🌙 شبنگار 🌙
در یک مسابقهی ساده از لیگِ دسته صدمِ!! فوتبال هم چه بسا افرادی را با «کارتِ قرمز» جریمه و اخراج کنند.
آنوقت عدهای بیشرف با پنهان گشتن پشتِ تابلوِ منافقانهی «انسانیت»، با «اعدامِ» اراذل و جنایتکارانی که به قصدِ ارعاب، هراس به جانِ مردم انداخته و اشخاصِ بیگناه را به قتل رساندهاند مخالفت میکنند.
«کارتِ قرمز» یا به تعبیرِ بنده «اعدامِ فوتبالی»! یعنی چه؟
🔴 یعنی از این به بعد چون وجودِ آن بازیکن موجبِ اخلال در روندِ بازی است یا زمینه را برای جری شدنِ بازیکنانی که قصدِ تخلف دارند فراهم میکند، لذا چارهای نیست جز آنکه از میدانِ مسابقه «اخراج» شود.
✍ ابَرشاگرد
🌤 چاشتنگار 🌤
استدلال معکوس
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔘 اگر همچنانکه «خودحقیرپنداران» معتقدند، ما ایرانیها عُرضهی ادارهی کشورمان و پیشرفت تا سطح اول دنیا و حتی برتر از آن را نداریم، چه نیازی بود و هست که غربیها و غربگراها ۲۰۰ سال مجدّانه تلاش کنند که ژن «ما نمیتوانیم» را با زور و فشار و به صورت ممتد به اذهان و قلوب ما تزریق و بلکه پمپاژ نمایند؟ ⬅️ امثال «عسکرخان افشار ارومی»، «ابوالحسنخان ایلچی»، «ملکمخان»، «فتحعلی آخوندزاده»، «حسن تقیزاده» و ... .
❇️ همینکه غربیها و غربگراها در این مدت مدید و با این شدت شدید، خود را کشتهاند و میکشند که این تصور بنیادکن را به اذهان ما القا کنند، شاید بهترین دلیل است بر وجود استعداد و توانایی بسیار بزرگ خدادادی در ما ایرانیها برای فتح قلهها.
⬅️⬅️ براستی اگر ما ایرانیها واقعا بیعُرضه هستیم، خودمان دیر یا زود متوجه این حقارت میشویم؛ دیگر به این حجم و جرم از تلاش و فشار و صرف این همه بودجه برای فروکردن این تصور در ذهن ما چه ضرورت و نیازی هست؟!
🔴 پس این تلاش غربیها و غربگراها، یک تلاش عادی نیست؛ بلکه تلاشی ویژه است از جنس تخریب یک بنا(خوداتکایی) و ساختن بنایی تازه (خودحقیرپنداری و نهایتا «وابستگی»).
✍ ابَرشاگرد
⛅️ پسیننگار ⛅️
🗣 امروز در پارک به دخترخانمی تذکر دادم که حجابتون خوب نیست؛ ممکنه کسی مزاحم شما بشه.
پاسخ داد:
😧 نه؛ تا حالا موردی از مزاحمت پیش نیومده!!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بعضی از خانمها در توجیه بیحجابی یا بدحجابیشون یه جوری میگن که 👈تا حالا موردی از مزاحمت برامون پیش نیومده👉 که انگار اگه فرداروزی کسی قصد مزاحمت داشت، قبلش از این خانمها میپرسه که آیا تا حالا کسی مزاحم شما شده یا نه؟! 😁
🌹 اون عاملی که تا حالا نگذاشته که کسی مزاحم شما بشه، «خدا» است. پس احترام خدا رو باید نگه داشت.
✍ ابَرشاگرد
🌙 شبنگار 🌙
چرا بخش قابلتوجهی از افرادی که «ازدواج» میکنند، پس از مدتی دچار سرخوردگی و افسردگی میشوند؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چون سرگرمیهایی که تا پیش از ازدواج با آنها مشغول بودهاند دیگر برایشان تکراری شده است و هدف آنان از ازدواج صرفا کسب یک تجربهی تازه و دستیابی به یک سرگرمیِ جذابتر و هیجانانگیزتر از سرگرمیهایی است که تا پیش از ازدواج در اختیار داشتهاند.
خداوند هم به واسطهی ایجاد سرخوردگی و افسردگی، آنان را تنبیه میکند تا به خودشان بیایند که راه را از اساس اشتباه رفتهاند.
😡 این افراد همانند آن بچهی نُنُری هستند که پدرش برای او توپی را خریداری کرده است، اما پس از مدت کوتاهی بهانه میگیرد که این توپ را دیگر دوست ندارم؛ برایم آتاری بخر! و وقتی پدر این وسیله را نیز برایش فراهم کرد، پس از مدت کوتاهی بهانه را از سر میگیرد که این آتاری را دیگر دوست ندارم؛ برایم دوچرخه بخر! و اگر این روند با همین جهت ادامه یابد، انتهایی جز «افسردگی» را برای بچه نمیتوان متصور بود.
⏪ افرادی که با این هدف ازدواج میکنند، انسانهای نُنُر و ازپیشباختهای هستند؛ دنیا جای این نُنُربازیها نیست.
⚠️ کسی که حقیقت «دنیا» را نفهمد و آن را جدی بگیرد و به عنوان پناهگاه خود برگزیند، افسردگیش قطعی و حتمی است. دنیا جایی نیست که برای تأمین نیازهای اصلی و ابدیمان بتوانیم روی آن حساب باز کنیم.
✍ ابَرشاگرد
⛅️ پسیننگار ⛅️
امام خامنهای:
دنیا «دهکدهی جهانی» نیست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
ایشان در بخشی از دومین خطبهی نماز جمعهی ۴ دی ۷۷ تصریح میکنند:
⬅️ «... در این دنیای عظیم، در این دنیای متنوّع، در این دنیای فرهنگها، به اصطلاح یک تئوریسین امریکایی پیدا میشود و دنیا را به یک «دهکده جهانی» تشبیه میکند. تو گفتی و من باور کردم! بله، یک دهکده لابد یک کدخدا هم بالای سرش لازم دارد! 👈میگویند ارتباطات زیاد شده و دنیا را مثل یک دهکده کوچک کرده است. نه آقا، دنیا خیلی بزرگتر از این حرفهاست. انسانها، ملتها، فرهنگها، دلها، خیلی بزرگتر از این حرفهاست👉 که یک دولتی بتواند با لشکری از ایدئولوگ و تئوریسین و نویسنده و امثال اینها دنیا را آن قدر کوچک کند و یک نظامی مثل نظام امریکا - که این فرد رئیس جمهورش است - بتواند بر آن حاکمیت کند و فرمان براند. نه آقا، این نمیشود؛ اما امریکاییها میخواهند اینگونه شود.»
ابَرشاگرد
🌙 شبنگار 🌙
چشمِ مسلّح
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
❎ دیدنِ «کفِ آب» و اکتفا به آن، عنوانش واقعبینی نیست بلکه چیزِ دیگری است و یافتنِ آنهم هنرِ خاصّی نمیطلبد و صرفا چشمِ سر میخواهد! هنر این است که بتوانیم کفِ آب را که نمود و جلوهاش بیشتر و برجستهتر است کنار بزنیم و اصل و جوهر را که «خودِ آب» است ببینیم. کفِ آب جلوهاش بیشتر است اما عمق و اثرگذاریِ تعیینکننده ندارد و مانا نیست. باطل همینگونه است و معمولا سروصدایش بیشتر است؛ آنهم به برکتِ فضای سمزای رسانهای که بر روی بدیهای سطحیِ مردم آنچنان تمرکز و آنها را درشتنمایی میکند که انگار این ملّت ذاتا باطلخواه و حقستیز هستند!
🌻 امّا الزّبد فیذهب جفاء و امّا ما ینفع النّاس فیمکث فی الارض (سورهی رعد، ۱۷)
باید دانست که کشفِ جوهرِ پاکِ «ملّتِ ایران» به همین علت اصلا کارِ آسانی نیست؛ بهطوری که حتّی بعضی از بزرگان هم در این راه به خطا رفتهاند؛ آنهم چه خطایی! خطایی که انسانهای عمیقنگر را مبتلا به داغِ جگر میکند:
چون غنچهای که کارِ دلش بخت بسته است
داغِ جگر، زبان و لبم سخت بسته است
غرض آنکه؛
🔭 اساسا شناخت افراد و به ویژه «ابَرملّتِ عمیقِ ایران»، با چشمِ غیرِ مسلّح و دانشهای رایجِ مردمشناسی و جامعهشناسی ابدا امکانپذیر نبوده و راهِ ورود به این عرصه، تنها و تنها برای اهلش و با چشمی مسلّح به دانشِ مخصوصش باز است.
✍ ابَرشاگرد
⛅️ پسیننگار ⛅️
📛 تناقضگویی آقای پناهیان دربارهی «حجاب» و استقبال جریان رفرمیست از آن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
◼️ آقای پناهیان ۱:
«من تقریباً معتقدم درباره حجاب دیگر هر کاری بکنی، ضد تبلیغ است؛ کشتی ما رو! هر که هر چی می خواست بفهمد، فهمید. بیشتر از این هم حرف بزنی سوء تفاهم می شود ... رئیس محترم بسیج گفتند که ۹۷ درصد کسانی که بر ضد حجاب تبرج می گفتند که ما به ارزش حجاب معتقدیم.» (تارنمای حجتالاسلام پناهیان، تاریخ انتشار: ۲۱ اسفند ۹۷، شمارهی مطلب: ۵۳۳۶)
◼️ آقای پناهیان ۲:
«ما الان در مرحله دعوت هستیم، نه امر به معروف و نهی از منکر؛ اول «حجاب» باید به «معروف» تبدیل بشود، سپس به آن امر کنیم.» (تارنمای روزنامهی دنیای اقتصاد، تاریخ انتشار: ۶ مرداد ۱۴۰۱، شمارهی مطلب: ۳۸۸۵۷۳۱)
◻️درخواست دوستداران آقای پناهیان
حاج آقای پناهیان! جایگاه خودتان و جایگاه «فقه الهی» و «فقه ولائی» را پاس بدارید و از این مواضع خلاف شرع دست بردارید.
👈 شوربختانه دربارهی فضای مجازی هم چیزهای نادرستی گفتید که خیلیها را سردرگم یا گمراه کرد. بس است!
ابَرشاگرد
ابَرشاگرد
⛅️ پسیننگار ⛅️
⚠️ تحذیری گلهمندانه و البته دلسوزانه به برادرمان جناب «پناهیان»
ابتلاء بزرگ «خودمتخصصپنداری»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جناب «آخوند خراسانی» و برخی دیگر از آقایان حوزهی نجف نیز پیش خودشان میپنداشتند که علاوه بر تخصص در «فقه فتوایی»، در «فقه ولائی» نیز متخصص هستند و با ورود بیجا در موضوعی که صلاحیت داوری در آن را نداشتند، «مشروطهی غیر مشروعه و انگلیسی» را تأیید و امضاء کردند و سبب شکست «مشروطهی مشروعه» شدند که حضرت امام خمینی از آن به «شکست اسلام» تعبیر کردند و فجایع بعدی زیر نیز از همین «خودمتخصصپنداری» ناشی شد:
⬅️ تسلط انگلیس و غربگراها بر اوضاع ایران
⬅️ بالا رفتن سر شیخ فضلالله نوری بر دار
⬅️ برکشیدن رضاخان و کودتای انگلیسیِ او
⬅️ مسلط ساختن سلسلهی دستنشانده، غیر قانونی و منحط پهلوی بر کشور
⬅️ و ...
حضرت امام خمینی:
🔘 «اين جوّى كه ساختند در ايران و در ساير جاها [نجف]، اين جو اسباب اين شد كه آقا شيخ فضل الله را با دست 👈بعضى از روحانيونِ👉 خود ايران محكوم كردند و بعد او را آوردند در وسط ميدان و به دار كشيدند و پاى آن هم ايستادند كف زدند و 👈شكست دادند اسلام را👉 در آن وقت. و 👈مردم👉 غفلت داشتند از اين عمل، حتى 👈علما👉 هم غفلت داشتند».
📖 صحیفهی نور، ج ۱۸، ص ۲۴۸
✍ ابَرشاگرد
☀️ نیمروز ☀️
چرا رهبر معظّم انقلاب برخی از مسئولان را که با رأی مستقیم مردم برگزیده شدهاند اما به ملّت صدمه میزنند و مشکلآفرین هستند، شخصا «عزل» نمیکند؟ مگر ایشان دلسوز مردم نیست؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امتناع امام جامعه از عزل مسئولانِ منتخبِ ملّت که موجب ایجاد فساد در جامعه شده و برای مردم مشکلآفرینی میکنند، حکمتهای متعدّدی دارد که اکنون در مقام بیان اجمالی یکی از آنها هستیم.
🔘 اگر رهبر حکیم انقلاب فلان مسئولِ مشکلآفرین و بیکفایت را که با رأی ملّت بر سر کار آمده است شخصا عزل نماید، هنر «انتخاب خوب» در ملّت نهادینه نمیشود و در نتیجهی این اقدام، مردم نیز در هنگام برگزاری انتخاباتهای آینده، تمام همّ و غمّ خود را برای کشف اصلح و رأی دادن به او صرف نخواهند کرد و برای این اقدام بسیار مهم انگیزهای نخواهند داشت؛ زیرا همواره در اذهانشان این تصوّر منقّش است که «اگر هم حاصل رأی ما ناسالم و نالایق از آب درآمد، «امام جامعه» هست که دستگلی را که به آب دادیم بازگرداند؛ بنابرین نیاز نیست که ما آنچنان هم برای انتخاب خوب اهتمام به خرج دهیم»؛ این مساوی است با عدم رشد ما مردم.
🌻 والله «امام خامنهای» از خودِ ما مردم برایمان دلسوزتر است.
✍ ابَرشاگرد
☀️ نیمروز ☀️
با توجه به در پیش بودن سالروز فوت «حسینعلی منتظری»
📝 پاسخ اینجانب به شخصی که از «منتظری» دفاع نمود و رویاروییِ وی با «حق» را به سطح «اشتباه» فروکاست
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منتظری که میگویید «از بهترین فقها بود»، بنا بر چه منطقی، پیگیری پروندهی قتل افراد در جامعهی اسلامی را نیازمند «شاکی خصوصی» میدانست؟ بر فرض که فرد مقتول هیچ خویشاوندی نداشته باشد و شاکی خصوصی در میان نباشد، آیا وظیفهی حکومت اسلامی این نیست که خون بیگناه و مظلوم را بستاند و در زمینهی یافتن فرد قاتل و محاکمهی او اقدام کند تا زمینهی جری شدن جنایتکاران و اوباش در جامعه فراهم نشود؟ حال اگر مسئلهی «قتلهای متعدد و برنامهریزیشده» در میان باشد، به طریق اولی دولت اسلامی موظف است به پیگیری این مسئله؛ حتی اگر پای شاکی خصوصی هم در میان نباشد. در اوایل انقلاب(فروردین ۶۱) منتظری برای برخورد با گروهک سازمان مجاهدین، این مبنا را پیش نکشید و برخورد حکومت اسلامی با آنان را ناگزیر و مطلوب دانست، اما چگونه برای محاکمهی یک جنایتکار به نام «سید مهدی هاشمی»، این مبنای مزخرف را پیش میکشد؟!
مگر منتظری در صفحهی ۶۰۴ کتاب خاطراتش نمیگوید: «ترور و خشونت و تندروی در هر حال و از هر کس باشد محکوم است و در همه جا قانون باید رعایت شود»، پس چگونه است که با وجود اذعان صریح خودِ ایشان در کتاب خاطراتشان مبنی بر اینکه سید مهدی هاشمی در فقرهی قتل مرحوم «شمسآبادی» نقش داشته است و آقای منتظری نیز از این قضیه مطلع بودهاند(خاطرات آیتالله منتظری، صفحات ۶۰۱ الی ۶۰۴)، اما بازهم با رسیدگی به پروندهی این فرد با تمام وجود مخالفت میورزد؟
منتظری حتی «قول همکاری» مهدی هاشمی به 👈ساواک👉 را نیز انکار نمیکند(خاطرات آیتالله منتظری، صفحهی ۶۰۵).
میشود بفرمایید که مبنای فقهی آقای منتظری برای حمایت شدید و مدید از این جنایتکارِ کثیف(مهدی هاشمی) چه بود؟
میشود بفرمایید که کدام مبنای فقهی، آقای منتظری را بر آن داشت که اعدام مشروع و حکیمانهی منافقین در سال ۶۷ را تخطئه کند؟ همان منافقینی که نه از کار خود پشیمان و نه توبه کرده بودند و کماکان هم به مبارزه با جمهوری اسلامی اعتقاد داشتند. مگر ایشان در پیام نوروزی سال ۶۱ خود در بارهی فتنهی منافقین نگفتند: «اگر ببینیم کسانی به انقلاب و کشور لطمه میزنند، چارهای نداریم جز اینکه آنان را به جوخهی 👈اعدام👉 بسپاریم. سرطان را بایستی بُرید؛ آخرُ الدواء اَلکَی... حضرت علی علیهالسلام که میزان الاعمال است، حدود ۴ هزار نمازشبخوانِ تالی قرآن را در نهروان از دم شمشیر گذراند. چرا؟ برای اینکه فتنه میکردند؛ جلو فتنه را باید گرفت... کاری نکنید که دادگاههای انقلاب ناچار بشوند که حکم 👈اعدام👉 صادر بکنند و این اعدامها اجرا بشود. آنوقت شما دنیا و آخرتتان را از دست میدهید...»
مگر فتوای آقای منتظری این نبود که «هرکس به هر روش باعث ایجاد رعب و وحشت در جامعه باشد مفسد فیالارض است و باید اعدام شود»؟ پس چرا ایشان به جای طرح کردن اعدام موسوی و کروبی در سال ۸۸ به دلیل ایجاد رعب و وحشت در جامعه، از آنان حمایت کرد؟
چه شد که فقاهت ایشان ناگهان این میزان دچار چرخش شد؟! چه شد که ایشان کارشان به جایی رسید که حاضر به حمایت از کسانی شدند که به گفتهی خودِ ایشان، «دنیا و آخرتشان را خراب کردهاند»؟
آیا آقای منتظری همان کسی نبود که در مقام مسئول «هیئت عفو زندانیان» با دستِ باز بسیاری از منافقین زندانی را آزاد کرد؟ مگر «یکپنجم» کشتهشدگان منافقین در عملیات «مرصاد»، همان کسانی نبودند که با دستور آقای منتظری از زندان آزاد شده بودند؟
✍ ابَرشاگرد