eitaa logo
❤️اباالفضلی‌ام‌افتخارمه❤️
1.2هزار دنبال‌کننده
15.7هزار عکس
5.3هزار ویدیو
213 فایل
اَلسّلامُ عَلیک یاأبَاالْفَضْلِ الْعَبّاسَ یابْنَ أمِیرِالمُؤمِنِینَ 🌺اینستاگرام https://instagram.com/abalfazleeaam?igshid=je9syv0r6w83 ارتباط باادمین👇تبادل @yadeshbekheyrkarbala
مشاهده در ایتا
دانلود
@rafiq_shahidam96 ✅امروز، بهترین روز من است... ‍ ● ابراهیم همیشه در کار خیر پیش قدم بود. دوست داشت از صبح تا شب مشغول کار برای رضای خدا باشد. دفترچه ای داشت که برنامه ها و کارهایش را داخل آن مینوشت. ● روزی که خیلی برای خدا کار انجام میداد، بیشتر از روزهای قبل خوشحال بود. ● یادم هست یکبار به من گفت: «امروز بهترین روز من است، چون خدا توفیق داد و توانستم گره از کار چندین بنده خدا وا کنم.» 📚سلام بر ابراهیم2 @khamenei_ir 💚 @rafiq_shahidam96 ••••••••••••••••••••••••••••••• . پ ن: انتخاب درست و اصلح هم کار خیر، پیش قدم شو دوستاتو دعوت کن😊 . 🌷 #۱۴۰۰ https://www.instagram.com/p/CQQdOcqBAo7/?utm_medium=share_sheet
💌 @rafiq_shahidam96 درست همین یازدهم ذی‌القعده بود؛ نجمه خاتون، نوزاد را با شادی 💕 در آغوش گرفته بود . 🔆 امام کاظم(ع) به درون خانه شتافتند؛ به نجمه نگاهی کرد و فرمودند: . 🌸🌸 هدیه‌ی خدای بزرگ مبارکت باد... . بعد، قطره‌ای از آب فرات در کام نوزاد چکاندند؛ بعد از امیرالمومنین(ع) و علی بن الحسین(ع)، سومین در خانه‌ی اهل بیت(ع) طلوع کرده بود . . . 💚💜💙 . . 🎉. @rafiq_shahidam96 #امام_رضا #بانو#حرم#cute#dokhtar_razavi https://www.instagram.com/p/CQa09QUBNu1/?utm_medium=share_sheet
@rafiq_shahidam96 می دانستم هر وقت كاری بوی غيرخدابدهد، يا باعث مطرح شدنش شود ترك می كند. در مداحی عادات جالبی داشت. به بلندگو، اكو و ... مقيد نبود. بارها ميشد كه بدون بلندگو می خواند. در سينه زنی خيلی محكم سينه می زد می گفت: اهل بيت همه وجودشان را برای اسلام دادند. ما همين سينه زنی را بايد خوب انجام دهيم. در عروسی ها و در عزاها هر جا می ديد وظيفه اش خواندن است می خواند. اما اگر می فهميد به غير از او مداح ديگری هست، نمی خواند و بيشتر به دنبال استفاده بود. ابراهيم مصداق حديث نورانی امام رضا (علیه السلام) بود كه می فرمايد: " هر كس براي مصائب ما گريه كند و ديگران را بگرياند، هر چند يك نفر باشد اجر او با خدا خواهد بود. هر كه در مصيبت ما چشمانش اشك آلود شود و بگريد، خداوند او را با ما محشور خواهد كرد." در عزاداری ها حال خوشی داشت. خيلی ها با وجود ابراهيم و عزاداری او شور و حال خاصی پيدا می كردند. ابراهيم هر جايی که بــود آنجا را كربلا می کرد! گريه ها و ناله های ابراهيم شــور عجيبی ايجاد می کرد. نمونه آن در اربعين سال 1361 در هيئت عاشقان حسين (علیه السلام) بود. بچه هاي هيئتی هرگز آن روز را فراموش نمیكنند. ابراهيم ذكر حضرت زينب(سلام الله علیها) را می گفت. او شور عجيبی به مجلس داده بود. بعد هم از حال رفت و غش كرد! آن روز حالتی در بچه ها پيدا شد كه ديگر نديديم. مطمئن هستم به خاطر سوز درونی و نفس گرم ابراهيم، مجلس اينگونه متحول شده بود. ابراهيم در مورد مداحــي حرفهای جالبی می زد. می گفــت: مداح بايد آبروی اهل بيت را درخواندنش حفظ كند، هر حرفی نزند. اگر در مجلسی شرايط مهيا نبود روضه نخواند و... ابراهيم هيچوقت خودش را مداح حساب نمی كرد. ولی هر جا كه می خواند شور و حال عجيبی را ايجاد ميكرد. . کتاب سلام بر ابراهیم ؛ جلد اول ، ص ۱۵۹ @rafiq_shahidam96🌷 (س) (ع) https://www.instagram.com/p/CQbudYqByHw/?utm_medium=share_sheet
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 یافاطِمِـہ.....🙏🏻💚 💠 روے لب هـا نـور و قَـدر و ڪوثـر و طـاهـا... ✨ ذڪر نورانـے عاشـق هـا....😍 📿 تسبیحات حـضـرت زهـــ💚ــرا... @rafiq_shahidam96 👌🏻 اݪݪہُ اڪبر این هـمـہ جـلال...💯 👌🏻اݪݪہُ اڪبر این هـمـہ شڪوه... 💯 👌🏻اݪݪہُ اڪبـر در راه علی...💯 💚 فاطِمـِہ ایستاده مثل یہ ڪوه... 👌🏻 میدونـم ڪہ.... ☝🏻راز شهادت این اشڪها😭 رنگ خـدا میگیرم مـن با 📿تسبیحات حـضـرت زهــ💚ــرا... 🌸🍃🌸🍃🌸🍃 کپی شده از ⤵️⤵️⤵️ @paria_______artist 🖤🖤🖤 هادی انشالله که داداش ابرام هم راضی باشه 🙂 @rafiq_shahidam96 https://www.instagram.com/p/CQqOGTuDgzs/?utm_medium=share_sheet
🍃🌹🍃🌹🍃🌹 ⁉️چــرا ابـراهیم🤔 🔷 قـسـمـت اول 🔆 تابستان سال ۱۳۸۶ بود. @rafiq_shahidam96 🕌 در مسجـد اَمین الدولہ تهران مشغول نماز جماعت مغرب و عشاء بودم، 💠 حالت عجیبی بود. تمام نمازگـزاران از عُلَما و بزرگان بودن مـن در گوشہ سمت راست دوم صف جماعت ایستاده بودم. 💠 بعد از نماز مـغرب وقتی به اطراف خود نگاه ڪردم با ڪمال تعجب دیدم😳 اطراف محل نماز جماعت را آب فرا گـرفتہ... درست مثل اینڪه مسجد جزیره ایست درمیان دریا.... ادامـہ دارد..... 1400/4/8 @rafiq_shahidam96 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 https://www.instagram.com/tv/CQstuR2DwH_/?utm_medium=share_sheet
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 یافاطِمِـہ.....🙏🏻💚 💠 روے لب هـا نـور و قَـدر و ڪوثـر و طـاهـا... ✨ ذڪر نورانـے عاشـق هـا....😍 📿 تسبیحات حـضـرت زهـــ💚ــرا... @rafiq_shahidam96 👌🏻 اݪݪہُ اڪبر این هـمـہ جـلال...💯 👌🏻اݪݪہُ اڪبر این هـمـہ شڪوه... 💯 👌🏻اݪݪہُ اڪبـر در راه علی...💯 💚 فاطِمـِہ ایستاده مثل یہ ڪوه... 👌🏻 میدونـم ڪہ.... ☝🏻راز شهادت این اشڪها😭 رنگ خـدا میگیرم مـن با 📿تسبیحات حـضـرت زهــ💚ــرا... 🌸🍃🌸🍃🌸🍃 کپی شده از ⤵️⤵️⤵️ @paria_______artist 🖤🖤🖤 هادی انشالله که داداش ابرام هم راضی باشه 🙂 @rafiq_shahidam96 https://www.instagram.com/p/CQqOGTuDgzs/?utm_medium=share_sheet
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 ⁉️چـرا ابـراهـیم🤔 🔷 قسمت دوم 🔸 بارها دیدم ابراهیم بابچـہ هایی ڪہ نـہ ظاهر مذهبی داشتند نـہ دنبال مسائل دینی بودند رفیق میشد، آنها را جذب ورزش میڪرد و بـہ مـرور بـہ مـسـجـد و هیئت می ڪشاند. 🔹یکی از آنها خیلی از بقیـہ بدتر بود همیشہ از خوردن مشروب و ڪارهای خلافش می گفت📛 اصلا چیزی از دین نمیدانست نـہ نماز و نـہ روزه بـہ هیچ چیز هم اهمیت نمیداد♨️ حتی میگفت تا حالا هیچ جلسہ مذهبی یا هیئتی نرفتم بــہ ابراهیم گفتم: آغا ابرام اینا کین دنبال خود میارے؟ 😳 با تعجب پرسید چطور⁉️ چیشده⁉️ گفتم: دیشب این پسره دنبال شمـا اومد تو هیئت بعد هم اومـد اون ڪنار من نشست.. 🎤حاج آقا داشت صحبت میڪرد، از مظلومیت امام حسین و ڪارهاے یزید میگفت: 🔸 این پسر هم خیره خیره و باعصبانیت گوش میڪرد وقتی چراغ ها خاموش شد جای اینڪہ اشڪ بریزه... مرتب فحش های ناجور بہ یزید میداد 😳🤔 ابراهیم داشت با تعجب گوش میڪرد یڪدفعہ زد زیر خنده.....😅 ادامـہ دارد.... 🍃🌹🍃🌹🍃🌹 1400/4/11 @rafiq_shahidam96 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 https://www.instagram.com/tv/CQzEszwjWrr/?utm_medium=share_sheet
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 @rafiq_shahidam96 ⁉️چـرا ابراهیم؟🤔 💠 قسمت سـوم... 🔸 تقریبا سال ۱۳۵۴ بود. صبح یک روز جمعه مشغول بازی والیبال بودیم سه نفر غریبہ جلو اومدند و گفتند: ما از بچه های غرب تهرانیم ابراهیم ڪیـہ؟؟ بعد گفتند: بیا بازی ڪنیم سر ۲۰۰ تومن. دقایقی بعد بازی شروع شد @rafiq_shahidam96 🧔🏻ابراهیم تڪ و تنها و آنها سہ نفر بودند، ولی بـہ ابـراهیم باختند.😊 🔸 همان روز بہ یڪی از محلـہ هاے جنوب شهـر رفتم... سر ۷۰۰ تومان شرط بستیم... بازے خوبی بود خیلی سریع بردیم. ☺️ 💵 موقع پرداخت پول ابراهیم فهمید آنها مشغول قرض گرفتن هستند تا پول مارا جور کنند 🔹 یکدفعه ابراهیم گفت: آقا، یڪی بیاد تڪی با من بازے ڪنہ ☝🏻 اگـه برنده شد ما پول نمیگیریم...☺️ 🔹یکی از آنها جلو اومد و شروع بہ بازے ڪرد. 🧔🏻ابراهیم خیلی ضعیف بازے ڪرد، انقدر ضعیف ڪه حریفش برنده شد. همـه اونها خوشحال از اونجا رفتند.☺️ 😠 من هم ڪه خیلی عصبانی بودم به ابراهیم گفتم : آغا ابرام؟؟ چـرا اینجوری بازے ڪردے؟ 😳 با تعجب نگاه ڪرد و گفت: میخواستم ضایع نشن همہ اینها روے هم ۱۰۰ تومن تو جیبشون نبود. 💠 هفته بعـد دوباره همان بچـہ هاے غـرب تهران با دونفر دیگـر از دوستانشان آنها ۵ نفره با ابراهیم سر ۵۰۰ تومن بازے ڪردند، 🧔🏻 ابراهیم باچـہ هاے شلوارش را بالا زد و با پاے برهنـہ بازے میڪرد. 🏃🏻‍♂️⚽ آنچنان بہ توپ ضربہ میزد ڪہ هیچکس نمیتوانست آن را جمع ڪند آن روز هم ابراهیم با اختلاف زیاد برنده شد... 1400/4/15 🗓 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 @rafiq_shahidam96 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 https://www.instagram.com/tv/CQ-xE-bDA1F/?utm_medium=share_sheet
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🤔 چـرا ابـراهیم⁉️ 💠 قسمت چهارم.... 🔶 در باشگاه ڪُشتی بودیم آماده شدیم براے تمـرین 🧔🏻 ابـراهیم هـم وارد شـد. چند دقیقـہ بعـد یڪی دیگـر از دوستان آمـد ، تا وارد شد بی مقدمـه گفت: ابـرام جون تیپ و هیڪلت خیلی جالب شده✅ @rafiq_shahidam96 تـو راه ڪه میومدے دوتا دختر پشت سرت بودند. مرتب داشتند از تو حرف میزدند، ↩️ بعد ادامــہ داد... شلوار و پیرهن شیڪ ڪه پوشیدے ساڪ ورزشی هم ڪه دستت گرفتی کاملا مشخصہ ورزشڪاری⛹🏻‍♂️ 🔶 بـہ ابراهیم نگاه ڪردم رفتـہ بـود توے فڪر🤔 ناراحت شد😔 انگار اصلا توقع چنین حـرفی رو نداشت . 💠 جلسہ بعد رفتم برای ورزش تا ابـراهیم رو دیدم خندم گرفت🤭 پیراهن بلند پوشیده بود با شلوار گشاد بـہ جاے ساڪ ورزشی لباسها را داخل ڪیسـہ پلاستیڪی ریختـہ بود، از آن روز بہ بعد این شڪلی بـہ باشگاه می آمد. ادامـہ دارد.... @rafiq_shahidam96 🗓️ 1400/4/22 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 @rafiq_shahidam96 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 https://www.instagram.com/tv/CRQSSxUj0Yx/?utm_medium=share_sheet