📣📣 برگزاری مسابقه پینگ پنگ و فوتبال دستی به مناسبت دهه فجر توسط گروه علمی و تربیتی و ورزشی شهید کاوه
🔸ویژه سنین ۱۰ تا ۱۵ سال ( کلاس چهارم
تا نهم)
👈 جهت ثبت نام مشخصات خود را به آیدی
@Mahdi_165
ارسال کنید.
‼️مهلت ثبت نام تا ۱۰ بهمن
🔸 همراه با جوایز ارزنده 😍🎁🎁
🇮🇷 روابط عمومی گروه علمی و تربیتی و ورزشی شهید کاوه
https://eitaa.com/joinchat/3790537292C90f0d3fab1
✅ جلسه تفسیر قرآن کریم
توسط حجةالاسلام حاج شیخ حسن شهبازی
جمعه ۱۴٠۳/۱۱/۵
و شنبه ۱۴٠۳/۱۱/۶
تکیه طفلان مسلم شهرک امام همراه با اقامه نماز جماعت مغرب و عشاء
🌿اَللّھُمَّ؏َـجِّللِوَلیِّڪَالفَࢪَج🌿
#این_الرجبیون
#ماه_رجب_ماه_خدا
#وعده_صادق_۳
•| منتظران ظهور ترک آباد |•
{ تنها کانال مردمی روستای ترک آباد }
╭─┅─🇮🇷🌻🇮🇷─┅─╮
🆔 @abadikhabar
╰─┅─🇮🇷🌻🇮🇷─┅─╯
5.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بشنوید و لذت ببرید.....قبل دیدن و شنیدن یک نفس عمیق بکشید و بگویید....خدایا شکرت
الحمدلله رب العالمین
خدایی ارزشش رو داره 4/40 دقیقه از کل عمرتون رو بزارید برای دیدن این کلیپ
🌿اَللّھُمَّ؏َـجِّللِوَلیِّڪَالفَࢪَج🌿
#این_الرجبیون
#ماه_رجب_ماه_خدا
#وعده_صادق_۳
•| منتظران ظهور ترک آباد |•
{ تنها کانال مردمی روستای ترک آباد }
╭─┅─🇮🇷🌻🇮🇷─┅─╮
🆔 @abadikhabar
╰─┅─🇮🇷🌻🇮🇷─┅─╯
💡 شفاعت را باید از این دنیا با خود ببریم ... ما آن اندازه از شفاعت بهره میبریم که به امام عصر (عج) شبیه و با ایشان همسو شدهایم.
☑️ مرحوم علامه حسن زاده رحمة الله:
▫️ انسان بايد بداند كه شفاعت را بايد از اين جا با خود ببرد
و آن قدر كه با انسان كامل، يعنى امام عصرش عجل الله تعالى فرجه سنخيت دارد به همان اندازه از شفاعت بهره مند است
و با قرآن و عترت پيوسته است، پس هم قرآن شفيع است و هم عترت
و ممكن است كه شخص شفيعى هم شفيع جمعى شود، عاقل را اشاره كافى است!
⬅️ کتاب پندهای حکیمانه در آثار استاد علامه حسن زاده آملی
🏷 #امام_زمان_عجّل_الله_فرجه #قرآن_کریم #شفاعت
🌿اَللّھُمَّ؏َـجِّللِوَلیِّڪَالفَࢪَج🌿
#این_الرجبیون
#ماه_رجب_ماه_خدا
#وعده_صادق_۳
•| منتظران ظهور ترک آباد |•
{ تنها کانال مردمی روستای ترک آباد }
╭─┅─🇮🇷🌻🇮🇷─┅─╮
🆔 @abadikhabar
╰─┅─🇮🇷🌻🇮🇷─┅─╯
4_6010553495185262644.mp3
3.65M
✨دعــــــــــــــای سـمـات ✨
عصرهای جمعه که می شود دل می گیرد. دعای سمات می خوانیم تا روحمان ملکوتی شود
🔹امام صادق علیه السلام
در ارزش این دعا فرمود:اگر قسم یاد کنم که در این دعا، اسم اعظم است راست گفته ام.
📗بحارالانوار، ج 87، ص101.
🌿اَللّھُمَّ؏َـجِّللِوَلیِّڪَالفَࢪَج🌿
#این_الرجبیون
#ماه_رجب_ماه_خدا
#وعده_صادق_۳
•| منتظران ظهور ترک آباد |•
{ تنها کانال مردمی روستای ترک آباد }
╭─┅─🇮🇷🌻🇮🇷─┅─╮
🆔 @abadikhabar
╰─┅─🇮🇷🌻🇮🇷─┅─╯
#ارسالی
هماکنون
غروب غم انگیز جمکران 🥺🥺🥺
🌿اَللّھُمَّ؏َـجِّللِوَلیِّڪَالفَࢪَج🌿
#این_الرجبیون
#ماه_رجب_ماه_خدا
#وعده_صادق_۳
•| منتظران ظهور ترک آباد |•
{ تنها کانال مردمی روستای ترک آباد }
╭─┅─🇮🇷🌻🇮🇷─┅─╮
🆔 @abadikhabar
╰─┅─🇮🇷🌻🇮🇷─┅─╯
سلام علیکم
وقت شما بخیر
درایت و تیز هوشی قاضي
دو دوست بودند بسیار صمیمی به نام مجید وحمید
یک روز با هم نشسته بودند حمید برای تجارت از مجید درخواست مقداری پول نمود که یکساله به او برگرداند.
مجید گفت مانعی ندارد من پسانداز خود را به تو می دهم و بعد از یک سال به من بر می گردانی.
پس هزار دیناررا به حمید قرض داد برای یک سال.
حمید با این پول و پس انداز خود یک خانه شیک خرید و بقیه آن سرمایه تجارت قرار داد.
ولی در برگرداندن پول مجید تعهد خود را فراموش کرد
مجید هم هرچه قدر می گفت: من به پولم نیاز دارم حمید وعده امروز و فردا می داد و دست آخر هم زد زیر قولش وگفت: اصلا چه پولی وچه بابتی.
پس مجید به ناچار نزد قاضی رفت و از حمید شکایت کرد، قاضی حمید را به محکمه فرا خواند تا از ماجرا آگاه شود قاضی متوجه شد که حق با مجید است ولی باید یک دست نوشته یا شاهدی باشد تا قاضی بر مبنای آن حکم کند، ولی هیچ نوشته یا شاهدی وجود نداشت.
پس قاضی با هوشیاری خود به مجید گفت بگو ببینم وقتی پول را به دوستت میدادی در کجا نشسته بودید مجید گفت: در فلان مزرعه و زیر یک درخت گردو.
قاضی گفت: پس چرا می گویی شاهد ندارم این مُهر مرا بگیر و به همان مزرعه و زیر آن درخت برو دو رکعت نماز بخوان وبگو این مهر قاضی بزرگ است بیا و به آنچه شنیدی و دیدی شهادت بده
پس قاضی مجید را روانه نمود و به حمید گفت تو هم کنار من بنشین تا دوستت برگردد.
قاصی به حلّ وفصل امور مردم پرداخت وگاهی با حمید به صحبت می پرداخت بطوری که حمید فکر کرد قاضی مجید را بیهوده سر کار گذاشته وقصد گرفتن رشوه از او دارد.
ناگهان قاضی به حمید گفت :دوستت دیر کرد ونیامد، حمید گفت :تا بعد از ظهر نمی آید راه طولانی است.
قاضی بهروی خود نیاورد و به کار خود پرداخت.
نزدیک نماز عصر بود که مجید تشنه و گرسنه از راه رسید، سلام کرد و گفت :
ای قاضي من به آنجا رفتم دو رکعت نماز خواندم ومهر تو را نشان درخت دادم وگفتم قاضی تو رابه شهادت طلبیده اما درخت به سخن نیامد و از جای خود حرکتی نکرد.
قاصی گفت:ولی درخت آمد وشهادت خودش را داد ورفت.
حمید گفت:ولی تا من اینجا نشسته ام درختی ندیدم که برای شهادت بیاید.
قاضي گفت :چرا تو هم دیدی ولی حواست نبود
سپس قاضي گفت:وقتی من از تو پرسیدم چرا دوستت دیر کرد تو گفتی تا آنجا خیلی راه است وتا عصر نمی آید، اگر مزرعه ای و درختی در کار نبود تو می گفتی:کدام مزرعه، کدام درخت.
سپس قاضي به حمید یک ماه فرصت داد تا پول مجید را بر گرداند، در غیر این صورت خود اقدام می کند حق مجید را از او می گیردو می دهد.