May 11
🌙 شبنوشت 🌙
۱۰ نکته در نقد سند «الگوی پایهی اسلامی ایرانی پیشرفت»
سلام علیکم و رحمة الله
بنده تا ابتدای قسمت «تدابیر» را مطالعه کرده ام.
به نظر بنده در این سند مطالب بسیار مهمی وجود دارد که نیازمند نقد می باشد؛ نقدهایی بسیار جدّی.
چند نکته را در این باره به عرض دوستان می رسانم. دوستان نیز یاری بفرمایند.
۱- به جرأت می توان گفت که اصلی ترین نقدی که به این سند وارد است، نقد «امیری» است؛ یعنی متأسفانه تنها عامل حیاتی آفرینش و انسان یعنی «عقل» به وضوح در چارچوب کلی این سند نادیده گرفته شده است و حتی به نظر می رسد آنجایی هم که در بند ۷ از قسمت جامعه شناختی به موضوع رهبری امام معصوم (ع) برای جهتگیری تاریخ به سوی آیندهای پیشرفته در تمام ابعاد مادی و معنوی اشاره می کند، وقتی با نظام فکری حاکم بر سند و برخی بندهای دیگر سند سنجیده می شود، کماکان «ارسطویی بودن» دستگاه فکری حاکم بر نخبگانِ تهیه کننده ی این سند استنباط می شود.
۲- به علت فقدان طرح تراز، به عنوان مثال در نخستین بند از قسمت «مبانی انسان شناختی»، ابهام جدّی ای در تبیین هدف اصلی آفرینش انسان به عیان مشاهده می شود؛ به این صورت که هدف اصلی آفرینش انسان را «مقام قرب و خلیفة اللهی» عنوان می کند در حالی که توضیح نمی دهد که در نهایت دقیقا چه چیزی باید به خداوند قرب پیدا کند و کامل شود. حال آنکه می دانیم که هدف اصلی آفرینش عبارت است از "استکمال عقل (گوهر وجودی)".
۳- در بند دوم از قسمت مبانی انسان شناختی به صراحت گفته شده است: «حقیقت آدمی، مرکب از ابعاد فطری و طبیعی و ساحات جسمانی و روحانی است»، و در بند دوم از قسمت مبانی جهان شناختی می گوید: «... جهان مادی در طول عالم ماورا است ...».
با توجه به «لایه لایه» بودن نظام عالم و از جمله انسان و «پنج تا بودن» این لایه ها، قائل شدن دو بُعد فطری و طبیعی برای انسان را اصلا متوجه نمی شوم. نقد جدی وارد است.
آیا «ساحت» به معنای «بُعد» است؟ اگر ساحت به معنای بُعد است، آنگاه جهان مادی چگونه می تواند در طول عالم ماورا باشد، حال آنکه وقتی دو چیز به عنوان ابعاد یک موضوع معرفی می شود، طبعا هم عرض بودن آن دو ثابت می شود نه در طول یکدیگر بودن؟ اینکه جهان مادی در طول عالم ماورا است، آیا به معنای «امامت» عالم ماورا بر جهان مادی است؟ اگر به این معناست، آنگاه چگونه عالم ماورا (روح) و جهان مادی (جسم) هم عرض یکدیگر می توانند باشند؟! وقتی دو چیز هم عرض یکدیگرند، طبعا هیچکدام بر دیگری امامت ندارد.
۴- در بند نخست قسمت مبانی جامعه شناختی آمده است: «جامعه بهعنوان بستر تعامل و مشارکت در جهت تأمین انواع نیازها و شکوفایی استعدادها، نافی هویت فردی، اختیار و مسئولیت اعضا نیست ولی میتواند به "بینش"، "گرایش"، "منش"، "توانش" و "کنش" ارادی آنها جهت دهد و از افراد بهویژه نخبگان اثر پذیرد».
ملاحظه می فرمایید که در بین پنج عنصری که ذکر شده اند یعنی بینش، گرایش، منش، توانش، کنش، هیچ اشاره و حتی کنایه ای را نمی توان به تنها موضوع حیاتی و استراتژیک آفرینش یعنی «عقل» یافت.
۵- در بند ۵ از قسمت مبانی جامعه شناختی آمده است: «تغییرات اجتماعی تحت تأثیر عوامل فرهنگی، جمعیتی و انسانی، جغرافیایی، سیاسی، اقتصادی، دانشی و فناورانه پدید میآید».
واقعیت امر آن است که، اینگونه دست بندی ها از عوامل مؤثر بر یک جامعه، آشفته و غیرعلمی می نماید و حاکی از عدم داشتن طرح تراز می باشد. سخن در اینجا فراوان است. بگذریم.
@abarshagerd ✍️
◀️ ادامه
۶- در بند ۶ از قسمت مبانی جامعه شناختی آمده است: «جامعه دینی مبتنی بر شکلگیری مناسبات اجتماعی بر اساس اصول و ارزشهای دینی است ...»، و در بند ۷ آمده است: «جهتگیری تاریخ به سوی آیندهای پیشرفته در تمام ابعاد مادی و معنوی با حاکمیت ایمان و تقوا و رهبری امام معصوم(ع) است»، و در بند ۸ می گوید: «پیشرفت حقیقی با هدایت دین اسلام، رهبریِ پیشوای الهی، مشارکت و اتحاد مردم و توجه به غایت پایدار تحقق کلمه الله حاصل میشود».
سلّمنا! اکنون بفرمایید براساس نکات و مواردی که در این دو بند ذکر کرده اید، «عنصر حیاتی» یک جامعه دینی چیست؟ آیا تمام این موارد هم عرض هم هستند؟ یک جامعه دینی دقیقا به چه چیز «جامعه دینی» است؟ مثلا اگر تمام مردم هیچ کدام از واجبات را ترک نکرده و هیچ حرامی را نیز مرتکب نشوند ولی در عوض در رأس آن جامعه امام مشروع نباشد، آیا آن جامعه دینی محسوب می شود یا خیر؟ یا اگر در رأس یک جامعه امام مشروع باشد ولی با این مردم خیلی به واجبات و محرمات توجه نکنند، آن جامعه دینی است یا خیر؟ غرض آنکه؛ متأسفانه ارزش گذاری متقنی صورت نگرفته است.
۷- از بند دوم قسمت مبانی ارزش شناختی و بند ۵ از قسمت مبانی دین شناختی می توان فهمید که متأسفانه تهیه کنندگان این سند نیز همانند بسیاری از علما و دانشمندان، «عقل» را مترادف با «فکر» می دانند.
۸- در اولین بند از قسمت مبانی دین شناختی، به وضوح ناقص بودن تعریف «دین» دیده می شود، آنجا که می گوید:«دین، دستگاه جامع معرفتی - معیشتی است که از سوی خداوند متعال برای تأمین کمال و سعادت دنیوی و اخروی آدمیان نازل شده است».
از این تعریف اینگونه بر می آید که دین عبارت است از «تشریع»، در حالی که طبق مبانی امیرپردازی، دین عبارت است از «تکوین و تشریع». طبق تعریفی که این سند از دین ارائه کرده است مثلا «اعتقاد به خدا» جزو دین است، «اسراف نکردن در مصرف آب» جزو دین است، «اطاعت از پدر» جزو دین است و ...، ولی خودِ «خدا»، «آب»، «پدر» و ... جزو دین نیستند که این غلط است. خدا، آب، پدر و ... نیز جزو دین هستند. خدا، آب، پدر و ... را "تکوین" و نوع ارتباط با اینها را "تشریع" می گوییم.
۹- در بند ۴ از قسمت مبانی دین شناختی، ابدا اجتهاد «عقلی» و «تعقلی» حتی به رسمیت هم شناخته است.
۱۰- در بند ۷ از قسمت مبانی جامعه شناختی آمده است: «جهتگیری تاریخ به سوی آیندهای پیشرفته در تمام ابعاد مادی و معنوی با حاکمیت ایمان و تقوا و رهبری امام معصوم(ع) است».
به این بند نقد جدی وارد است. جهت گیری صحیح تاریخ منحصر در رهبری امامان معصوم (علیهم السلام) نیست، بلکه منحصر در رهبری «حجت» های خداست اعم از معصوم و غیرمعصوم [که البته در بالاترین سطح آن به معصوم (ع) می رسد] که در غیر این صورت مستلزم نقض قاعده ی لطف است. ما معتقدیم که اگر به امام معصوم (ع) نیز دسترسی نداشته باشیم، با وجود ولیّ فقیه (#امام_خامنهای) نیز نیازهای ما برطرف می گردد.
#خمینی و #خامنهای در بین دوستان خود نیز هنوز ناشناخته اند!
@abarshagerd ✍️
☀️ ظهرنوشت ☀️
امتحان کنیم!
🔹 چند روز پیش داخل کوچه در حین پیاده روی به دو دخترخانمِ ۱۳ الی ۱۴ ساله برخوردم که از نظر حجاب شرعی اصلا وضعیت مناسبی نداشتند.
ایستادم و با ملایمت و خوش رویی تمام خطاب به یکی از آنان گفتم: سلام دخترخانم!
گفت: سلام!
گفتم: احوال شما خوبه؟
گفت: خیلی ممنون
گفتم: چرا حجاب تون خوب نیست؟
با همین یک جمله ی ساده، این بنده ی خدا جا خورد و خجالت زده شد و با خنده رویی [به اتفاق دوستش] اقدام به بهبود وضعیت حجاب خود کرد.
گفتم: امری با بنده ندارید؟
گفت: خیر!
گفتم: خدانگهدار!
همانطور که مبهوت و خجالت زده بود گفت: خداحافظ!
😊 به همین سادگی 😊
امتحان کنیم!
@abarshagerd ✍️
🌤 صبحنوشت 🌤
بیخیالِ «نظام»!
❇️ القصه! در صورتی میتوان خسارت برجام را به پای کلیت نظام نوشت و به آن نسبت داد که تمامی راهبردها، خطوط قرمز و شروط نظام به طور کامل رعایت شده باشد. نمیشود اجازهی مذاکره را از «نظام» بگیریم، اما در عمل به خطوط قرمز همان «نظام» بیاعتنایی کنیم (ر.عبداللهی). در منزل خالهی مکرّم هم از این خبرها نیست!
❌ با کمال تأسف، به موجب بند ۳۷ برجام و بند ۱۲ قطعنامهی ۲۲۳۱، مکانیسم شرمآور «ماشه» (snap back) به وضوح از جانب تیم مذاکره کننده پذیرفته شده است.
این در حالی است که جناب روحانی پیشتر در صفحه ی ۲۲۷ از کتاب خاطرات خود با عنوان «امنیت ملی و دیپلماسی هستهای» صریحا از مکانیسم ماشه با عنوان یکی از «خطوط قرمز» یاد کردهاند.
غرض آنکه حضرات حتی به خطوط قرمز خود نیز پایبند نبودهاند، چه رسد به خطوط قرمز نظام!
☺️ بیخیالِ «نظام»! لااقل خودتان را محترم میشمردید!
@abarshagerd ✍️
🌤 عصرنوشت 🌤
پاسخ به اشکال یکی از مخاطبان
♦️ اشکال
یکی از مخاطبان محترم اشکال فرمودند که «الان نقد متن برجام منسوخ شده [است]. موقع عبرت گیری و رسواسازی جریان برجامیان است».
🔷 پاسخ
در پاسخ به این مخاطب مکرم عرض کردم:
«تکلیف لزوما براساس جوّ عمومی در بین مردم معین نمی شود، بلکه راه صواب آن است که جوّ صحیح را در بین مردم ایجاد نمود.
برجام از آن تجربه هایی است که لازم میآید به صورت مداوم بازخوانی شود. عبرت گرفتن، مستلزم «بازخوانی وقایع» است.
در حال حاضر که خوشبختانه جوّ بدعهد بودن آمریکا در میان مردم فراگیر شده است، اگر درست مدیریت نشود ممکن است اتفاقات بدی از همان سنخ برجام تکرار شود. اما چرا؟
زیرا اگر در اذهان کسانی که اطلاعی درستی از متن و ماهیت برجام ندارند این تصور شکل بگیرد که مشکلات فعلی که برای برجام پیش آمده صرفا و صرفا ناشی از بدعهدی های آمریکاست، ناخودآگاه تصور غلط دیگری نیز در کنار آن ایجاد میشود و آن اینکه:
لابد ایراد و اشکالی به برجام وارد نبوده و نیست و مشکل تنها از جانب آمریکاست و اگر او بدعهدی نمی کرد، برجام بسیار توافق خوبی بود.
❌ حال آنکه این تصور کاملا مغایر با واقعیت است.
💥 یکی از اصلی ترین علل وضع موجود، متن پراشکال و عجیب و غریب برجام و نحوه ی مذاکره ی غلط تیم مذاکره کننده ی ایران بود. در این شکی نیست.
✅ لذاست که دائما در خصوص متن برجام - به عنوان یک تجربه ی تاریخی کم نظیر - و ایرادات آن نیز باید صحبت شود و قلم ها نیز در این راه به هیچ وجه حق استراحت و کناره گیری ندارند.»
@abarshagerd ✍️
🌤 عصرنوشت 🌤
نگارنده ی این متن، «متأهل» نیست
😔 با دلی پُردرد و خونین چند جمله ای می نویسم؛ «باشد کز آن میانه یکی کارگر شود».
🔹 مشفقانه ای کوتاه خطاب به آقاپسرهای عزیز
ازدواج کنید! نترسید! با قدرت و قوت پا پیش بگذارید! اگر موفق نشدید، بیشتر سعی کنید و اصرار بورزید! تبعات بد این ترس هرچه باشد، فقط خود را سرزنش نمایید! تصور نکنید که دست شما خالی است! شواهد نشان می دهد که ظاهرا خدایی در این عالم هست! به او و قدرت او اعتماد کنید! خدا وعده داده است که با ازدواج، شما را بی نیاز خواهد کرد. شاید خدا مقدر فرموده است که «پس از ازدواج» به شما شغل عطا کند. خدایمان آنقدرها هم «ضعیف» نیست!
🔹 مشفقانه ای کوتاه خطاب به دخترخانم های محترم
مبادا از قبول وصلت با آقاپسرهایی که در هنگام خواستگاری و ازدواج درآمدی ندارند امتناع ورزید! تبعات بد این عدم قبول هرچه باشد، فقط خود را سرزنش نمایید! اینها امتحانات خداست برای سنجش میزان توکل شما بر خدا. او وعده داده است که با ازدواج، شما را بی نیاز خواهد کرد. شاید خدا مقدر فرموده است که «پس از ازدواج» به همسر شما شغل عطا کند. خدایمان آنقدرها هم «سنگ دل» نیست!
🔻 و اما مشفقانه و هشداری کوتاه خطاب به والدین گرامی
اگر از فرط محبت و دلسوزی نسبت به آقاپسر یا دخترخانم تان با ازدواج آنان مخالفت می کنید که مبادا به مشکلات مالی مبتلا شوند، بدانید که خدای شما از شما به فرزندان شما بسیار بسیار مهربان تر و دلسوزتر است. اوست که روزی آنان را تضمین نموده است. چرا تاوان عدم اعتماد شما به خداوند را فرزندان شما باید متحمل شوند؟ اگر مخالفت های بی مبنای شما با ازدواج فرزندان تان، خدای ناکرده موجب گرفتاری آنان در دام گناه گردید، فقط خود را سرزنش کنید و برای پاسخگویی در محضر خداوند بلندمرتبه آماده باشید! والدین محترم! راه صواب آن است که با تربیت صحیح فرزندان و نورچشم هایتان، از همان ابتدای جوانی آنان را برای قبول مسئولیت های بزرگ و سترگ آماده نمایید که خداست بزرگترین و بزرگوارترین پشتیبان!
@abarshagerd ✍️
🌤 عصرنوشت 🌤
🔻 «داماد» را نه ۲ سال، که ۶ سال است می شناسیم.
☺️ فقط مانده «عروس» را معرفی کنید!
😒 آقای داماد بفرمایند که در این ۶ سال دقیقا به چه کسی/کسانی مَحرم شده اند؟!
@abarshagerd ✍️
🌤 صبحنوشت 🌤
خیالِ خام!
🔻 سؤال: ایالات متحده به واسطه ی انواع تحریم ها، چگونه به دنبال تحمیل یک بازی دو سر باخت به جمهوری اسلامی است؟
🔹 پاسخ: هدف آمریکا از اِعمال تحریم علیه کشورمان عبارت است از «تغییر رفتار نظام» و «سرنگونی نظام» از این معبر. اما چگونه؟
✅ به واسطه ی ترسیم یک دوراهی خیالی در جلو پای ایران که پیمودن هر یک از آنها منجر به فروپاشی نظام اسلامی شود.
⬅️ مسیر یک: اینکه نظام در برابر خواسته های نامشروع آمریکا کوتاه آید، الگوی رفتاری اش را با میل و اوامر آمریکا تطبیق و وفق دهد و به مواضع گذشته ی خود پشت پا زند. این مسیر در نهایت به فروپاشی و سرنگونی نظام منجر خواهد شد. چرا؟ زیرا تصور و برآورد آمریکایی ها این است که وقتی اهرم های قدرت ملی یک کشور (مانند: دانش - قدرت دفاعی - وضع قوانین کشور براساس هویت آن ملت – نفوذ گفتمان یک ملت در میان ملل دیگر که در واقع مایه ی افتخار و سند کارآمدی آن گفتمان بشمار می آید) از او گرفته شد، این معادل و مساوی است با سلب احساس اعتماد به نفس و غرور ملی، و زمانی که یک ملت به این نتیجه برسد که چیزی ندارد که بدان افتخار و مباهات و از آن دفاع نماید، طبیعتا برای حضور در صحنه های ملی نیز انگیزه ای نخواهد داشت. دقیقا همانگونه که الگوی رفتاری انقلاب مصر در مواجهه با رأس مستکبرین (=آمریکا) همزمان با روی کار آمدن و صدارت محمد مرسی شدیدا تغییر کرده و موجب دلسردی و دلزدگی مردمی شد که به نام اسلام علیه آمریکا و نوکرانش به پاخاسته بودند. نتیجه آن شد که ایالات متحده (در دوران صدارت اوباما) به سادگی توانست از خلأ ایجاد شده و نبود حمایت مردمی از انقلاب مصر استفاده کند و کودتایی در این کشور به راه انداخته و روز روشن دیکتاتوری به نام السیسی را بر مردم مصر مسلط و حاکم نماید.
⬅️ مسیر دو: اینکه نظام اسلامی در برابر تحریم های آمریکا کوتاه نیاید و مقاومت کند. برآورد آمریکایی ها آن است که در اثر تحریم های داخلی و خارجی، مشکلات اقتصادی در ایران رو به فزونی می نهد؛ به گونه ای که از حد تحمل مردم خارج شده و منجر به بروز شکاف و جدایی بین نظام و مردم می گردد و مردم نیز حاضر نمی شوند که همانند گذشته از نظام و آرمان ها دفاع نمایند. در نتیجه، به سهولت می توان با اجرای یک طرح براندازانه، برای همیشه کار نظام ولایت فقیه یکسره نمود؛ آن هم بدون هیچ هزینه ی آنچنانی.
💥 اما همه ی آنچه گفته شد، خیالِ خام و خواب آشفته ای بیش نخواهد بود. (تفصیل این مطلب، طلب شما)
😄 این خیالِ خام را با خود به گورستان برید!
ح ا م
@abarshagerd ✍️