محرم بودن دکتر بطور مطلق گاها باعث عدم رعایت میشه.⛔️ البته دوستان پیشنهاد دادن زمانیکه جز پرستار مرد هم نیست میتونیم بگیم از پشت دست خون بگیرن تا مجبور نباشیم استینمونو بالا بزنیم و اینکه دستکشم بپوشن ،خدا خیرشون بده🙏 ✅از جاهایی که لازم به مطالبه گری در مورد حجاب هست فضا های بیمارستاتی و آزمایشگاهی است.در بسیاری از موارد تا ما نخواهیم متاسفانه رعایت نمی شه. #خاطره @aamerin_ir

#امان_از_امربمعروف_پسر_کوچولوی_اصفهانییییی..😋😄 پسربچه ی فامیل ما چهارپنج سالشه ؛ مادر وپدرش خیلی معتقد واصیل هستند.😌 مامانش تعریف میکرد که اون روز جایی میخواستیم بریم واتفاقی بعداز چقدرررر وقت سواراتوبوس شدیم.🚌🚌 کنار دست ما یه خانم بسیار بدحجابی نشسته بود💄👠👒 که یهو پسرم از جاش پاشد ورفت روبه روی اون خانم وباهمون لهجه ی اصفهانی ولحن بچگونش😋 گفت:خانوووم حرامِس خااااانوم حرامِس. مامانش میگفت من هرچی حواسشو پرت میکردم که خب عزیزم مهد چطوربود زود جوابمومیداد 😐و دوباره روبه خانوما میکرد میگفت:خانووما بیبینین حرامِس😂😂😂 حالا اون خانمم ظاهرا در حالی که موهاشو میپوشونده زیر لب هی نق نق میکرده که:بیا اینم برای مارفته بالای منبر😅😂 فکرکنم خانمه دیگه تاآخرعمرش بدحجاب ازخونه بیرون نیاد😂😂 #خاطره @aamerin_ir

#رشوه_خواری_نداشتیما.. همسرم نیاز به عمل جراحی داشت دکتر حاذقی😎 رو معرفی کردند بردم بیمارستان🏥 دکتر بعد از معاینه گفت فلان روز بیایید مطب تا تاریخ عمل رو بهتون بدم شماره همراه خودشون رو دادند ومنم بعد چند روز تماس گرفتم که وقت بگیرم و برم مطب ... دکتر محترمانه گفت خانم باید سرکیسه رو یکم شل کنی و مبلغی رو بپر دازی 💰💰 گفتم ما بیمه داریم و تو این بیمارستان رایگانه ... گفت بیمارستان خیر،به خود من باید فلان مبلغ رو پرداخت کنی 😳 گفتم: چرا باید اینکارو کنم لزومی نمی بینم گفت: اگر پرداخت نکنی منم عمل نمی کنم گفتم: باشه منم دکترش رو عوض می کنم😏 گفت :اون بیمارستان مثل من حاذق پیدا نمی کنی گفتم: دکتری که از راه حرام در آمد کسب میکنه حاذق بودنش نه تنها مفید نیست ⛔بلکه ضرر هم داره من هر گز بیمارم رو دست دکتری مثل شما نمی سپرم 😒 دکترِ همسرمو عوض کردم همون بیمارستان تحت عمل جراحی قرار گرفت ...... دکتر رشوه خوار رو دیدم گفت بیمارتون عمل شد ،گفتم بله به دست یک دکتر حاذق و حلال خور 😂 از عصبانیت داشت منفجر می شد اما من کلی ذوق کردم😂😜 ❎عزیزان حواسمون به هر نوع منکری باشه رشوه خواری هم بیداد می کنه ادارها...بیمارستانها..و اینو به راحتی میشه بین خانواده و اقوام مطرح کرد و توجهشون رو به این موضوع بسیار مهم جلب کرد. #خاطره @aamerin_ir

#امربمعروف_وتبلیغ_اون_حول_محور_دانشگاه.. دیروز دم در خوابگاه دانشگاه با دوستام میخواستیم بریم بیرون... ✅یکی از خانومای دانشجو رو دیدم که حجابش خوب نبود.👱‍♀💅💄 از دوستام عقب افتادم دستم رو گذاشتم یه لحظه روی شونه ش و گفتم عزیزم حجابتو رعایت کن 😌 و رد شدم از پشت سرم گفت: فقط چون تو گفتی منم بدون اینکه برگردم طوری که بشنوه گفتم خیلی ممنونم ازت 😊 ✅این اتفاق برای دوستام جالب بود و دیشب توی خوابگاه کلی با هم درباره امر به معروف و نهی از منکر حرف زدیم. خیلی تحت تاثیر قرار گرفتن جزوه انسان مصلح استاد رو براشون فرستادم 👌👌 و تا الان اون جزوه برای خیلیا فوروارد شده...خدا خیرشون بده خواستم بگم واقعا امام خامنه ای عزیز«.. درست میگن که ااااحتمال تااااثیر همه جا هست..» حتی اگه اون خانوم حجابش رو درست نکرده باشه حداقل۶ نفر که تو اتاق با من هم خوابگاهی هستن خیلی از تصورات وافکار غلطشون نسبت به این واجب فراموش شده از بین رفت هرچند ظاهرشون موجه بود.. اینم خودش از موارد احتمال تاثیره😊 خدا همه ی ما رو رهرو واقعی امام حسین علیه السلام قرار بده ان شاء الله #خاطره @aamerin_ir

#خاطره #ارسالی_مخاطبین تو مسجد شهرک ماهفته ای یک روز سفره صلوات برگزار میشه منم بهشون گفتم تا دارید صلوات میفرستید، گوش ها تون بیکاره 😂واگه اجازه بدید توی این زمان براتون درمورد مسائل اخلاقی و.. صحبت کنم که خدا رو شکر قبول کردن منم طبق مناسبت های مختلف ، مباحثی رو مطرح میکنم وکتابی رو هم که ازش مطالب روبرداشت کردم معرفی میکنم که اگه خواستن بیشترمطالعه کنن تو ایام محرم ، درمورد علت قیام حضرت اباعبدالله (علیه السلام) صحبت کردم تا بالاخره ،بحث رورسوندم به امر به معروف 😁 اول بهشون گفتم فکر نکنید امربه معروف فقط برای حجابه ،برای اسراف، برای غیبت، دروغ و... هرگناهی که میبینیم امربه معروف برای ما واجبه بعد مباحث جلسه اول ودوم(دوره انسان مصلح) استاد رو که اهمیت امر به معروف رو بیان میکنه براشون گفتم ودرتمام این زمان همه شون با دقت تمام گوش میکردن(الحمدلله) ونکته آخری که گفتم این بود که: امربه معروف ،فقط تکلیف مانیست ؛بلکه حق ماهم هست! ما باید ازحق مون برای داشتن یه جامعه پاک، دفاع کنیم اگه امربه معروف نکنیم، بدی همه جامعه رو فرامیگیره و اون وقته که ما باید برای پاک موندمون به بقیه جواب پس بدیم که چرا تو مثل مانیستی؟؟😳 پس بخاطر خودمونم که شده باید این کار رو انجام بدیم... الحمدلله خیلی از این بحث ،استقبال شد انشالله که همه مون عامل به علم مون باشیم صلوات @aamerin_ir

#خاطره #ارسالی_مخاطبین تو مسجد شهرک ماهفته ای یک روز سفره صلوات برگزار میشه منم بهشون گفتم تا دارید صلوات میفرستید، گوش ها تون بیکاره 😂واگه اجازه بدید توی این زمان براتون درمورد مسائل اخلاقی و.. صحبت کنم که خدا رو شکر قبول کردن منم طبق مناسبت های مختلف ، مباحثی رو مطرح میکنم وکتابی رو هم که ازش مطالب روبرداشت کردم معرفی میکنم که اگه خواستن بیشترمطالعه کنن تو ایام محرم ، درمورد علت قیام حضرت اباعبدالله (علیه السلام) صحبت کردم تا بالاخره ،بحث رورسوندم به امر به معروف 😁 اول بهشون گفتم فکر نکنید امربه معروف فقط برای حجابه ،برای اسراف، برای غیبت، دروغ و... هرگناهی که میبینیم امربه معروف برای ما واجبه بعد مباحث جلسه اول ودوم(دوره انسان مصلح) استاد رو که اهمیت امر به معروف رو بیان میکنه براشون گفتم ودرتمام این زمان همه شون با دقت تمام گوش میکردن(الحمدلله) ونکته آخری که گفتم این بود که: امربه معروف ،فقط تکلیف مانیست ؛بلکه حق ماهم هست! ما باید ازحق مون برای داشتن یه جامعه پاک، دفاع کنیم اگه امربه معروف نکنیم، بدی همه جامعه رو فرامیگیره و اون وقته که ما باید برای پاک موندمون به بقیه جواب پس بدیم که چرا تو مثل مانیستی؟؟😳 پس بخاطر خودمونم که شده باید این کار رو انجام بدیم... الحمدلله خیلی از این بحث ،استقبال شد انشالله که همه مون عامل به علم مون باشیم صلوات @aamerin_ir