15.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت سیام فصل سوم)
🔸خدا خدا میکردم مرا رها نکند، میگفتم مرا رها نکنی، یکدفعه رها شدم گیر کردم لبه تونل، باد شدید مرا داخل تونل کشید، فریاد میزدم رفتم داخل تونل
🔸این کشیدگی من انگار مرا میتکاند یک لحظه جای کسی قرار گرفتم که به او ظلم کرده بودم، این تحت فشار گرفتن باعث شد این خاطره از من جدا شود...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/TJxCd
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۳۰
#امید_مرادی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
19.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت سیام فصل سوم)
🔸افتادم در راهرویی بلند از هر دو طرف تا بینهایت درب ها کنار هم بود، پشت یک درب مانده بودم به درب میزدم و سعی میکردم بازش کنم، محکم میکوبیدم که این درب را باز کنید، آن راهرو سبز رنگ بود مثل صبح زمستانی که مه آلود است،
حس میکردم کسی با من حرف میزند او کمکم میکرد، حس خوبی داشتم به من میگفت: صبر کن صبر کن...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/fTqBF
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۳۰
#امید_مرادی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
21.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت سیام فصل سوم)
🔸 آنجا صحبت میکردم که برای زن و بچهام چه کار میکنی؟ اینکه به فکر خانوادهام بودم رفتم جایی که مرا دفن میکردند، همه دور قبر بودن من این طرف،
اینکه همسرم داشت به خودش آسیب میزد این مرا اذیت میکرد، میگفتم: من زندهام چرا اینطوری میکنی؟!
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/cnhXb
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۳۰
#امید_مرادی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
17.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت سیام فصل سوم)
🔸احساس میکردم آنجا یک نیروگاه بزرگ بود. من التماس میکردم باید برگردم زن و بچهام بهم میریزند، بین آن راهرو و اتاق فرمان مُدام میرفتم و صحبت میکردم با اویی که با من حرف میزد که هوایم را داشت
میآمدم جلوی اتاق فرمان تا خواستههایم را بگویم...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/N69Ln
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۳۰
#امید_مرادی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
21.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت سیام فصل سوم)
🔸راهنما به من گفت: امید بروی قرار است عده زیادی بمیرند تو ناراحت میشوی، گفتم: قرار است بمیرند؟!
بعد عده زیادی نشان داد مثل یک راهپیمایی بلندی همه خوشحال داشتند میآمدند
گفتم این همه آدم میمیرند؟
گفت بله کلافه میشوی
بعد برگشتم چند ماه که گذشت کرونا آمد...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/ZLzGX
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۳۰
#امید_مرادی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فصل: سوم
قسمت: سیام
عنوان: برق آسا
مهمان: آقای امید مرادی
تهیه کننده و مجری: عباس موزون
🎬 در آپـــــــارات ببینیــــد (بخش اول)
🎬 در آپـــــــارات ببینیــــد (بخش دوم)
📺 در تلوبیـــــون ببینیـد
🔊 از ایران صدا بشنوید (صوتی)
⬇️ دانلود با حجم کم در کانال سروش (بخش اول)
⬇️ دانلود با حجم کم در کانال سروش (بخش دوم)
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۳۰_بخش_۱
#فصل_۳_قسمت_۳۰_بخش_۲
#امید_مرادی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔️ @abbas_mowzoon
🆔️ @abbas_mowzoon_links
17.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت سی و یکم فصل سوم)
🔸بار اول که برای من اتفاق افتاد، من خونه پدریام بودم،
دیدم که شخصی اومد داخل اتاق من و همینطور مستقیم به سمت منمیومد
🔸اومد جلو دستشو گذاشت روی انگشت پای راستم، همینکه دستشو گذاشت روی پای راستم، یکدفعه دیدم كه روحم ناخودآگاه برای خودش از بدنم داره جدا میشه...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://www.aparat.com/v/E4wXv
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۳۱
#زهرا_پورصالحچی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
18.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت سی و یکم فصل سوم)
🔸 دیدم که همینطوری دارم میرم بالا با اون شخص
بعد تو دلم همینطور که مثلاً داشتم حرف میزدم اون شخص بهم جواب میداد، همه صحبتهامون با نگاه بود خیلی جالب بود
🔸 همینطور که میرفتم دیدم که هی از طبقههای آسمون داریم عبور میکنیم با اون شخص، گفتم: عه! پس حقیقت داره که میگن آسمون هفت طبقه است؟
گفت: آره...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://www.aparat.com/v/tyedr
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۳۱
#زهرا_پورصالحچی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
19.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت سی و یکم فصل سوم)
🔸هیچ حرفی رد و بدل نمیشد، همه چی با نگاه بود، وقتی میگفتم مامانم بدون من دق میکند آن همراه با نگاه میگفت: خدا خودش صبرش را میدهد.
🔸دیگه هیچ راهی نداشتم، میگفتم: خدایا چی بگم قانع و راضی بشه که من برگردم؟ چون ترسیده بودم که دیگر اینجا پایان است و راه برگشتی ندارم...
گفت: دعای معراج را حفظی؟ گفتم بله، گفت: پس این دعا را بخوان منم شروع کردم و تا رسیدم به یاالله و یاالله، در جا آمدم پایین...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://www.aparat.com/v/4dJV3
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۳۱
#زهرا_پورصالحچی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
13.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت سی و یکم فصل سوم)
🔸تجربه دوم در بیمارستان رازی رشت بود که مادرم دو ماه آنجا بستری بود و تمام مدت من همراه ایشان بودم.
در آن اتاق ۴ نفر بستری بودند که یکی از آنها همراه شب نداشت و کارهای شخصی او را هم انجام میدادم.
یک شب ساعت ۸ روی کاناپه کنار تخت مادر دراز کشیدم، اینبار هم با چشمان باز سقف بیمارستان را دیدم...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://www.aparat.com/v/P5sMO
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۳۱
#زهرا_پورصالحچی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
18.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عنوان:
(گزیدهای از قسمت سی و یکم فصل سوم)
🔸بهمن سال ۱۳۹۵ قرار بود دو ماه قبل بیمارستان امیراعلم عمل غدد لنفاوی کنم
من را به بیمارستان دی انتقال دادند، ۲۵ یا ۲۶ بهمن برای عمل بیهوشم کردند یکهو دیدم در یک جای با صفا زیبا و قشنگ هستم.
🔸سه چهار ماه قبل سوره الرحمن را خوانده بودم و در جلسه تفسیر قرآن منزلمان به این قسمت تفسیر رسیدیم که با خودم گفتم خدایا یعنی چنین چیزی میشه؟! فقط فکر کردم و درخواستی نبود در لحظه بیهوشی رفتم همانجا...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/7fbMa
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۳۱
#محسن_مصلایی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
20.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت سی و یکم فصل سوم)
🔸میوههایی میدیدیم که ندیده بودیم اینجا، هر چه میخوردی احساس نمی کردی داری میخوری، احساس میکردی یک اتفاق عجیبی داره میافته، مزه خاصی نداشت انگار یک میوه که ترکیب چند میوه باشه.
🔸 آنجا قدم میزدیم، آدمها را معرفی میکردند آدمهایی که نور بودند و نورشان چشم را نمیزد (یکی که نمیدیدمش معرفی میکرد)
انگار مهمانی و تو را معرفی کنند...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/z31OP
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۳۱
#محسن_مصلایی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links