eitaa logo
💠فضایل حضرت ابوتراب🌹
129 دنبال‌کننده
92 عکس
61 ویدیو
8 فایل
💠فضایل ومناقب امیرالمؤمنین علی بن ابوطالب علیهما السلام 💠فضایل و ختومات معجزه آسای صلوات 💠آقای بهجت ره فرمودند:گشتیم و بالاتر از این ذکر پیدا نکردیم. 🆔 @fath_khyber
مشاهده در ایتا
دانلود
💙 سنگ است دلم عشق علي سنگ نوشته مي‌سوزم از اين عشق چو اسفند برشته با جوهر اشك و قلم بال فرشته بر لوح دل خسته ام اين جمله نوشته: جز مهر علي در دل من خانه ندارد "كس جاي در اين خانه ی ويرانه ندارد" ما از مي مرد افكن اين ميكده مستيم شاديم كه پيمانه و پيمان نشكستم تا عشق علي هست در اين ميكده هستيم پس خورده نگيريد كه ما باده پرستيم هشدار كه نوشيدن اين باده مجاز است "المنت لله که در میکده باز است" فهميدم از اين راز كه در كعبه شكاف است هرجا كه بود نام يدالله مطاف است اين گفته نه بيهوده و اين دم نه گزاف است در روز جزا شيعه‌ات از نار معاف است چون غير علي در دو جهان هيچ نديدند "مردان خدا پرده ی پندار دريدند" تا نام تو پيچيد در آن شبه جزيره شد پاك از اين خاك گناهان كبيره زد چنگ به دامان تو هر ايل و عشيره شد ثابت و سيار در اوصاف تو خيره جز ساقي كوثر ز كسي جام نگيريم "ما زنده به آنيم كه آرام نگيريم" زان باده كه در روز غديريه به خم بود پيداي تو شد هر كه در آن حادثه گم بود فرياد ملائك بابي انت و ام بود زان راز كه در آيه اكملت لكم بود بيتي است امامت در اين خانه تويي تو امروز امير در ميخانه تويي تو آن بازوي خيبر شكنش رفت چو بالا با دست شريف پدر ام ابيها دادند دو دريا چو به هم دست تولا شد ولوله و غلغله در عرش معلا گفتند ملائك همگي عيد مبارك اين عيد به هر پيرو توحيد مبارك اي عقل در اوصاف تو حيران و مردد وصف تو نگنجيده به هفتاد مجلد عالم همه گم گشته آن موي مجعد محبوب ابوالقاسم محمود محمد نامش همه جا هست بگوييد كجا نيست "كس نيست كه آشفته آن زلف دوتا نيست" هركس كه ز حب تو به لب ناد علي داشت در جام دل خويش صفايي ازلي داشت آسودگي از شرك خفي شرك جلي داشت گمراه نگرديد هر آن كس كه ولي داشت از نام علي كاخ ستم در خطر افتاد "با آل علي هركه در افتاد ور افتاد" تا صورت پيوند جهان بود علي بود يعني هدف از عالم موجود علي بود تسكين دل آدم و داود علي بود از آيه انفاق چو مقصود علي بود اي محو جمال تو شود صاحب خانه "مقصود تويي كعبه و بتخانه بهانه" اي كاش شود ميثم و سلمان تو باشم تا روز جزا دست به دامان تو باشم در هردوجهان ريزه خور خوان تو باشم كافر شوم از خويش و مسلمان تو باشم كرديم نثار قدم تو دل و دين را "تقديم تو كرديم همان را و همين را" افسوس كه با نام تو كردند خرافات در دايره تنگ جنايات و مكافات يك عده پي شطح و گروهي پي طامات در كاخ نشستند به عنوان خرابات ما با تو نشستيم و از اين قوم بريديم "ما چون ز دري پاي كشيديم، كشيديم"
من تمام عمر را با عکس تو سر کرده‌ام بودنت را درکنار خویش باور کرده‌ام 🤲🏻
6.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔥 تیغ برّان بود، اما تیغِ ایمان را زدی پای او نه پایه‌های کفر و عصیان را زدی نقشه‌ی اهل تکاثر باز نقشی شد بر آب شرّ به خاک افتاد و سر خم کرد پیش بوتراب پای آن دیو سیه از روی زانو شد دو نیم چیست پا، وقتی نیاید در صراط المستقیم؟ مثل بت آن کوه آهن بر زمین افتاده بود کفر بر پای امیر المومنین افتاده بود 🆔💚 @abana110
شعر کاملشو میذارم حتمااا بخوووونید🍇
🔥شرح جنگ خندق از زبان جناب سلمان فارسی: همچنان از طرح آنروزم پشیمانم هنوز آنهمه خندق چرا کندیم؟ حیرانم هنوز در سپاه ما مگر آنروز شیر حق نبود حاجتی دیگر به حفر آنهمه خندق نبود خویش را در کام شیر انداخت او با پای خود تا پرید اینسو و جولان داد «عمرو عبدِوُد» هی رجز می‌خواند و هی بی‌قراری می‌کنی وای از آن ساعت که تو قصد شکاری می‌کنی «لا فتی» ! پیش آمدی «لا سیف» در دستان تو گفت احمد: نه، ولی نه از هراس جان تو گفت نه، تا دیگری با «عمرو» رو در رو شود گفت نه، تا دست آن پر ادعاها رو شود دیدمت شیر جوان! تا ‌آمدی غرّان ز رَه گفتی: اِنّی فارِسٌ، سَمَّیتُ اُمّی حیدَرَه عمرو! آن «هل من مبارز» شد صدای آخرت خوب می‌بینم که می‌چرخد اجل دور سرت گیرم از جنگاوران بر تو کسی غالب نبود اسم آنها که علی ابن ابی طالب نبود در زمین با هر که جنگیدی تو بردی پهلوان! دور دور ماست دیگر، ما یلان آسمان قلب حق در سینه‌ی من در پس این جوشن است جنگ با «قهار» تکلیفش از اول روشن است آمدم تا جان بگیرم یا که از جان بگذرم آمدم با ضربتی از جن و انسان بگذرم روز خندق را همان روز الستم می‌کنی خون فرقم را تو می‌ریزی و مستم می‌کنی فرق من باز و سپر باز و دهان تیغ باز با سه لب، لبیک می‌گویم در این راز و نیاز باده مست و باده نوشان مست و ساقی مست مست مست می‌چرخد به دورش عالمی ساغر به دست پس «الا یا ایها الساقی ادر کاساً» عظیم تیغ را برگیر، بسم الله رحمن الرحیم برق هیبت در نگاهت چشم او را خیره کرد ناگهان گردی به پا شد که هوا را تیره کرد تا به راه انداختی آن گردباد حیدری عمرو جای جنگ شد مبهوت آن جنگاوری دم به دم چرخیدی و چرخاندی آن تیغ دو دم هم چپ و هم راست بودی، پلک تا می‌زد به هم در زمین با لرزه‌ی گامت قیامت می‌کنی «یا قسیم النار والجنت»! چه قسمت می‌کنی؟ می‌زنی شمشیر همچون آذرخشی مرگبار نه، نمی‌فهمد زبانی عمرو، الا ذوالفقار تیغ با آن وزن در دستان تو مثل پر است پر درآورده‌ست، حق دارد، به دست حیدر است یک نفس بر عمرو می‌تازی و او درمانده‌ است تیغ هم مثل سپر در دست دیگر مانده است هر چه دارد در دفاع از جان خود رو می‌کند پیش تو شیر قدیمی کار آهو می‌کند باورش می‌شد اگر رزم تو در بدر و احد پیش تیغت وا نمی‌ماند اینچنین در کار خود گفت با خود بی رقیبم چون که دیگر حمزه نیست او نمی‌دانست سیف الله بعد از این علی‌ است باورش شد پنجه‌ها وقتی اسیر شیر بود باورش شد قدرت بازویت اما دیر بود تیغ برّان بود، اما تیغِ ایمان را زدی پای او نه پایه‌های کفر و عصیان را زدی نقشه‌ی اهل تکاثر باز نقشی شد بر آب شرّ به خاک افتاد و سر خم کرد پیش بوتراب آمدی چون عید نو تا قفل زندان بشکنی دیو مردم خوار را چنگال و دندان بشکنی پای آن دیو سیه از روی زانو شد دو نیم چیست پا، وقتی نیاید در صراط المستقیم؟ مثل بت آن کوه آهن بر زمین افتاده بود کفر بر پای امیر المومنین افتاده بود عمرو! عُمرت را غرورت از کفت بیرون کشید عبدِ «ود» بودی و عبد «رَب» تو را در خون کشید خویش را بر باد با دستان خود دادی چرا؟ عمرو! ـ چشمت کورـ با حیدر در افتادی چرا؟ عرش هم تکبیر گفت از شور پیکارت علی! عقل انگشتش به لب، وامانده در کارت علی! در دلم توفان اسرار تو دامن می‌کشد وای اگر گویم، ابوذر تیغ بر من می‌کشد آن که پیش ضربتش اعمال ما فانی‌ست؟ کیست؟ آن که می‌داند در این عالم که حیدر کیست؟ کیست؟ من کم آوردم، ببین لبریز شد دریای من باز هم با چاه رازت را بگو مولای من
این شعرو نگه داشته بودم برای سالروز جنگ خندق ولی خب تا اونموقع کی مرده کی زنده...بخونید لذت ببرید و خنکای حب امیرالمومنین در دلتون که احساس کردید برای مادرتون دعا کنید و برای اموات شاعر محترم و استاد بنده هم یک صلوات بفرستید❤️🌹
پادشاه است کسی که درِ این خانه گداست خاک پاهای غلامان شما نیز شفاست...
7.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💙 من نبی ‌اَم در کنارم یک «نبأ» دارم «عظیم» طالبان «اِهدنا» این هم «صراط المستقیم» 💠 پيامبر خدا (صل الله علیه وآله وسلم) به امیرالمومنین (علیه السلام) فرمودند: اى على! تو حجّت خدايى، تو باب خدايى، تو راه رسيدن به خدايى، تو آن خبر بزرگى، تو آن صراط مستقيمى، تو آن نمونه برترى. 📚 🆔💚 @abana110
جهان که لطف ندارد؛ بگو نجف چه خبر...؟
تبریک و تهنیت و شادباش به مناسبت سالروز فتح قلعه خیبر یهودیان مدینه به دست با کفایت و مزین به قدرت لایزال الهی امیرالمومنین علی بن ابوطالب علیهما الصلاه و السلام خدمت همه ارادتمندان و عاشقان ان امام همام و تمامی طرفداران عدالت و پاکی در سرتاسر کره خاکی. امروز مصادف با سالروز فتح خیبردر سال ۷ه ق
یا علی گفتم همه درها به رویم باز شد یا علی گفتم، چه شیرین شعر من آغاز شد یا امیرالمؤمنین، مولای عاشق‌ها، سلام! شاه مردان، فاتح دل‌های عاشق‌ها، سلام! السلام ای در نگاهت موج و دریا بی‌قرار! السلام ای در سکوتت کوه و صحرا بی‌قرار! خوشه های سبز تاکستان سلامت می کنند باز کن در ، ساقیا ! “مستان سلامت می کنند” در چرا ؟ دیوار های کعبه را دیوانه کن خانه را هم مست نامت ، مثل صاحبخانه کن جبرئیل آورده بود آیاتی از قرآن ولی ماند تا قرآن چشمت را تو وا کردی علی ! داد زد تا شد امیر عشق بر مرکب سوار : ” لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار “ شیر می چرخد با شمشیر در میدان عشق هر سر بی عشق را می ریخت ، این طوفان عشق ای که خود را پیش شمشیر دو دم آورده ای ! هر چه سر آورده باشی ، باز کم آورده ای تیغ اگر این است ، آن بازیچه در دست تو چیست ؟ کاش می فهمیدی ای مرحب ! هماورد تو کیست؟ واقعا با شیر حق جنگیدن از خوش باوری ست پهلوان ! گویی حواست نیست ! این آقا علی ست ذوالفقار است این که میچرخد ، علی گویان و مست چون نباشد مست؟ چون می گیردش ساقی به دست بس که در دست علی گشته است مجنون ، ذوالفقار گاه چرخی هم اضافی می زند ، بر گرد یار بی دلیل این تیغ عاشق ، همدل زهرا نگشت هیچ یاری این قدر ، دور سر مولا نگشت غیر زهرا ، هیچ کس در گردش لیل و نهار دور مولایش نگشت این قدر ، الا ذوالفقار لشکری از تو فراری ، آی مرحب ! مرحبا ! خوب جولان داده ای دیروز و دیشب ، مرحبا ! فرض کن دیروز تیغت چند تا سر را زده فرق دارد قصه ، چون امروز فاروق آمده فرق دارد قصه کرار ، با اهل فرار فرق دارد نیت آن تیغ ها ، با ذوالفقار فرق دارند آری ! آن دل ها که در دین بازی ند، با کسی کز او خداوند و رسولش راضی ند بود حیران مرحب و حیدر به سویش می شتافت تا بفهمد فرق را ، فاروق فرقش را شکافت یا علی ! داری دو تیغ و کرده ای با آن دو کار تیغ ابرو کشته یار و دشمنت را ذوالفقار سود جوشن بر تن دشمن ، فقط سنگینی است پیشتو دل خوش به جوشن بودن ، از خوش بینی است عمر هر بی عشق را یک ضربه ات پایان دهد به ، که بی جوشن بیاید ، تا سبک تر جان دهد اهل خیبر ! این همان محبوب دل ها ، ایلیاست جان موسی! چشم بگشایید ، این هارون ماست پیش خود گفتید : ای در را چه محکم بسته اید در به روی فاتح درهای عالم بسته اید ؟ در به در ، دنبال حیدر عاشقانش روز و شب در به رویش بسته اید ؟ ای قفل بر دل ها ! عجب ! دل به این دیوارهای بی اثر خوش کرده اید ؟ آی ! حیدر می رسد ، دل را به در خوش کرده اید ؟ روز و شب باز است درهای نگاهش بر همه بر همه باز است ، غیر از دشمنان فاطمه دست حق در چارچوب و بست در ، انداخت چنگ گفت : یا زهرا و در را کند ، از جا ، بی درنگ در ، میان دست حیدر ، هر دو لشکر در سکوت قلعه بی در ، علی گویان و خیبر در سکوت گاه لشکر ، دست حیدر را تماشا می کنند گاه آن دیوار بی در را تماشا می کنند به ! به این مولا و در را در هوا چرخاندش قلعه ها مسحور آن ” انا فتحنا” خواندنش قلعه ها حیران شدند و خیبری ها ، حیدری یافتند آن جا در توحید را ، در بی دری باز کن درهای دل را ، حضرت مشکل گشا عاشقان را مست کن ، با آن جمال دلگشا یا علی گفتم ، دلم ، دستم ، زبانم جان گرفت یا علی گفتم ، چه شیرین شعر من پایان گرفت!