🔴هجرت اعتراض آمیز علما به قم، در اعتراض به اقدامات رضاخان 21 شهریور 1306 ♦️علمای اصفهان به رهبری آیت الله حاج آقا نور الله اصفهانی در هجرتی اعتراض آمیز به قم و تحصّن در این شهر مخالفت خود را با زمزمه های حکومت رضا خان مبنی بر کشف حجاب بانوان مسلمان ایرانی اعلام داشتند. این حرکت انقلابی بمدت 105 روزبطول انجامید ومنجر به عقب نشینی ظاهری رضا خان از این تصمیم شد. شهید تاسوعایی مدافع حرم آل الله (ابا حنانه) روح الله_طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺

🎥وزارت اطلاعات لیدرهای تجمعات ضدایرانی خارج از کشور را دستگیر کرد شهید تاسوعایی مدافع حرم آل الله (ابا حنانه) روح الله_طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺

💠 آیا میدانستید تنها نقطه‌ی مرزی میان ترکیه و جمهوری آذربایجان، یعنی #قره‌سو، تا سال ۱۳۱۰ خاک ایران بوده و رضا شاه ملعون اون رو به ترکیه واگذار کرده؟ 🔺قره‌سو و بحرین، دو نقطه‌ی شدیدا استراتژیک که پدر و پسر نحس اون‌ رو از ایران عزیز گرفتند. شهید تاسوعایی مدافع حرم آل الله (ابا حنانه) روح الله_طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺

💠این خاطره خانم صالحی از برخورد یک راننده عراقی در مواجهه با کرایه یک وجه دیگه هم داره که شاید بهتر باشه بگم! یکی از دوستان می‌خواست کربلا بیاد پیشم؛ دیدم نزدیک به ده دقیقه با راننده داره صحبت میکنه وقتی رسیده بود؛ رفتیم جلو ببینیم چی شده! فهمیدیم یه گروه از ایرانی‌ها سر این راننده رو کلاه گذاشتن! به جای دینار بهش ریال دادن و اون هم از همه جا بی خبر نفهمیده که سرش کلاه رفته و باهاش کمتر حساب کردن و ... بعد از اینکه توضیح دادن بهش؛ یکی از رفقا از جیبش دینار در آورد و جای اون ایرانی‌ها که سر این بنده خدا کلاه گذاشته بودن پول بهش داد و گفت همه جا خوب و بد پیدا میشه! به رفقا گفت اینجا فقط زائر نیستیم؛ سفیر فرهنگی شیعه هستیم، باید بتونیم این موارد رو درک کنیم و رفتار کنیم! القصه رفتار غلط از دو سمت ماجرا؛ از طمع هر دوطرف؛ از رندی هر دوطرف صحنه های زشت و زننده‌ای رو می‌سازه؛ در کنار هزاران صحنه زیبای ایثار و فداکاری ایام اربعین! شهید تاسوعایی مدافع حرم آل الله (ابا حنانه) روح الله_طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺

مقام معظم رهبری: از نیروی انتظامی خودمان هم صمیمانه تشکر می‌کنم/ نیروی انتظامی خودمان در این رفت و آمدها در این قضیه مرزها انصافا کار کردند فکرشان را به کار انداختند شب و روز نشناختند اینها خیلی ارزش دارد خیلی قیمت دارد قدر این نیروهای فداکار و این جوانان خوب را در بخش های مختلف بایستی بدانیم/ بخشی از سخنان فرمانده کل قوا صبح امروز در حسینیه امام خمینی(ره) در تقدیر از زحمات کارکنان انتظامی در ماموریت اربعین 1402/ شهید تاسوعایی مدافع حرم آل الله (ابا حنانه) روح الله_طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺

✍امام رضا (علیه السلام) می‌فرمایند :هر که غم و نگرانی مومنی را بزداید ، خداوند در روز قیامت گره غم از دل او بگشاید . 📚میزان الحکمه جلد ۵ صفحه ۲۸۰ شهید تاسوعایی مدافع حرم آل الله (ابا حنانه) روح الله_طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺

📚حضرت علی ع و سلمان فارسی امیرالمؤمنین علی (ع) بالای بام خانه، خرما تناول می کرد، حضرت در سنین جوانی بودند، سلمان فارسی در حیاط آن خانه لباس خود را می دوخت. حضرت علی (ع) دانه خرمایی از باب مزاح به سمت سلمان رها کرد. سلمان گفت: یا امیر المؤمنین (ع) با من شوخی می کنید در حالیکه من پیرمرد و شما جوان کم و سن و سال هستید؟ حضرت فرمودند: ای سلمان من را از نظر سن و سال کوچک و خود را بزرگ می بینی. قصه دشت ارژن را فراموش کرده ای؟ چه کسی تو را در آن بیابان که گرفتار شیر درنده شده بودی نجات داد؟ سلمان با شنیدن این کلمات با تعجب از امیرالمؤمنین (ع) کیفیت جریان را خواست.  حضرت علی فرمودند: در وسط آب ایستاده بودی و از شیر بزرگی که آنجا بود می ترسیدی. دستهایت را به دعا بلند کردی و از خدا کمک خواستی. و خداوند اجابت فرمود.  من همان اسب سوار هستم که زره به روی شانه اش و شمشیری به دستش بود که با یک ضربه شمشیر آن شیر را به دو نیم کرد و شما را خلاص کرد. سلمان عرض کرد: نشانه دیگری در آنجا بود، برایم بیان فرمایید.  امام علی (ع) دست به آستین برد و یک شاخه گل تازه بیرون آورد و فرمود: این همان هدیه شماست که به آن اسب سوار دادید. سلمان با دیدن آن گل بیشتر دچار حیرت و سرگردانی شد، با عجله خدمت رسول خدا (ص) شرفیاب شد و عرض کرد: ای رسول خدا، من اوصاف شما را در انجیل خوانده ام. محبت شما در دلم جای گرفت، دینم را رها کرده و دین شما را قبول کردم، ولی از پدرم مخفی نمودم و وقتی پدرم فهمید نقشه بر قتل من کشید ولی بخاطر مادرم از من گذشت و من را به کارهای سخت و دشوار وادار می کرد تا من فرار کردم.  به محلی به نام دشت ارژن رسیدم ، در حال استراحت بودم وقتی احتیاج به آب پیدا کردم لباسهای خود را در آورده و داخل رودخانه شدم، ناگهان شیر بزرگی آمد و روی لباسهای من ایستاد وقتی او را دیدم به وحشت افتادم و از خداوند کمک خواستم که ناگاه اسب سواری پیدا شد و با یک ضربه شیر را دو نیم کرد، من از آب بیرون دویدم و لباس به تن کردم و خودم را به رکابش انداختم و آن را بوسیدم. از همان اطراف گلی کندم و به ایشان هدیه دادم، بعد از نظرم ناپدید شد و رفت، از این اتفاق بیش از صد سال می گذرد و این قصه را برای کسی تعریف نکرده ام. امروز امام علی (ع) تمام قضیه را برای من بیان فرمودند و همان شاخه گل را به من نشان دادند.  رسول خدا فرمودند: ای سلمان، هنگامیکه مرا به آسمان بردند تا جایی که جبرئیل توقف نمود و من تا کنار عرش بالا رفتم، درحالیکه پروردگارم بدون واسطه با من سخن گفت. وقتی سفر معراج تمام شد و به زمین برگشتم علی بن ابی طالب (ع) بر من وارد شد و تمام گفتگوهای من با پروردگارم را خبر داد. بدان ای سلمان هرکدام از انبیاء و اولیاء از زمان آدم تاکنون که گرفتار شده اند علی بن ابی طالب (ع) آنها را نجات داده است.   📜القطره، جلد۱، صفحه ۲۸۲ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌فقط حیدر امیر المؤمنین است ❤ شهید تاسوعایی مدافع حرم آل الله (ابا حنانه) روح الله_طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺

💠 کوشش در عمل 📌 امام خمینی (ره ): کوشش کنید که در عمل، کتاب شما قرآن باشد و پیغمبر شما، رسول اکرم (ص) باشد، و امام شما، علی‌بن‌ابیطالب سلام‌الله علیه... #لبیک_یا_خامنه_ای #جمهوری_اسلامی_حَرم_است #امام_خمینی شهید تاسوعایی مدافع حرم آل الله (ابا حنانه) روح الله_طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺

روایتی کمتر دیده شده درباره شهید مدافع حرم حاج حسین همدانی ... ✍️گل علی بابایی:بعد از گذشت ۳ سال فرماندهی میدانی نبردهای ضد تکفیری در سوریه، به کشور برگشت، چند روز بعد با او در خانه حسین بهزاد دیدار تازه کردیم، عجیب سرخوش بود، پرسیدم: حاج آقا قضیه چیه خیلی سر کیفی هستید. گفت: امروز همراه حاج قاسم برای تقدیم گزارش آخرین وضعیت سوریه به بیت رهبری رفتیم بعد از تشریف فرمایی آقا، حاج قاسم شروع به صحبت کرد و اسمی هم از بنده برد. ناگهان حضرت آقا رو کرد به من و فرمود: آقای همدانی! عرض کردم: بفرمایید. آقا فرمودند: طی این سه سال از جنگ سوریه گذشته من در غالب قنوت نمازهایم شما را به اسم دعا کرده‌ام! حاجی با چشمانی اشکبار از شوق گفت: به خدا قسم با شنیدن همین فرمایش آقا، کل خستگی آن ۳ سال سرتاسر مصیبت و رنج، یک‌جا از تن و جانم بیرون رفت... #شهیدمدافع‌حرم‌حاج‌حسین‌همدانی🕊🌹 شهید تاسوعایی مدافع حرم آل الله (ابا حنانه) روح الله_طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺

❇️هنگام غروب آفتاب ، فرشتگان روز جایگاه شان را با فرشتگان شب عوض می کنند، در آن هنگام استغفار کنید تا نامه‌ی اعمالتان را پاک به ملائک شب تحویل دهند... شهید تاسوعایی مدافع حرم آل الله (ابا حنانه) روح الله_طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺

#داستان 🍀 روزی پیامبری از بنی‌اسراییل، از خداوند سوال کرد خدایا اگر من اهل بهشتم مصاحب مرا در جنت نشانم بده ✨ ندا آمد، برو فلان آبادی اسمش یوهال متنوس است. پیامبر چند روز طی‌الطریق کرد تا به آن آبادی رسید. و آن مرد را یافت. ✨ پیامبر جریان را به یوهال گفت. یوهال که لطف خدا را در حقش دید، زار زار گریست پیامبر را به خانه‌اش آورد تا داستان محبوبیتش نزد خدا را بیان کند. گفت ای پیامبر، ۲۰ سال پیش من با این همسرم ازدواج کردم. در شب زفاف همسرم از من فاصله می‌جست و دوری می‌کرد. وقتی علت را جویا شدم همسرم گفت: من رازی از تو پنهان کرده‌ام که امشب دیگر قادر به پنهان کردن آن نیستم. و ترس من از فاش شدن راز من است. و برای آن دست و پایم می‌لرزد. ✍️ من ۱۱ سال داشتم که چوپانی گله می‌کردم. عده‌ای راهزن را از دور که دیدم، گله را رها کردم و برای حفظ ناموسم در زیر صخره‌ای پنهان شدم. رئیس سارقان مرد زرنگی بود. چون گوسفندان را بی‌چوپان دید، داد زد چوپان این گله دختر است و در این اطراف است، بیابید و از او کام جویید. مرا یافتند و ناموسم را از من گرفتند. تا غروب در بیابان گریه کردم و پس از غروب به خانه آمدم تا از وضع آشفته‌ام کسی پی به رازم نبرد. به خانه رسیدم. مادرم مرا دلداری داد و اشک چشمانم را پاک کرد و از من خواست به هیچ کسی چیزی دراین باره هرگز نگویم، تا خدا چه خواهد. دو شب پیش که رفتم مادرم چاره‌ای پیش پایم گذاشت، و آن این‌که، ای همسرم این حق توست که با یک باکره ازدواج کنی، من از تو خواهش می‌کنم، امشب مرا تحمل کن و فردا ببر طلاقم بده. من مهریه‌ای از تو نخواهم خواست. فقط آبرویم را حفظ کن و راز باکره نبودنم را فاش نکن. چون بدون آبرو هم خودم می‌میرم هم خانواده‌ام. و این رازی بین خدای من و مادرم بود و تو سومین فردی هست که می‌دانی. 💫 پیامبر بنی‌اسراییل که اشک در چشمانش جمع شده بود، ادامه داستانش را یوهال چنین تعریف کرد ،گفت: آن شب اشک از چشمان همسرم زدودم و گفتم همسرم اولا تو به اختیار چنین نکرده‌ای، دوما وقتی خدای من ۱۱ سال است بر این راز پرده کشیده است، من که باشم که بر ستارالعیوبی او بتازم؟ ثالثا فرق دوشیزه و بانو یک شب است من چنین تصور خواهم کرد که دیشب شب زفافمان بود. یوهان گفت: ای نبی خدا، به خدا قسم هیچ عملی جز معصیت از من در طول عمرم سر نزده، و اگر خدای بزرگ مرا قابل تو ،برای هم‌نشینی در بهشت کرده است، به ذاتش قسم فقط و فقط بخاطر این یک بار راز داری وآبرو داری من است. 💖بهشت را گاهی به بهانه هم می‌دهند پس بدانیم راز داری و آبرو داری چه اندازه نزد خدا عزیز است. شهید تاسوعایی مدافع حرم آل الله (ابا حنانه) روح الله_طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺

چہ احساس قشنگے ست ڪہ در اول صبح یاد یڪ #خوب تو را غرق تمنا سازد.... 🌷صبحتون شهدایی🌷 #شهید مدافع حرم روح الله_طالبی اقدم ☘☘☘☘☘☘☘ شهید تاسوعایی مدافع حرم آل الله (ابا حنانه) روح الله_طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺