eitaa logo
عباس موزون
50.8هزار دنبال‌کننده
988 عکس
2.3هزار ویدیو
8 فایل
مدیرکانال: عباس موزون ✍️پیشینه: پژوهشگر نویسنده تهیه کننده کارگردان مجری تلویزیون گوینده رادیو ✍دانش ها: کارشناسی: مهندسی تکنولوژی کارشناسی: کارگردانی سینما کارشناس ارشد: مدیریت اجرایی دکتری: مدیریت رسانه دانشجوی دانشگاه تهران ☎روابط عمومی @My_net_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
7.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت هشتم فصل سوم) 🔸بهشت شنیدنی نیست، باید ببینی که متوجه شوی رنگ‌های آنجا؛ رنگ‌های زیادی داریم اما رنگ‌ها اینجا مصنوعی هستند، آن رنگ جان داشت، حس داشت، زنده بود، یک نظم فوق‌العاده آب زنده بود، همه اینها زندگی برایشان جاری بود، همه اینها به من انرژی می‌دادند... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/XyBPi 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
21.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت نهم فصل سوم) 🔸اردیبهشت این اتفاق برایم افتاد. ده روز قبلش حسی عجیب داشتم، حس می‌کردم اتفاقی برایم می‌افتد. جمعه بود آن شب تا ساعت ۱۰ سر کار بودم (آرایشگر بودم) روز شلوغی بود و قرار بود صبح فردا دانشگاه برویم. 🔸با برادرانم به اصفهان رفتم چون ۸ صبح در نصرآباد ماشین پیدا نمی‌شد برای اصفهان، موقع رفتن به مادرم گفتم: دعایم کن این‌دفعه سالم برگردم، می‌دانم اتفاقی برایم می‌افتد... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/KQgcw 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
21.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت نهم فصل سوم) 🔸یک لحظه رو برگرداند من عقب بودم یک حسی گفت: می‌خواهد جان تو را بگیرد، تنها کلمه‌ای که گفتم: یا حضرت عباس(ع) این ملک الموت است آمده جان مرا بگیرد. لبخند با معنایی زد. 🔸بعد دیدم یک ماشین دارد حرکت می‌کند شخصی شبیه من در ماشین است که دارد حرکت می‌کند گفتم: من اینجا چه می‌کنم؟ او کیست؟ من چه کسی هستم؟ 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/9Acon 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
10.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت نهم فصل سوم) 🔸دوباره یک لحظه به خودم آمدم دیدم بیمارستان کاشانی اصفهان هستم. برادرم قبلاً رئیس اورژانس آنجا بود، به او خبر داده بودند، دیدم با پزشک‌ها صحبت می‌کند، پزشک‌ها قطع امید کامل کردند... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/ckKLw 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
24.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠عنوان: (گزیده‌ای از قسمت نهم فصل سوم) 🔸تمام لوله‌ها را بیرون آوردند، برادرم چند سی سی آبمیوه در گلوی من ریختند، به پسرعمه‌ام می گفتند: اگر این آب پایین برود و نیم ساعت بالا نیاورد، هوشیاریش برمی‌گردد. نیم ساعتی گذشت دیدم گلویم تکانی خورد و آبمیوه رد شد برادرم خوشحال شد سریع به نصرآباد زنگ‌ زد که بهوش میاد، خوب می‌شه خطر رفع شد... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/yEq3h 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
22.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت نهم فصل سوم) 🔸این تونل اینقدر لذت، آرامش و خوشی داشت که دلت نمی‌خواست از آنجا بیایی بیرون، رنگ‌هایی می‌دیدی که در عمرت اینچنین ندیدی، خط خط بود خط‌های رنگی رنگی مثل حالت گهواره... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/uvYGT 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
18.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت نهم فصل سوم) 🔸روبروی من تمام زندگی‌ام گذشت، نه صد در صد؛ مروری بود. جاهایی از زندگی‌ام که مهم بود نشانم می‌دادند. چند اتفاق عجیب در زندگی من بود، اینها را می‌دیدم از زمانی‌که دنیا آمدم تا موقعی که بودم و حتی بعدش را چه جوری زندگی کردم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/cdYfe 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
8.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت نهم فصل سوم) 🔸یک چیز عجیبی که دیدم؛ کسی بود که حقی از ما خورده بود، حقی که نه تنها برای من که حق برادرانم، مادرم بود. در آنجا مثل اینکه نشانم دادند، صفحه‌ای برایم باز شد یک دریایی بود خیلی بزرگ با موج‌های عجیب، سر موج‌‌ها آتش بود. آن شخص را که حق ما را خورده بود دیدم که روی موج‌هاست، می‌سوزد و خاکستر می‌شود، پودر می‌شود و به دریا می‌رود و دوباره در آب کامل می‌شود، سر موج می‌آید و می‌سوزد و بارها این تکرار شد... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/rGo80 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
26.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت دهم فصل سوم) 🔸شهریور سال ۱۳۹۵ بود برادرم رفته بود استخر، وقتی برمی‌گشت بیاد سر کار یک ماشین ۲۰۶ به پایش می‌زند، از ماشین پیاده می‌شوند و یکی سریع گوشی‌اش را می‌زند، یکی دیگر گاز اشک‌آور و چند ضربه چاقو و پرتش می‌کنند. 🔸یکی از همسایه مغازه‌ها زنگ‌ زد که برادرت را با چاقو زدند، دویدم و رسیدم بالای سر برادرم. ۲۰۶ فرار کرد و پشت چراغ قرمز گیر افتاد. رفتم پلاک ش را بردارم از ماشین پیاده شدند با چاقو، ترسیدم و عقب برگشتم. بار دیگر در چراغ قرمز و باز من خواستم پلاک بردارم که پیاده شدند گاز اشک آور زدند و با چاقو به سرم زدند... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/95v2D 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
21.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت دهم فصل سوم) 🔸یک‌ حس قوی به من گفت: تو‌ می‌میری یک عرقی روی پیشانی من آمد انگار یک زمزمه ای می‌آمد که تو می‌میری، به دوستم گفتم فقط بگو‌ خانواده‌ام بدهی‌ام را بدهند. بدهی‌ام حقم بود که به زور گرفته بودم و می‌دانستم کل عذابی که کشیدم بخاطر به زور گرفتن این بدهی بود... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/GVRau 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links