شبی آمدبه خوابم پیر مردی
بگفتا در جوانیت چه کردی
بگفتم نوکری از بهر زینب
بگفت الحق والانصاف مردی
بگفتم نام زینب گشته مشقم
از این رو پیر میخانه ی عشقم
تمام افتخار من همین است
مدافع دو بانوی دمشقم
#شهیدمدافعحرم#روح الله _طالبی_اقدم
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🕊🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درجوار حرم مطهر حضرت زینب کبری سلام الله علیها دعا گوهستیم
ارسالی توسط رزمندگان اسلام
🏴 به مناسبت ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها
✍رهبرانقلاب: در طی مراتب معنوی و الهی، بین دو جنس زن و مرد هیچ تفاوتی نیست. خدای متعال در تاریخ زنی مثل فاطمهی زهرا (س) میآفریند که طبق حدیثی: «نحن حجج اللّه علی خلقه و فاطمة حجّة اللّه علینا». فاطمهی زهرا (س) حجتِ حجت خدا است، امامِ ائمه است؛ شخصیت، دیگر از این بالاتر؟
۱۳۹۲/۲/۱۱
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🕊🌺
📎زیباترین شهید لشگر۲۵ کربلا
🌹پدرم شهید شده بود، احمد آمد به خواستگاری من. شب خواستگاری به من گفت هدف من از ازدواج اینست تا نصف دینم را کامل کنم، برای همین میخواهم ازدواج کنم وگرنه به عنوان یک همسر نباید چنین انتظاری داشته باشی که در کنار شما بمانم.
🌹احمد برای به دنیا آمدن محمدرضا، مرخصی آمده بود، وقتی محمدرضا دوماهه شد تصمیم گرفت دوباره به جبهه برود. ساعت 12 شب بود، وضو گرفت و نماز خواند، کمی با محمدرضای دوماههاش بازی کرد و او را نوازش کرد. به همسرش گفت: من دارم میرم و دیگه بر نمیگردم، این دفعه دیگه شهید میشم، جان تو و جان محمدرضای دوماههام.
🌹رفت ولی این آخرین دیدار با خانوادهاش نبود؛ بعد از نیم ساعت برگشت، دل کندن از این دو ماهه که مانند خودش زیبابود، سخت بود برایش؛ به همسرش گفت: میمانم تا ماه به وسط آسمان بیاید، بعد میروم. پاسی از شب گذشت و احمد برای همیشه رفت...
✍به روایت همسربزرگوارشهید
#شهید_احمد_نیکجو🌷
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🕊🌺
📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی
📝 #نسل_سوختــه
#قسمت_صد_و_پنج((عناصرآزاد))
🌷درگیریش با من علنی شده بود. فقط بچه ها فکر می کردن رقابت شیمیه، بعضی ها هم می گفتن:
– تدریس تو بهتره، داره از حسادت بهت می ترکه.
🌷کار به آوردن سوال های #المپیاد کشیده بود. سوال ها رو که می نوشت، اکثرا همون اول، قلم ها رو می گذاشتن زمین. اما اون روز، با همه روزها فرق داشت.
🌷ـ این سوال سال * المپیاد کشور *
با پوزخند خاصی بهم نگاه کرد.
– جزء سخت ترین سوال ها بوده، میگن عده کمی تونستن حلش کنن.
نگاه های بچه ها چرخید سمت من و نگاه من، بدون اینکه پلک بزنم، به تخته گره خورده بود. – خدایا ! این یکی دیگه خیلی سخته، به دادم برس.
🌷ـ آقا چرا یه سوالی رو میارید که خودتون هم نمی تونید حل کنید؟ گند می زنید به روحیه ما.
و بچه ها باهاش هم صدا شدن. هر کدوم در تایید حرف قبلی یه چیزی می گفت و من همچنان به تخته زل زده بودم. فرامرز از پشت زد روی شونه ام و صداش رو بلند کرد.
🌷– بیخیال شو مهران، عمرا اگه این سوالش مال سن ما باشه. المپیاد دانشجوها یا بالاتر بوده.
بین سر و صدای بچه ها، یهو یه نکته توی سرم جرقه زد.
🌷– آقا اصلا غیر از اورانیوم، عناصر پرتوزا در طبیعت به طور آزاد یافت نمیشن. عناصر این گروه اصلا وجود خارجی ندارن و فقط به صورت آزمایشگاهی تولید میشن. مطمئنید عنصرهایی که توی گزینه هاست درسته؟
🌷ـ میگم احتمالا طراح سوال، موقع طرح این، مست بوده عقلش رفته بوده تعطیلات. آقا یه زبون به برگه اش می زدید، می دیدید مزه شراب میده یا نه؟
جملاتی که با حرف اشکان، شرترین بچه کلاس کامل شد.
🌷– شایدم اونی که پای تخته نوشته، دیشب زیادی خورده بوده.
و همه زدن زیر خنده.
برای اولین بار سر کلاس، با حرف هایی که خودش می زد و جملاتی که دیگران رو مسخره می کرد، مسخره اش کردن. جذبه و هیبتش شکست، کسی که بچه ها حتی در نبودش بهش احترام می گذاشتن.
🌷از اینکه خلق و خوی مسخره کردن بین بچه ها شایع شده بود و قبح شراب خوردن ریخته بود. ناراحت بودم، اما این اولین قدم در شکست اون بود.
✍ادامه دارد....
🌸🌺کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
🌼خوش به حال #شهدا
🍂بنده شیطان👹 نشدند
🌸در تجلی گه #اخلاص
🍂خدا را دیدند
🌼خوش به حال شهدا
🍂وای به حال من و تو😓
🌸ما کجا و #شهدا
🍂بین که کجا را دیدند⁉️
🌸ما پی تذکره ی
🍂 #کرب_وبلا می گردیم
🌼شهدا شاهِ ذبیحاً
🍂به #قفا را دیدند....
#شهید_روح الله_طالبی_اقدم
🌹🍃🌹🍃
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane 🕊🌺
✅از هم پاشیدگی!
✍رهبر انقلاب: آن روزی که زنان غربی راه غلط اهمیت ندادن به خانواده و فرزند را شروع نمودند، فکر نمی کردند که جامعهی آنها، دچار چنین وضعی شود که نوجوان دوازده ساله، هفتتیر ببندد، یا چاقوی ضامندار در جیب خود بگذارد و در گوشه و کنار خیابان، اگر توانست کسی را بدون هیچ ملاحظهای بکشد! وقتی خانواده از هم پاشید، وضعیت این گونه می شود.
۱۳۷۵/۱۲/۲۰
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🕊🌺
اسمش "امیر دوست محمدی" بود، رفیق فابریک محسن در دوران دبیرستان، بچه آرام و محجوبی بود، محسن، پای امیر را به محافل قرآنی باز کرده بود، دوست داشت شانه به شانه جلو بروند، اما تقدیر امیر چیز دیگری بود، رفته بود اردوی راهیان نور که این طور شد، در راه ِبرگشت، اتوبوس شان با تانکر نفت، شاخ به شاخ شد و آتش، کل بچه ها را سوزاند.
داغ خانواده ها و دوستانشان را فقط این پیام آیت الله بهجت میتوانست کمی خنک کند که گفت: این ها شهید هستند.
از همان وقت بود که آرزوی شهادت به دل محسن افتاد و همه این را از زبانش میشنیدند، یک روز که سر از سجده طولانی برداشت، مادر ازش پرسید: چی از خدا خواستی محسن؟! گفت: شهادت، مادر یکه خورد، فکر کرده بود محسن دارد از خدا ازدواج خوب، شغل خوب و از این دست خوب ها می خواهد، هیچ کس فکر نمی کرد آن دعا بعد از چند سال این طور مستجاب شود و در منا شهید شود، حالا محسن، در بهشت ثامن الائمه علیه السلام با فاصله چند متر از مزار امیر، همسایه اش شده.
🌷شهید محسن حاجیحسنی🌷
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🕊🌺