eitaa logo
عباس موزون.کانال رسمی
51هزار دنبال‌کننده
884 عکس
1.9هزار ویدیو
3 فایل
✍️پیشینه: پژوهشگر نویسنده تهیه کننده کارگردان مجری تلویزیون گوینده رادیو ✍دانشگاه: کارشناسی: مهندسی تکنولوژی کارشناسی: کارگردانی سینما کارشناس ارشد: مدیریت اجرایی دکتری: مدیریت رسانه دانشجوی دانشگاه تهران مدیر: عباس موزون ادمین کانال: @My_Eita_Admin
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیست و هفتم فصل اول) 🔸 درون موضوعات را هم می‌دیدم، از موقع شروع و یا حتی یک مقدار کمی قبل از شروعش را کامل حس می‌کردم چه اتفاقی می‌افتد 🔸 در لحظه‌ اول چشمم به یکی از دکترها افتاد دیدم خیلی عجیب است، قبلا افراد را تنها از روبرو می‌دیدم ولی حالا از همه طرف گویی همزمان هم پشت سر هم بالای سرش و... می‌دیدم. 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/az4pW 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیست و هفتم فصل اول) 🔸 همانطور که آن صحنه‌ها را مشاهده می‌کردم، زندگی‌ام تا آن لحظه که بیست و شش ساله بودم مرور می‌شد به عینه و دقیق با این تفاوت که این رویدادها گویی دویست تا پانصد سال زمان بُرد مرورش و علتش هم این بود که بازتاب اعمالم را هم می‌دیدم 🔸 زندگی برایم گذشت تا آن لحظه که مُرده بودم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/ypCP8 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیست و هشتم فصل اول) 🔸 در جوانی در سفر مشهدی که به همراه آشنایان با اتوبوس (جاده قدیم مشهد- سبزوار) می‌رفتیم و عده‌ای دیگه از آشنایان با سواری که پا به پای اتوبوس می‌آمدند، اتوبوس خراب شد و در جایی که قهوه خانه‌ای بود و سمت راست جاده چشمه و محیط سرسبزی بود پیاده شدیم 🔸 راننده سواری یک گالن آب از پشت ماشین بیرون آورد و من را که دید گفت: این آب رو خالی کن و از آن چشمه آب پُر کن و بیار همینطور که آب را خالی می‌کردم، چشمم به درختی افتاد که دور از محیط سرسبز هست و آب را پای آن درخت ریختم... در مرور زندگی به این قسمت رسیدیم احساس کردم جای من و درخت عوض شده و من درک می‌کنم چه اتفاقی می‌افتد (رسیدن آب به ریشه و جذب گیاه را درون آن گیاه دیدم) حالت خوبی به من دست داد. 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/8Omlg 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیست و هشتم فصل اول) 🔸 تمام موضوعاتی که در تجربه وجود داره یک طرف، درک و احساس و تجربه آن نور طرف دیگر، اصلا قابل مقایسه نیست از شگفتی، زیبایی، عشق مطلق... 🔸 آنجا نقطه اصلی درک، عشق و توجه بود، وقتی وارد آنجا شدم انگار یکی دیگر شدم احساس کردم با آن نور یکی شدم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/aAiZF 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیست و هشتم فصل اول) 🔸 به محض اینکه توجه و تمرکزم از مسائل مادی و دنیوی فارغ شد احساس کردم از لحظه اول خروج از بدن و حضور در آن فضا وجود مقد‍ّ‌‌س، نور، راهنما هم بود 🔸 من در همه جا پخش بودم نیازی نبود قدم بردارم (حرکت‌های من، دیدن، شنیدنم) اینجا صدا را از یک طرف می‌شنوم آنجا خود آن صدا بودم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/zk9y6 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیست و هشتم فصل اول) 🔸 بعد از گذشت چهل و دو سال این تجربه ذره‌ای فراموش نشده چون اکثر ساعات بیداری و گاهی در خواب با این لحظات زندگی می‌کنم با آن انس گرفتم، وقتی برای سمیناری، کسی صحبت می‌کنم فراموش می‌کنم کجا هستم به آن فضا میرم و دوست دارم دوباره به آن فضا برگردم 🔸 بعد از مرور زندگی بیست و هفت ساله با تمام جزئیات آن همراه به من تفهیم کرد و گفت: زودتر از موعد آمده‌ای باید برگردی و وقتش که شد باید بیایی... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/UEdRM 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت دهم فصل دوم؛ به مناسبت شهادت حضرت زهرا «سلام الله علیها») 🔸همسرم وقتی از آی-سی-یو بیرون آمد اولین کلمه گفت: (یا فاطمه زهرا«سلام الله علیها») نگاهش کردم گفتم: خانم خوبی؟ گفت: بله؛ تو‌ چرا مرا برگرداندی چرا فریاد زدی؟ گفتم:دوستت داشتم عاشقتم گفت: من جای خوبی بودم، همه نور و زیبایی بود... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/owndY ایام شهادت خانم فاطمه زهرا (سلام الله علیها) 🕯️🥀 تسلیت باد.🕯️🥀 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیست و نهم فصل اول) 🔸 در تاریخ ۲۸ آذر ماه ۱۳۶۱، ساعت پنج عصر از محل کار به خانه رسیدم که پدر باغچه را آب می‌داد و با سلام و احوالپرسی با مهمان‌های زیادی که داشتیم وارد خانه شدم 🔸 بعد یک ربع صدای تکان شدیدی همه را از جای خود بلند کرد فهمیدیم موشک‌‌ زدند... 🔸 به اتاق رفتم دنبال همسرم که روی سجاده نشسته بود و تسبیحات حضرت زهرا(س) را بعد نمازش می‌گفت، کنارش نشستم و در حالی که با همسرم صحبت می‌کردم یک لحظه دیدم اتاق سقف ندارد و آجر و گرد و‌ خاک است که می‌ریزد... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/S1Fcx 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیست و نهم فصل اول) 🔸 چند مرتبه بیهوش می‌شدم و دوباره بهوش می‌آمدم، در یک مرتبه از بهوش آمدن‌ها، یادم افتاد موشک اولی را و پیش همسرم رفتم را که سر سجاده بود و ذکر می‌گفت و موشک دوم و خرابی خانه و... 🔸 همانجا زیر آوار با خودم گفتم مثل همسرم نمازم رو بخونم تا با نماز بروم که خداوند تخفیفی در اعمالم بدهد. 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/9N0GY 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیست و نهم فصل اول) 🔸 آنچه من در آنجا حس کردم دنیایی دیگری است، خیلی فراتر از این حرف‌هاست... 🔸 بزرگترین لذت وقتی ارتباط برقرار کردم با تنها انیس و مونسم تنها غمخوارم بود که خدای رحمان و رحیم است. 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/Xs3cW 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیست و نهم فصل اول) 🔸هر کس اینجا پاک و با دیانت باشه و کسی را آزار نده، دل کسی را نشکنه مطمئناً آنجا هم خوب است، من اگر اذیت کنم قلبم تیره می‌شود آنقدر که نابودم کند هم ذهن هم قلب تیره می‌شود و آن طرف تاریکی خواهد بود. 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/RJUPy 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فصل: یکم قسمت: بیست و نهم مهمان: آقای محمود آریان‌پور تهیه کننده و مجری: عباس موزون 🎬 در آپـــــــارات ببینیــــد 🔊 از ایران صدا بشنوید (صوتی) ⬇️ دانلود با حجم کم در کانال سروش 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔️ @abbas_mowzoon 🆔️ @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 همیاری در یافتن جوان روستایی کرمانشاهی عرض سلام، ادب و احترام، محضر همراهان بیناضمیر در روند پژوهش‌های فصل پنجم برنامه «زندگی پس از زندگی»، پی‌گیر یافتن یک جوان روستایی کرمانشاهی با مشخصات زیر هستیم: نوجوانی از اهالی یکی از روستاهای کرمانشاه (بین ۱۴ تا ۱۷ سال) که صبح شنبه یکی از روزهای اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۳ یا ۱۳۸۴، در ترمینال غرب تهران، مورد سرقت قرار گرفته است. جوان دیگری از اهالی شریف کرمانشاه، حدودا بین ۲۲ تا ۲۳ سال، به این نوجوان کمک کرده و برای او، بلیط برگشت به استان کرمانشاه تهیه نموده است و او را با اتوبوسی که حدود ساعت ۷ صبح به مقصد استان کرمانشاه حرکت می‌کرده، راهی شهرستان خود کرده است. اکنون در پی یافتن آن نوجوان روستایی کرمانشاهی هستیم که مورد سرقت قرار گرفته بود هستیم. (الان حدودا ۳۵ سال سن دارد). اگر نشانی از این جوان در دست دارید، لطفا به شماره زیر پیامک دهید: 09925493565 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
💠 هنری کسینجر در سن ١٠٠ سالگی از بدن خارج شد. 🌐 تیتر امروز اینترسپت: هنری کیسینجر، دیپلمات آمریکایی با مسئولیت مرگ میلیون‌ها نفر در ۱۰۰ سالگی درگذشت. 🌐 دکتر گرندن، نویسنده کتاب بیوگرافی کسینجر و استاد تاریخ دانشگاه ییل است. طبق محاسبه ی وی، کسینجر دست کم باعث کشتار سه میلیون نفر بوده است. 🔸 در‌ همین رابطه، طرح پیشنهادی زیر توسط دکتر عباس موزون ارایه شده است: «طرحی که ردپای ۱۰۰ سال سن وی و همچنین سه میلیون را در اجزای چهره ی‌ او نشان می‌دهد و توسط گرافیست‌های هنری علاقمند می‌تواند بهینه شود». 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت سی و یکم فصل اول) 🔸از بچگی حامل بیماری ژنتیکی بودم که متحمل دردهای بسیاری بودم طوری که راه رفتن برام به سختی بود 🔸در حالتی که نمی‌دانم خواب بودم یا از درد مچاله شده بودم آن لحظه دیدم دردی ندارم... سبک شدم گویی روی سطحی بودم که مرا به سمت بالا می‌برد. 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/6nDqO 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت سی و یکم فصل اول) 🔸جسمم را دیدم که انگار مثل لباسی بود که جدا شد به خانواده‌م هم که متعلق نیستم، پذیرش کردم تسلیم شدم همراه با آن پذیرش خودم را سپردم 🔸یک‌ صدای غُرّش یا صوت کسری از ثانیه از آن عبور کردم و جمع شدم رو به بالا. 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/WtzUY 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت سی و یکم فصل اول) 🔸در یک موقعیت سکون بودم که در آنجا توقف کوتاهی داشتم، جز خودم چیزی نبود یک هویت بودم 🔸همزمان صدایی (طنینی) بود این بار بیرونی بود نه درونی که هیبت مردانه داشت و گفت: بیا برای مرور برویم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/otBGr 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت سی و یکم فصل اول) 🔸باز همان صدای مردانه که از بیرون بود، گفت: کسی ضمانتت را کرد، شوق داشتم از این اتفاق و کنجکاو بودم بدانم چه کسی هست... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/6ibvj 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links