#داستان_شب
عابد و زن زیبارو
🔹 در #بنی اسرائیل زنی زیبارو بود، که هرکس با دیدن #جمال او، به گناه آلوده می شد درب خانه اش به روی همه باز بود، در #اتاقی نزدیک در، مشرف به بیرون نشسته بود و از این طریق مردان و #جوانان عابد را به دام می کشید.
هرکس به نزد او می آمد، باید ده دینار برای انجام حاجتش به او می داد! #عابدی از آنجا می گذشت، چهره حیرت انگیز زن را مشاهده کرد و به #دام هوس افتاد، پول نداشت، #پارچه ای نزدش بود فروخت، پولش را برای زن آورد و در کنار او نشست و هنگام همبستر شدن با زن زیبارو، ناگهان چشمانش به اندام خیره کننده زن افتاد و آه از نهادش برآمد که ای وای بر من که #مولایم ناظر به وضع من است، من و عمل حرام، من و مخالفت با حق!
🔻 با این عمل #تمام خوبی هایم از بین خواهد رفت!!رنگ از صورت عابد پرید، #زن پرسید این چه وضعی است. گفت: از #خداوند می ترسم، زن گفت: وای بر تو! بسیاری از مردم آرزو دارند به اینجایی که تو آمدی بیایند. گفت: ای زن! من از خدا می ترسم، مال را به تو #حلال کردم مرا رها کن بروم، از نزد زن خارج شد در حالی که بر خویش #تأسف و حسرت می خورد و سخت می گریست!
زن را در #دل ترسی شدید عارض شد و گفت: این مرد اولین گناهی بود که می خواست مرتکب شود، این گونه به #وحشت افتاد؛ من سال هاست #غرق در گناهم، همان خدایی که از عذابش او ترسید، خدای من هم هست، باید ترس من خیلی شدیدتر از او باشد؛
🔻 در همان حال #توبه کرد و در را بست و جامه کهنه ای پوشید و روی به #عبادت آورد و پیش خود گفت: خدا اگر این مرد را پیدا کنم، به او پیشنهاد #ازدواج می دهم، شاید با من ازدواج کند! و من از این #طریق با معالم دین و معارف حق آشنا شوم و برای عبادتم کمک باشد. #بار و بنه خویش را برداشت و به قریه عابد رسید، از حال او پرسید، محلش را نشان دادند؛ نزد عابد آمد و #داستان ملاقات آن روز خود را با آن مرد الهی گفت، عابد فریادی زد و از #دنیا رفت، زن شدیداً ناراحت شد. پرسید از نزدیکان او کسی هست که نیاز به ازدواج داشته باشد؟ گفتند: #برادری دارد که مرد خداست ولی از #شدت تنگدستی قادر به ازدواج نیست، زن حاضر شد با او ازدواج کند و #خداوند بزرگ به آن مرد شایسته و زن بازگشته به حق #پنج فرزند عطا کرد که همه از #تبلیغ کنندگان دین خدا شدند!
📗 #منبع : عرفان اسلامی / حسین انصاریان
•┈┈┈┈┈••✾••┈┈┈┈┈•
🌹 @abalfazleeaam
#داستان_شب
چرتکه اى براى نفس
#جوانى با شیخ پیرى به سفر رفت. جوان در کنار برکه اى بود که #مارى به سمت شیخ آمد ولى #شیخ فرار کرد. پیر گفت:
خدایا! #مرا ببخش، صبح که از خواب بیدار شدم به #همسایه گمان بدى بردم.
جوان گفت: #مطمئنى این مارى که به سمت تو آمد به خاطر این #گناهت بود؟
پیر گفت: بلى. جوان گفت از کجا مطمئنى؟ پیر گفت: من هر روز #مواظب هستم #گناه نکنم و چون دقت زیادى دارم، گناهانم را که از دستم رها مى شوند زود مى فهمم و بلافاصله #توبه مى کنم و اگر توبه نکنم، مانند امروز دچار بلا مى شوم.
تو هم بدان اگر #اعمال خود را محاسبه کرده و دقت کنى که مرتکب گناه نشوى، #تعداد گناهان کم مى شود و زودتر مى توانى در صورت رسیدن بلایى، علت گناه و #ریشه آن بلا را بشناسى.
بدان پسرم! #بقالى که تمام حساب و کتاب خود را در آن #لحظه مى نویسد، اگر در شب جایى #کم و کسرى بیاورد، زود متوجه مى شود اما اگر این حساب و کتاب را #ننویسد و مراقب نباشد،
جداکردن حساب سخت است. اى پسرم! اگر دقت کنى تا #معصیت تو کمتر شود بدان که به راحتى، #ریشه مصیبت خود را مى دانى که از کدام #گناه تو بوده است.
#تمثیلات
🌹 @abalfazleeaam
. #داستان_شب
*از #دزدی بادمجان تا ازدواج💍*
ومن یتق الله یجعل له مخرجا ویرزقه من حیث لا یحتسب🌸
*شیخ #علی طنطاوی ادیب دمشق درخاطراتش نوشته : یک #مسجد بزرگی در دمشق هست که به نام *مسجد جامع توبه مشهور است.*
علت نامگذاری آن به مسجد #توبه بدین سبب هست که آنجا قبلا #محل منکرات بوده ولی یکی از #فرمانداران مسلمان آن را خرید و بنایش را ویران کرد و سپس مسجدی را در آنجا بنا کرد.
یکی از #طلبه ها که خیلی فقیر بود و به عزت نفس مشهور بود در اتاقی در مسجد #ساکن بود.
دو روز بر او گذشته بود که #غذایـی نخورده بود و چیزی برای خوردن نداشت و #توانایی مالی برای خرید غذا هم نداشت. #روز سوم احساس کرد از شدت گرسنگی به #مرگ نزدیک شده است
با خودش فکر کرد او اکنون در حالت #اضطراری قرار دارد و شرعا گوشت مردار و یا #حتی دزدی در حد نیازش جایز هست.
بنابراین #گزینه دزدی بهترین راه بود.
شیخ طنطاوی در خاطراتش ادامه می دهد : این #قصه واقعیت دارد و من کاملا اشخاصش را میشناسم و از #تفاصیل آن در جریان هستم
و فقط حکایت میکنم نه حکم و داوری.
این مسجد در یکی از محله های قدیمی واقع شده و در آنجا خانه ها به سبک قدیم به هم #چسپیده و پشت بام های خانه ها به هم متصل بود بطوریکه میشود از روی پشت بام به همه محله رفت.
این جوان به #پشت بام مسجد رفت و از آنجا به طرف خانه های محله به راه افتاد.
به اولین خانه که رسید دید #چند تا زن در آن هست چشم خودش را پایین انداخت و #دور شد و به خانه بعدی که رسید دید خالی هست
اما بوی #غذایی مطبوع از آن خانه میامد.
وقتی آن بو به مشامش رسید از شدت گرسنگی انگار مانند یک #آهن ربا او را به طرف خودش جذب کرد.
این خانه #یک طبقه بود از پشت بام به روی بالکن و از آنجا به #داخل حیاط پرید.
فورا خودش را به #آشپزخانه رساند سر دیگ را برداشت دید در آن #بادمجان های محشی (دلمه ای) قرار دارد ، یکی را برداشت و به #سبب گرسنگی به گرمی آن اهمیتی نداد ، #یک گازی از آن گرفت تا می خواست آن را #ببلعد عقلش سر جایش برگشت و ایمانش بیدار شد.
باخودش گفت : #پناه بر خدا.
من طالب# علمم چگونه وارد منزل مردم شوم و دزدی کنم؟
از کار خودش #خجالت کشید و پشیمان شد و #استغفار کرد و بادمجان را به دیگ برگرداند و از همان طرف که آمده بود #سراسیمه بازگشت وارد مسجد شد و در #حلقه درس استاد حاضر شد در حالی که از شدت گرسنگی نمیتوانست #بفهمد استاد چه می گوید
وقتی استاد از #درس فارغ شد و مردم هم پراکنده شدند.
یک# زنی کاملا پوشیده پیش آمد با شیخ گفتگویی کرد که او متوجه #صحبت هایشان نشد.
شیخ به اطرافش نگاهی انداخت و کسی را #جز او نیافت.
صدایش زد و گفت : تو #متاهل هستی ؟
جوان گفت نه
شیخ گفت : #نمیخواهی زن بگیری؟
جوان خاموش ماند.
شیخ باز ادامه داد به من بگو میخواهی ازدواج کنی یا نه؟
جوان : پاسخ داد به خداوند که من# پول لقمه نانی ندارم چگونه ازدواج کنم؟
شیخ گفت : این زن آمده به من خبر داده که #شوهرش وفات کرده و در این شهر غریب
و ناآشنا هست و کسی را ندارد و نه در اینجا و نه در دنیا به جز یک #عموی پیر کس دیگری ندارد و او را با خودش آورده و او اکنون درگوشه ای از این مسجد نشسته و این زن #خانه ی شوهرش و زندگی و اموالش را به ارث برده است.
اکنون آمده #تقاضای ازدواج با مردی کرده تا شرعا همسرش و سرپرستش باشد تا از تنهایی و انسانهای #بدطینت در امان بماند. آیا حاضری او را به عقد خود در بیاوری؟
جوان گفت : #بله و رو به آن زن کرد و گفت : آیا تو او را به شوهری خودت قبول داری؟
زن هم پاسخش #مثبت بود.
عموی زن دو شاهد را آورد و آنها را به #عقد یکدیگر در آورد و خودش به جای آن طلبه مهر زن را پرداخت و به زن گفت : دست شوهرت را بگیر.
دستش را گرفت و او را به طرف خانه اش #راهنمایی کرد.
وقتی وارد منزلش شد #نقاب از چهره اش برداشت.
جوان از #زیبایی و جمال همسرش مبهوت ماند و متوجه آن خانه که شد دید همان خانه ای بود که #واردش شده بود
زن از او پرسید : چیزی# میل داری برای خوردن؟
گفت : بله. پس سر دیگ را برداشت و #بادمجانی را دید و گفت : عجیب است چه کسی به خانه وارد شده و از آن یگ گاز گرفته است؟
مرد به #گریه افتاد و قصه خودش را برای همسرش تعریف کرد.
زن گفت :
*این #نتیجه امانت داری و تقوای توست.*
*از خوردن بادنجان حرام سرباز زدی خداوند تعالی #همه خانه و صاحب خانه را حلال به تو بخشید.*
*کسی که بخاطر خدا چیزی را #ترک کند و تقوا پیشه نماید*
*خداوند تعالی در مقابل #چیز بهتری به او #عطا میکند.*
*توبه تولدی دوباره*
🖤 @abalfazleeaam
🌿2) تاکیدبرنسبت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم با حضرت زهرا سلام الله علیها
🌿_به یقین رسولی ازخودشمابه سویتان آمد که رنج های شمابراوسخت است واصراربرهدایت شماداردونسبت به مومنان #رئوف_ومهربان است (#توبه ۱۲۹)
🌙 اعمـال شب قـدر 🍃
@abalfazleeaam
#شب_نوزدهم_ماه_رمضان اولین شب از شبهای قدر است و شب قدر همان شبی است که در تمـام سال شبۍ به خوبۍ و فضیلت آن نمۍرسد در آن شب تقـدیـر امور سـال مۍ شود و ملائڪہ و روح به اذن پروردگـار بہ زمین نازل مۍ شوند و خدمـت #امـام_زمـان(عج) مشـرف مۍ شوند و هـر آنچہ بـراے هر ڪہ مقدر شده است بر امام زمــان(عج) عرضہ مۍ ڪنند و عمـل در آن بہتـر است از عمـل در هـزار مـاه.
@abalfazleeaam
#اعمـال_شب_قـدر بر دو نوع است:
❶اول در هـر سه شب انجـام مۍشود
❷ و دیگـری مخصـوص هـر شبۍ است.
🔵 اول: مشتـرڪ شبهاے قــدر
❶ غسل: بهتر است غسل شب قدر در هنگام غروب آفتاب انجام گيرد،كه نماز شام را با غسل بخواند.
❷ دو رکعت نماز وارد شده است: كه در هر ركعت پس از سوره«حمد»، هفت مرتبه«توحيد»خوانده، و پس از فراغت از نماز هفتاد مرتبه بگويد، 〖استغفر اللّه و اتوب اليه〗 در روايت نبوى است: كه از جاى برنخيزد تا خدا او و پدر و مادرش را بيامرزد.
❸ قرار دادن قرآن بر سر.
❹ ده مرتبه ۱۴ معصوم راصدازدن
❺ #زیارت_امام_حسین علیه السلام است؛ در روايت آمده هنگامى كه شب قدر مےشود، منادى از آسمان هفتم از پشت عرش ندا سر می دهد كه خدا هركه را به زيارت مزار امام حسين عليه السّلام آمده آمرزيد.
❻ احیا داشتن این شبها: روايت شده هركه شب قدر را احيا بدارد، گناهانش آمرزيده مےشود، هرچند به شماره ستارگان آسمان و سنگينى كوهها و پيمانه درياها باشد.
❼ صد رکعت نماز
❽ خواندن جوشن کبیر
🔵اعمال مخصوص شب ۱۹ رمضان🍃
۱- صد مرتبه "اَستَغفُرِاللهَ رَبی وَ اَتوبُ اِلَیه".
۲- صد مرتبه " اَللّهُمَّ العَن قَتَلَةَ اَمیرَالمومنینَ".
۳- دعای "یا ذَالَّذی کانَ..." خوانده شود .
۴- دعای " اَللّهَمَّ اجعَل فیما تَقضی وَ..." خوانده شود.
#التماس_دعا🙏
#امام_حسین
#حضرت_مهدی
#امام_زمان
#اعمال_شب_قدر
#اعمال_مشترک_شب_قدر
#شب_قدر
#توبه#استغفار #شنبه_های_ام_البنینی #حضرت_ام_البنین #حضرت_زهرا #امام_علی #رفیق_شهیدم #حضرت_اباالفضل #حضرت_عباس #حضرت_زینب #حضرت_علی_اصغر #نجف #اربعین #بین_الحرمین #ابوالفضلیم_افتخارمه #ابوالفضلی_ها #حاج_مهدی_رسولی #حاج_منصور_ارضی #شهید_ابراهیم_هادی
https://www.instagram.com/p/COU5zbXBhQn/?igshid=1mqqy8i9a8hmg
هدایت شده از کانال شهیدابراهيم هادی 🖤رفیق شهیدم🖤
زمانه لیاقت ندارد، تو چرا باید محروم باشی؟
#یامهدی_ادرکنی 💐💫
🔸️آمادهاید چله ترک گناه جدیدی رو شروع کنیم؟😊
بیایید آماده شویم،🤚🏻😇
این راه زیبا ترین راه دنیاست🌸
راهی که آخرش رضایت خداست و لبخند رضایت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)🌷
اَلحَمدُللهدلمروشنه...
اِنشاءَاللهبعدازاینچِله،اتفاقخوبیدرپیشه💫🤲🏻
توکلبهخدا🌹🌹🌹
🌿˹ @rafiq_shahidam96 ˼
#ظهور #امام_زمان #اللهم_عجل_لولیک_الفرج #توبه #الهی_العفو #پناهیان #علیرضاپناهیان #رفیق_شهیدم #ابراهیم_هادی #شهیدمجیدقربانخانی #شهید_مهدی_زین_الدین #شهید_حسین_معزغلامی #شهید_مصطفی_صدرزاده #شهید_آوینی #شهید_احمد_مشلب #شهدای_گمنام #شهدا #حضرت_ام_البنین #حضرت_زهرا #حضرت_اباالفضل #حضرت_عباس #حضرت_ابوالفضل #قمر_بني_هاشم #حاج_مهدی_رسولی #حاج_حسین_یکتا #حاج_محمود_کریمی #حاج_حیدر_خمسه #حاج_میثم_مطیعی #علمدار_کربلا
https://www.instagram.com/p/CPbLhKlBwo4/?utm_medium=share_sheet
#بدونتعارف ..
🌱🌺رفیق!
قرار نیست همیشه فرصت داشته باشی برای #توبه، #برای_حلالیتطلبیدن، برای #جبران ..
دست بجنبون رفیق؛ بهشت زهرا پــراز آدماییه که واسه ساعاتی بعدشون،واسه فرداشون کلـے برنامه داشتن.
#توبه
🍃
💐💐💐💐💐
°•♡•━━━❥🥀❥━━━•♡•°
♤❥•[ https://eitaa.com/abalfazleeaam ]•
✯
╰─►🍂🕊
اباالفضلی ام افتخارمه
╰─► 🍂🕊
🌸 #توبه 🌸
انقدر گناه کردم که حتی خدا هم منو نمیبخشه 😞
🔸پیامبر اکرمﷺ:بابُ التّوبَةِ مَفتُوحٌ.
درب توبه همیشه باز است.
(الشهاب فیالحِکم و الآداب، ص ١٨)
🔸پیامبر اکرمﷺ:
اَلتّائِبُ مِنَ الذّنبِ كَمَن لاذَنْبَ لَهُ.
کسی که از گناه توبه کرده مانند کسی است که گناهی نکرده است.
(الشهاب فی الحِکم و لآداب، ص ١٨)
رفیق وقتشه که توبه کنی و برگردی به مسیر پاک و زیبای الهی❤️
هیچ وقت نگو خدا منو نمیبخشه در خداﷻ همیشه به روی بنده هاش بازه🌹
#ܝߺߺߺࡋܢߺ߭ࡏަܝߊܢߺ߭ܣ
#توبه
#حدیث
°•♡•━━━❥🥀❥━━━•♡•°
♤❥•[ https://eitaa.com/abalfazleeaam ]•
✯
╰─►🍂🕊
اباالفضلی ام افتخارمه
╰─► 🍂🕊
مداحی آنلاین - چشم های به در خداحافظ - محمدرضا طاهری.mp3
5.85M
🌙 وداع_با_ماه_مبارک_رمضان
————————-
😭چشم های به در خداحافظ
😭لحظات سحر خداحافظ
🎙حاج محمدرضا_طاهری
#رمضان_المبارک
#آمرزش_الهی
#توبه
#استغفار