#پروفایل
برادری به تعداد نیست!
به معرفتست...
چرا که یوسف (ع) یازده برادر داشت
و حسین (ع)
تنها
عباس را...
2.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کربلا رفتین
کفن نخرین.....
@Panahian_mp3980612-Panahian-AkhaeinAmadegiBarayeZohoorEslaheModireyatDarKhanevadeVaJamee-04-18k.mp3
زمان:
حجم:
10.52M
#ماه_محرم
💿 فایل صوتی
🎙واعظ: حجت الاسلام #پناهیان
🔖 آخرین_آمادگی_برای_ظهور 🔖
┄┅═══••☘️🌹☘️••═══┅┄
7.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰این ماتم و اشک برای چیست؟
🎬 #مقام_معظم_رهبری
▪️می گویند چرا ماتم و گریه و اشک را در بین مردم رواج می دهید؟ این ماتم و اشک برای ماتم و اشک نیست، برای ارزش هاست. آنچه پشت سر این عزاداری ها، بر سر و سینه زدن ها، اشک ریختن ها وجود دارد، عزیزترین چیزهائی است که در گنجینه ی بشریت ممکن است وجود داشته باشد؛ او همان ارزش های معنوی الهی است. اینها را می خواهند نگه دارند که حسین بن علی مظهر این ارزش ها بود. یادِ آنهاست؛ زنده نگه داشتن آنهاست. و ملت اسلام اگر نام حسین را و یاد حسین را زنده نگه بدارد و آن را الگو قرار بدهد برای خود، از همه ی موانع و مشکلات عبور خواهد کرد.
📜 ششم محرم 📜
🔰 روز از پس روز گذشته بود و هر روز، سربازان جهل و تعصب و فریب و طغیان،به گسیل آمده بودند تا عِدۀ خود را به هزاران رسانند و نسل آل محمّد را ریشه کن کنند •••
••• و او مانده بود، با هفتاد دو همراه. هفتاد دو همدم. هفتاد دو یاور •••
🔰 بلبل خرما در آسمان می چرخید و آواز تنهایی می سرود •••
••• قافله سالار از خیمه برون شد •••
🔰 پرنده پرواز کنان، سوی او پَرکشید و بر ریسمان خیمه نشست •••
🔹قافله سالار نگاهی به پرنده کرد و تبسم نمود،🔹
••• اسلم بن عمرو را صدا زد •••
+ گفت:
"می خواهم نامه بنویسم."
🔸اسلم رفت، و با قلم و تکه ای از پوست آهو آمد و در کنار قافله سالار نشست.🔸
••• او گفت و اسلم بن عمرو نوشت •••
+ گفت:
💠"بِسْمِ اللّه ِ الرَّحْمنِ الرَّحیم.
مِنَ الحُسینِ بنِ عَلیِّ الی مُحَمّدِ بنِ عَلیِّ.
اَمّا بَعد، فَکانَّ الدُّنیا لَمْ تَکُنْ وَ کانَّ الْآخِرَهَ لَمْ تَزَلْ
وَ السَّلام."💠
🔰"به نام خدای بخشنده مهربان
از حسین بن علی، به محمد بن علی
امّا بعد، گویی دنیایی وجود نداشته، همانگونه که آخرت همیشگی است.
والسلام."🔰
● ۳ روز تا #تاسوعا ●
● ۴ روز تا #عاشورا ●
#روایت_کاروان_عشق
#روزشمار_محرم
#مجتبی_فرآورده
#محرم
#شعر_عاشورایی
#حضرت_علی_اصغر علیهالسلام
نباشد در جهان وقتی که از مردانگی نامی
به دنیا میدهد بیتابیِ گهواره پیغامی
غریبیِ پدر را میزدی فریاد با گریه
گلویت غرق خون شد تا نماند هیچ ابهامی
گلویت از زبانت زودتر واشد، نمیبینم
سرآغازی از این بهتر، از این بهتر سرانجامی
تو در شش بیت حقِ مطلب خود را ادا کردی
چه لبخند پر از وحیی چه اشک غرق الهامی
علی را استخوانی در گلو بود و تو را تیری
چه تضمینی، چه تلمیحی، چه ایجازی، چه ایهامی
تو را از واهمه در قامت عباس میبیند
اگر تیر سهشعبه کرده پیشت عرض اندامی
«الا یا قوم ان لم ترحمونی فارحمو هذا....»
برید این جمله را ناگاه تیرِ نا به هنگامی
چنان سرگشته شد آرامش عالم که بر میداشت
به سوی خیمهها گامی به سوی دشمنان گامی
برایت با غلاف از خاکها گهواره میسازد
ندارد دفنت ای شش ماهه غیر از بوسه احکامی
کنار گاهواره مادر چشم انتظاری هست
برایش میبرد با دست خون آلوده پیغامی
📝 #سیدحمیدرضا_برقعی
@abalfazleeaam