eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
از تو سمت دل من قافله ی غم آمد باز هم فارغ از این قافله یادت کردم نیستی پیش من و جای تو خالیست ولی من به تکرار تو در ذهن خود عادت کردم
سلام مونس قلبم، سلام حضرت عشق! سلام ای همه جانم، سلام دولت عشق! سلام، ای که نگاهت همیشه می‌پاشد؛ به‌شوره‌زار دلم شوق ‌و گاه حسرت عشق نداشت منزلتی دل، عزیز! قبل از تو تو آمدی و شدی اعتبار و شوکت عشق در این شلوغیِ شهر همیشه دل‌آشوب بگیر دست دلم را ببر به خلوت عشق بگو که تا ابد اینجا کنار من هستی برای من تو نباشی تمام... مهلت عشق
زلف مشکینت دهان شانه پر عنبر کند سرمه خاموش را چشمت زبان آور کند آن که می گوید قیامت بر نمی خیزد، کجاست؟ تا در آن مژگان تماشای صف محشر کند
خودممو خودم☺️☺️
کشک از ادمینای ما بهتره تازه🙁
896.7K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽ ━━━━💠🌸💠━━━━ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بیا و جان مرا باز هم بهاری کن نشسته‌ام به تمنّای عطر نسترنت ━━━━💠🌸💠━━━━
. بهار چیست به‌جز روز خوب آمدنت نسیم چیست بغیر از عبور عطر تنت تو را هزارفرشته به‌هم نشان دادند زبس‌که لطف و صفا بود در قدم‌زدنت مرا اگرچه نبخشیده سهمی از دنیا خدا به لطف خودش کرده‌است سهم منت همه وجود من از شعر ناب سرشار است از آن زمان که شنیدم ترانه از دهنت غزال من! غزل از چشم‌هات می‌بارد قصیده می‌چکد از قدّوقامت حسنت بهار من! همه‌شب‌های ما چراغان است برای روز پر از آفتاب آمدنت بیا و جان مرا باز هم بهاری کن نشسته‌ام به تمنّای عطر نسترنت
خُشکانده ام اسم تو را ، عمریست لای دفترم اما همیشه تازه ای ، در سرسرای باورم اسم تو را بو می کشم از لای دفتر ، باز هم مانندِ هرشب با غمِ رویایِ تو همبسترم دیگر نگو کانون غمهای جهانت نیستم شمسی ترین منظومه می چرخد ببین دور سرم! تا کی تمامِ طولِ شب باید ستاره بشمرم؟ تا خواب را مهمان کنم در سرخیِ چشمِ تَرَم با اتفاق تازه ای افتاده ای در من ،مگر زیبا و زیبا تر شود تصویر شعر دیگرم بانوی آب و آینه ، تنها دلیلِ شعر من ! حالم گرفته ،با خودم در فکرِ سیم آخرم در عشق باید از خودت تا بی نهایت بگذری ازخود گذشتم خوب من، از تو چگونه بگذرم؟
مانند بخارِ(( ها)) که رو شیشه نشست این بغض که تو گلوی من بود، شکست یکبار فقط تو اخم کردی، دیدی؟ آشفته تر از موی سیاهت هم هست
. از پستی دشمنان اسلام همین بس... دورند ز انسانیت این قوم خوارج آلوده شده دست شیاطین نجس به... خون شرف خلق خدا تا مچ و آرنج اعدام که گشتند ، حقوق بشر آید... از نطفه ابلیس هم از داخل و خارج مسموم نمود هر که گل باغ وطن را... باید بشود لِه به زیر مشت چو نارنج "عاصی" 🍃🌹❤️🇮🇷❤️🌹🍃 👈 عاملان مسمویت دختران عزیز ایران زمین در شهرهای مختلف را دستگیر و اعدام کنید 🔥🔥🔥 👈👈نشر با شما👉👉