💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت سوم فصل چهارم) 🔸من ایستادم، دوباره به گشت و گذارهای خودم بیشتر توجه می‌کردم، همکارها را می‌دیدم، می‌رفتم مزرعه اصلی را می‌دیدم و... برمی گشتم بروجرد دورهمی سیزده‌بدر، می‌دیدم چه کسی چی پوشیده، کجا نشستند... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/m6PbD 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 #زندگی_پس_از_زندگی #عباس_موزون #فصل_۴_قسمت_۳ #میثم_نثاری #تجربه_نزدیک_به_مرگ 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links

💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت سوم فصل چهارم) 🔸می‌دیدم وقتی یکی از پرستاران مرا می‌دید، بغض می‌کرد، کارهای عصبی پزشکی روی من انجام می‌دادند تا عکس‌العملی نشان بدم، گریه می‌کردند، با مقنعه اشکهایشان را پاک می‌کنند، دوباره برمی‌گردند تا من احیا بشوم. 🔸عمو‌ فتحعلی از بیمارستان به اولین کسی که دسترسی داشت که مسئول بالادستی من بود، آقای محمدرضا هاشمی تماس می‌گیرند که ایشان تهران بودند... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/xE8uD 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 #زندگی_پس_از_زندگی #عباس_موزون #فصل_۴_قسمت_۳ #میثم_نثاری #تجربه_نزدیک_به_مرگ 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links

💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت سوم فصل چهارم) 🔸بهم فهماندند اگر برنگردی چه اتفاقاتی می‌افتد، آینده را نشانم دادند، مراسم ترحیم و فاتحه را می‌دیدم چه کسانی می‌آیند چه کسانی نمی‌آیند چه کسانی ناراحتند چه کسانی ظاهراً ناراحتند؟ 🔸دو تا از برادرانم خیلی زود و شدید پیر شدند، چند اتفاق نقطه عطف برگشت من به دنیا بود، به هر دلیلی سعی می‌کردند مرا ترغیب کنند برگردانند، نتوانستند، فقط به واسطه پدرم برگشتم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/AFSax 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 #زندگی_پس_از_زندگی #عباس_موزون #فصل_۴_قسمت_۳ #میثم_نثاری #تجربه_نزدیک_به_مرگ 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links

فصل: چهارم قسمت: سوم عنوان: فقط پدر مهمان: آقای میثم نثاری تهیه کننده و مجری: عباس موزون 🎬 بدون نیاز به دانلود در آپـــــــارات ببینیــــد 📺 بدون نیاز به دانلود در تلوبیـــــون ببینیـد 🔊 از ایران صدا بشنوید (صوتی) ⬇️ دانلود با حجم کم در کانال سروش 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 #زندگی_پس_از_زندگی #عباس_موزون #فصل_۴_قسمت_۳ #میثم_نثاری #تجربه_نزدیک_به_مرگ 🆔️ @abbas_mowzoon 🆔️ @abbas_mowzoon_links

💠 تولید فصل پنجم، در سراسر ایران دلم ادامه دارد. سختی کار بسیار است و مهلت بسیار کم... دعا بفرمایید. که گنج ما دعاهای نورانی شما سروران بیننده است. 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 #زندگی_پس_از_زندگی #فصل_پنجم #پشت_صحنه #عباس_موزون 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links

💠 عنوان: (بیماریم باعث شد متوجه بشم که توی این دنیا خبری نیست.) 🔸شفایم را به لطف امام حسین (علیه السلام) گرفتم 🌸میلاد نورانی حضرت ارباب، امام حسین علیه السلام و روز پاسدار مبارک باد🌸 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 #حضرت_امام_حسین_علیه_السلام #کربلا #زندگی_پس_از_زندگی #عباس_موزون #تجربه_نزدیک_به_مرگ #شفا 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links

💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت چهارم فصل چهارم) 🔸روز حادثه می‌خواستم موتورم را بیرون بیارم از خانه، خانمم از آیفون گفت: کلاه کاسکتت رو نبردی، گفتم: هوا خوب است نیاز به کلاه نیست، خانمم گفت: کلاه کاسکت برای ایمنی هست نه هوای خوب یا بد، گفتم: باشه بزار تو آسانسور بر می‌دارم. 🔸گذاشتم روی باک موتور، یک مقدار مسیر که گذراندم کلاه را روی سرم گذاشتم و تصادف اتفاق افتاد... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/gHEpd 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 #زندگی_پس_از_زندگی #عباس_موزون #فصل_۴_قسمت_۴ #ابوالقاسم_احمدی #تجربه_نزدیک_به_مرگ 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links

💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت چهارم فصل چهارم) 🔸فکر می‌کردم بخاطر دردهای زیاد باید در آی سی یو رفته باشم، شاید چند ساعتی در اتاق عمل بودم، ۷ تا از دنده‌هایم در آن تصادف آسیب دید و دچار شکستگی شد، طحالم،ریه‌ام آسیب دیدند، مشکل تنفسی داشتم، اکسیژن به من وصل بود و با دستگاه زنده بودم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/qTcF9 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 #زندگی_پس_از_زندگی #عباس_موزون #فصل_۴_قسمت_۴ #ابوالقاسم_احمدی #تجربه_نزدیک_به_مرگ 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links

💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت چهارم فصل چهارم) 🔸وقتی دوستانم آمدند، من کنار تخت نبودم، دقیقاً از زاویه روی جسم از بالای سر حالت عمودی دوستانم را می‌دیدم، چند ماهی حمید را ندیده بودم، خیلی نگران و ناراحت بودند دوستان و من سعی می‌کردم آرام‌شان کنم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/ZL7ge 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 #زندگی_پس_از_زندگی #عباس_موزون #فصل_۴_قسمت_۴ #ابوالقاسم_احمدی #تجربه_نزدیک_به_مرگ 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links

💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت چهارم فصل چهارم) 🔸بعد از این حس‌های خوبی که می‌گرفتم، وارد فضایی شدم که فقط تاریکی مطلق بود، بدون هیچ نور و روشنایی (مثلاً خورشید و ماه یا ستاره) حس و حالم خوب نبود، همه‌اش دلهره بود. 🔸فقط یک ذهنی می‌گفت؛ چیزی شبیه گنبد مسجد یا حسینیه‌ای بالای یک ارتفاعی یک نور به رنگ روشن (سفید یا سبز) من پایین‌تر، آن هدف بالاتر، آن ذهن می‌گفت؛ هدف آن است شما باید به آن هدف برسی در فاصله ۳۰۰ یا ۴۰۰ متری که قابل دیدن بود... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/8NiV9 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 #زندگی_پس_از_زندگی #عباس_موزون #فصل_۴_قسمت_۴ #ابوالقاسم_احمدی #تجربه_نزدیک_به_مرگ 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links