eitaa logo
عباس موزون
50.3هزار دنبال‌کننده
960 عکس
2.2هزار ویدیو
4 فایل
مدیرکانال: عباس موزون ✍️پیشینه: پژوهشگر نویسنده تهیه کننده کارگردان مجری تلویزیون گوینده رادیو ✍دانش ها: کارشناسی: مهندسی تکنولوژی کارشناسی: کارگردانی سینما کارشناس ارشد: مدیریت اجرایی دکتری: مدیریت رسانه دانشجوی دانشگاه تهران ☎روابط عمومی @My_net_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
17.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت هشتم فصل دوم) 🔸هیچ‌ کس صدای من را نمی‌شنید، اصلا نمی‌فهمید خیلی دردناک و‌ وحشتناک بود حتی از آن آقایی که همراهم بودند درخواست کمک کردم ایشون گفتند: هیچ کمکی به شما نمی‌توانم بکنم این مسیری هست که خودت باید طی کنی و به راهم ادامه دادم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/LUopx 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
13.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت هشتم فصل دوم) 🔸آبی که آنجا دیدم متفاوت‌تر از این آبی بود که استفاده می‌کنیم، وقتی سمت آب می‌رفتم حس آرامش در آن آب بود، خیلی پاک بود مثل آینه. 🔸آقایی که کنارم بودند گفتند: باید سمت راست بری، سمت راست رو که دیدم دشت پُر از گل را دیدم که با گل‌های زمینی فرق داشت حس کردم درخت‌ها به من خوش آمد می‌گویند... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/CJLiN 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
8.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت هشتم فصل دوم) 🔸وقتی از خواب بیدار شدم خانه مادرم بودم برای صرف صبحانه که از اتاق بیرون رفتم مادرم گفت: چرا موهای تو سپید شده؟ 🔸وقتی کنار آن بانو بودم به من گفتند: تو رسالتی داری که باید برگردی و آن رسالت را انجام بدی و بعد برگردی اینجا... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/0L1yJ 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
13.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت هشتم فصل دوم) 🔸سال 85 مراغه بودم و در آنجا شاطر نانوایی بودم، با آقایی موتور فروش آشنا شدم و از موتوری خوشم آمد و خریدم و به خانه رفتم، بار اول سالم بود رسیدم مشکلی نبود 🔸آقای فروشنده تماس گرفت و گفت: موتور را بیاور تا آچارکشی کنم، از مراغه (منزلمان مراغه بود) تا میاندوآب آهسته آمدم، از میاندوآب به طرف شاهین دژ سر پیچ سردخانه است، به سردخانه که رسیدم سرم پایین بود راه خودم را می‌آمدم یک ماشین جلوی من سبز شد، برخورد کردیم و دیگر هیچ چیز متوجه نشدم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/bp0yq 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
8.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت هشتم فصل دوم) 🔸آن دنیا جهنم اینطور است وقتی رهایت کنند خیلی سخت است، بی توجهی خیلی سخت است (وقتی آن هیبت توجهی نمی‌کرد) 🔸صورت من سفیدی نداشت، اصلا در آن جهنم کل موهای سر و صورتم سفید شد (بر اثر سختی آنجا) 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/GUwFR 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
5.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت هشتم فصل دوم) 🔸اول باید به این دنیا پی ببرید این را نداشته باشی آن قشنگی‌ها را نمی‌بینی، تا لذت این دنیا را نَبَرید هیچ‌ وقت به آنجا هم نمی‌رسید 🔸همینطور که ایستاده بودیم این نگاهم که مستقیم می‌رفت سبزی، زردی، درختان و... دم به دم هر قشنگی می‌رفت باز قشنگی دیگری بود 🔸یک صدای زیبایی با من احوالپرسی کرد و به من یک جوری اجازه داد گفت: برگرد... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/D58nT 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
5.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت هشتم فصل دوم) 🔸قبل از کُما رفتن خیلی چیزها را می‌خواستم بدانم از هر که می‌پرسیدم جوابی می‌داد که خودم می‌دانستم مثلاً معنی (اهدنا الصراط المستقیم) یعنی چه؟ من با این سیر نمی‌شدم خدا مرا بُرد که راه مستقیم را به من نشان دهد 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/1dU2s 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
12.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت نهم فصل دوم) 🔸آن نور انگار مادر تمام انوار بود، نورهایی که برای این دنیا نیست و ما نمی‌بینیم آنجا زنده بود و به صورت موّاجی درهم تنیده می‌شدند همراه با آن نور یک صوتی می‌شنیدم (مادر تمام اصوات؛ صدای تمام پرندگان، خنده‌های بچه، صدای ناله، رعد و برق و...) همه اینها را نشانم دادند و کشیده شدم بالا... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/Rh9Si 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
10.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت نهم فصل دوم) 🔸زمانی که مرور زندگی می‌کردم آن بزرگتر مرا دربرگرفته بود (حمایت وجودی) مثل یک معلمی که غلط گیری می‌کند و می‌گوید این رفتار اشتباه بود. 🔸من شرم از عمل خودم داشتم، یعنی در شأن من نبود (چون از خداییم و به خدا بر می‌گردیم) آن شرم از ندانم کاری‌های خودم بود... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/vwoET 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
10.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت نهم فصل دوم) 🔸خودم را در جایی دیدم بین یک جاده مانند که تا چشم کار می‌کرد در امتداد افقی که آفتاب نداشت ولی همه جا روشن بود و یک راه طولانی بود خود آن فضا به خودی خود روشن و نورانی بود... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/lCzvN 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links