فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#جاذبه_محبت_امام_حسین
💢تحت تاثیر قرار گرفتن میلی گرتویت، #عکاس خانم ۲۵ ساله اهل #لندن در حرم امام حسینعلیه السلام
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane
🕊🌺
داستان هنده همسر یزید، کنیز حضرت زینب (س)
🔰 زن یزید که سالهاى پیش در خانه عبدالله بن جعفر زیر دست حضرت زینب (س) کامل تربیت شده بود، روزگار او را به شام خراب انداخته و از جایى خبر ندارد. یک وقت بر سر زبانها افتاد که جماعتى از اسیران خارجى به شام آمده اند. این زن از یزید درخواست کرد به دیدار آنها برود یزید گفت شب برو.
🌙 چون شب فرا رسید، بوی خوش غذایی که زن شامی با خود آورده بود کودکان را وادار کرد تا دور او جمع شوند، سینی پر از غذا برای خرابه نشینان... اما هیچ کدام دست به سوی غذا نمیبردند.... خانم ام کلثوم (س) گفتند صدقه بر ما حرام است. زینب (س) بلند شد و به پیشواز زن آمد و فرمود: زن! مگر نمیدانی این گونه صدقات بر ما حرام است. برای چه این طعام را آوردهای؟ زن گفت: به خدا قسم این صدقه نیست. بلکه نذر است که بر من اجرای آن لازم است و برای هر اسیر و غریب طعامی به رسم هدیه میبرم.
🔻 زن این پا وآن پا کرد و با شرم گفت: من در ایام کودکی در شهر رسول خدا (ص) بودم و به مرضی دچار شدم که طبیبان و پزشکان از معالجه من عاجز شدند. چون پدر و مادرم دوستدار اهل بیت (ص) بودند مرا برای شفا به خانه امیرالمومنین ؏ بردند و از فاطمه زهرا (س) طلب شفا کردند.
✨ در آن زمان حسین ؏ به خانه آمد. علی ؏ فرمود: ای فرزندم! دست بر سر این دختر بگذار و از خدا شفای او را بخواه! حسین ؏ چنین کرد و از برکت مولایم شفا پیدا کردم. تا کنون هیچ مریضی در من راه نیافته است... گردش روزگار مرا به این سرزمین کشانده است و از مولای خویش دور مانده ام.
💠 نذر کردم هرگاه اسیر یا غریبی را ببینم تا حدی که امکان دارد به او احسان نمایم. برای سلامتی آقایم حسین ؏، تا شاید بار دیگر به زیارت او نائل شوم و جمال ایشان را دیدار نمایم.
🏴 فرمان داد تا تختی در خرابه نصب کردند. بر تخت قرار گرفت و حال رقت بار آن اسیران او را کاملا متأثر گردانید و سؤال کرد: اى زن اسیر، شما از اهل کدام دیارید؟
حضرت زینب (س) فرمود: از اهل مدینه.
آن زن گفت: عرب همهی شهرها را مدینه گوید؛ شما از کدام مدینه هستید؟ فرمود: از مدینه رسول خدا (ص) آن زن از تخت فرود آمد و به روى خاک نشست.
حضرت زینب (س) سبب را سؤال کرد
💠 گفت: به پاس احترام مدینه رسول خدا (ص) اى زن اسیر، تو را به خدا قسم مىدهم آیا هیچ در محله بنى هاشم آمد و شد داشتهاى؟
حضرت زینب (س) فرمود: من در محله بنى هاشم بزرگ شدهام.
آن زن گفت: اى زن اسیر، قلب مرا مضطرب کردى. تو را به خدا قسم مىدهم، آیا هیچ در خانه آقایم امیرالمؤمنین ؏ عبور نموده و هیچ بىبى من حضرت زینب (س) را زیارت کردهاى؟
✨ حضرت زینب (س) دیگر نتوانست خوددارى بنماید، صداى شیون او بلند شد فرمود: حق دارى زینب را نمىشناسى... من زینبم
⁉️ زن گفت: اگر تو زینبی پس حسینت کو؟
حضرت زینب (س) فرمود: ای زن، از حسین پرسش مىکنى؟! این سر که در خانه یزید منصوب است از آن حسین ؏ است. آن زن از شنیدن این کلمات دنیا در نظرش تیره و تار گردید و آتش در دلش افتاد. مانند شخص دیوانه، نعره زنان، به بارگاه یزید دوید.
فریاد زد: اى پسر معاویه ، سر پسر دختر پیغمبر (ص) را در خانه من نصب کردهاى با اینکه ودیعه رسول خداست...
🏴 واحسیناه، واغریباه، وامظلوماه، واقتیل اولاد الادعیاء، والله یعز على رسول الله و على امیرالمؤمنین
🔥 یزید یک باره دست و پاى خود را گم کرد، دید فرزندان و غلامان و حتى عیالات او بر او شوریدند. از آن پس چنان دنیا بر او تنگ شد و زندگى بر او ناگوار افتاد که مىرفت در خانه تاریک و لطمه به صورت مىزد ....
🔥 یزید چارهاى جز این ندید که خط سیر خود را نسبت به اهل بیت عوض کند، لذا به عیال خود گفت: برو آنان را از خرابه به منزلى نیکو ببر. آن زن به سرعت، با چشم گریان شیون کنان، آمد زیر بغل حضرت زینب (س) را گرفت و گفت : اى سیده من، کاش از هر دو چشم کور مىشدم و تو را به این حال نمىدیدم. اهل بیت ؏ را برداشت و به خانه برد و فریاد کشید: اى زنان مروانیه، اى بنات سفیانیه، مبادا دیگر خنده کنید! مبادا دیگر شادى بکنید! به خدا قسم اینها خارجى نیستند، این جماعت اسیران ذریه رسول خدا و فرزندان فاطمه زهرا و على مرتضى على ؏ و آل یس و طه مىباشند
📚 ریاحین الشریعه، ج ۳، ص ۱۹۱
••●✦✧✦✧✦●••
زینب اسیر نیستــــ
دو عــالــم ...
اسیـــــر اوستــــ
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان
😭😭😭😭😭
#الهی_بحق_زینب_الکبری
#عجل_لولیک_الفرج
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane
🕊🌺
🔻این توهینها به امام حسین علیه السلام و مقدسات از سوی برخی اصلاحطلبان بی شرف اتفاقی نیست ....
روز گذشته روزنامه اصلاحطلب ابتکار در گزارشی که با عنوان "بیماری در کمین زائران بیملاحظه" منتشر شد از آسیبهای بهداشتی که در ایام اربعین در کمین زائران شهر کربلا است سخن گفت؛ در بخشی از این گزارش خبرنگار روزنامه ابتکار به جای استفاده از عبارت "شهادت امام حسین" از عبارت "درگذشت امام حسین" استفاده کرد
اما این همه ماجرا نیست و صفحه توییتر نویسنده این گزارش مملو است از توییتهای توهین آمیز و تمسخرآمیز نسبت به مقدسات دینی.
"پویان خوشحال" نویسنده این گزارش بعد از واکنش کاربران شبکههای اجتماعی به گزارشی که از او منتشر شده به سرعت مشخصات اکانت توییتر خود را تغییر داد با بررسی توییت های پویان خوشحال به انواع توهین ها به امام حسین علیه السلام و مقدسات دینی می رسیم که بعضا آنقدر توهین آمیز است که امکان انتشار آن وجود ندارد
⚠️از تمامی مخاطبان و محبان اهل بیت(ع) بابت انتشار مطالب توهین آمیز این خبرنگار هتاک عذر خواهی می کنیم و از آقای دادستان انتظار داریم با این موضوع برخورد جدی بکنند.
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane
طیب در ۱۱ آبان ۱۳۴۲ با حکم دادگاه نظامی پهلوی اعدام شد.
#شهید_طیب_حاج_رضایی در دادگاه در پاسخ به این سوال که شما از [امام] خمینی برای آشوب در ۱۵ خرداد پول گرفته اید، می گوید: من عکس #رضا_شاه را بر روی بدنم خالکوبی کرده بودم و در سال ۳۲ برای کودتا از شاه پول گرفتم نه از آیت الله خمینی / شهید طیب به امام و نهضت خیانت نکرد و با عشق خمینی پاک شد و شهید ... روحش شاد و یادش گرام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مشکلی علی(ع) با مردم چه بود؟!
داستان عجیب تاریخی که تا حالا نشنیدهاید!
✅پردهبرداری از راز ناگفتۀ غربت علی(ع)
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane
🕊🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴تقدیم به تمام شهدای جنگ تحمیلی و مدافعان حرم...
دلم هوای #شهدا_کرده
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane
🕊🌺
👆👆🎥 گوشه هایی از مراسم سومین سالگرد شهادت شهید مدافع حرم شهید روح الله طالبی در شهر کشکسرای شهرستان مرند با حضور سردار خرّم فرمانده سپاه عاشورا و مسئولین شهرستان مرند و روحانیت معزز و جوانان و نوجوان
👆👆🎥 گوشه هایی از سخنرانی سردار خرّم فرمانده سپاه عاشورا در مراسم سومین سالگرد شهادت شهید مدافع حرم شهید روح الله طالبی در شهر کشکسرای
مسئول در نظام جمهوری اسلامی باید بداند بر روی کدام خون ها نشسته است
چند روزی است که رسانههای حامی دولت با تبلیغات فراوان مشغول برجسته کردن موضوع معافیت هشت کشور از جمله هند، ژاپن، کره جنوبی و ترکیه از تحریمهای آمریکا علیه خرید نفت ایران هستند. این رسانهها تلاش دارند تا این معافیت را نوعی عقبنشینی آمریکا و پیروزی دیپلماسی نداشتهی دولت در قبال تحریم جا بزنند.
پمپئو وزیر خارجه آمریکا امروز پشت پرده این معافیت را روشن کرده و توضیح داد که این کشورها از قوانین معاف نشده و تنها مدت محدودی فرصت دارند که خرید نفت خود از ایران را به صفر برسانند. او همچنین گفته که هدف ما از این مهلت دادن، ثبات قیمت نفت در بازار جهانی است. یعنی برای جلوگیری از افزایش قیمت نفت این اجازه موقت برای دو ماه صادر شده است.
همچنین پمپئو گفته است که میزان خرید نفت ایران توسط این کشورها از سوی آمریکا تعیین شده است. شش کشور در این مدت مقدار بسیار تنزلیافتهای از نفت ایران را وارد خواهند کرد و دو کشور دیگر چیزی نزدیک به صفر و صرفا برای اینکه در این مدت با مشکلی روبرو نشوند.
همچنین استیو منوچین وزیر خزانهداری آمریکا گمانهزنیها درباره امکان استفاده نصفه و نیمه برخی بانکهای ایران از سوی سوییفت را ردکرده و گفت که آمریکا به سوئیفت هشدار داده است که اگر با طرفهای تحت تحریم آمریکا تعامل کند، با جریمه مواجه خواهد شد. او همچنین افزوده که ۷۰۰ فرد و شرکت ایرانی نیز به تحریمها افزوده خواهند شد.
با این مواضع روشن مقامات آمریکا باید منتظر ماند و دید که آیا باز هم رسانههای حامی دولت خود را به ندیدن زده و به بزک آمریکا ادامه خواهند داد یا وظیفه خود در مقابل روشنگری افکار عمومی را به جا خواهند آورد؟
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane
🔴 پایـی که جا مانـد
آخرین روز اسارت را در عراق سپری میکردیم. شب قبل گفته بودند امروز آزاد میشویم. صبح زود برای بچهها زیارت عاشورا خواندم. به محض گفتن اللهم العن اباسفیان و معاویه و یزیدبن معاویه علیعم ... یکی از نگهبانها پشت پنجره آمد و گفت: اهنا ماکو محرم، ممنوع دعا. (اینجا محرم و دعا ممنوع است). در جوابش گفتم: کل ارض کربلا، کل شهر محرم و کل یوم عاشورا.(هر سرزمینی کربلا، هر ماهی محرم و هر روزی عاشوراست). خیلی بهش برخورد. از این که دعایم را قطع کرده بود، ناراحت بودم. اهمیتی ندادم. دعا را ادامه دادم. آخرهای دعا بود که با پوتین به کمرم کوبید. از بس خوشحال بودم دارم آزاد میشوم که دردش را احساس نکردم! به او گفتم: چیزیش نمونده، اجازه بده تمومش کنم! گفت: اگه دعا رو ادامه بدی نمیذاریم برید کربلا! اهمیتی ندادم. این حرف او را جدی نگرفتم. اگر میدانستم واقعاً قرار است از زیارت کربلا محروم شوم، زیارت عاشورا نمیخواندم. بچهها گفتند تو آخرین روز اسارت با نگهبانها بحث و جدل نکنیم. نگهبان قضیهی زیارت عاشورای ما را به سروان عراقی گزارش داد. سروان عراقی آمد و مترجم را صدا زد. نگاهش را با تعجب و نفرت به من که روبرویش ایستاده بودم دوخت و گفت: شما رو کربلا نمیبریم! از چند روز قبل خودشان گفته بودند، قبل از این که آزادمان کنند، ما را مثل دیگر اسرای ایرانی برای زیارت مرقد آقا امام حسین (ع) به کربلا خواهند برد. همانطوری که برای رفتن به ایران لحظهشماری میکردیم، برای زیارت کربلا نیز بیقرار بودیم. از سروان پرسیدم: واقعاً میخواید ما رو زیارت کربلا نبرید؟ گفت: همین که آزاد میشید، برید به جان رئیس القائد دعا کنید! شما زیارت کربلا را به گور خواهید بُرد. حدود ساعت ده صبح بود که دو دستگاه اتوبوس با پلاک نظامی وارد اردوگاه شدند. به دستور عراقیها در چند ردیف نشستیم. افسر عراقی اسمهایمان را خواند و یکی یکی سوار اتوبوسها شدیم. فکر میکردم میخواهند از طریق مرز خسروی آزادمان کنند. اتوبوسها پس از خروج از دژبانی وارد فرودگاه بینالمللی بغداد شدند. دو ساعتی در فرودگاه معطل شدیم. نظامیان عراقی و بازرسان اعزامی سازمان صلیبسرخ در فرودگاه مقدمات مبادلهی مجروحین را فراهم میکردند. فرودگاه پر از نظامیان به خصوص افسران عراقی بود. در سالن انتظار به ردیف نشسته بودیم. بیشتر بچهها عصایی بودند. آرزو میکردم عصایم را از دستم نگیرند و باند روی عضو قطع شدهام را وارسی نکنند. دفترچهی بیست برگی کوچکی را لای بانداژ پای مجروحم قایم کرده بودم. روزشمار و در حقیقت شناسنامهی خاطرات اسارتم بود. سرهنگ عراقی اسمهایمان را خواند و یکییکی برای سوار شدن از سالن فرودگاه به محوطهی پرواز رفتیم. صدای ضربان قلبم را میشنیدم. دنبال فرصتی بودم تا نامهای را که چند شب قبل خطاب به رئیس سازمان صلیبسرخ نوشته بودم، تحویل بازرسان سازمان صلیبسرخ دهم. بازرسان صلیبسرخ همراهمان بودند. یکی از آنها اسمهایمان را کنترل میکرد. فرصت را غنیمت شمردم و به دور از چشم افسران عراقی نامه را به او دادم. قبل از این که سوار هواپیما شویم، سرهنگ عراقی که فرد مسن و سبزهای بود، به همراه چند نفر از مأموران سازمان مجاهدین خلق سر و کلهشان پیدا شد. سرهنگ با ملایمت و مهربانی شروع به صحبت کرد و گفت: هر که بخواد میتونه پناهندهی دولت عراق بشه، شما میتونید زندگی خوب و راحتی در عراق داشته باشید، اگه بخواید میتونید به سازمان مجاهدین خلق بپیوندید! بچهها به حرفهای سرهنگ اهمیتی ندادند و فرمهای پناهندگی را پاره کردند. فقط به ایران فکر میکردیم. آنها به هر کداممان یک جلد قرآن که آخر آن نام نامبارک صدام نوشته شده بود، هدیه دادند و سوار هواپیما شدیم! حاج سعدالله گلمحمدی گفت: ای کاش این قرآنها را در اردوگاه به ما می دادید.
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane
🕊🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۲ ماه پیش از امضای #برجام وهشدارهای رهبری:
"... خر آمریکا که از پل رد شد بر می گردد به ریشتان میخندد"
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane
🕊🌺
❣﷽❣
🌴* #هفت_شهر_عشق* 🌴
🏴*همراه با کاروان از مدینه تا شام *🏴
#قسمت4⃣8⃣
نيروهاى ابن زياد به جشن و پايكوبى مشغول اند. آنها خوشحال اند كه پيروز شده اند و دشمن يزيد نابود شده است.
تبليغات كارى كرده است كه مردم به اسيران اين كاروان به گونه اى نگاه مى كنند كه گويى آنها اسيرانى هستند كه از سرزمين كفر آورده شده اند.
آنجا را نگاه كن! زنى در بالاى بام خانه خود با تعجّب به اسيران نگاه مى كند و در اين هياهو فرياد مى زند: "شما اسيران، كه هستيد و اهل كجاييد؟".
گويى همه اهل اين كاروان، منتظر اين سؤال بودند. گويى يك نفر پيدا شده كه مى خواهد حقيقت را بفهمد.
يكى از اسيران اين گونه جواب مى دهد: "ما همه از خاندان پيامبر هستيم، ما دختران پيامبر خداييم".
آن زن تا اين سخن را مى شنود فرياد مى زند: "واى بر من! شما دختران پيامبر هستيد و اين گونه نامحرمان به شما نگاه مى كنند".
او از پشت بام خانه اش پايين مى آيد و در خانه خود هر چه چادر، مقنعه، روسرى و پارچه دارد برمى دارد و براى زن ها و دختران كاروان مى آورد تا موى هاى خود را با آنها بپوشانند.513
همه در حق اين زن دعا مى كنند، خدا تو را خير دهد.
عدّه اى از مردم كه مى دانستند اين كاروان خاندان پيامبر است، از شرم سر خود را پايين مى اندازند و آنهايى هم كه بى خبر از ماجرا بودند، از خواب غفلت بيدار شده و شروع به ناله و شيون مى كنند.
* * *
كاروان به سوى مركز شهر حركت مى كند. برخى از زنان كوفه با ديدن زينب(س)، خاطرات سال ها پيش را به ياد مى آورند.
او دختر حضرت على(ع) است كه بر آن شتر سوار است، همان كه معلّم قرآن ما بود. آنها كه تاكنون به خاطر تبليغات ابن زياد اين اسيران را كافر مى دانستند، اكنون حقيقت را فهميده اند.
صداى هلهله و شادى جاى خود را با گريه عوض مى كند و شيون و ناله همه جا را فرا مى گيرد. زنان كوفه، به صورت خود چنگ مى زنند و مردان نيز، از شرم گريه و زارى مى كنند.
امام سجّاد(ع) متوجّه گريه مردم كوفه مى شود و در حالى كه دستش را به زنجير بسته اند، رو به آنها مى كند و مى گويد: "آيا شما بر ما گريه مى كنيد؟ بگوييد تا بدانم مگر كسى غير از شما پدر و عزيزان ما را كشته است؟".514
اين مردم كوفه هم، عجب مردمى هستند. دو روز قبل، روز عاشورا همه به سوى كربلا شتافتند و امام حسين(ع) را شهيد كردند و اكنون كه به شهر خود برگشته اند براى حسين گريه مى كنند.
صداى گريه و شيون اوج مى گيرد. كاروان نزديك قصر رسيده است. اين جا مركز شهر است و هزاران نفر جمع شده اند.
اكنون زينب(س) رسالت ديگرى دارد. او مى خواهد پيام حسين(ع) را به همه برساند. صداى ناله و همهمه بلند است.
اين صداى على(ع) است كه از گلوى زينب(س) برمى خيزد: "ساكت شويد!".
به يكباره سكوت همه جا را فرا مى گيرد. شترها از حركت باز مى ايستند و زنگ هايى كه به گردن شترهاست بى حركت مى ماند.515
نگاه كن، شهر يك پارچه در سكوت است:
خداى بزرگ را ستايش مى كنم و بر پيامبر او درود مى فرستم.
اى اهل كوفه! اى بی وفايان! آيا به حال ما گريه مى كنيد؟ آيا در عزاى برادرم اشك مى ريزيد؟ بايد هم گريه كنيد و هرگز نخنديد كه دامن خود را به ننگى ابدى آلوده كرديد. خدا كند تا روز قيامت چشمان شما گريان باشد.
چگونه مى توانيد خون پسر پيامبر را از دست هاى خود بشوييد؟
واى بر شما، اى مردم كوفه! آيا مى دانيد چه كرديد؟ آيا مى دانيد جگر گوشه پيامبر را شهيد كرديد. آيا مى دانيد ناموس چه كسى را به نظاره نشسته ايد؟ بدانيد كه عذاب بزرگى در انتظار شماست، آن روزى كه هيچ ياورى نداشته باشيد.516
زينب(س) سخن مى گويد و مردم آرام آرام اشك مى ريزند. كوفه در آستانه انفجارى بزرگ است. وجدان هاى مردم بيدار شده و اگر زينب(س) اين گونه به سخنانش ادامه دهد، بيم آن مى رود كه انقلابى بزرگ در كوفه روى دهد.
به ابن زياد خبر مى رسد، كه زينب(س) با سخنانش مردم كوفه را تحت تأثير قرار داده و با كوچك ترين جرقّه اى ممكن است در شهر شورش بزرگى برپا شود.
ابن زياد فرياد مى زند: "يك نفر به من بگويد كه چگونه صداى زينب را خاموش كنم؟". فكرى به ذهن يكى از اطرافيان ابن زياد مى رسد.
ــ سر حسين را مقابل زينب ببريد!
ــ براى چه؟
ــ دو روز است كه زينب، برادر خود را نديده است. او با ديدن سر برادر آرام مى شود!
#ادامه_دارد...
✨🌺الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🌺✨
❀🍃✿🍃❀🌴❤️🌴❀🍃✿
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane
🕊🌺
#تک_تیرانداز_کوچک_جبهه_ها
🌷عبدالله ابراهیمی هم ١٢ ساله بوده که به جبهه رفته اما نه با دستکاری شناسنامه، که دستکاری شناسنامه هم سن کم او را با قد و قامت کوچکش لو می داده.
🌷زیر صندلی اتوبوسِ رزمنده ها یا پشت ساکهای کابینهای قطار جای خوبی بوده برای مخفی شدن و او تمام کوچکی اش را پشت مخفی گاهها پنهان کرده تا با کمک معلم کلاس پنجم اش که بعداً به شهدا پیوسته به خط مقدم رسیده.
🌷از سال ٦١ تا ٦٦ در جبهه تک تیرانداز بوده و در عملیاتی که خط مقدم بوده دچار موج انفجار شده.
🌷خودش مى گويد: تا چشم کار می کرد تانک بود خلاصه با یک گردان جلوی آنها ایستادیم ترکش خورد به صورتم اما از ترس این که مرا به پشت جبهه منتقل نکنند به عقب بر نگشتم و به تیراندازی ادامه دادم.
🌷رزمنده ها می گفتند نترسم. اما من در واقع حتی نمی دانستم گلوله چیست. یک بار هم وقتی چتر منور زدند بدون این که بدانم پشت خط میدان مین است با عجله دویدم تا چتر منور را بردارم چون عاشق این چترها بودم.
🌷وقتی به چتر رسیدم معاون گردان خواست سر جایم بایستم و حرکت نکنم او می دانست به چه جای خطرناکی رفته ام بعد خودش آمد، مین پشت پایم را خنثی کرد و بعد هم یک سیلی زد به صورتم و گفت: میدانی کجا رفتی؟ وسط میدان مین بودی!
🌷یک بار هم وقتی عراقیها در بیست قدمی ام بودند و من داخل سنگر نشسته بودم، وقتی دیدم دارند با خنده به طرفم می آیند و مرا با تمسخر به هم نشان می دهند اول زدم زیر گریه بعد بلند شدم و با یک یا مهدی تفنگ را گرفتم طرفشان و شروع کردم به تیراندازی.
🌷دو نفرشان کشته شدند و نفر سوم فرار کرد بعد تانکی عراقی پیچید سمت من که نارنجکی پرتاپ کردم طرفش و فرصت یافتم خودم را بیندازم داخل یک کانال و پا به فرار بگذارم. هر چه به طرف من تیراندازی کردند موفق به شهید کردنم نشدند.
🌷خلاصه نا آشنایی ام با فضای جبهه باعث می شد کارهایی انجام بدهم که از آگاهان جبهه بر نمی آمد.
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane
🕊🌺