eitaa logo
شهید مدافع حرم آل الله روح الله طالبی اقدم
440 دنبال‌کننده
40.3هزار عکس
6.6هزار ویدیو
10 فایل
شهید روح الله طالبی اقدم ظهر تاسوعای سال ۱۳۹۴ در دفاع از حرم اهل بیت در سوریه به شهادت رسید. ارتباط با ادمن: @abo_ammar
مشاهده در ایتا
دانلود
صبح می‌خندد و من گریه کنان از غم دوست ای دم صبح ، چه داری ؟؟ خبر از مقدم دوست  . . . ‌ الله_طالبی_اقدم ظهر تاسوعای سال ۹۴_حلب 👇👇👇👇 📡 کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تصاویر دیده نشده از حماسه ۲۳ تیر ۷۸ پس از اغتشاشات ۱۸ تیر 📡 کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
💌 امام‌ جواد‌ (ع) فرمودند «اعتماد به خداوند همچون نردبانی است برای رسیدن به هر بلندایی» 📡 کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
💢 مارهای زخم‌خورده امام خمینی (ره): قدرتمندان شرق و غرب خصوصاً آمريكاى بازيگر، مارهاى زخم برداشته از جمهورى اسلامى هستند كه از اول انقلاب به هر حيله ممكن دست زدند؛ از حمله نظامى گرفته تا طرح كودتا، و از ترور شخصيت‌ها تا به آتش كشيدن مزرعه‏ ها و مغازه ‏ها، و از انفجارات كور در كوچه‏ ها و خيابانها تا دزدى و تجاوز. و از همه بدتر و بالاتر تبليغات دامنه ‏دار از اول انقلاب تا امروز است، كه براى تضعيف روحيه ملت مقاوم و رزمندگان عزيز به هر نوع دروغ و تهمتى متشبث شدند، ولى بحمدالله نه تنها هيچ يك از تيرهاى آنان به هدف نرسيد، كه نتيجه معكوس داد. اكنون از چنين مارهاى زخم‌خورده‏اى نبايد غافل بود. چه‌بسا، با نفوذ عُمال سرسپرده داخلى در ارگان‌هاى دولتى و مقامات مؤثر، به‌تدريج قدم به قدم كار خود را انجام دهند و انسان مستقيم را منحرف كنند و متعهدان را وابسته نمايند. صحیفه امام؛ ج19؛ ص370 | جماران؛ 13 شهریور 1364 📡 کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
رهبر معظم انقلاب: خاطرم جمع است که همه مشکلات قابل برطرف شدن است 🔹حضرت آیت الله خامنه‌ای: اگر چنانچه این تفکّر خوداتّکایی که امروز خوشبختانه عمومیّت پیدا کرده، بخصوص در بین قشرِ جوانِ تحصیلکرده‌ی با عزم و اراده و امیدهای واهی‌ای که به بیرون از مرزها وجود دارد، بعد اقتصاد کشور را شرطی میکند نسبت به تصمیم‌گیری بیگانگان وجود نداشته باشد، به نظر بنده همه‌ی این مشکلاتی که امروز در اقتصاد وجود دارد قابل رفع و برطرف کردن است. 📡 کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
●عاشق امام حسین بود.هرسال درپیاده روی اربعین شرکت میکرد؛خیلی علاقه به کربلاداشت.دنبال مقام ومسئولیت نبود وبه زندگی وکاری که داشت قانع بود.همیشه دغدغه داشت که درست کارکند حتی ازوقت اداری استفاده شخصی نمی‌کرد هرکارشخصی که داشت بعدازکاراداره ودرزمان های آزادخود، انجام میداد. ●ابوالفضل خیلی بامعرفت بود.هیچ کس ازکناراوبودن احساس ناراحتی وخستگی نمی‌کرد.دوست نداشت کسی ازمشکلاتش باخبرشود.همیشه لبخندبرروی لبانش بود. بسیار رازدار بود؛شایدیکی ازویژگی های بارز ابوالفضل رازداری اوبود به طوریکه همه ی افراد می توانستند پیش او درددل کنند. ●هنوز باورم نمیشود که ابوالفضل شهید شده است. درسفرکربلا به او گفتم که سال بعد اینگونه به کربلا بیاییم و چنین کارهایی کنیم ؛گفت:من سال بعدنیستم،گفتم ابوالفضل فیلم بازی نکن.به شوخی به او گفتم که بادمجان بم آفت ندارد!گفت حالا میبینیم فقط من که شهید شدم عکس من را پشت کوله پشتیهایتان بچسبانید... مشتاق وبیتاب شهادت بود، ابوالفضل پاسدار حقیقی حرم آل الله شد. ✍راوی:برادرشهیدامیرلطفی 📡 کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺
✍️ 💠 منتظر پاسخم حتی لحظه‌ای صبر نکرد، در را پشت سرش آهسته بست و همه در و دیوار دلم در هم کوبیده شد که شیشه بغضم شکست. به او گفته بودم در جایی را ندارم و نمی‌فهمیدم چطور دلش آمد به همین سادگی راهی ایرانم کند که کاسه چشمانم از گریه پُر شد و دلم از ترس تنهایی خالی! 💠 امشب که به می‌رسیدم با چه رویی به خانه می‌رفتم و با دلتنگی مصطفی چه می‌کردم که این مدت به عطر شیرین محبتش دل بسته بودم. دور خانه می‌چرخیدم و پیش مادرش صبوری می‌کردم تا اشکم را نبیند و تنها با لبخندی ساده از اینهمه مهربانی‌اش تشکر می‌کردم تا لحظه‌ای که مصطفی آمد. ماشین را داخل حیاط آورد تا در آخرین لحظات هم از این محافظت کند و کسی متوجه خروجم از خانه نشود. 💠 درِ عقب را باز کردم و ساکت سوار شدم، از آینه به صورتم خیره ماند و زیر لب سلام کرد. دلخوری از لحنم می‌بارید و نمی‌شد پنهانش کنم که پاسخش را به سردی دادم و دیدم شیشه چشمانش از سردی سلامم مِه گرفت. در سکوتِ مسیر تا فرودگاه دمشق، حس می‌کردم نگاهش روی آینه ماشین از چشمانم دل نمی‌کَند که صورتم از داغی احساسش گُر گرفت و او با لحنی ساده شروع کرد :«چند روز پیش دو تا ماشین بمبگذاری شده تو منفجر شد، پنجاه نفر کشته شدن.» 💠 خشونت خوابیده در خبرش نگاهم را تا چشمانش در آینه کشید و او نمی‌خواست دلبسته چشمانم بماند که نگاهش را پس گرفت و با صدایی شکسته ادامه داد :«من به شما حرفی نزدم که دلتون نلرزه!» لحنش غرق غم بود و مردانه مقاومت می‌کرد تا صدایش زیر بار غصه نلرزد :«اما الان بهتون گفتم تا بدونید چرا با رفتن‌تون مخالفت نمی‌کنم. ایران تو امنیت و آرامشه، ولی معلوم نیس چه خبر میشه، خودخواهیه بخوام شما رو اینجا نگه دارم.» 💠 به‌قدری ساده و صریح صحبت می‌کرد که دست و پای دلم را گم کردم و او راحت حرف دلش را زد :«من شما رو می‌خوام، نمی‌خوام صدمه ببینید. پس برگردید ایران بهتره، اینجوری خیال منم راحت‌تره.» با هر کلمه قلب صدایش بیشتر می‌گرفت، حس می‌کردم حرف برای گفتن فراوان دارد و دیگر کلمه کم آورده بود که نگاهش تا ایوان چشمانم قد کشید و زیرلب پرسید :«سر راه فرودگاه از رد میشیم، می‌خواید بریم زیارت؟» 💠 می‌دانستم آخرین هدیه‌ای است که برای این دختر در نظر گرفته و خبر نداشت ۹ ماه پیش وقتی سعد مرا به داریا می‌کشید، دل من پیش زینبیه جا مانده بود که به جای تمام حرف دلم تنها پاسخ همین سؤالش را دادم :«بله!» بی‌اراده دلم تا دو راهی زینبیه و داریا پر کشید، که ادا شد و از بند سعد آزادم کرد، دلی که دوباره شکست و نذر دیگری که می‌خواست بر قلبم جاری شود و صدای مصطفی خلوتم را پُر کرد :«بلیط‌تون ساعت ۸ شب، فرصت دارید.» 💠 و هنوز از لحنش حسرت می‌چکید و دلش دنبال مسیرم تا ایران می‌دوید که نگاهم کرد و پرسید :«ببخشید گفتید ایران جایی رو ندارید، امشب کجا می‌خواید برید؟» جواب این سوال در حرم و نزد (سلام‌الله‌علیها) بود که پیش پدر و مادرم شفاعتم کند و سکوت غمگینم دلش را بیشتر به سمتم کشید :«ببخشید ولی اگه جایی رو ندارید...» 💠 و حالا که راضی به رفتنم شده بود، اگرچه به بهای حفظ جان خودم، دیگر نمی‌خواستم حرفی بزنم که دلسوزی‌اش را با پرسشم پس دادم :«چقدر مونده تا برسیم ؟» فهمید بی‌تاب حرم شده‌ام که لبخندی شیرین لب‌هایش را بُرد و با خط نگاهش حرم را نشانم داد :«رسیدیم خواهرم، آخر خیابون حرم پیداست!» و چشمم چرخید و دیدم حرم در انتهای خیابانی طولانی مثل خورشید می‌درخشد. 💠 پرده پلکم را کنار زدم تا حرم را با همه نگاهم ببینم و بی‌تاب چکیدن شده بود که قبل از نگاهم به سمت حرم پرید و مقابل چشمان مصطفی به گریه افتادم. دیگر نمی‌شنیدم چه می‌گوید، بی‌اختیار دستم به سمت دستگیره رفت و پایم برای پیاده شدن از ماشین پیش‌دستی کرد. او دنبالم می‌دوید تا در شلوغی خیابان گمم نکند و من به سمت حرم نه با قدم‌هایم که با دلم پَرپَر می‌زدم و کاسه احساسم شکسته بود که اشک از مژگانم تا روی لباسم جاری شده بود. 💠 می‌دید برای رسیدن به حرم دامن صبوری‌ام به پایم می‌پیچد که ورودی حرم راهم را سد کرد و نفسش به شماره افتاد :«خواهرم! اینجا دیگه امنیت قبل رو نداره! من بعد از جلو در منتظرتون می‌مونم!» و عطش چشمانم برای زیارت را با نگاهش می‌چشید که با آهنگ گرم صدایش به دلم آرامش داد :«تا هر وقت خواستید من اینجا منتظر می‌مونم، با خیال راحت زیارت کنید!»... ✍️نویسنده: کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
تــوجان منے میروے لااقل دلـــم را به رسم امانت بگیر من اینجا بداغت صبورم ولے تـــــوآنجا برایم بگیر الله_طالبی_ اقدم❤️ 🌷 📡 کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
♨️امام جمعه لواسان از بازگشت بخشی از اراضی تپه سرخه به بیت‌المال خبر داد کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥صوت عجیب از فحاشی داماد شمخانی علیه امام جمعه لواسان 🔻پس از آن که با پیگیری‌های مردمی و رسانه‌ای و حمایت امام جمعه لواسان حکم تخریب ملک غیرقانونی صادر شده است، صوتی منتسب به وی در فضای مجازی منتشر شده که با عصبانیت علیه میلاد گودرزی و امام جمعه لواسان صحبت می‌کند. کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
☀️ امام سجاد (عليه السلام) : ☘️ آخرين سفارش حضرت خضر به حضرت موسى اين بود كه هرگز كسى را به سبب گناهش ملامت و سرزنش نكن. 📚 خصال ص۱۱۱ 📡 کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
‍ 🕌 در محضر امام روح الله (۱۱۳۹) 💢آنچه مردم توقع دارند امام خمینی (ره): آن چيزى كه مردم از ما توقع داشته و دارند و به واسطه آن دنبال ما و شما آمده ‏اند و اسلام را ترويج نموده و جمهورى اسلامى را بپا كردند و طاغوت را از ميان بردند، كيفيت زندگى اهل علم است. اگر خداى نخواسته، مردم ببينند كه آقايان وضع خودشان را تغيير داده‏اند، عمارت درست كرده ‏اند و رفت و آمدهاي‌شان مناسب شأن روحانيت نيست، و آن چيزى را كه نسبت به روحانيت در دل‌شان بوده است از دست بدهند، از دست دادن آن همان و از بين رفتن اسلام و جمهورى اسلامى همان. صحیفه امام؛ ج19؛ ص317 | جماران؛ 25 تیر 1364 📡 کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
🔰لوح | قطع دست فساد 🔻 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «فساد مالی ویروس خطرناکی است مثل همین ویروس کرونا؛ واگیردار هم هست. در فساد مالی دستهای آلوده و ناپاک موجب میشوند، که فساد منتقل بشود؛ جز قطع شدن چاره‌ای ندارد.» ۹۹/۰۴/۰۷ 📡 کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
‍ بسم الله الرحمن الرحیم اینو دیگه تحمل نمی‌کنم! آیت الله مصباح یزدی: «در مشهد به خدمت مقام معظم رهبری شرفیاب شدم. صحبت از کرامات حضرت رضا علیه‌ السلام شد. ... آقا فرمودند: من بچه بودم که به مسجد پدرم در بازار می‌رفتیم... در مسجد، مکبری بود به نام کربلایی که نابینا بود... ما بچه بودیم و سال‌ها بود که او را می‌شناختیم و کوری او را دیده بودیم. روزی من پیش پدرم بودم که این کربلایی رضا آمد، اما بینا شده بود. پدرم از او پرسید: کربلایی رضا من را می‌بینی؟ گفت: بله آقا و سپس قیافه پدر من را شرح داد. ... این کربلایی دختری داشت که در وقت کوری دست کربلایی را می‌گرفت و پدر نابینایش را به مسجد می‌آورد ... ما جستجو کردیم که چرا شفا داده‌اند. گفتند: سال‌ها بود که این دختر بچه دست کربلایی را می‌گرفت و به مسجد می‌آورد. کم‌کم دختر بزرگ شد و به‌اصطلاح آب و رنگی پیدا کرده بود. روزی بعضی از بچه‌های بازار متلکی گفته بودند و کربلایی هم شنیده بود. او نتوانسته بود تحمل کند و به دخترش گفته بود دست من را بگیر و مرا به حرم ببر. در حرم، کربلایی به دخترش می‌گوید تو برو خانه من این‌جا می‌مانم. او به امام رضا علیه ‌السلام عرض کرده بود: آقا! من سال‌هاست که نابینا هستم و حتی یک‌بار هم گله نکردم، زندگی من با فقر گذشته است، اما یک‌بار هم گله نکردم و گفتم تقدیر خداست و من هم راضی هستم به رضای خدا، اما تعرض به ناموسم را تحمل نمی‌کنم؛ یا من را شفا بدهید یا همین‌جا مرگم بدهید. من دیگر طاقت ندارم متلک‌های مردم را به ناموس خودم تحمل کنم. کربلایی به حضرت متوسل می‌شود و بعد از مدتی خوابش می‌برد. در خواب، حضرت رضا علیه‌ السلام او را شفا می‌دهند. 🌹 یازهرا 🌹 📡 کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
🚨نوار مذاکره آمریکایی‌ها با سران داعش در اختیار حاج قاسم بود 🔻امیرعبداللهیان در مراسم رونمایی از مستند «رویای حاتم» روایت شهید ابومنتظر المحمداوی: 🔹 شهید سلیمانی به من فرمودند که ما تصاویری را داریم که نشان می‌دهد در یک روز و ساعت مشخص ۵ فروند هواپیمای لجستیک آمریکایی در فرودگاه موصل که دست داعشی‌ها بود فرود آمد که نیروهای ژنرال آمریکایی از آن پیاده و وارد فرودگاه موصل شدند. 🔹آنان به مدت ۵ ساعت با سران داعش مذاکره کردند. 🔹سردار سلیمانی می‌گفت که من نوار صوتی این مذاکره را در اختیار دارم و هر وقت بخواهید آن را منتشر می‌کنم. 🔹 آمریکایی‌ها انقدر سلاح و تجهیزات نظامی با خود آورده بودند که در این ۵ ساعت سربازان آنان مشغول تخلیه آن بودند. 🔹 سردار سلیمانی درخواست داشت تا این اتفاقات در حاشیه جلسات به طرف آمریکایی گفته شود و وقتی آقای ظریف این ماجرا را برای جان کری گفت او جوابی چند وجهی و گنگ داد. ‍ ‍📡 کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
✍️ 💠 بی‌هیچ حرفی از مصطفی گذشتم و وارد صحن شدم که گنبد و ستون‌های آغوشش را برای قلبم گشود و من پس از اینهمه سال جدایی و بی‌وفایی از در و دیوار حرم خجالت می‌کشیدم که قدم‌هایم روی زمین کشیده می‌شد و بی‌خبر از اطرافم ضجه می‌زدم. از شرم روزی که اسم زینب را پس زدم، از شبی که را از سرم کشیدم، از ساعتی که از نماز و روزه و همه مقدسات بریدم و حالا می‌دیدم (علیهاالسلام) دوباره آغوشش را برایم گشوده که با دستانم، دامن ضریحش را گرفته و به پای محبتش زار می‌زدم بلکه این زینب را ببخشد. 💠 گرمای نوازشش را روی سرم حس می‌کردم که دانه‌دانه گناهانم را گریه می‌کردم، او اشک‌هایم را می‌خرید و من را غرق بوسه می‌کردم و هر چه می‌بوسیدم عطشم برای بیشتر می‌شد. با چند متر فاصله از ضریح پای یکی از ستون‌ها زانو زده بودم، می‌دانستم باید از محبت مصطفی بگذرم و راهی شوم که تمنا می‌کردم گره این دلبستگی را از دلم بگشاید و نمی‌دانستم با پدر و مادرم چه کنم که دو سال پیش رهایشان کرده و حالا روی برگشتن برایم نمانده بود. 💠 حساب زمان از دستم رفته بود، مصطفی منتظرم مانده و دل کندن از حضور (علیهاالسلام) راحت نبود که قلب نگاهم پیش ضریح جا ماند و از حرم بیرون رفتم. گره گریه تار و پود مژگانم را به هم بسته و با همین چشم پُر از اشکم در دنبال مصطفی می‌گشتم که نگاهم از نفس افتاد. چشمان مشکی و کشیده‌اش روی صورتم مانده و صورت گندمگونش گل انداخته بود. 💠 با قامت ظریفش به سمتم آمد، مثل من باورش نمی‌شد که تنها نگاهم می‌کرد و دیگر به یک قدمی‌ام رسیده بود که رنگ از رخش رفت و بی‌صدا زمزمه کرد :«تو اینجا چیکار می‌کنی زینب؟» نفسم به سختی از سینه رد می‌شد، قلبم از تپش افتاده و همه وجودم سراپا چشم شده بود تا بهتر او را ببینم. صورت زیبایش را آخرین بار دو سال پیش دیده بودم و زیر محاسن کم پشت مشکی‌اش به قدری زیبا بود که دلم برایش رفت و به نفس‌نفس افتادم. 💠 باورم نمی‌شد او را در این حرم ببینم و نمی‌دانستم به چه هوایی به آمده که نگاهم محو چشمانش مانده و پلکی هم نمی‌زدم. در این مانتوی بلند مشکی و شال شیری رنگی که به سرم پیچیده بودم، ناباورانه را تماشا می‌کرد و دیگر صبرش تمام شده بود که با هر دو دستش در آغوشم کشید و زیر گوشم اسمم را صدا می‌زد. 💠 عطر همیشگی‌اش مستم کرده بود، تپش قلبش را حس می‌کردم و دیگر حال و هوا از این بهتر نمی‌شد که بین بازوان مصیبت دو سال تنهایی و تاریکی سرنوشتم را گریه می‌کردم و او با نفس‌هایش نازم را می‌کشید که بدنش به شدت تکان خورد و از آغوشم کنده شد. مصطفی با تمام قدرت بازویش را کشید تا از من دورش کند، ابوالفضل غافلگیر شده بود، قدمی کشیده شد و بلافاصله با هر دو دستش دستان مصطفی را قفل کرد. 💠 هنوز در هیجان دیدار برادرم مانده و از برخورد مصطفی زبانم بند آمده بود که خودم را به سمت‌شان کشیدم و تنها یک کلمه جیغ زدم :«برادرمه!» دستان مصطفی سُست شد، نگاهش ناباورانه بین من و ابوالفضل می‌چرخید و هنوز از ترس مرد غریبه‌ای که در آغوشم کشیده بود، نبض نفس‌هایش به تندی می‌زد. 💠 ابوالفضل سعد را ندیده بود و مصطفی را به جای او گرفت که با تنفر دستانش را رها کرد، دوباره به سمت من برگشت و دیدن این سعد خیالی خاطرش را به هم ریخته بود که به رویم تشر زد :«برا چی تو این موقعیت تو رو کشونده ؟» در سرخی غروب آفتاب، چشمان روشن مصطفی می‌درخشید، پیشانی‌اش خیس عرق شده و از سرعت عمل حریفش شک کرده بود که به سمت‌مان آمد و بی‌مقدمه از ابوالفضل پرسید :«شما از نیروهای هستید؟» 💠 از صراحت سوالش ابوالفضل به سمتش چرخید و به جای جواب با همان زبان عربی توبیخش کرد :«دو سال پیش خواهرم به خاطر تو قید همه ما رو زد، حالا انقدر نداشتی که ناموست رو نکشونی وسط این معرکه؟» نگاه مصطفی به سمت چشمانم کشیده شد، از همین یک جمله فهمید چرا از بی‌کسی‌ام در ایران گریه می‌کردم و من تازه برادرم را پیدا کرده بودم که با هر دو دستم دستش را گرفتم تا حرفی بزنم و مصطفی امانم نداد :«من جا شما بودم همین الان دست خواهرم رو می‌گرفتم و از این کشور می‌بردم!» 💠 در برابر نگاه خیره ابوالفضل، بلیطم را از جیب کاپشنش بیرون کشید و به رفتنم راضی شده بود که صدایش لرزید :«تا اینجا من مراقبش بودم، از الان با شما!»... ✍️نویسنده: کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
🌱 آیة الله بهاء الدینی، خیلی به ایشان عنایت داشت. یک بار که جلال بعد از نماز مغرب و عشاء دعا کردند، آقا فرمودند: بابا! دعای تو مستجاب است.🌟 بعد از شهادتش🌷 هم فرمودند: او دائم الذکر بود. نه اینکه همیشه ذکر بگویند، بلکه قلبا ذاکر بودند. (راوی: حجة الاسلام و المسلمین اکبر اسدی ص 97.) پس از شهادت، وقتی عکس جلال را به آیت الله بهاء الدینی دادند، گریه کردند 😔و اشک شان روی عکس ریخت. فرمودند: امام زمان از من یک سرباز خواست. من هم صاحب این عکس را معرفی کردم. اشک من اشک شوق است☺. (راوی: سید مهدی سادات   ص 96).  [ کتاب جلوه جلال، نوروز اکبری زادگان، نشر ستارگان درخشان، چاپ اول، 1395، ص96 و 97 ] 📡 کانال_ رسمی شهید مدافع حرم آل الله_ روح الله_طالبی اقدم @shahidtalebi 🕊🌺
دریای شور انگیز چشمان تـــو زیباست ... آنجا که باید دل به دریا زد همین جاست ... 🌷شهید الله_طالبی_اقدم 🌷 📡 کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😳دختران بی حیای چادری ❌ماجرای حجاب آمریکایی که اخیرا در کشور بین دختران مذهبی باب شده است و خطرناک تر از بدحجابی است!!! 📽صحبت های تکان دهنده استاد پورآقایی در مورد دخترانی که دارن می کنن... کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴فیلم حاضر، بخشهایی از مصاحبه ی 77 دقیقه ای آقای محمود احمدی نژاد در مورد موسیقی و فرهنگ است که در ماه رمضان ضبط و طی چند روز اخیر منتشر شده است. ♦️توجه به اظهارات اخیر آقای احمدی نژاد در این کلیپ از آنجا برای آحاد مردم متدین حائز اهمیت است که مطالب عنوان شده توسط وی، بعضا تعارض جدی با برخی اصول فرهنگی انقلاب اسلامی را تداعی می کند و نوعی اباحی گری دینی را نیز دامن می زند. ♦️(مواردی همچون تجلیل از خوانندگان دوران طاغوت، تمجید از شجریان خواننده ی فتنه و ضدانقلاب، ابراز تردید در حرمت خوانندگی زنان، القای لیبرالیسم فرهنگی، متهم نمودن بزرگان نظام و مراجع به افکار استبدادی، نفی برخورد قانونی با بدحجابی و...) ♦️گرچه به نظر می رسد وی این مصاحبه را با هدف جلب توجه و کسب آراء بخش های غیرمذهبی جامعه بر زبان آورده است و اتفاقا در یک اقدام کم سابقه، فیلم کامل این مصاحبه از شبکه های تلویزیونی بی بی سی(انگلیس) و اینترنشنال(سعودی) پخش گردید، اما ابراز این گونه نظرات را باید فصل جدیدی در رفتار سیاسی و فرهنگی آقای احمدی نژاد و در ادامه ی مصاحبه های اخیر دیگر وی با محوریت دوستی با آمریکا به شمار آورد.... اللهم اجعل عاقبه امرنا خیرا کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴صفر تا صد ماجرای حکم اعدام ۳ عنصر اصلی اغتشاشات آبان ماه ♦️در یک دقیقه و نیم ببینید کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴روایت یک ترور... ♦️روایت شهادت مظلومانه ۱۲ تن از مردم بی گناه مهاباد و عاقبتی که در انتظار همه جنابتکاران است. کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
🔴 تکرار تاریخ‼️ ‼️ این‌بار مذهبی‌ها در خطر هستند... 🔻سه فتنهٔ زمان حضرت علی(ع)، که در زمان ما نیز به وقوع پیوست: 1⃣- فتنه رنگیِ جمل؛ سهم‌خواهی- حبس خانگی - انحراف توسط فرزندان (ناکثیـن) 2⃣- فتنه مذاکره؛ مذاکره با شیطان بزرگ زمانه و فریب خوردن ابوموسی اشعری (قاسطين) 3⃣- فتنهٔ القای ناکارآمدی؛ القای عدم عدالت، توسط برخی مذهبی‌های بی‌بصیرت (مارقین یا خوارج) 👈 در فتنه اول: یاران نزدیک پیامبر (طلحه و زبیر) که بعد از پیامبر خیلی ثروتمند شده بودند، وقتی دیدند نمی‌توانند در حکومت علی(ع) به پست و مقام برسند با همراهی همسر پیامبر (عایشه) علیه امامِ جامعه شورش کردند و خیلی‌ها در این وسط کشته شدند! زبیر از اولین یاران پیامبر و حضرت علی(ع) بود، ولی پسرش او را منحرف کرد. این فتنه رنگی بود و به جمل شهرت یافت. در آخر با اینکه عایشه موجب فتنه و قتل خیلی‌ها شده بود، اما حضرت علی(ع) عایشه را به "حبسِ خانگی" محکوم کرد تا فتنه دیگری نشود و مردم بیشتری در این میان کشته نشوند. 👈 در فتنه دوم: سپاه حضرت علی(ع) با سپاه شیطان بزرگ زمان (معاویه) در جنگ بود و چون معاویه در حال شکست بود و نمی‌توانست دیگر کاری بکند، طی ترفندی پیشنهاد مذاکره داد. برخی یاران حضرت علی فریب خوردند و پیشنهاد مذاکره را باور کردند! حضرت قبول نکرد و فرمود به آنها اعتماد نکنید ولی مردم با سرگردگی بعضی منافقین داخلی (اشعث و همراهانش) حضرت علی(ع) را مجبور کردند. حضرت به ناچار پذیرفت ولی شخص دیگری را برای مذاکره فرستاد (مالک اشتر) مردم گفتند مالک را نمی‌خواهیم او جنگ‌طلب است. ما فرد باسواد و صلح‌طلب را میفرستیم (ابوموسی اشعری)! چند مدت مذاکره طول کشید تا اینکه ابوموسی اشعری فریب و در نهایت شکست خورد! بعداز اینکه مردم دیدند مذاکرات شکست خورده به جای اینکه پشیمان شوند، گفتند ما اشتباه کردیم چرا علی قبول کرد، پس علی هم اشتباه کرده باید توبه کند (گفتند رهبری هم مقصر است)!! 👈 اما فتنه سوم: برخی از یاران حضرت علی-ع (یعنی مذهبی‌های بی‌بصیرت) به این نتیجه رسیده بودند که حکومت حضرت ناکارآمد و ناعادلانه است. آنها در نتیجهٔ جنگ‌های متعدد و تخلف‌ برخی مدیران به این نتیجه رسیده بودند. آنها به حضرت علی(ع) اعتراض میکردند و قصد داشتند ایشان را وادار به توبه کنند. آنها خود را از علی(ع) عادل‌تر و دین شناس‌تر می‌دانستند. شروع به اعتراض کردند. سه خصوصیت عجیب خوارج این بود که آنها همه را فاسد می‌دانستند و برای ولی مسلمین تعیین تکلیف میکردند. خود را عدالت طلب و دیندار واقعی می‌دانستند و جلوتر از امام حرکت میکردند و در آخر باقیماندهٔ این خوارج، حضرت علی(ع) را به شهادت رساندند! ‼️مواظب باشیم... فتنه‌ای که در راه است قصد القای ناکارآمدی و بی‌عدالتیِ حاکمیت را دارد و همچنین ناامید کردن قشر مذهبی توسط افراد ظاهراً مذهبی با رمز فسادِ همه‌گیر!! 🔸ولی رهبر عزیز در سخنرانی‌ها امید می‌دهد و تاکید میکند خیلی از مسئولین فاسد نیستند و نسبت به قبل از انقلاب و در مقایسه با دیگر کشورها، در خیلی از زمینه‌ها بهتر عمل کردیم و پیشرفت داشتیم و باید واقع بینانه نگاه کرد. کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
. 🗓 سالروز مهم جلسه سران نظام با امام‌ درپی‌ تحمیل‌ قطعنامه۵۹۸ 💠رهبرانقلاب: ‼️قبول قطعنامه از طرف امام، به خاطر فهرست مشکلاتی بود که مسؤولین آن روزِ امورِ اقتصادی کشورْ مقابلِ رویِ او گذاشتند و نشان دادند که کشور نمی‌کِشد و نمی‌تواند جنگ را با این همه هزینه، ادامه دهد. امام مجبور شد و قطعنامه را پذیرفت. پذیرش قطعنامه، به خاطر ترس نبود؛ به خاطر هجوم دشمن نبود؛ به خاطر تهدید امریکا نبود؛ به‌خاطر این نبود که امریکا ممکن است در امر جنگ دخالت کند. چون امریکا، قبل از آن هم در امر جنگ دخالت می‌کرد. وانگهی؛ اگر همه‌ی دنیا در امر جنگ دخالت می‌کردند، امام رضوان‌اللَّه علیه، کسی نبود که رو برگرداند. بر نمی‌گشت. ۷۵/۳/۱۴ ⚠️توجه؛ 🏴این جلسه منجر به قبول قطعنامه از سوی ایران در مورخ ۱۳۶۷/۴/۲۷ و صدور پیام در ۱۳۶۷/۴/۲۹ توسط امام خمینی شد. کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺🌸