6.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بارها گفته امُ بار دگر می گویم♥
دیوانگی ما به کسی ربط ندارد♥
#کَنیزِ_حَضرتِ_رُبٰابْ
#کربلایی_وحید_شکری
#کربلایی_امیر_برومند
@abalfazleeaam
🌴یااباالفضل🌴
☄جانم به رقیه چه صبری دارد
☄با سن کمش سر مگویی دارد
☄دختر حرمله در اوج حسادت می گفت
☄خوش به حالش که رقیه چه عمویی دارد…
❤️ @abalfazleeaam ❤️
💔"دلتـنگـــــم"
هــــــمـــین...
و ایــــــن نیــــــاز به....
هــــیچ زبـــان....
شاعــــرانه ای نــــدارد …
رَبَنــــــــــــا...
آتِنـــــا...
فِی الدُنیــــــــــــا کــــــــــربلا....
❤️ @abalfazleeaam
🍃🌼🍃✨♡✨🍃🌼🍃
یا قمر العشیره ❤️
گفتم چگونه خوانمت ای سرسپاه شاه
بی اختیـار بـر لبـم آمـد جنـابِـــــ مـــاه!
🍃🌼🍃✨♡✨🍃🌼🍃
🌺 @abalfazleeaam 🌺
یا ابوفاضل
گر چه با اندک سپاه، کربلا آمد #حسین....
تا تو را میدید میگفت: مرحبا بر "لشکرم"
💓 @abalfazleeaam 💓
•| #دلتنگے 😭
خوش
به حالِ
دلِ بی تاب
همان بیماری
که دم
#پنجره_فولاد
شفا میگیرد...
#امام_رضاجان 💛
#امام_زمان
🌹 @abalfazleeaam
❤️اباالفضلیامافتخارمه❤️
🌸 #سرگذشت_ارواح در عالم برزخ ✍ قسمت نهم همان طور که به راه خویش می رفتیم، صدای #وحشتناکی، توجه مرا
🌸 #سرگذشت_ارواح در عالم برزخ
✍قسمت دهم
نیک به من اشاره کرده و گفت: نگاه کن!
به بالای دره نگاه کردم، هیکل بزرگ و سیاهی که قهقه زنان شادی میکرد، بر بالای دره ایستاده بود. نیک گفت: این هیکل، گناه آن شخص است که در حال سقوط بود و به واسطه قدرتی که داشت، توانست بر عمل نیک آن مرد چیره گردد و در نتیجه او را به ته دره پرتاب کند...
ناگاه نیک دستش را بر شانهام نهاد و گفت: این است عاقبت پیروی از هوای نفس.
با شنیدن این سخن، ترس از گناهانم و اینکه شاید گناه نیز لحظهای بر من چیره گردد، وجودم را فرا گرفت. پس از طی یک راه طولانی، سرانجام به انتهای دره رسیدیم. آن مرد را نقش بر زمین دیدم که بیچاره همدم و همراه او یعنی نیک، چنان لاغر و ضعیف بود که هرچه تلاش میکرد او را بر دوش خود بکشد، نمیتوانست. از نیک خواستم به او کمک کند. اما نیک، عذر خواست و گفت: من فقط مأمورم تو را همراهی کنم. گناه هر کس نیز در کمین خود اوست.
گفتم: اما ما انسانها در دنیا به کمک هم میشتافتیم! نیک گفت: در این عالم، هر کس، خود جوابگوی اعمالش است. اگر هم لیاقت شفاعت داشته باشد، من شفیع نیستم. فقط دعا کن از دوستداران اهل بیت (علیه السلام) باشد، شاید که شفاعت آنان نصیبش شود... شاید به حساب دنیا، ساعتها در اعماق دره راه پیمودیم، تا به مسیری رسیدیم که به سمت بالا ختم میشد. در این لحظه نیک رو به من کرد و گفت: دوست من! خود را برای بالا رفتن از این دره هولناک، آماده کن....
پس از پیمودن مسیری بسیار طولانی، دوباره به دره خطرناک و لغزندهای رسیدیم. از ترس اینکه مبادا این بار گناه از کمینگاهش بیرون آید و مرا پرت کند، بدنم به لرزه افتاد. نیک برگشت و گفت: چرا ایستادی؟ حرکت کن. گفتم: میترسم. گفت: چارهای نیست باید رفت. با نگرانی به سمت پایین حرکت کردم، اما هنوز چند قدمی از لب دره پایین نرفته بودیم که یک موجود بالدار نورانی از آن سوی دره ظاهر شد و در یک چشم برهم زدن، خود را به نیک رساند و پس از اینکه جویای حال من شد، نامه را به او داد و پس از خداحافظی با همان سرعت بازگشت. نیک پس از خواندن نامه، آن را در پرونده اعمالم نهاد و لبخند زنان به طرفم آمد و گفت: مژدهای دارم. شگفت زده پرسیدم: چه شده؟
گفت خویشاوندان و دوستانت، برایت هدیهای فرستادهاند، که هم اکنون توسط این فرشته الهی برایت آورده شده است و به همان اندازه از غم و اندوه تو کاسته خواهد شد...
ادامه دارد...
#امام_زمان
🌹 @abalfazleeaam
7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙واعظ: حجت الاسلام مومنی
موضوع: محاسبه نفس داشته باشید
#امام_زمان
🌹 @abalfazleeaam