26.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت چهاردهم فصل چهارم)
🔸از اینجا به بعد دو موجود شبیه انسان از سمت چپ من از دور نزدیکم میشدند، هر چه در ذهن خودم سعی میکردم چشم در چشم نشویم نمیشد؛
من مستقیم میروم پشت سر آن مأمور، آنها هِی نزدیکتر میشدند...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/WuclF
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۴_قسمت_۱۴
#علیرضا_غلامی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
22.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت چهاردهم فصل چهارم)
🔸یک جای دیگر ایستادیم. مدتی گرفتاریهایم خیلی بهم فشار آمده بود میخواستم اقدام به خودکشی کنم. طاقت نداشتم. واقعاً خسته شده بودم.
گفت: می خواستی خودکشی کنی. گفتم: نکردم، فقط فکرش را کردم در یک آن یک مسیری را طی کردیم به یک چشم بر هم زدن دیدم دقیقاً جلوی من ۵ تا قبر هست پُر مذاب، یکی یکی برایم توضیح داد...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/MspCv
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۴_قسمت_۱۴
#علیرضا_غلامی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
31.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت چهاردهم فصل چهارم)
🔸شاید در آن بیابان به اندازه یک روز فقط راه رفتم. به سمت راست نگاه میکردم، به سمت چپ سعی میکردم چشمم نیفتد که آن دو موجود دارند نزدیک میشوند. یک جایی آن دو موجود به فاصله دو متری من رسیدند. میدانستم الان آن دو مرا میبرند.
خیلی ناامید شده بودم گفتم کارم تمام است...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/vQqb0
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۴_قسمت_۱۴
#علیرضا_غلامی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
28.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت چهاردهم فصل چهارم)
🔸به انتهای مسیر خودم رسیدم. منتظر بودم آن دو موجود مرا ببرند. به راهنمای جلویم میگفتم: کمکم کن به ایستگاه آخر رسیدم. در همین حین که قطع امید کردم، یک سکوتی حکمفرما شد. یعنی تمام خوشحالی سمت راستم و نگرانی و پریشانی افراد روبرویم و هُرم گرما قطع شد؛ حس کردم کسی پشت سرم بود...
اراده برگشتن نداشتم، یک صدای قشنگی آمد گفت: امان! امان! دخترم ضمانتش را کرده...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/IdzCJ
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۴_قسمت_۱۴
#علیرضا_غلامی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فصل: چهارم
قسمت: چهاردهم
عنوان: دخترم
مهمان: آقای علیرضا غلامی
تهیه کننده و مجری: عباس موزون
🎬 بدون نیاز به دانلود در آپـــــــارات ببینیــــد
📺 بدون نیاز به دانلود در تلوبیـــــون ببینیـد
🔊 از ایران صدا بشنوید (صوتی)
⬇️ دانلود با حجم کم در کانال سروش
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۴_قسمت_۱۴
#علیرضا_غلامی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔️ @abbas_mowzoon
🆔️ @abbas_mowzoon_links
19.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت پانزدهم فصل چهارم)
🔸از اون سمت خیابون اومدم این سمت. فقط یک لحظه دیدم که یکی مثل من روی زمین افتاده و من مات...
که اون روی زمین چکار میکنه؟! اگه اون یاسره پس من کی هستم!
🔸 یه حسی داشت جدا شدنِ من، یه حس خاصی داشت معلوم بود یکی داره میکشه جدا میکنه...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/cp9O4
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۴_قسمت_۱۵
#یاسر_درخشان
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
25.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت پانزدهم فصل چهارم)
🔸یک لحظه ترسیدم که اگه بمیرم خیلی کارهای نیمه کاره داشتم.
چشم هامو گرفتم محکم. شروع کردم خوندن: بسم الله الرحمن الرحیم اللهم کن لولیک الفرج ، یا امام زمان تو به دادم برس...
🔸گیر افتاده بودم، آواره شده بودم، نمیدونستم چکار کنم.
الان دارم میرم، هیچی با دست خالی
خوندم تموم شد دیدم زیر پام سفت شد فهمیدم جایی هستم...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/wnFaH
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۴_قسمت_۱۵
#یاسر_درخشان
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
22.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت پانزدهم فصل چهارم)
🔸یکی گفت که از این ور برو، نگاه کردم دیدم قد فوق العاده بلند
صورت رو نمیدیدم اصلا، سیاه بود انگار یه لباس مشکی کلا پوشیده بودن بهش مثل لباسهای عربی بلند مشکی
🔸بعد که در رو پیدا کردم رفتم سمت نور، دیدم که نور هست یه چیز گرد ولی بدون سیم، ثابت بود.
بعد دیدم که فامیلهای من، اموات من وایساده بودن، همه در جوار این نور وایساده بودن...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/hniDZ
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۴_قسمت_۱۵
#یاسر_درخشان
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
21.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت پانزدهم فصل چهارم)
🔸من یه آدم جوشی بودم، خوش اخلاق بودم اما بعضی موقعها مشکلات ایجاب میکرد که عصبانی بشم
متاسفانه بد جوش میآوردم و این جوش آوردن.ها خیلی کار منو خراب کرد، خیلی کارهای دنیا و قیامت منو عقب انداخت.
🔸رفتیم که بریم دیدم یه تونلی هست یه تونل با دیوار کوتاه
من ترسیدم وقتی که رفتم داخل، زن و بچه خودم، پدر و مادر خودم و کسانی که داد زده بودم دیدم اونجا وایساده بودن و سر تکون میدادن و من از خجالت سر انداختم پایین...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/gdjq0
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۴_قسمت_۱۵
#یاسر_درخشان
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
24.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت پانزدهم فصل چهارم)
🔸جایی بود یواش یواش به چمن رسید، چه چمنی! به درخت رسید چه درختی! درختهای پا کوتاه پر میوه سر پایی. چه رنگهایی! واقعا چه رنگهایی!
رنگها اصلا نمیتونی (چی بگم) تصور کنی. اصلا نمیتونی تو فکرت نگه داری این رنگها کجا بود؟! انقدر خوشرنگ؟!!
🔸یک صفحه سینما باز شد من تقریباً یک سی متری با این فاصله داشتم
صفحه فیلم شروع شد و ایکاش شروع نمیشد. تمام دغدغه من همین فیلم شد...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/M6DIb
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۴_قسمت_۱۵
#یاسر_درخشان
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فصل: چهارم
عنوان: حلالیت (بخش اول)
قسمت: پانزدهم
مهمان: آقای یاسر درخشان
تهیه کننده و مجری: عباس موزون
🎬 بدون نیاز به دانلود در آپـــــــارات ببینیــــد
📺 بدون نیاز به دانلود در تلوبیـــــون ببینیـد
🔊 از ایران صدا بشنوید (صوتی)
⬇️ دانلود با حجم کم در کانال سروش
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۴_قسمت_۱۵
#یاسر_درخشان
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔️ @abbas_mowzoon
🆔️ @abbas_mowzoon_links
23.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت شانزدهم فصل چهارم)
🔸 دوباره شروع شد با خانمم جنجال داشتیم دعوا میکردم حرف بهش میزدم. هر دفعه جر و بحث میکردم یواش یه شوکی بهم وارد میشد.
من که نشسته بودم دستام باز بود پاهام باز بود ولی هی یواش یواش هی جمع میکردم چون هی یه فشاری یواش یواش میلی به میلی میومد جلو. وقتی میومد احساس میکردم شب اول قبرمه.
دیگه اونجا فهمیدم که مُردم دارم جواب میدم و نمیدونم چکار کنم
و این ترازوی بنده دیدم کج شد...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/7X5TK
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۴_قسمت_۱۶
#یاسر_درخشان
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links