eitaa logo
عباس موزون
54هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
3.9هزار ویدیو
16 فایل
مدیرکانال: عباس موزون ✍️پیشینه: پژوهشگر نویسنده تهیه کننده کارگردان مجری تلویزیون گوینده رادیو ✍دانش ها: کارشناسی: مهندسی تکنولوژی کارشناسی: کارگردانی سینما کارشناس ارشد: مدیریت اجرایی دکتری: مدیریت رسانه دانشجوی دانشگاه تهران ☎روابط عمومی @My_net_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
10.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت هفتم فصل دوم) 🔸یک وجود غیرمادی را دیدم او هم سفید بود کوتاه قد بود با من صحبت کرد انگار یک صدایی، وجودی، زیر یک پرده سفیدی است و اصلاً تو‌ چیزی نمی‌بینی (برداشت من این بود) 🔸گفت: من روح‌ شما هستم گفتم: شما روح‌ منی؟ گفت: بله شما قرار نیست بری زود است باید برگردی و ادامه بدی... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/jyw02 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
12.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت هفتم فصل دوم) 🔸من گفتم ولی اینجا خیلی خوبه، خوب شدم خیلی حس زیبایی دارم، رها شدم انگار زندانی بود. او به من می‌گوید: نه حالا زود است تو باید برگردی (صمیمانه مرا ترغیب می‌کند به برگشتن)... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/3S7CD 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
3.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت هفتم فصل دوم) 🔸 قبلاً از مرگ می‌ترسیدم ولی بعد تجربه احساس می‌کنم یک مرحله از تکامل و‌ عبور است، فرصتی است انگار سوار قطاریم و این فاصله ۶۰_۷۰ (عمر) کما بیش است هر کسی یک ایستگاه پیاده می‌شود فاصله این قطار تا مقصد تعیین شده است اما این که چگونه و چه کنیم انتخاب و اختیار است... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/Ge1Tf 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
3.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 روحم را بردم جنگل تکاندم و آوردم... همراهان من عبارت بودند از: تن، جان، دل، روح 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
20.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت هفتم فصل دوم) 🔸زمان تولد فرزندم نزدیک شد و با هماهنگی پزشک دارویی دریافت شد (از هر صد هزار نفر یک نفر به این دارو حساسیت داره و آن یک نفر من بودم). 🔸وارد یک موقعیت جدید شده بودم که اصلا یادم رفته بود که من در بیمارستانم و قرار بوده پسرم به دنیا بیاد، وقتی با دقت نگاه کردم شبیه یک تونل بود (حس تونل مانند داشت). فکر می‌کردم من کجا دارم میرم و چه اتفاقی داره برام میفته اینجا کجاست؟؟!! 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/yI1Mh 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت هفتم فصل دوم) 🔸 قبل از تجربه از مرگ می‌ترسیدم الان خیر؛ وقتی یکی از نزدیکان فوت می‌کردم الان چه اتفاق بد و ناگواری داره براش میفته، ولی الان این حس را ندارم. 🔸یک مسافر به این فکر نمی‌کنه که حتماً همه چیز باید خوب پیش برود، من زندگی را سخت نمی‌گیرم می‌دانم اینجا قرار نیست بمانم. 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/ICfno 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
17.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت هشتم فصل دوم) 🔸تابستان سال نود و پنج بود خانه پدریم، شب وقتی رفتم به رختخواب لحظه‌ای که سر بر بالش گذاشتم، روح از بدنم جدا شد خودم را در یک خیابان عریضی دیدم. 🔸آنجا روز بود از خیابان که خواستم رد بشم جوی آب بود وقتی از روی آن پریدم یک کویر خشک بزرگ و خیلی تاریک بود، بوته‌های خشک همه آتش بودند که با روشنایی آتش آنجا روشن بود... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/qDyme 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
6.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت هشتم فصل دوم) 🔸علت مشاهده آن آتش‌ها را می‌دانستم چون زندگی سختی داشتم اقدام به خودکشی کرده بودم وقتی پسرم مدرسه بود گفتم الان بهترین موقع است که خودم را نجات بدم، کلافه و سردرگم و ناامید بودم آمدم اقدام کنم پشیمان شدم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/BxsRb 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
17.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت هشتم فصل دوم) 🔸هیچ‌ کس صدای من را نمی‌شنید، اصلا نمی‌فهمید خیلی دردناک و‌ وحشتناک بود حتی از آن آقایی که همراهم بودند درخواست کمک کردم ایشون گفتند: هیچ کمکی به شما نمی‌توانم بکنم این مسیری هست که خودت باید طی کنی و به راهم ادامه دادم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/LUopx 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
13.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت هشتم فصل دوم) 🔸آبی که آنجا دیدم متفاوت‌تر از این آبی بود که استفاده می‌کنیم، وقتی سمت آب می‌رفتم حس آرامش در آن آب بود، خیلی پاک بود مثل آینه. 🔸آقایی که کنارم بودند گفتند: باید سمت راست بری، سمت راست رو که دیدم دشت پُر از گل را دیدم که با گل‌های زمینی فرق داشت حس کردم درخت‌ها به من خوش آمد می‌گویند... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/CJLiN 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links