🌙 گاهِ شب 🌙
«پرونده»ی هستهای؟
🔹 عمدهی مطالبی که پیرامون موضوع هستهای بیان یا نگاشته میشود، ناظر به جنبهی «حقوقی» یا «امنیتی» این مسئله میباشد. از این رو، کاملا طبیعی است که هنگام پرداختن به دو جنبهی یادشده، اصطلاحات و عبارات به کار گرفته شده، از بار معنایی خاصی برخوردار باشند.
📝 یکی از اصطلاحات رایج و بسیار مهم در این دو حوزه، «پرونده» است.
از نظر حقوقی، عبارت «پرونده» را چه زمانی و برای چه کسی به کار میبرند؟
💥 از دیدگاه حقوقی، این لفظ را زمانی استعمال میکنند که فرد، سازمان، حاکمیت یا ... مزبور «مجرم» یا دستکم «متهم» باشد.
⛔️ لذا در صورتی که ما ایرانیها از لفظ «پرونده» برای غائلهی ساختگی، دروغین و تحمیل شدهی هستهای استفاده کنیم، این بدان معناست که خودمان نیز نسبت به مجرم یا متهم بودنمان معترف هستیم و بر مدعاهای غرب صحه گذاشتهایم!
⚠️ بیش از پیش مراقب باشیم!
@abarshagerd ✍️
🌙 گاهِ شب 🌙
عوضی گرفتن شرایط جنگ با شرایط صلح، دقیقا همان خطای فاحشی بود که جنابتان مرتکب شدید.
لابد در خاطرتان مانده است که در بحبوحهی جنگی تمامعیار، چگونه به جنایتکار عرصههای اقتصادی، نظامی، روانی و رسانهای؛ یعنی «اوباما» ابراز محبت روا داشتید و آن نانجیبِ بیادب را «مؤدب» خواندید.
آن که در هنگامهی حجیمترین و سنگینترین جنگ و فشار اقتصادی تاریخ اقتصاد دنیا (تا آن زمان)، قراردادی رمانتیک! را با عاملِ بدذات این جنگ؛ یعنی «آمریکا» به امضا رساند، شما بودید.
@abarshagerd ✍️
⛅️ گاهِ صبح ⛅️
🔴 محمدرضا پهلوی یک 《فسیل》 بود؛ چراکه آمریکا را 《کدخدا》 میدانست.
@abarshagerd ✍
🌙 گاهِ شب 🌙
چگونه بفهمیم که رفقا و اطرافیان ما انسانهای عمیقنگری هستند یا سطحینگر؟
🔹 به واسطهی یک آزمایش بسیار ساده و بیهزینه میتوان به پاسخ این سؤال دست یافت.
📝 شرح آزمایش:
به همراه دوست خود به کنار یک ماشین بسیار پیشرفته و مدل بالا رفته و چند لحظه در آنجا توقف کنید و دوستتان را به تماشای ماشین مذکور دعوت نمایید (به جای این کار، میتوانید تصویر یک ماشین مدل بالا را به او نشان دهید).
در ادامه، واکنش دوست خود را با دقت زیرنظر داشته باشید.
❌ اگر ابتدای کلام و ثقل واکنش دوست شما حاکی از محو او در شمایل جذاب و امکانات فوقالعادهی ماشین باشد (مثلا: عجب ماشینی! ساخت چه شرکتی است؟ مدلش چیست؟ عجب بدنهای! عجب رینگهایی! عجب چراغهایی! عجب موتور، جعبهدنده و دیفرانسیلی! عجب صندلیهای راحتی! عجب فرمانی! عجب ارگونومیکی! و ...)، ایشان با عرض تأسف شخص سطحینگری بهشمار میآیند.
✅ اما در صورتی که اصل و جوهر واکنش دوست شما ناظر به نه خودِ ماشین بلکه 👈راننده👉ی آن ماشین باشد (مثلا: رانندهی این ماشین کیست؟ آیا رانندهی این ماشین انسان عاقلی است؟ مهارت رانندگی او در چه سطحی است؟ و ...)، با خوشحالی باید گفت که ایشان فرد عمیقنگری محسوب میشوند.
آری!
🌻 حقیقت این است که بخش اصلیِ یک ماشین و مهمترین حوزهی اثرگذاری آن (= حوزهی حیاتی)، اساسا خودِ ماشین و امکانات مختلف آن نیست، بلکه «راننده»ی ماشین است. این مطلب حقیقتا عمیق و شایان توجهی فوق دیگر توجهات است.
چنانچه یک ماشین آخرین مدل یا یک موتورسیکلت گازی فرسوده و از رده خارجشده را در اختیار یک فرد فاقد صلاحیت رانندگی قرار دهیم، در هر صورت فرجامی بهتر از ته درّه قابل تصور نیست. اما چنانچه همین دو ابزار پیشرفته و فرسوده در اختیار فردی که دارای صلاحیت لازم و کافی برای رانندگی است قرار گیرد، در هر دو صورت به مقصد خواهد رسید.
💥 این است میزان ارزش و اثرگذاری بینظیر، بیبدیل و فوقالعادهی یک «راننده» به عنوان قوهی «عاقله»ی ماشین.
❇️ بنابر آنچه عرض شد، به نظر میرسد که واژهی «خودرو» به هیچ وجه معادل درست و بهجایی برای ماشین نیست. دریافتیم که قوهی تعیینکننده در یک ماشین، رانندهی آن است، و این در حالی است که اندک نشانی از این عامل حیاتی در لفظ خودرو یافت نمیشود.
@abarshagerd ✍️
☀️ گاهِ ظهر ☀️
محسن هاشمی اظهار کرده است:
با روش اعتدالی آیتالله هاشمی به همهی اهداف میرسیم!
🔰 ملاحظه:
عواقب و لطمات مشی در اصطلاح اعتدالی پدرتان کماکان در کشورمان دیده میشود، مانند: تحریم.
آنگاه که والد شما در دوران تکیه بر سریر ریاستجمهوری، براساس روش اعتدالیشان، از شرکتهای نفتی آمریکایی برای سرمایهگذاری در صنعت نفت ایران دعوت به عمل آورند و پاسخ آمریکاییها چیزی نبود جز تحریم فراسرزمینی و مشهور 《دِماتو》 در سال ۷۵؛ آنهم با امضای بیل کلینتون دموکرات که هنوز و البته با نامی جدید (آیسا) بر صنعت نفت ایران اعمال میشود.
@abarshagerd ✍
🌙 گاهِ شب 🌙
راجع به امروز
♦️ علی رغم آنکه دکتر مصدق روابط صمیمی و نزدیکی را با ایالات متحده برقرار و به آن ها تکیه کرده بود، اما چرا آمریکایی ها حتی به نامبرده نیز رحم نکرده و نتوانستند وی را تحمل کنند؟
❇️ پاسخ:
از نگاه ایالات متحده، مشکل اصلی مصدق آن بود که حکومت او، یک حکومت نسبتا مردمی به شمار می رفت و حیات یک دولت مردمی، چیزی است که پذیرش و کنار آمدن با آن برای آمریکایی ها غیرقابل تحمل است؛ مخصوصا در سرزمین منحصر به فرد و بسیار ویژه ای به نام «ایران».
♦️ چرا اساسا آمریکا وجود حکومت های مردمی را (هر چند که حکومت های سکولار و لائیکی باشند) نمی تواند تحمل کند؟
❇️ پاسخ:
زیرا در حکومت های مردمی (یعنی حکومت هایی که در آن خواست و اراده ی مردم تعیین کننده باشد)، میزان «عدم قطعیت» بسیار بالاست و اصلا معلوم و قابل پیش بینی دقیق نیست که مردم در لحظه ی آینده به چه رویکردهایی و به چه حاکمانی متمایل خواهند شد و رأی خواهند داد. این واقعیت، همان چیزی است که برای آمریکایی ها اصلا مطلوب نیست؛ چراکه راهبردها و برنامه ریزی های کلان و درازمدت آن ها را برای سلطه و چپاول منابع آن سرزمین با تزلزل جدی مواجه خواهد کرد.
لذا از نظر آمریکایی ها، بهترین نوع حکومتی که در یک سرزمین (مثلا ایران) می تواند منافع کوتاه مدت، میان مدت و درازمدت آنان را تأمین نماید، حکومتی است کاملا وابسته (= غیرمردمی و بلکه ضدمردمی) که امیال و علایق آمریکا را مو به مو اجرا کند و هر زمان هم که ادامه ی حاکمیت فلان فرد وابسته را به صلاح ندیدند، به آسانی بتوانند آن را با یک سرسپرده ی دیگر تعویض نمایند.
💥 بنابرین، کودتای ۲۸ مرداد یک حادثه ی کاملا قابل پیش بینی بود.
@abarshagerd ✍️
🔔 مطالبی با محوریت کودتای آمریکایی سال ۱۳۳۲
📝 پیرامون ۲۵ مرداد
https://eitaa.com/abarshagerd/1090
📝 پیرامون نامه ی ۲۷ مرداد آیت الله کاشانی به دکتر مصدق
https://eitaa.com/abarshagerd/1096
📝 اگر تاریخ نخوانیم ...
https://eitaa.com/abarshagerd/1097
📝 وجه افتراق کودتای ۲۸ مرداد و برجام
https://eitaa.com/abarshagerd/1100
📝 راجع به امروز
https://eitaa.com/abarshagerd/1571
@abarshagerd ✍️
🌤 گاهِ عصر 🌤
«حزباللّهی» باشیم یا «هیئتی»؟
⬅️ کبری:
در زبان قوی و زیبای فارسی، بخش نخست یک ترکیب وصفی را «موصوف» و دومین بخش را «صفت» میگوییم.
در یک ترکیب وصفی، همواره اصالت با «موصوف» است و در این میان، «صفت» صرفا ارزشی تبعی و طفیلی را داراست. به بیان فلسفی، موصوف «جوهر» است و صفت «عَرَض».
⬅️ صغری:
یک وقت استاد بنده ظریفانه به نکته ای حکمتآمیز اشاره کردند که تا آن لحظه هیچگاه به ذهنم خطور نکرده بود و حسابی به جانم نشست.
ایشان میگفتند: بین دوستیهای بچهحزباللّهیها با دوستیهای بچههیئتیها تفاوتی وجود دارد. دوستیها و رفاقتهای بچههیئتیها نوعا «قلبی» است، اما دوستیها و رفاقتهای بچهحزباللّهیها عمیقتر است و «عقلی» است.
⬅️ نتیجه:
بنابر انسانشناسی استراتژیک، تنها عامل حیاتی و هویتی یک انسان «عقل» (=گوهر وجودی) اوست، نه فکر و نه قلب و نه حس و نه عضو.
انسان هم نیازهای «عقلی» دارد و هم نیازهای «قلبی». بنابرین، هم باید «حزباللّهی» بود و هم «هیئتی». اما معما این است که کدام را به عنوان جوهر و کدام را به عنوان عرض برگزینیم.
بنابر کبری و صغرایی که تقدیم شد، پاسخ معمای یادشده آنچنان پیچیده نیست.
🌻 مجدّانه بکوشیم که یک «حزباللّهیِ هیئتی» باشیم!
@abarshagerd ✍️
🌙 گاهِ شب 🌙
بهتر از این؟!
🔻 وقتی آمریکایی ها می توانند بی هیچ دردسری از ظرفیت بند ۱۲ قطعنامه ی ۲۲۳۱ استفاده کرده و تمام تحریم ها (از جمله تحریم تسلیحاتی) را به حال سابق بازگردانند، چرا چنین نمی کنند و این میزان خود را به زحمت انداخته و به دنبال تصویب قطعنامه ی جدیدی هستند؟
🔻 وقتی آمریکایی ها می دانند که برای تصویب قطعنامه ی اخیر به منظور تمدید تحریم تسلیحاتی علیه ایران اجماع کافی وجود ندارد و قطعا رأی لازم را کسب نخواهد کرد (کمااینکه ترامپ نیز به این موضوع اعتراف کرده است)، چرا آن را از دستورکار خود خارج نکرده و فرایند رأی گیری آن را دنبال کردند؟ آیا مشتاق و ذوق زده بودند که با چشمان خود انزوایشان را در شورای امنیت به نظاره بنشینند؟! یا آنکه در پس این اقدام، طرحی شیطانی نهفته است؟
❇️ به نظر اینجانب، دستکم دو مطلب مهم را از این اقدام آمریکا می توان استنباط نمود:
⬅️ اول آنکه؛
این اقدام آمریکا به واقع قطعه ای بود از یک جورچین خطرناک و مزورانه؛ جورچینی که تکمیل آن، این تصویر بدترکیب و شیطانی را ارائه می کند که «اروپایی ها قابل اعتماد هستند». به چه واسطه؟ صرفا به واسطه ی رأی ممتنع اروپایی ها به قطعنامه ی اخیر پیشنهادی آمریکا؛ همین! این در حالی بود که آمریکایی ها یقین داشتند که این قطعنامه ی پیشنهادی، هم رأی لازم را کسب نخواهد کرد (۹ رأی از ۱۵ رأی) و هم با وتوی چین و روسیه مواجه خواهد شد. بنابرین، اقدام اروپایی ها را حتی در حد روغن ریخته نیز نمی توان به حساب آورد.
⬅️ دوم آنکه؛
اگر تا این لحظه برای اثبات این گزاره که: «برجام توافقی است در راستای منافع آمریکا»، حسابی به زحمت افتاده اید، با این اقدام آمریکا، اکنون بی هیچ زحمت و کوششی آنچنانی می توانید گزاره ی مزبور را به کرسی بنشانید.
براستی اگر آمریکایی ها برجام را توافقی برخلاف منافع خود تصور می کنند، پس چرا به جای تلاش برای تصویب قطعنامه ای جدید برای تمدید تحریم تسلیحاتی، مانند آب خوردن مکانیسم ماشه را فعال نکرده و نه تنها تحریم تسلیحاتی، بلکه کل تحریم های شورای امنیت را به حال سابق بازنگردانند؟
💥 راز این قضیه آن است که آمریکایی ها به خوبی می دانند که رجوع به مکانیسم ماشه مساوی است با «به پایان رسیدن و مختومه شدن برجام»، و این برای آنان اصلا امری مطلوب نیست. از دیدگاه آمریکایی ها، وضعیت ایده آل آن است که هم برجام باقی بماند و هم اِعمال تحریم تسلیحاتی بر ایران تداوم یابد.
🔘 در مقطع فعلی، دلیلی مبرهن تر و بهتر از این می توان ارائه کرد؟!
@abarshagerd ✍️
🌙 گاهِ شب 🌙
«سنگ را بسته و سگ را گشاده»!
🔺 ضربالمثلی را که میبینید، توصیف بینظیری است از ماهیت «مکانیسم ماشه».
📷 تصویر: بند ۱۲ قطعنامهی منحوس ۲۲۳۱؛ مشهور به مکانیسم ماشه (اسنپ بک snap back)
@abarshagerd ✍️
🌹 پرسش یکی از مخاطبان محترم
🗣 پرسش:
سلام
خدا قوت در مورد مکانیسمماشه برجام کدام تفسیر درست است؟ آیا مکانیسم ماشه فعال شده یا میشود
در ضمن این پیامی که در گروه گذاشتید از بند ۱۲ برجام نیازمند تفسیر است چون همه ش ارجاع به بندهای قبلی ست
❇️ پاسخ:
سلام به شما
عرض تحیت و ادب
واقعیت آن است که آمریکا میتوانست و اکنون نیز میتواند حتی در صورت ایجاد مانع از جانب سایر اعضا، نهایتا با 《دو بار》 استفاده از حق وتو، تمامی تحریمهای شورای امنیت (از جمله تحریم تسلیحاتی) را مجددا اِعمال کند.
آنچه در کنال منتشر شده، صرفا مرحلهی نهایی مکانیسم ماشه است.
نکتهی دیگر آنکه؛
آنچه مدنظر جنابعالی است به 《تفسیر》 نیاز ندارد، بلکه نیازمند 《برشمردن》 و فهرست کردن است؛ برشمردن مواردی که به موجب بند ۷ (a) تعلیق شدهاند. علاوه بر این، متن قطعنامههای ۱۶۹۶، ۱۷۳۷، ۱۷۴۷، ۱۸۰۳، ۱۸۳۵ و ۱۹۲۹ نیز از طریق فضای اینترنت بهآسانی قابل دسترسی است.
موید و موفق باشید!
@abarshagerd ✍