باز می پرسی: چطور اینگونه
شاعر شد دلت ؟
" تو " دلت را جای من بگذار،
شاعر می شود
#نجمهزارع
🌴💎🌹💎🌴
بی تو اندیشیدهام کمتر به خیلی چیزها
میشوم بی اعتنا دیگر به خیلی چیزها
تاچه پیش آید برای من!نمیدانم هنوز...
دوری از تو میشود مُنجر به خیلی چیزها
غیرمعمولیست رفتارِ من وشک کرده است
چند روزی میشود،مادر به خیلی چیزها
نامه هایت،عکس هایت،خاطرات کهنه ات
میزنند اینجا بهروحم ضربه،خیلی چیزها
هیچ حرفی نیست،دارم کم کم عادت میکنم
من به این افکار زجرآور...به خیلی چیزها...
#نجمهزارع
🍃
وقتی تو دل خوشی، همه ی شهر دل خوشند
خوش باش هم به جای خودت هم به جای من
تو انعکاس من شده ای ... کوه ها هنوز
تکرار می کنند تو را در صدای من
#نجمهزارع
مرا یڪ شب از این شبـها
به صـرف ؏ـشـــق دعوت ڪُن
برایت عشــق می ورزم
تو هــم قدرے محبت ڪن
#نــجـمهزارع
عاشق شدن
چه حال غریبی ست،
خوب من!
لرزیدنِ نگاه و #دل و
دست و شانه هاست....
#نجمهزارع
عاشق شدن
چه حال غریبی ست،
خوب من!
لرزیدنِ نگاه و دل و
دست و شانه هاست...
#نجمهزارع
تا نیستے تمام غزلها معلقاند
این شعــر مدتیست
ڪه ڪامل نمیشود ...
#نجمهزارع
ذوق شعرم را کجا بردی که بعد از رفتنت
عشق و شعر و دفتر و خودکار،آرامم نکرد
#نجمهزارع
و ای بهانهی شیرینتر از شکرقندم
به عشق پاک کسی جز تو دل نمیبندم
به دین این همه پیغمبر احتیاجی نیست
همین بس است که اینک تویی خداوندم
همین بس است که هر لحظهای که میگذرد
گسستنی نشود با دل تو پیوندم
مرا کمک کن از این پس که گامهای زمین
نمیبرند و به مقصد نمیرسانندم
همیشه شعر سرودم برای مردم شهر
ولی نه! هیچ کدامش نشد خوشایندم
تویی بهانهی این شعر خوب باور کن
که در سرودن این شعرها هنرمندم
#نجمهزارع