#امام_حسن #مرثیه_امام_حسن
باید که غزل هم ثمری داشته باشد
بر حال خرابم اثری داشته باشد
با شعر فقط عرض ادب می کند این دل
بد نیست گدا هم هنری داشته باشد
ای کاش که آقای کریمان دو عالم
بر نوکر خود هم نظری داشته باشد
هرآنکه مشرف به بقیعش شود امشب
از غربت او چشم تری داشته باشد
حتی نگذارند که بر قبر غریبش
صحن و حرم مختصری داشته باشد!!
🔸شاعر:
#محسن_زعفرانیه
____________
در دو چال گونه ات دنیای من جا میشود
عاشق دنیای خویشم لحظه خندیدنت ...
#نرگس_شیرزاد
تو بایَد سَهـمِ مَن باشی اگَر مِعیار دِل باشَد
وَلی دِق داد تا دادَت به مَن تَقدیر بیدِقَّت!
#سید_تقی_سیدی
😕
عطرت عجیب پرشده در شهر و باز من
ترسم از این هواست که عاشق کند مرا
#شیوا_الله_وردی♥️
دل نڪتہ اے بیان ز لبش ڪرد و من ز شوق
جَستم ز جا ڪہ بوسہ دهم بر دهانِ دل
#طالب_آملے🥰
°•♡°•
و عمر، شیشه ی عطر است! پس نمی ماند
پرنده تا به ابد در قفس نمی ماند
مرا چه دوست چه دشمن ز دست او برهان
که این طبیب به فریادرس نمی ماند
من و تو در سفر عشق دیر فهمیدیم
قطار، منتظر هیچ کس نمی ماند...
#فاضل_نظری
عاشقم...بس کن از این درد بلاخیز مگو
از بهار آمده ام ... از غم پاییز مگو
سوختم... شعله ی عشق تو مرا سوزانده
آتش عشق کجا... از تب ناچیز مگو
#علی_جعفری
هر کجا رفتم تو بودی، اندکی دور از نظر
گوشهی دنجی نشستی بی صدا و بیخبر
هر کجا رفتی پیات می آیم و میبینمت
گر شما دیوانه باشی خب منم دیوانهتر
#بداهه
به پای اشک من چکیده اند التماس ها
و آه من در آینه شده به انعکاس ها
سلام میدهم به کوه و آینه به مردمان
مگر جوابم آید از میان انعکاس ها
به زخم های پشتم از رفیق های جانی م
چه قصه ها و شعرها شدند اسکناس ها
چه دوستان چه دشمنان شدند جیره خوار من
رسیده از رقیب بعد هر غزل سپاس ها
بداهه
#حسین_مرادی
ای دل، نگفتمت که به چشمش نظر مکن
کز غم، چنان شوی که نبینی بخواب، خواب!
#خواجوی_کرمانی
🌸
نگاهت را نکن مخفی از آشوب نگاه من
که با تو شکل می گیرد فرایند پگاه من
ندارد عیب و ایرادی که پشت این درستی ها
تو باشی لغزشم گاهی، تو باشی اشتباه من
زمین زیر پایم را بلرزان پای دریایت
بزن بر ساحل من ای سونامیِ تباه من
تب آتشفشان دارد سهندت، بازوانت را...
به دور آن بپیچ و باش دائم تکیه گاه من
نوشتم دوستت دارم به صبحی که تو را آورد
تو هم امضا بزن زیرش به عنوان گواه من
#حسین_وفا
🌸
ساحل دریای تو آرامشی دارد نگو
برق چشمان قشنگت تابشی دارد نگو
صد غزل از عشق دارد چهره زیبای تو
دفتر شعر نگاهت خوانشی دارد نگو
گر چه لبهایت بهم پیوسته مثل غنچه ها
مهر لبخند ملیحش بخششی دارد نگو
مختصر گاهی سلامی و علیکی می کنی
اقتصاد گفتگویت چالشی دارد نگو
عشق دوران جوانی عالمی دارد نپرس
شمع جان عاشقان هم سوزشی دارد نگو
🌺🍃🌼🍃🌺🍃🌼🍃🌺🍃🌼
گل در بر و می در کف و معشوق به کام است
من ماندهام اینجا که حلال است؟ حرام است؟
این ماه شب چاردهم در شب مهتاب
یا این که نه، همسایه ما بر لب بام است
در مجلس اگر جای خودت را نشناسی
اینجاست که مفهوم قعود تو قیام است
پرسید طبیبم، که: «پس از رفتن یارت
وضع تو اعم از بد و از خوب کدام است؟»
از این که چه آمد به سرم هیچ نگفتم
گفتم دل من سوخت، نفهمید کجام است!
دیریست که دلدار پیامی نفرستاد
چون شعر مرا دید که دارای پیام است
.
گل شوی در باغ عشقم باغبانت می شوم
در کویر داغ و سوزان سایبانت می شوم
رخ نمایی برمن عاشق میان گل رخان
عمر نوحی را بگیرم جاودانت می شوم
خم ز ابرویم رها کن با نگاهی مهربان
خنده بر لبهایم نهی من مهربانت می شوم
قصه پردازم تویی نقش مرا حاشا مکن
راویم باشی عزیزم قهرمانت می شوم
پر گشا بر اوج مینا تا رسی بر طارق عشق
وا رهم از تیره گی چون آسمانت می شوم
با دلم همراه شو در راه عشق و عاشقی
راهی و همدل شوی من ساربانت می شوم
هرکسی آمد به دنبال تو ، دنبالش نکن
هر که پر زد در هوایت بی پر و بالش نکن
برخلاف میل تو هرکس که حرفی می زند
زود با یک چشم غره مثل من ، لالش نکن
دلبری کی امتیازی انحصاری بوده است؟
تا کسی وابسته ات شد جزء اموالش نکن
عاشقی کی واحد اندازه گیری داشته ست؟
عشق را قربانی متراژ و مثقالش نکن
جای خود دارد نوازش ، وقت خود دارد عتاب
اسب وقتی می خرامد دست در یالش نکن
رسم صیادی نمیدانی ، نیفکن دام را
صید اگر از دست تو در رفت ، دنبالش نکن
آمدي چشمي به چشمم دوختي ممنونتم
آتشي را در دلم افروختي ممنونتم
گوشه چشمي آمدي آشوب در جانم نشست
ناگهاني خرمنم را سوختي ممنونتم
خنده مستانهات لب را عطشكش كرده بود
آبرو ميخواستم نفروختي ممنونتم
پند پيران را به گوشم خنده كردي مرحبا
درس خوبي را بمن آموختي ممنونتم
ميروم در انزواي خلوتم پنهان شوم
ايكه آتش در دلم افروختي ممنونتم...
در دلم شوق عجیبے ست ڪه دیدن دارد
دل من با غم تو جانِ تپیدن دارد
رخ زیباے تو وقتے ڪه به من مے خندی
بهترین عڪس جهان است و ڪشیدن دارد
به خدا این همه نازے ڪه برایم ڪردی
دلنشین ناز جهان است و خریدن دارد
چشم زیباے تو را دیدم و بس زیبایی
به دلم وحے شد این دست بریدن دارد
به صداے پر از آرامش تو محتاجم
ناسزا هم ز لب یار شنیدن دارد
#مسعود_آجورلو
ᬉꦿᬉ
به پای اشک من چکیده اند التماس ها
و آه من در آینه شده به انعکاس ها
سلام میدهم به کوه و آینه به مردمان
مگر جوابم آید از میان انعکاس ها
به زخم های پشتم از رفیق های جانی م
چه قصه ها و شعرها شدند اسکناس ها
چه دوستان چه دشمنان شدند جیره خوار من
رسیده از رقیب بعد هر غزل سپاس ها
بداهه
#حسین_مرادی
دلم خون شد از این افسرده پاییز
از این افسرده پاییز غم انگیز
غروبی سخت محنت بار دارد
همه درد است و با دل کار دارد...
🍁_____________________
یادش همه جا هست ، خودش نوشِ شمآ
ای ننگ بر او ، مرگ به آغوش شما ..
#علیرضا_آذر
خبرم رسید امشب
کہ نگار
خواهی آمَد
سَر من فدای راهی
کہ سوار خواهی آمد ...
#امیرخسرو_دهلوی