🌤 چاشتنگار 🌤
«از» یا «برای»؟ مسئله دقیقا همین است
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔘 اشکالات و ایرادات ما به موضوع «آزادیِ غربی» بسیار است و در یک یا دو اشکال منحصر نمیشود؛ زیرا از سر تا به پایش چیزی نیست مگر بیتوجهی و اهانت به «حقوقِ حقیقیِ انسان».
اما به نظر میرسد که نقطهی جوششِ فکری و نظری این جریانِ نجس و این شرابِ حمیم و سوزان و این سرابِ لئیم و بیپایان و این ترابِ بهیم و بیسامان، یک «مغالطه» و «فریبکاری» بیش نیست، و آن عبارت است از: تقدّم «از» بر «برای»!
🔹 توضیح آنکه:
متفکرانِ غربی و غربزدگانِ بیفکر، پیش و بیش از آنکه از «آزادی برای چه» بگویند و بنویسند، از «آزادی از چه» زبان چرخانده و کاغذ به باد میدهند! براستی کدام فکر سلیمی میپذیرد که قبل از تحقیق و کشف مبدأ(مبنا) و مقصد(هدف)، از «راهِ» رسیدن از مبدأ به مقصد سخن راند؟!
«آزادی از چه» سطح و پوستهی قضیه است و «آزادی برای چه» عمق آن. فقط زمانی میتوان از «آزادی از چه» سخن گفت و نسخه تجویز کرد که پیشتر مسائل مربوط و متعلق به «آزادی برای چه» کاملا و تماما حل شده باشد.
غربیها و نوچههایشان(غربزدگان)، فراوان پیرامون «آزادی از چه» گوش میخراشند، بیآنکه از «ابزار بودن» آزادی چیزی بگویند و بنویسند؛ چراکه از نظر اینان اساسا «آزادی» هدف است، نه ابزار.
قربانیان این تهاجم و تجاوز فکری نیز آن دسته از مردمان سراسر دنیا هستند که با فطرتهایی پاک، امر مقدسی به نام «آزادی» را جستجو میکنند، اما به نشانیهای داده شده از جانب غربیها اعتماد کرده و به جای رسیدن به هدف اصلی(نه دروغی)، ناکجاآباد مقصدشان میشود.
#روضه_آزادی
#آزادی
✍ ابَرشاگرد
⛅️ پسیننگار ⛅️
⭕️ من محجّبهام و عاشق حجاب هستم؛ اما با «حجاب اجباری» مخالفم!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
این حرف یعنی:
🔻 من چون محجّبهام، پس کارشناس فقهی حوزهی «حجاب» هم هستم!
🔻 اگر من عاشق «قورمهسبزی» باشم، آیا لزوما طرز تهیّهی قورمهسبزی را هم میدانم و مهارت پختن آن را هم دارم و با فواید آن هم آشنا هستم؟!
✍ ابَرشاگرد
ابَرشاگرد
⛅️ پسیننگار ⛅️ ⭕️ من محجّبهام و عاشق حجاب هستم؛ اما با «حجاب اجباری» مخالفم! ــــــــــــــــــــ
🌙 شبنگار 🌙
درسی از دیروز برای امروز:
ابتلاء بزرگ «خودمتخصصپنداری»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جناب «آخوند خراسانی» و برخی دیگر از آقایان حوزهی نجف نیز پیش خودشان تصور میکردند که علاوه بر تخصص در «فقه فتوایی»، در «فقه ولائی» نیز متخصص هستند و با ورود بیجا در موضوعی که صلاحیت داوری در آن را نداشتند، «مشروطهی غیر مشروعه و انگلیسی» را تأیید و امضاء کردند و سبب شکست «مشروطهی مشروعه» شدند که حضرت امام خمینی از آن به «شکست اسلام» تعبیر کردند و فجایع بعدی زیر نیز از همین «خودمتخصصپنداری» ناشی شد:
⬅️ تسلط انگلیس و غربگراها بر اوضاع ایران
⬅️ بالا رفتن سر شیخ فضلالله نوری بر دار
⬅️ برکشیدن رضاخان و کودتای انگلیسیِ او
⬅️ مسلط ساختن سلسلهی دستنشانده، غیر قانونی و منحط پهلوی بر کشور
⬅️ و ...
حضرت امام خمینی:
🔘 «اين جوّى كه ساختند در ايران و در ساير جاها [نجف]، اين جو اسباب اين شد كه آقا شيخ فضل الله را با دست 👈بعضى از روحانيونِ👉 خود ايران محكوم كردند و بعد او را آوردند در وسط ميدان و به دار كشيدند و پاى آن هم ايستادند كف زدند و 👈شكست دادند اسلام را👉 در آن وقت. و 👈مردم👉 غفلت داشتند از اين عمل، حتى 👈علما👉 هم غفلت داشتند».
📖 صحیفهی نور، ج ۱۸، ص ۲۴۸
✍ ابَرشاگرد
🌤 چاشتنگار 🌤
پنبهای برّندهتر از خنجر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🌸 برادران عزیز و خواهران گرامی!
⚠️ مبادا از کسانی باشیم که اگر سرشان را با «خنجر» بریدند، قاتل را جنایتکار و بیادب میدانند، و اگر سرشان را با «پنبه» بریدند، قاتل را بیگناه و مؤدّب خطاب میکنند!
وقتی سر انسان را با «خنجر» میبرند، انسان تهدید را علیه خود به روشنی احساس میکند و دستوپا میزند و از دیگران یاری میطلبد.
اما وقتی با «پنبه» سر انسان را میبرند، چه بسا قاتل را به دلیل «لطافتِ پنبه»، خیرخواه و مؤدب هم بداند!
⚠️ مبادا قاتلانی را که در خیابان به جان مردم، بسیجیان و مأموران نیروی انتظامی رحم نمیکنند جنایتکار بدانیم، اما از «قاتلان اعظم» (= صهیونیستها) که سالیانی است در فضای مجازیِ تحت مدیریّت و مدبّریّت خود براستی «قتلگاه» راه انداختهاند و بستر اتّفاقات دردناک و اغتشاشات و بیحرمتیهای تلخ چند سالهی اخیر را فراهم آوردهاند غافل باشیم و قاتلان کثیف و بیرحمی را که با «پنبه» به جنگ ایمان و اعتقادات و انگیزههای الهی ما آمدهاند از نگاه و توجّه بایسته دور بداریم!
✍ ابَرشاگرد
⛅️ پسیننگار ⛅️
یک واقعیّت تأسّفآور
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔘 اینکه میبینیم که بخش قابلتوجّهی از «دانشجویان و فارغالتّحصیلان دانشگاهی» در سطح فهم و بینش نسبت به مسائل داخلی و خارجی، تفاوتی با «دانشگاهنرفتهها» ندارند یا حتّی در موارد نسبتا زیادی متأسّفانه سطحشان پایینتر نیز هست، از این واقعیّت تأسّفآور ناشی میشود که نهاد «دانشگاه» سالیان زیادی است که مرکزی برای جلب افراد خواهانِ «فرهیختگی» نیست و بخش بسیار زیادی از متقاضیان ورود به دانشگاه، اساسا با نیّت و هدف «فرهیخته شدن» به سوی این محل نمیشتابند؛ بلکه پای نیّات و اهداف دیگری در میان است، مانند:
🔺 کسب یک مدرک دانشگاهی صرفا برای اشتغال
🔺 میل به تجربه کردن یک موقعیّت جدید در زندگی
🔺 عرفگرایی
🔺 گذران عمر
✍ ابَرشاگرد
🌙 شبنگار 🌙
☺️ بندهای از بندگان خدا هر چند وقت یکبار حقیر را با عنوان «استاد»!!! خطاب میکرد.
تصمیم گرفتم که پاسخ کوبندهای به ایشان بدهم!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به ایشان پاسخ دادم:
واژهی «استاد» از ترکیب «اُست» و پسوند «اد» تشکیل شده است.
اُست از «اُس» میآید که اُس به معنای «پایه و بنیاد» است.
اُست از «اُستی» میآید؛ اُستی یعنی «بنیادی».
پس هر کسی را که علمش زیاد باشد لزوما نمیتوان «استاد» دانست.
استاد یعنی کسی که اهل «دانستن» است.
هر شناختی را نیز نمیتوان «دانستن» گفت. دانستن یعنی «شناختی که اُستی بیاورد»؛ یعنی شناختی که «بنیادین» باشد.
دانستن یعنی شناختی که در مسیر «عبودیت» باشد [یعنی علمِ «نافع» باشد].
پسوند «اد» نیز چند معنی دارد که یکی از معانی آن «جا» است [مانند واژههای «نهاد و بنیاد». واژهی بنیاد که از ترکیب «بُن» و «اد» ساخته شده است به معنای محلی است که بن و پایهی چیزی در آنجا قرار دارد].
🌻 پس «استاد» یعنی «کسی که ذهنش جای علومی است که در چرخهی 👈عبودیت👉 تولید شدهاند و فکرش در پی به دست آوردن علومی است که در چرخهی 👈عبودیت👉 باید تولید شوند».
پس خواهش میکنم به بنده نگویید «استاد»!
✍ ابَرشاگرد
⛅️ پگاهنگار ⛅️
ایستادگی امام خامنهای در برابر درخواست غیر قانونی هاشمی رفسنجانی در قضیهی «کرباسچی»
🔴 تلاش «اکبر هاشمی» برای در امان ماندن یک متهم فساد اقتصادی از دادگاه
هاشمی رفسنجانی در خاطرهی روز ۷ تیر ۱۳۷۶ مینویسد:
⚠️ «شب میهمان رهبری بودم. امروز از مشهد آمدهاند و فردا برمیگردند. درباره اوضاع ترکیه و اهمیت گروه دی- ۸ صحبتکردیم و از ایشان خواستم که دادگاهی شدن [آقای غلامحسین کرباسچی]، شهردار تهران، پیگیری نشود؛ گفتند دخالت نمیکنند. ...»
🎯 در سال ۱۳۷۷ اتهام فساد اقتصادی «غلامحسین کرباسچی» (شهردار وقت تهران و از اعضای برجستهی حزب کارگزاران) در دادگاه به اثبات رسید و نامبرده محکوم گردید.
✍️ ابَرشاگرد
🌙 شبنگار 🌙
مورچه چگونه محاسبه میکند؟
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🔘 از مورچه سؤال کنید که چرا خانهات را با اینهمه دقت و ظرافت و استحکام میسازی؟ چرا اینقدر ریزهکاری و وسواس به خرج میدهی؟ مگر چه اشکالی دارد که خانهات آسیب ببیند یا خراب شود؛ باز هم دوباره یا چندباره خانهات را تعمیر میکنی یا خانهای مثل خانهی سابقت میسازی. پس چرا اینقدر خودت را به زحمت میاندازی؟
❇️ مورچه با بانگی محکم و رسا پاسخ خواهد داد:
خدایم به میزان ظرفیتم به من عقل و فکر بخشیده است. فطرتم به من میگوید هزینه و توانی که برای «تعمیر و بازسازی» باید صرف کنم بسیار بیشتر از هزینه و توانی است که برای «تخریب» خانهام به کار میگیرند و اصلا با هم قابل مقایسه نیست. لذا امروز زحمت فراوانی را برای استحکام خانهام صرف میکنم تا فردا و فرداها ناچار نشوم که دائما توان محدودم را صرف تعمیر و بازسازی نمایم. پس چه وقت باید زندگی کنم و اندکی آسایش را تجربه کنم؟ در این صورت هیچ توانی برایم باقی نمیماند که سایر نیازهایم را با آن تأمین کنم.
✅ دیدیم که مورچه هم میتواند بفهمد که همواره زحمت «ساخت و تعمیر» بیشتر از زحمت «تخریب» است.
🔘 حقیقت آن است که در برابر حجم عظیم هجمهی بیحد و مرز، بیامان و بیسابقهی پیچیدهترین عملیاتهای «تخریب» علیه فرهنگ و سبک زندگی اسلامی ملت ایران در اینستاگرام و تلگرام و واتساپ و ...، نمیتوان با خوشخیالی و با کنار نهادن واقعیات مسلّم، ثمربخشی عملیاتهای «تعمیر» یا «بازسازی» را انتظار داشت؛ چه بسا در برابر هر عملیات کوچک(نه بزرگ) و ساده(نه پیچیده)ی تخریب، بایستی ده یا صد برابر توان را برای تعمیر یا بازسازی صرف کرد.
⬅️ مضاف ۱: وقتی عملیاتهای تخریب در سطح «کلان» اِعمال شده و عملیاتهای طاقتفرسای تعمیر یا بازسازی در سطح «خُرد» پیگیری شود، عاقبت کار بسیار آشکارتر پیداست!
⬅️ مضاف ۲: از آنجایی که امر «تخریب» در سطح کلان مدیریت و پیگیری میشود، هرگاه مدیران آن احساس کنند که عملیاتهای «تعمیر یا بازسازی» ذرهای در حال اثرگذاری است و ممکن است که عملیاتهای تخریب آینده را با دشواری قابل توجهی مواجه سازد، پیش از آنکه سنگ دوم برای بازسازی جایگذاری شود، وجود همان سنگ اول را نیز نمیتوانند تحمل کنند و خانهی ساختهنشده را در همان ابتدای امر خراب میسازند!
✍ ابَرشاگرد
⛅️ پسیننگار ⛅️
⭕️ ادعا میشود که حجاب اساسا یک امر «شخصی» است، نه «اجتماعی».
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پاسخ این است که اگر یک امری «شخصی» باشد، اثرات آن نیز باید محدود به خودِ آن «شخص» باشد.
خب این چه امر «شخصی»ای است که اثرات و تبعات آن «اجتماعی» است؟!
اگر حجاب یک امر شخصی است، پس چرا میان «عدم رعایت حجاب و برهنگی» با «میزان ولنگاری اخلاقی و جنسی» در جوامع نسبت مستقیمی وجود دارد؟
مگر فلان اداره یا فلان بانک یا فلان شرکت را ندیدهاید؟
اگر «لباس کارمندان» یک امر شخصی است، پس چرا مدیران بر روی نوع کتوشلوار و مانتوی کارمندان و حتی نوع دوختودوز آن اینهمه دقت به خرج میدهند و حتی رعایت آن را قانونی و لازم اعلام میکنند؟
چون برای مدیر فلان بانک یا شرکت هم تأثیر نوع لباس کارکنان بر «میزان کارایی» و «نگاه افراد بیرون به آن بانک یا شرکت» کاملا واضح و مبرهن است.
✍ ابَرشاگرد
🌤 چاشتنگار 🌤
🌹 یکی از ثمرات و برکاتِ مغفولِ «داشتنِ فرزندانِ زیاد» برای والدین این است که اگر یکی از بچّههایشان بر اثر بیماری زمینگیر شد و یا بر اثر حادثهای فوت کرد، داغِ آن با بودنِ فرزندانِ دیگر تا حدّ زیادی التیام خواهد یافت.
😔 اما اگر والدین صاحبِ «تکفرزند» باشند، با بروزِ هر بیماری یا حادثهای برای بچّه، قلبشان از جا کنده میشود و هیچ جایگزینی هم برای جگرگوشهشان ندارند.
♻️ «داشتنِ فرزندانِ زیاد» یکی از نمونههای مهمّ دوراندیشی است.
✍ ابَرشاگرد
ابَرشاگرد
📷 ابَرشاگرد
🌥 پگاهنگار 🌥
امروز ۱۸ آذرماه است؛ سالروز پخش اعترافات «سید مهدی هاشمیِ» معدوم از سیمای جمهوری اسلامی در تاریخ ۱۸ آذر ۶۵.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔴 بسیار غمانگیز و در عین حال بسیار مضحک است که برخی از آنانی که در آن زمان شدیدا و مدیدا تلاش میکردند که سید مهدی هاشمیِ قاتل را پیش از دستگیری از افتادن در کمند قانون حفظ کرده و پس از دستگیری نامبرده نیز کوشش خود را برای رهایی این جنایتکار خطرناک مبذول داشته! و حتی پیش از آن در مقطعی به دنبال فراری دادن وی به خارج از کشور تحت عنوان «سفیر» بودند، اکنون در روزگار ما به عنوان مظهر «اعتدال»!!! به خورد اذهان مردم و جوانان داده شوند.
🔘 توجه مخاطبان گرامی را به گزارههای تاریخی مهم زیر جلب مینمایم:
⏪ آقای هاشمی رفسنجانی چند ماه پیش از دستگیری سید مهدی هاشمی در خاطرهی روز ۱۱ اردیبهشت ۶۵ اینچنین مینگارد:
«... سیدمهدی هاشمی آمد. از خودش دفاع کرد و داشتن گروه مخفی و اسلحه و تندروی و پخش اعلامیه علیه بعضی از مسئولان را تکذیب کرد. گفتم به خاطر حفظ اعتبار آیتالله منتظری باید جنبة اثباتی قضیه درست شود. من پیشنهاد کردهام که به عنوان سفیر به خارج برود ...» (کتاب اوج دفاع – خاطرات سال ۶۵ – ص ۸۶)
🔺 براستی ارائهی پیشنهاد سفارت به سید مهدی هاشمی، در حکم اعطای هدیه به یک جنایتکار نیست؟
⏪ آقای هاشمی رفسنجانی مدتی پیش از دستگیری سید مهدی هاشمی بیان میکند:
«حاج احمدآقا آمد و گفت امام نظر قاطع دارند که گروه سیدمهدی هاشمی باید طرد و تعقیب شوند. نگرانیمان این است که آیتالله منتظری سخت برنجند و ضرر کنیم. پیشنهاد کردم که برای تعدیل نظراتشان خدمت امام برسم.» (کتاب اوج دفاع – خاطرات سال ۶۵ – ص ۲۷۰)
⏪ آقای هاشمی رفسنجانی چند روز بعد نیز در خاطراتش اظهار میکند:
«نظر امام این است که تعقیب شوند و به آقای منتظری هم گفته شود که دخالت نکنند و نهضتها هم از آنها گرفته شود. ما گفتیم ممکن است تعقیب قضیه، به افراد نزدیک بیت آیتالله منتظری منجر شود. پیشنهاد کردیم که کوتاه بیائیم.» (کتاب اوج دفاع – خاطرات سال ۶۵ – ص ۲۸۹)
⏪ آقای هاشمی رفسنجانی پس از بازداشت سید مهدی هاشمی نیز به تلاش خود برای آزادی(بخوانید: فرار) او ادامه میدهد و طی گزارشی از جلسهی سران قوا که در تاریخ ۲۳ مهر ۶۵ برگزار شده بود، مینویسد:
«شب مهمان آقای موسوی اردبیلی بودیم. بیشتر بحث درباره مسأله آقای منتظری بود... نظری این بود که مانعی ندارد، سیدمهدی و افرادش را بعد از تکمیل بازجوئیها آزاد کنند.» (کتاب اوج دفاع – خاطرات سال ۶۵ – ص ۳۰۷)
🔺 این در حالی است که سید مهدی هاشمی تبهکار و باند منحوسش، به ۲۷ فقره قتل و تخلفات عدیده متهم بودند.
💥 براستی این میزان حمایت از فردی جنایتکار و کثیف به نام «مهدی هاشمی»، مصداق بارز چیست؟ لابد مصداق «اعتدال» است دیگر!!
✍ ابَرشاگرد
🌤 چاشتنگار 🌤
🔘 «عفاف و حجاب» نشانهی کنشگری زن در محیط است.
⚠️ زن اگر منفعل باشد و بدون سِپَر خود را رها کند، با توجه به ویژگیهای طبیعیاش، قدرت انتخاب خود را از دست خواهد داد و در جامعه نمیتواند در امنیت روحی، عاطفی و جسمی به سر ببرد؛ چراکه هر راهزنی به راحتی میتواند عواطف لطیف و جاذبههای جسمی او را به بازی بگیرد.
✍ ابَرشاگرد
🌙 شبنگار 🌙
🔻 سقوط از قلّهی اِوِرِست چند ثانیه بیشتر طول نمیکشد، اما صعود به آن، روزها و هفتههای زیادی زمان میطلبد.
🔺 برای سقوط از قلّهی اِوِرِست، تقریبا نیاز به صرف هیچ نیرو و توانی نیست، اما برای صعود به آن، علاوه بر اینکه توان فوقالعاده و بسیار زیادی را باید صرف نمود، چندین سال نیز میبایست تمرین و تمحّض پیشه کرد تا به ورزیدگی لازم و کافی برای فتح اوج قلّه رسید.
✅ نسبت فعّالیّتهای «تخریبی» و «اصلاحی» نیز همینگونه است.
«تخریب» کار آسانی است، اما «اصلاح»، توان و طاقت را میفرساید و موی انسان را سپید میکند؛ همچنانکه نبیّ اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در عظمت سورهی مبارکهی هود فرمود: «شَیَّبَتنی سورةُ هود»: سورهی هود مرا پیر کرد. ⬅️ «فاستقم کما أمرت و من تاب معک و لاتطغو» سورهی هود، آیهی ۱۱۲.
⬅️ اکنون به سادگی میتوان فهمید که چرا حضرت رسول به جای اتخاذ تدابیر اصلاحگرایانه در مسجد «ضرار»، دستور میدهد که آن مسجدِ مفسد و مخرّب را از اساس ویران سازند.
⬅️ اکنون به سادگی میتوان فهمید که چرا حضرت امام خمینی(رحمة الله علیه) به جای اتخاذ تدابیر اصلاحگرایانه در حکومت «پهلوی»، دستور میدهد که آن نظامِ مفسد و مخرّب را از اساس براندازند.
⛔️ اما سادهاندیشان و سطحینگران بر این باورند که در محیطهایی مانند «اینستاگرام» و «واتساپ» امثال آنها که تحت مدیریّت و مدبّریّت دشمنِ محارب و جولانگاه اوست، شرایط و وضعیّت «تخریبگران» و «اصلاحگران» یکسان است!(یا اگر هم یکسان نباشد، این تفاوت در شرایط به گونهای نیست که نتوان به ثمربخش بودن مبارزه امیدوار بود!)، و بر اساس همین تصوّر باطل، بر اقدامات اصلاحگرایانهی خود دل خوش کرده و روی آن حساب باز مینمایند! در حالی که این دست اقدامات، «حداقلی»اند.
⚠️ غافل از آنکه در ازای هر واحد «تخریب»، چه بسا به ناچار باید ۱۰۰ برابر بیش از تخریبگران توان و زمان صرف کرد تا آن تخریب، «اصلاح» و تعمیر گردد!
✍ ابَرشاگرد
🌥 پگاهنگار 🌥
نقل قول عجیب «هاشمی» از «موسوی»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔴 براستی بخش بزرگی از «مدعیان اصلاحطلبی» که در طول سالیان متمادی همزبان با دشمنان این ملت، همواره سیاستهای «جهانی» و «منطقهای» جمهوری اسلامی ایران را با عنوان غیر منصفانهی «تنشزایی» تخطئه کرده و میکنند، نظرشان در خصوص این نقل «هاشمی رفسنجانی» از قول «میرحسین موسوی» (همان کسی که در انتخابات ۸۸ بخش اعظم اصلاحطلبان تماما به حمایت از وی برخاسته بودند) چیست؟ 👇
اکبر هاشمی رفسنجانی در خاطرهی ۱۲ تیر ۱۳۷۴ مینویسد:
⬅️ «مهندس [میرحسین] موسوی، [مشاور سیاسی رئیسجمهور] آمد. تشکر داشت از سیاست جدید ارزی و تأکید بر مداومت داشت. 👈پیشنهاد کرد که در مقابل شیطنت بعضی در ارتباط با [جمهوری] آذربایجان، گروهی هم باشند که برعکس، خواستار انضمام آن به ایران باشند👉...»
📚 منبع:
کتاب «مرد بحرانها» (کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی ۱۳۷۴)
⚫️ آیا موسوی و مدعیان اصلاحات، نقل قول هاشمی را تکذیب میکنند؟ یا اگر تأیید میکنند، چه توصیفی برای این پیشنهاد عجیب به کار میبرند؟! همان «تنشزایی» چطور است؟! ☺️
✍️ ابَرشاگرد
🌤 چاشتنگار 🌤
نام خود را در «ایتا» و ... با چه خطی بنویسیم؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نگرانی شدید امام خامنهای (۱۹ آذر ۹۲):
⚠️ «اسم فارسی را با خط لاتین می نویسند! خب چرا؟ چه کسی میخواهد از این استفاده کند؟ آن کسی که زبانش فارسی است یا آن کسی که زبانش خارجی است؟ اسم فارسی با حروف لاتین! ... 👈من نگران زبان فارسیام؛ خیلی نگرانم👉 ... میبینم که کار درستی در این زمینه انجام نمیگیرد و تهاجم به زبان فارسی زیاد است!»
🌻 از عزیزانی که نام خود را در ایتا یا ... با حروف لاتین مینویسند، درخواست اصلاح دارم.
⬅️ ولیّفقیه در سخنرانی ۱۹ آذر ۹۲ از ما خواستند که اسم فارسی را با خط لاتین ننویسیم؛ بلکه با خط «فارسی» بنویسیم.
🌹 با سپاس و درود
#فارسی_زبان_انقلاب
ابَرشاگرد
⛅️ پسیننگار ⛅️
حکایت بامزهی «حجاب اجباری»!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جنگ رسانهای و روانی؛
🔘 یعنی تمام ابزارهایت را علیه فرهنگ ملت ایران بهکار بگیری و تلاش کنی که جوّ عمومی را به سمتی ببری که همه - حتی محجبهها - نیز از ترس فشار اجتماعی، حجاب خود را کنار بگذارند (= کشف حجاب اجباری)، و آنگاه که نتوانستی به طور کامل در عملیات خود موفق شوی، آن مقداری از حجاب را که باقی مانده است به عنوان «حجاب اجباری» معرفی کنی تا باقیماندهی حجاب هم به دست خود ایرانیان کنار رود! ☺️
🔴 با این حربهی شیطانی و کثیف، از طرفی «اجبار» به کشف حجاب را از اذهان مردم پنهان کردهای، و از سوی دیگر کشف حجاب را خواست و انتخاب مردم جا میزنی.
✍ ابَرشاگرد
🌙 شبنگار 🌙
عامل انفعال برخی از دوستان حزباللّهی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔘 یکی از علل اصلی و مهمّی که برخی از فعّالان فرهنگی و دلسوزان امر تربیت به مردم با چشم یک عامل «غیر خودی» مینگرند و در پیشبرد کارهایشان به سمت عامّهی مردم دست دراز نمیکنند و صرفا به ظرفیّت حلقهی محدود و معدودی از اطرافیانشان اکتفا میکنند، این است که به مردم اعتماد ندارند و آنان را به نوعی بیرونشده از دایرهی تدیّن و حزباللّهیگری میدانند!
❌ این از آنجا ناشی میشود که برخی از ما 👈به غلط👉 تصوّر میکنیم که ضربات فرهنگی دشمن و تغییرات به وجودآمده در سبک زندگی، به لایهی هویّتی و ایمانی و عمق مردم نفوذ کرده است. ریشهی این تصور نادرست، دقیقا همینجاست.
امام خامنهای (۱۴ خرداد ۱۴۰۱):
🌻 «گاهی میشنویم در نوشتههای اینترنتی یا رسانهها، که اظهار نظر میکنند «مردم نسبت به روحانیت و دین بیاعتقاد شدند». خب این یکی از محاسبات صددرصد غلط است. مردم امروز گرایششان به انقلاب و به دین از روز اول انقلاب یقینا بیشتر است. اگر کسی میخواهد گرایش مردم به انقلاب و مبارزات و مجاهدتها را بفهمد به تشییع میلیونی شهید قاسم سلیمانی نگاه کند.
🌻 بدن قطعهقطعهشدهی شهید سلیمانی به وسیله میلیونها انسان بدرقه شد. یک فرد انقلابی، یک فرد مبارز و مجاهد که برای جمهوری اسلامی جان خودش را کف دستش گرفته بود، مردم اینجور از او بزرگداشت و احترام کردند.»
✍ ابَرشاگرد
🌥 پگاهنگار 🌥
فقرِ مدرن
ـــــــــــــــــــــــــ
در «فقرِ مدرن»، شما در دریایی از انواعِ امکانات و لوازمِ رفاهی غرق هستید و دائما نیز به میزان آنها افزوده میشود، اما هیچگاه احساسِ فقر، بدبختی و نارضایتی از وجودِ شما زائل نمیگردد. این در حالی است که پیشینیان از یکدهم و یا شاید یکصدمِ امکاناتی که در اختیارِ شماست برخوردار نبودهاند، اما از آن جنس احساسِ فقر، افسردگی و نارضایتی که سراسر وجودِ انسانِ مدرن را فراگرفته است، عاری بودهاند.
براستی چرا حجمِ بینظیر و فزایندهی تمتّعات و بهرههای دنیوی، نهتنها احساسِ رضایت را به انسانِ مدرن هدیه نداده، بلکه آرامش و قرار را نیز از وی ستانده است؟ چرا تسهیلاتِ دنیوی، نه تنها موجبِ آسان شدنِ زندگیِ چندروزهی ناسوتیِ انسانِ مدرن نشده، بلکه سختی و مشقّتِ طاقتفرسایی را برای وی به ارمغان آورده است؟
مدرنیته «احساسِ نیازِ کاذب» را در انسان به حدّ بیشینه میرساند و از آنجا که این دنیای محدود اساسا ظرفیّت و تواناییِ برآورده کردنِ همهی نیازهای انسان را ندارد (زیرا انسان موجودی بینهایتطلب است)، لذا مسیرِ دوندگیِ بیامانِ انسانِ مدرن برای کسبِ مطامعِ دنیوی، خطّ پایانی جز افسردگی و سرخوردگی نمیتواند داشته باشد.
انسانِ مدرن به آرزو و طمعِ آنکه «دنیا» به او روی خوش نشان دهد و به وی کامیابی و احساسِ رضایت بخشد، تمامِ همّ و غمّ خود را برای جلب و کسبِ بیش از پیشِ جلوهها و زیورهای فتّانهی آن مصروف میسازد؛ غافل از آنکه مَثَلِ دنیا مَثَلِ آن «عروسی» است که به محضِ پای نهادن در خانهی همسر، تمامِ آرامش و داروندارِ آن شوهرِ بختبرگشته را یکجا از وی میستاند و نهایتِ امر نیز چیزی نیست جز طلاق:
جمیلهایست عروسِ جهان ولی هُش دار
که این مخدّره در عقدِ کس نمیآید
حافظ
✍ ابَرشاگرد
هدایت شده از هنر تبیین ، محض اطلاع، نهضت آگاه سازی و مطالبه گری
بسم الله الرحمن الرحیم
یک پرسش و پاسخ
آیا امام خمینی(ره) این منطق که «اول کار فرهنگی، سپس برخورد با متخلفان» را قبول داشت؟
بعد از پیروزی انقلاب شاید یکی از جدیترین بحثها بر سر این بود که آیا احکام و حدود اسلامی باید در جامعه اجرا بشود یا نشود؟ برخی جریاناتِ لیبرال¬منش همانند مسئولان دولت موقت و نیز برخی از آنانی هم که مذهبی و دلسوز بودند، این منطق را پیش می¬کشیدند که تازه از زمان پهلوی خارج شده¬ایم و بسیاری اقشار مردم آمادگی ذهنی و رفتاری برای اِعمال حکومتی احکام و حدود اسلامی را ندارند، بایستی صبر کرد و کار فرهنگی و تربیتی نمود تا بهتدریج زمینه فراهم شود. ولی امام خمینی (ره) سه هفته پس از پیروزی انقلاب و در آن شرایط بسیار سخت و بحرانی که نه هنوز دولت موقت تثبیت شده بود و نه قانون اساسی وجود داشت و نه اصلا کار فرهنگیای شده بود در شانزدهم اسفند ۱۳۵۷ اعلام کردند:
زنان اسلامی باید با حجاب اسلامی بیرون بیایند. نه اینکه خودشان را بزک کنند. زنها هنوز در ادارات با وضع پیشین کار میکنند. زنها باید وضع خودشان را عوض کنند.
امام خمینی(ره) در تاریخ ۲۹ تیر ۱۳۵۹نیز در دیدار مسئولین کشور فرمودند:
ما نمىتوانيم تحمل كنيم اين مطلبى را كه آقايان مىخواهند با آن مغزهايى كه در اروپا تربيت شده است درست بكنند. ما مىخواهيم اسلام را [پياده] بكنيم. يكى از اينها آمده بود گريه مىكرد كه چرا بعضى از اينها را مىكشند (اشاره به اجرای حدود)؛ نه اين آخريها را، آنهايى كه آقاى خلخالى (حاکم شرع ابتدای انقلاب) مثلاً مىكشتند. اينها باز توجه ندارند كه اسلام در عين حالى كه تربيت است، يك مكتب تربيت است، لكن آن روزى كه فهميد قابل تربيت نيست، هفتصد نفرشان را در يك جا، يهودى بنى قريظه را در حضور رسول اللَّه مىكشند، گردن مىزنند به امر رسول اللَّه. اينها همين حرفهاى غربى را مىزنند كه ما بايد اصلاح كنيم، اول همه را اصلاح كنيد بعد حدّ بزنيد. اين عجيب است كه [بگویند] اول ما بايد اين مملكت را، همه را هدايت كنيم كه همه تربيت بشوند، بعد حد بزنيم، اگر يك كسى حالا شُرب خمر كرد، حالا حدش نزنيم، حالا اول چيزش بكنيم تا مغزش اصلاح بشود! اينها يك حرفهاى غلطى است. بايد حدود جارى بشود.
این¬که بسیاری از مردم جامعه آن روز ایران ـ همانند اکنون ـ آمادگی اجرای قاهرانۀ احکام و حدود را نداشتند و تازه از فضای فساد رسمی رژیم قبلی در آمده بودند، واقعیت درستی بود. خیلی از آنها سال¬ها بایستی رویشان کار فکری و فرهنگی مداوم انجام می¬شد تا نسبت به اجرای این مسائل «اقناع» شوند یا برای اعمال مجازات و نهی از منکر حکومتی، اتمام حجت با آنها شده باشد.
اما امام امت ـآن پرچمدار جامع¬الاطراف اسلام نابـ این واقعیت ظاهرالصلاح را به هیچ وجه مجوز عدم اجرای قاهرانۀ احکام و حدود شرعی در متن جامعه نمی¬شناسد. زیرا او به درستی میداند که اگر در زمان حاکمیت اسلام، این احکام تعطیل شوند و منکرات و آسیبهای گوناگون روی هم دوباره انباشته گردند، فضای عمومی جامعه آلوده می-شود و دیگر بهترین کارهای فرهنگی و تربیتی، دوای درد امواج بزرگ و از کنترل خارج¬ شدۀ گناه را نخواهد کرد.
امام امت برخلاف بسیاری از مسئولینِ روشنفکرنمای جمهوری اسلامی می¬دانست منطق ادارۀ اجتماع یعنی چه، و تقابلسازی میان کار فرهنگی و برخورد قاهرانۀ حکومتی، تقابلی از اساس غلط و فریبنده است و اِعمال احکام و حدود در متن جامعه و اقامۀ امر به معروف و نهی از منکر از موضع حکومت و با ضمانت اجرایی، نه نافی اقدامات فرهنگی و تربیتی و علمی و آموزشی، بلکه خود زمینه¬ساز أثرگذاری اقدامات فرهنگی و علمی خواهد بود و بستر عمومی جامعه را برای آنها مهیا خواهد کرد. رها کردن خیابان و بازار و اماکن عمومی، و صرفاً ارشاد مردم از طریق منبر و رسانه و مدرسه و کارهای هنری، نگاهی بس عبث است که در هیچ منطق واقع¬بینانه¬ای جواب نمی¬دهد، چه برسد به منطق آرمان¬گرایانه!
فرمایشات امام خمینی (ره) در آن مقطع و سال¬های بعدی، فقط محدود به مورد بالا نبود. ایشان حتی پیش از این، در خرداد 58 اینگونه موضع¬گیری¬های «فرهنگی» و «علمی» را که میگویند: «حالا زود است صبر كنيد» به کنایه می¬گیرند و از اجرای مو به موی احکام اسلام سخن گفته و فرمودند:
اگر ما امروز قوانين اسلام را اجرا نكنيم، كِى اجرا بكنيم؟ آقايانى كه مىگوييد نمىشود، پس كِى مىشود؟!
صحیفه امام، جلد ۸ ، ص ۵۷
#کانال_هنر_تبیین ، محض اطلاع، #نهضت_آگاهسازی و #مطالبهگری
https://eitaa.com/honaretabyin
ابَرشاگرد
بسم الله الرحمن الرحیم یک پرسش و پاسخ آیا امام خمینی(ره) این منطق که «اول کار فرهنگی، سپس برخورد با
🔴 در خصوص بیحجابی و بدحجابی، آیا «برخورد با متخلفان، متوقف بر کار فرهنگی و اقناعی است»؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🌹 خواهش میکنم متن بالا را مطالعه فرمایید که مهم است. 👆👆
متأسفانه نویسندهی این یادداشت را نتوانستم پیدا کنم.
ابَرشاگرد
⛅️ پسیننگار ⛅️
دوچرخه هم میتواند در سرازیری با سرعت ۱۲۰ کیلومتر بر ساعت به پیش رود، اما در سربالایی چطور؟
همه در جکوزی احساس آرامش دارند، اما در دیگ جوشان چطور؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔘 همانگونه که نمیتوان سرعت بالای یک دوچرخه را در سرازیری و آرامش یک نفر را در جکوزی با سرعت پایین یک دوچرخه در سربالایی و ضجّههای یک نفر در دیگی جوشان مقایسه کرد، نشاط و آرامش یک فرد مرفّه را نمیتوان با ضجّههای فردی دیگر که مبتلا به مصیبت و دشواری است مقایسه کرد.
⬅️⬅️ باید دید آن فردی که در شرایط «رفاه» دارای آرامش است، در شرایط «بلا و مصیبت» نیز آرامش و نشاط دارد؟
🌻 نهجالبلاغه: فی تقلّب الأحوال علم جواهر الرّجال
✍ ابَرشاگرد
🌙 شبنگار 🌙
در یک مسابقهی ساده از لیگِ دسته صدمِ!! فوتبال هم چه بسا افرادی را با «کارتِ قرمز» جریمه و اخراج کنند.
آنوقت عدهای بیشرف با پنهان گشتن پشتِ تابلوِ منافقانهی «انسانیت»، با «اعدامِ» اراذل و جنایتکارانی که به قصدِ ارعاب، هراس به جانِ مردم انداخته و اشخاصِ بیگناه را به قتل رساندهاند مخالفت میکنند.
«کارتِ قرمز» یا به تعبیرِ بنده «اعدامِ فوتبالی»! یعنی چه؟
🔴 یعنی از این به بعد چون وجودِ آن بازیکن موجبِ اخلال در روندِ بازی است یا زمینه را برای جری شدنِ بازیکنانی که قصدِ تخلف دارند فراهم میکند، لذا چارهای نیست جز آنکه از میدانِ مسابقه «اخراج» شود.
✍ ابَرشاگرد
🌤 چاشتنگار 🌤
استدلال معکوس
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔘 اگر همچنانکه «خودحقیرپنداران» معتقدند، ما ایرانیها عُرضهی ادارهی کشورمان و پیشرفت تا سطح اول دنیا و حتی برتر از آن را نداریم، چه نیازی بود و هست که غربیها و غربگراها ۲۰۰ سال مجدّانه تلاش کنند که ژن «ما نمیتوانیم» را با زور و فشار و به صورت ممتد به اذهان و قلوب ما تزریق و بلکه پمپاژ نمایند؟ ⬅️ امثال «عسکرخان افشار ارومی»، «ابوالحسنخان ایلچی»، «ملکمخان»، «فتحعلی آخوندزاده»، «حسن تقیزاده» و ... .
❇️ همینکه غربیها و غربگراها در این مدت مدید و با این شدت شدید، خود را کشتهاند و میکشند که این تصور بنیادکن را به اذهان ما القا کنند، شاید بهترین دلیل است بر وجود استعداد و توانایی بسیار بزرگ خدادادی در ما ایرانیها برای فتح قلهها.
⬅️⬅️ براستی اگر ما ایرانیها واقعا بیعُرضه هستیم، خودمان دیر یا زود متوجه این حقارت میشویم؛ دیگر به این حجم و جرم از تلاش و فشار و صرف این همه بودجه برای فروکردن این تصور در ذهن ما چه ضرورت و نیازی هست؟!
🔴 پس این تلاش غربیها و غربگراها، یک تلاش عادی نیست؛ بلکه تلاشی ویژه است از جنس تخریب یک بنا(خوداتکایی) و ساختن بنایی تازه (خودحقیرپنداری و نهایتا «وابستگی»).
✍ ابَرشاگرد