زمان شاه انداختنش توی بند نوجوانان بزهکار. صبوری به خرج داد. چند روز بعد صدای #نماز جماعت و تلاوت قرآن از بند، بلند بود!
مأموران حسین را گرفتند زیر مشت و لگد. می گفتند تو به اینها چه کار داشتی؟! از آن به بعد شکنجه حسین، کار هر روز مأموران شده بود. یکبار هم نشد که زیر شکنجه، اطلاعات را لو بدهد. نوجوان شانزده ساله را می نشاندند روی صندلی الکتریکی و یا اینکه از سقف آویزانش می کردند.
#شهید_حسین_علم_الهدی
#درس_اخلاق
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🕊🌺
#عملیات_یا_زهرا (س)
هفتاد درصد کشته ها از پهلو تیر میخورند، اتفاقیه؟؟؟
کربلای پنج که بر مبنایش فیلم میسازند .که عراقی ها میگفتند امکان ندارد سربازی بتواند از روی موانع رد بشود. اما رد شدند، اتفاقیه؟؟؟
عزیزی تعریف میکرد برای تفحص رفته بود به نی زاری که با یک سر بریده بالای نی روبرو شدند، پایین نی بدن شهیدی را پیدا کردند که در جیبش نایلونی بود که در آن نامه ای نوشته بود که : « خدایا من از تو هیچ چیز نمیخواهم مگر اینکه مانند مولایم سرم بالای نی برود »
این برای یهودی معنی دارد اگر برای من و تو معنی ندارد.
در سبزوار رفتم خانه ی شهیدی که مادرش میگفت شهید من خیلی خاص بود. گفت جنازه پسرم را که آوردند سوراخ سوراخ بود
شب عملیات وقت نبود سیم خاردار قیچی کنند پسر من خودشو انداخته روی سیم خاردارها تا دوستاش از روی بدنش رد شوند
عزیز من به صورت خودشو انداخته میدونی چرا؟ چون هم رزمش صورتش را نبیند مبادا خجالت بکشد.
ما به کجا میرویم؟
میدونی چرا امام زمان ظهور نمیکند؟ یک کلام چون من و تو جامعه امام زمانی نساختیم. امام زمان در جامعه ای که حرمت ندارد نباید بیاید. چون اگر بیاید مانند پدرانش کشته خواهد شد.
هیچ کاری نمیخواهد بکنی فقط خودتو درست کن
«دو کلمه « گناه نکن »💠 اللهُمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَ الْفَــرَج 💠
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🕊🌺
🔸تعجیل در امر فرج صلوات🔸
خاطره ای از یک دوست شهید
یک سال پیش یک مشکل برایم پیش آمده بود. برای رفع ان هر شب به شهید روح الله طالبی و شهید عدالت و سه شهید دیگر متوسل می شدم که کمکم کنند.
مدتی گذشت یک شب در خواب به من خبر دادند که پیکر شهید روح الله طالبی را آورده اند برو ببین.
من زمانی رسیدم که داشتند شهید طالبی را دفن می کردند در این اثناء حنانه خانم دُردانه و یادگار شهید را دیدم که به بغلم پرید و گفت عمو ببین این باغ را بابام برات خریده ،
حنانه را بغل کردم از باغ زیبایی که شهید برایم خریده بود تشکر کردم.
واز ان روز مشکل من رو به بهبودی رفت .
من و خانواده ام مدیون شهید
تاسوعائی حرم روح الله طالبی هستیم .
خواهشمند این خاطره را بدون ذکر نام بنده در کانال شهید طالبی قرار دهید
شهیدان عند ربهم یرزقونند
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🕊🌺
سال 1359 (16 دی ماه) حماسه هویزه، شهادت سید حسین و یارانش در دشت هویزه
#نحوه_شهادت_شهید_علم_الهدی
صدای تانك های آن طرف جاده به گوش می رسید. تیراندازی لحظه ای متوقف نمی شد. راه افتادیم، با اینكه می دانستیم امید برگشت نیست، ولی رساندن «آر. پی. جی» به «علم الهدی» ما را مصمم به پیش می برد. به جاده كه رسیدیم، توانستیم تانك هایی را ببینیم. به جز چند تایی كه در حال سوختن بودند، بقیه غرش كنان به پیش می تاختند.
چشمم به حسین (علم الهدی) كه افتاد، خستگی از تنم در آمد. آر. پی. جی بر دوشش بود و پشت خاكریز دراز كشیده بود. در امتداد خاكریز غیر از حسین حدود ده نفر دیگر هنوز زنده بودند واز همه گروه همین ده نفر مانده بودند. حتی یك جسد بر زمین نمانده بود. پیدا بود كه بچه ها با گلوله مستقیم تانك ها از پای در آمده بودند.
تانك های سالم از كنار تانك های سوخته عبور می كردند و به طرف خاكریز علم الهدی پیش می آمدند. حسین و افرادش هیچ عكس العملی نشان نمی دادند. «روز علی» كه حسابی نگران شده بود، آر. پی. جی را از من گرفت و به تانك ها نشانه رفت. دست روز علی را نگه داشتم و گفتم: كمی دیگر صبر كن، شاید بچه ها برنامه ای داشته باشند و او پذیرفت.
تانك ها به حدود پنجاه متری خاكریز رسیده بودند كه یكباره حسین از جا بلند شده و نزدیك ترین تانك را نشانه گرفت. گلوله درست به وسط تانك خورد و آن را به آتش كشید. غیر از حسین دو نفر دیگر كه آر. پی. جی داشتند، دو تانك دیگر را نشانه رفتند و هر دو را به آتش كشیدند. بقیه تانك ها سر جایشان ایستادند و ناگهان خاكریز را به گلوله بستند. خاكریز یكپارچه دود شد و بعید بود كسی سالم مانده باشد.
روز علی بلند شد و نزدیك ترین تانك را نشانه رفت و با اینكه فاصله كم بود، تانك را از كار انداخت. قامت حسین دوباره از میان دود و گرد غبار پشت خاكریز پیدا شد و یك تانك دیگر با گلوله حسین به آتش كشیده شد. پیدا بود كه از همه افراد گروه فقط روز علی و حسین زنده مانده اند.
حسین از جا كنده شد و خود را به خاكریز دیگر رساند. تانك ها هنوز ما را ندیده بودند. پیشروی تانك ها دوباره شروع شد. حسین پشت خاكریز خوابیده بود. تانك به چند متری خاكریز كه رسید، حسین گلوله اش را شلیك كرد. دود غلیظی از تانك بلند شد. تانك دیگری با سماجت شروع به پیشروی كرد.
روز علی كه آر. پی. جی را آماده كرده بود، از خاكریز بالا رفت و آن را هدف قرار داد. تانك به آتش كشیده شد و چهار تانك دیگر به ده متری حسین رسیده بودند. حسین از جا بلند شد و آخرین گلوله را رهاكرد. سه تانك باقیمانده در یك زمان به طرف حسین شلیك كردند. گلوله ها خاكریزش را به هوا بردند. گردو خاك كمی فرو نشست، توانستیم اول آر. پی. جی و سپس حسین را ببینیم. جسد حسین پشت خاكریز افتاده بود و چفیه صورتش را پوشانده بود. یكی از تانك ها به چند متری حسین رسیده بود و می رفت كه از روی پیكر حسین عبور كند.
🌷شهید سیدمحمدحسین علم الھدی🌷
#سالـــــروز_شھـــــادت
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane 🕊🌺
مدافع حرم آل الله
شهید محمدحسن خلیلی معروف به «رسول»، هنوز بیست و هفت سالش تمام نشده بود که در روز ۲۷ آبان سال ۹۲ خبر شهادتش را از جبهه سوریه آوردند. وی متولد ۱۳٦۵ بود. چند روز پس از عاشورا، خانواده شهید رسول خلیلی خبر شهادت پسرشان را که به صورت داوطلبانه به عنوانمدافع حرم حضرت زینب(س) به سوریه رفته بود را شنیدند. خبری که پدر و مادر پس از شنیدن آن نماز شکر میخوانند و تا به امروز خداوند را به خاطر این نعمت بزرگ سپاس میگویند، شهید خلیلی درست چند روز قبل از تولدش در نزدیکی حرم حضرت رقیه (س) به شهادت میرسد و فرصتی برای باز کردن کادوهای تولدش را که هم اکنون هم در گوشه ای از اتاقش قرار دارد، پیدا نمیکند، اما در عوض جشن 27 سالگی خود را در محضر دردانه امام حسین(ع) و خاندان اهل بیت(ع) برگزار کرد.
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🕊🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 به بهانه ۱۷ دی ماه و #کشف_حجاب رضاخانی
ببینید خانمی که امام زمان (عج) بر پیکر او حاضر شد☝️
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🕊🌺
بسم رب الشهدا ...
مدافع حرم بی بی زینب (س) #رضا_اسماعیلی با سربند یا #علی ابن ابی طالب ع
اولین شهید مدافع حرم #افغان که در راه دفاع از حریم حضرت #زینب (س) سر از تنش جدا شد
.
رضا اسماعیلی داستان جالبی دارد آقا رضا یک جوان افغانستانی بود یک جوان #ورزشکار ، عشق ساخت بدن .
ژست میگرفت و عکس مینداخت و عکس های بدن رزمی کار و ساخته شده اش را می گرفت و به دوست و آشنا نشان میداد و پز میداد...
آقا رضا کارگر بود . مثل بیشتر مهاجرین افغانستانی و مثل بیشتر آنها با #غیرت کار میکرد. گذشت و گذشت و گذشت تا #سوریه شلوغ شد . اوایل بی تفاوت بود ،هنوز خبری نبود ، اما کم کم توجهش جلب شد .تا اینکه یک روز شنيد دشمنان حرم حضرت زینب س را در دمشق تهدید کرده اند . گفتند خرابش میکنیم و جسارت میکنیم و تا نزدیکی هایش هم رسیده اند .
نمی دانم سر ساختمان بود ، يا شاید هم كارگاه شاید هم پیش همسر تازه عروسش ......
اما طاقت نیاورد بلند شد و رفت .
چه کار میکرد ؟
مینشست و نگاه میکرد؟
هر روز خبرش را می شنید که حرم عقیله #بنی_هاشم را تهدید میکنند و دم نمی زد که سوریه به ما چه مربوط؟
آقا رضا رفت به رزم . اما یک عادت داشت بدون این سربندیا علی ابن ابیطالب به رزم نمیرفت عشقش همین یک سربند بود و با همین سربند اسیرش کردند. آن روز قرار بود مجتبی بیاید سمتشان . مجتبی رفیق چندین و چند ساله اش بود . قرار بود بیاید به محلی که آنها منتظرش بودند . آمد اما آنها را پیدا نکرد و رد شد و رفت . رفت در دل دشمن و زدنش .
آقا رضا طاقت نیاورد ناسلامتی رفیقش بود . زد به دل دشمن. با همان سربند اسیرش کردند . دشمنان اهلبیت (ع) و اتفاق دوباره تکرار شد
#ذبحو_الحسین (ع) من قفاها. ..😔
آقا رضا .
محمد رضایت چند ماه بعد متولد شد. چند ماه بعد از رفتن تو و اولین روز پدر را بدون تو بود. در غیاب تو .....
همه میگویند این محمد رضایت چشمانش به تو رفته است . نا آرامیش هم، یک لحظه هم آرام نمیگیرد.
بی قرار است و پر تحرک ... هر چند که چشمانت را دیگر ندیدیم و تو بالاخره آرام گرفتی .....
▪️آن روز دوستانت به خانه ما آمده بودند. گریه میکردن و میگفتند وقتی به سراغت آمده بودن بی سیم را روشن کرده بودن تا ما را زجر بدهند. داستان شهادتت را تعریف میکردند. شنیده ام شکنجه ات کردند تا بد آقایمان علی (ع) را بگویی و نگفتی و سرت را به سر نیزه بلند کردند.....
سر بلندمان کردی آقا رضا
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🕊🌺
#عکس_یادگاری
عکس متعلق به آخرین اعزام پسرم بود موقع اعزام، عکاس ازش خواست تا از ماشین بیاد پایین، تا با من عکس بگیره انگار عکاس هم متوجه آسمانی شدنش شده بود...
قبل جبهه هم کمتر خونه بود، راستش همیشه #مسجد بود بگم شب و روز؛ بی راه نگفتم...
آره فقط خدا خواست اینجوری تربیت بشه...
موقع #جبهه رفتنش بهش گفتم هر جا میخواهی برو، خدا به همرات من سه تا از بچه هام رو، هم زمان به جبهه های حق علیه باطل فرستادم افتخار میکنم، خدا ان شاالله این هدیه ناقابل من رو قبول کنه پسرم فدای علی اکبر امام حسین(ع)...
چند سالی #مفقودالاثر بود بارون که می بارید، وقتی باد می وزید و صدایی می شنیدم می رفتم دم در همش می ترسیدم بچه ام بیاد و پشت در بمونه خدا هیچ مادری رو چشم انتظار نذاره...
راوی: مادر شهید علی اکبر احمدیان
#قائمشهر
#فاتحان۲۵
✅یاد کنیم همه شهدا را با ذکر صلواتی بر محمد وآل محمد
💠اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً💠
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🕊🌺