#شهیدیکهشهادتش را از امام رضا علیه السلام گرفت:
#فرمانده_مهدےباکری
#نحوه_شهادت فرمانده جاویدالاثر آقامهدی باکری:
.
15 روز قبل از «عملیات بدر» به #مشهد_مقدس مشرف شد و با تضرع از #آقاعلیبنموسیالرضا(ع) خواست که خداوند توفیق #شهادت را نصیبش کند. سپس خدمت حضرت امام خمینی(ره) و حضرت آیتالله خامنهای رسید و با گریه و اصرار و التماس درخواست کرد که برای #شهادتش دعا کنند.
این فرمانده دلاور در روز 25 اسفند سال 1363 و طی « عملیات بدر» به خاطر شرایط حساس عملیات، طبق معمول به خطرناکترین صحنههای کارزار وارد شد و در حالی که رزمندگان لشکر را در شرق دجله از نزدیک هدایت میکرد، تلاش میکرد تا مواضع تصرف شده را در مقابل پاتکهای دشمن تثبیت کند که در نبردی دلیرانه، براثر اصابت تیر مستقیم مزدوران بعثی ، ندای حق را لبیک گفت و به لقای معشوق نایل شد.
#هنگامی که پیکر مطهرش را از طریق آبهای هورالعظیم انتقال میدادند، قایق حامل پیکر وی، مورد هدف گلوله آر.پی.جی دشمن قرار گرفت و قطره ناب وجودش به دریا پیوست.
#شهید #مهدی_باکری
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🕊🌺
°❀°🌺°❀°🌺°❀°🌺°❀°🌺
📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی
📝 #نسل_سوختــه
#قسمت_چهل_و_هشت
🔸((مهمان خدا))
🍃چقدر به اذان مونده بود ... نمی دونم ... اما با خوابیدن مادربزرگ ... منم همون پای تخت از حال رفتم ... غش کرده بودم ... دیگه بدنم رمق نداشت که حتی انگشت هام رو تکان بدم ... خستگی ... گرسنگی ... تشنگی ...
صدای اذان بلند شد ... لای چشمم رو باز کردم ... اما اصلا قدرتی برای حرکت کردن نداشتم ... چشمم پر از اشک شد...
- خدایا شرمندتم ... ولی واقعا جون ندارم ...
🌺و توی همون حالت دوباره خوابم برد ... ضعف به شدت بهم غلبه کرده بود ...
🍃باغ سرسبز و بی نهایت زیبایی بود ... با خستگی تمام راه می رفتم که صدای آب ... من رو به سمت خودش کشید ... چشمه زلال و شفاف ... که سنگ های رنگی کف آب دیده می شد ... با اولین جرعه ای که ازش خوردم ... تمام تشنگی و خستگی از تنم خارج شد ...
🌺دراز کشیدم و پام رو تا زانو ... گذاشتم توی آب ... خنکای مطبوعش ... تمام وجودم رو فرا گرفت ... حس داغی و سوختگی جگرم ... آرام شد ... توی حال خودم بودم و غرق آرامش ... که دیدم جوانی بالای سرم ایستاده ... با سینی پر از غذا ...
🍃تقریبا دو ساعتی از اذان گذشته بود که با تکان های آقا جلال از خواب بیدار شدم ... چهره اش پر از شرمندگی ... که به کل یادش رفته بود برام غذا بیاره ...
🌺آخر افطار کردن ... با تماس مجدد خاله ... یهو یادش اومده بود ... اونم برای عذرخواهی واسم جوجه کباب گرفته بود ...
🍃هنوز عطر و بوی اون غذا ... و طعمش توی نظرم بود ... یکم به جوجه ها نگاه کردم ... و گذاشتمش توی یخچال ... اونقدر سیر بودم ... که حتی سحر نتونستم چیزی بخورم ...
توهم بود یا واقعیت؟ ... اما فردا ...
🌺حتی برای لحظه ای گرسنگی و تشنگی رو حس نکردم ... خستگی سخت اون مدت ... از وجودم رفته بود ...
و افتخار خورده شدن ... افطار فردا ... نصیب جوجه های داخل یخچال شد ...
🍃هر چند سر قولم موندم ... و به خاله نگفتم ... آقا جلال کلا من رو فراموش کرده بود ...
✍ادامه دارد......
°❀°🌺°❀°🌺°❀°🌺°❀°🌺
🌸🌺کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
🕊🍂 #دوستان_شهدا 🍂🕊
🖋 #سیره_شهدا
وقتی از کار برمی گشت، با وجود خستگی کار ، درخونه یک ثانیه هم بیکار نمی نشست.
برای راحتی من خیلی زحمت میکشید واگر میدید از انجام کاری خسته شدم انجام اون کار،رو به عهده خودش میدونست...
هیچوقت نمیزاشتن من از انجام کارهای خونه خسته بشم
می گفتم حسابی کدآقایی هستی برای خودت...
و می گفت :
- حضرت محمد(ص) به حضرت علی(ع)فرموده:
مردى كه به زن خود در خانه کمک كند، خدا ثواب یک سال عبادتی را که روزها روزه باشد و شبها به قیام و نماز ایستاده باشد به او میدهد
🌹 #شهید #محمدکاظم_توفیقی
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🕊🌺
📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی
📝نسل سوختــه
#قسمت_چهل_و_نهم
✍(( با صدای تو))
🌺حال مادربزرگ ... هر روز بدتر می شد ... تا جایی که دیگه مسکن هم جواب نمی داد ... و تقریبا کنترل دفع رو هم از دست داده بود ... 2 تا نیروی کمکی هم ... به لطف دایی محسن ... شیفتی می اومدن ...
🍃بی بی خجالت می کشید ... اما من مدام با شوخی هام ... کاری می کردم بخنده ...
- ای بابا ... خجالت نداره که ... خانم ها خودشون رو می کشن که جوون تر به نظر بیان ... ولی شما خودت داری روز به روز جوون تر میشی ... جوون تر، زیباتر ... الان دیگه خیلی سنت باشه ... شیش ... هفت ماهت بیشتر نیست ... بزرگ میشی یادت میره ...
🌺و اون می خندید ... هر چند خنده هاش طولی نمی کشید...
اونها مراقب مادربزرگ می شدن ... و من ... سریع لباس ها و ملحفه هاش رو می بردم توی حمام ... می شستم و آب می کشیدم ... و با اتو خشک می کردم ... نمی شد صبر کنم ... تعداد بشن بندازم ماشین ... اگر این کار رو می کردم... لباس و ملحفه کم می اومد ... باید بدون معطلی حاضر می شد ...
🍃دیگه شمارش شستن شون از دستم در رفته بود ... اما هیچ کدوم از دفعات ... به اندازه لحظه ای که برای اولین بار توی مدفوعش خون دیدم ... اذیت نشدم ... بغضم شکست ... دیگه اختیار اشک هام رو نداشتم ... صدای آب، نمی گذاشت کسی صدای اشک های من رو بشنوه ...
🌺با شرمندگی توی صورتش نگاه کردم ... این همه درد داشت و به روی خودش نمی آورد ... و کاری هم از دست کسی برنمی اومد ...
🍃آخرین شب قدر ... دردش آروم تر شده بود ... تلویزیون رو روشن کردم ... تا با هم جوشن گوش کنیم ... پشتش بالشت گذاشتم و مرتبش کردم ... مفاتیح رو دادم دستش و نشستم زیر تخت ... هنوز چند دقیقه نگذشته بود که ...
- پاشو مادر ... پاشو تلویزیون رو خاموش کن ...
🌺- می خوای بخوابی بی بی؟ ...
- نه مادر ... به جای اون ... تو جوشن بخون ... من گوش کنم... می خوام با صدای تو ... خدا من رو ببخشه ...
✍ادامه دارد...
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🌺کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
"آنانڪه عاشقند به دنبال دلبرند
هرجا ڪه مےروندتعلق نمےبرند
ازآنچه ڪه وبال ببينندخالےاند
عشاق روزگارسبڪبال مےپرند
پروازمےڪنندبه هرجاڪه جلوه اےست
گاهےملائڪند وگاهے ڪبوترند"
#شهید مدافع حرم #روح الله _طالبی اقدم🌷
شهادت: ۱۳۹۴/۰۸/۰۱ ظهر تاسوعای حسینی
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🕊🌺
نظر اجمالی بر حیات حضرت معصومه (سلام الله علیها)
نام شريف آن بزرگوار فاطمه پدرش حضرت موسي بن جعفر (ع) و مادرش نجمه خاتون است و حضرت امام رضا (ع) برادر بزرگوارش هستند.آن حضرت اوّل ذي القعده سال 173هـ . ق در مدينه منوّره به دنيا آمد. و در سنّ28 سالگي در روز دهم يا دوازدهم ربيع الثاني سال 201هـ . ق در شهر قم از دنيا رفت[1] سپس به سوي قبرستان " بابلان" تشييع شدند و همان جا مدفون گشتند.
سفر خراسان از مدینه
در سال 201 هـ . ق ، همراه عدّه اي از برادران خود براي ديدار برادر و تجديد عهد با امام زمان خويش راهي ديار غربت شد. در طول راه به شهر ساوه رسيدند، ولي در آنجا عده اي از مخالفين اهل بيت با مأموران حكومتي همراهي نموده و با همراهان حضرت به نبرد و جنگ پرداختند كه عدّه اي از همراهان حضرت در اين حادثه غم انگيز به شهادت رسيدند.[2]
علل و اسباب شهادت
روشن است که علل مرگ می تواند گوناگون باشد اما نزد خداوند راه شهادت بهترین وپسندیده ترین راه است[3]و معلوم است که برای شهادت لازم نیست که از شمشیر کشته بشود بلکه حصول شهادت راه های گوناگون دارد مثل:
۱. غم و حزن بسيار
حضرت معصومه (سلام الله علیها) از بچگی با برادر خودش امام رضا (علیه السلام) بسیار مانوس بود و پس از آنکه پدر بزرگوار آن بانوی گرامی به شهادت رسید، فرزند ارجمند آن امام، یعنی حضرت رضا علیه السلام عهده دار امر تعلیم و تربیت خواهراش شد وقتی امام هشتم علیه السلام از مدینه به طرف خراسان بالاجبار کشانده شدند این فراق بر حضرت معصومه (سلام الله علیها) خیلی سنگین گذشت.
و هنگامی که در ساوه تمام برادران به شهادت رسیدند بر اثر شدّت تألمات بیمار گشت[4] حضرت در حالي كه از غم و حزن بسيار مريضه بود با احساس نا امني در شهر ساوه فرمود: مرا به شهر قم ببريد ، زيرا از پدرم شنيدم كه فرمود:" شهر قم مركز شيعيان ما مي باشد"[5]
۲. مظالم حکومت
از صفحات تاریخ روشن است که خلیفه عباسی مامون دشمن سرسخت اهلبیت(علیهم السلام) بودو به بهانه گوناگون بر دوستان اهلبیت(علیهم السلام) ظلم روا می داشت و امام رضا (علیه السلام) را به شهادت رساندبر طبق این شواهد و بنا بر سیاست حاکم بر آن زمان امکان قوی هست که مامون می خواست حضرت معصومه (سلام الله علیها) را اذیت کندچون او از مقامات علمی حضرت معصومه (سلام الله علیها) آگاه بود و می دانست که همراهی حضرت معصومه (سلام الله علیها) با امام رضا (علیه السلام) دولت او را نابود خواهد کردبخاطر همین آمدن حضرت معصومه (سلام الله علیها) با همراهان خودش مامون را سخت در اضطراب فرو برد او نمی خواست این کاروان با امام رضا (علیه السلام) ملحق بشود به علت همین در راه با ماموران خودش حمله کرد.
۳. مسموم شدن حضرت معصومه (سلام الله علیها)
بربنای روایتی حضرت معصومه (سلام الله علیها)مثل اباء و اجداد طاهرینش (علیهم السلام) علم به شهادت خودش داشت و می دانست که در قم از دنیا می رود بخاطر ھمین فرمود که مرا به طرف قم ببرید.و بنا بر نقلی در ساوه زنی حضرت معصومه (سلام الله علیها)را مسموم کرد.[6]
نتیجه:
بنا بر بیانات و شواهدی که ما در دست داریم می تونیم بگوییم که رفتن حضرت معصومه (سلام الله علیها) از این دنیا طبیعی نه بود بلکه شهادت بود چون حضرت معصومه (سلام الله علیها) را اذیت کردند و مسموم کردن که بر اثر ھمین شهید شدند و در مصایب و کشیدن زحمات و رنج و سختییها مثل مادر بزرگ فاطمه زھرا (سلام الله علیها) شدند.[7]
پس بر اساس فضائل و کمالاتی که حضرت معصومه (سلام الله علیها) دارند و بر مبنا و شواهدی دست یافته رفتن از دنیا را برای ایشان از شهادت تعبیر کنیم و بگوییم که ایشان شهید شدند.
پی نوشتها:
[1] وسيله المعصوميّه , ص 65 به نقل از نزهه الابرار.
[2]زندگاني حضرت معصومه , مهدي منصوري , ص 14 ( به نقل از رياض الانساب , تأليف ملك الكتّاب شيرازي).
[3] وَلَاتَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فِی سبیلِ اللّهِ أَمواتاً بَلْ أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یرزقونَ‘‘. سوره آل عمران 169
[4] درياي سخن , سقازاده تبريزي
[5] ودیعه آل محمد صلی الله علیه و آله، ص 12
[6] وسيله المعصوميه, نوشته ميرزا ابوطالب بيوک, ص 68, الحياه السياسيه للامام الرضا عليه السلام, نوشته جعفر مرتضي العاملي, ص 428؛ قيام سادات علوي، علي اكبر تشيّد، ص168
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🕊🌺