eitaa logo
❤️اباالفضلی‌ام‌افتخارمه❤️
1.3هزار دنبال‌کننده
14.8هزار عکس
4.8هزار ویدیو
181 فایل
اَلسّلامُ عَلیک یاأبَاالْفَضْلِ الْعَبّاسَ یابْنَ أمِیرِالمُؤمِنِینَ 🌺اینستاگرام https://instagram.com/abalfazleeaam?igshid=je9syv0r6w83 ارتباط باادمین👇تبادل @yadeshbekheyrkarbala
مشاهده در ایتا
دانلود
🎋🍃🎋🍃🎋🍃🎋🍃🎋🍃🎋🍃🎋 قبل از صبح برگشت. پیکر هم روی دوشش بود. بود و . می گفت: یک ماه قبل روی ارتفاعات بازی دراز داشتیم. فقط همین شهید جا مانده بود. پیرمردی جلو آمد. بود. همان که ابراهیم پسرش را از بالای ارتفاع آورده بود. سلام کردیم و جواب داد. همه ساکت بودند. انگار می خواهد چیزی بگوید اما! لحظاتی بعد سکوتش را شکست: آقا ابراهیم ممنون! زحمت کشیدی! اما پسرم...! پیرمرد مکثی کرد و گفت: پسرم از دست شما است! از چهره همیشه خندان ابراهیم رفت. چشمانش گرد شده بود از تعجب! گلوی پیرمرد را گرفته بود. چشمانش خیس از بود. صدایش هم لرزان و خسته: دیشب پسرم را در خواب دیدم. می گفت: در مدتی که ما و بی نشان بر خاک افتاده بودیم، هر شب مادر سادات (س) به ما سر می زد. اما حالا، دیگر چنین خبری برای ما نیست...! می گویند مهمانان ویژه حضرت زهرا(س) هستند! پیرمرد دیگر ادامه نداد. سکوت جمع ما را گرفته بود. به ابراهیم هادی نگاه کردم. دانه های درشت اشک از گوشه چشمانش غلط میخورد و پایین می آمد. می توانستم فکرش را بخوانم. ابراهیم هادی گمشده اش را پیدا کرده بود! ... 📚 سلام بر ابراهیم 🎋🍃🎋🍃🎋🍃🎋🍃🎋🍃🎋🍃🎋 🌹 @abalfazleeaam 🌹
🌹 🛑توجه خاص آقا امام زمان عج به نرجس خاتون.... ☀️حضرت بقیه الله روحی له عنایتی خاص به مادرشان دارند. 🌸مثلاً یک قرآن برای حضرت نرجس خاتون بخوان. به مسجد وارد می شوی، رکعت نماز مستحبی بخوان و ثوابش را هدیه کن برای نرجس خاتون..🌹 ✅حاج محمد که از صلحا بود می گفت: رفتم و اعمال حج که تمام شد، یک روز گفتم یک مفرده برای مادر امام زمان انجام بدهم و از بی بی درخواست کنم که از فرزندشان بخواهد که من، ایشان را زیارت کنم. 🔰طواف و نماز و سَعی بین صفا و مروه را انجام دادم. بین صفا و مروه که تمام شد، طواف نساء و نمازش را خواندم و دیگر بی حال شدم. 💠 حدود یک ساعت و نیم به صبح بود. دیدم پنج شش نفر پشت مقام ابراهیم و یک ظرف خرما جلویشان گذاشته اند و آقایی هم آن بالا نشسته است که نمی شود چشم از او . 🌸 فوق العاده است و برای بقیه صحبت می کند. وقتی این آقا را دیدم، شروع کرد به لرزیدن. خرماها بیشتر جلب توجه کرد؛ چون بی حال و خسته شده بودم. نشستم و تکیه دادم.. 🌺آقا فرمود: «این حاج محمد برای مادر من یک عمره انجام داده است و خسته شده است. چند تا از این را به او بدهید» ✳️یک نفر فوراً بلند شد و بـشقاب خرما را مقابل من آورد. من هم شش تا برداشتم؛شروع کردم خوردن. دیدم دارند نگاه می کنند و تبسم می کنند. 🌼بعد دو مرتبـه فرمود: «بـله؛ ایشان برای مادر من یک عمره ای انجام داد و به زحمت هم افتاد. قبـول می کند؛ ان شـاء الله». ♻️یک دفعه نگاه کردم، دیدم کس نیست. فوراً به خود آمدم. گفتم: «اصلاً آرزویم همین بود که را ببینم و چقدر مستجاب شد...» 🌾🌾🌷🌷🌷🌷🌾🌾 📒منابع کمال الدین، ج 2، ص 670. بحارالأنوار، ج 68، ص 96. 🌹 @abalfazleeaam
وقتـے باشے تو هم ڪعـبہ و هم قبلہ نما باشے تو تجویـد بہ لهجـہ اٺ مےآید باید ڪه بـلال باشـے تو! @abalfazleaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نامت‌ جنون ‌خیز‌است‌ حق‌ دارد‌ موذن‌ هم وقت‌اذان‌ با‌ دست‌ خود ‌سر‌را‌ نگه‌ دارد … علی ، علی ، علی 💚 -