[• #قصه_دلبرے📚•]
#اسمرمان_بدون_تو_هرگز
#قسمت_اول
هميشه از پدرم متنفر بودم! مادر و خواهرهام رو خيلي دوست داشتم؛ اما پدرم رو نه...
آدم عصبي و بي حوصلهاي بود. بد اخلاقيش به کنار، مي گفت: دختر درس ميخواد
بخونه چکار؟ نگذاشت خواهر بزرگ ترم تا چهارده سالگي بيشتر درس بخونه... دو سال
بعد هم عروسش کرد؛ اما من، فرق داشتم... من عاشق درس خوندن بودم! بوي کتاب
و دفتر، مستم مي کرد. مي تونم ساعتها پاي کتاب بشينم و تکان نخورم... مهمتر از
همه، ميخواستم درس بخونم، برم سر کار و از اون زندگي و اخلاق گند پدرم خودم رو
نجات بدم.
⭕️❌ادامه در کانال #من_منتظرم ❌⭕️
💟جمعی از منتظران واقعی ظهور...
🌸🍃آنان که نه حرف میزنند...
🌸🍃 بلکه اهل عملند.....
http://eitaa.com/joinchat/1875640339C4f4a70819d