eitaa logo
عباس موزون.کانال رسمی
51هزار دنبال‌کننده
884 عکس
1.9هزار ویدیو
3 فایل
✍️پیشینه: پژوهشگر نویسنده تهیه کننده کارگردان مجری تلویزیون گوینده رادیو ✍دانشگاه: کارشناسی: مهندسی تکنولوژی کارشناسی: کارگردانی سینما کارشناس ارشد: مدیریت اجرایی دکتری: مدیریت رسانه دانشجوی دانشگاه تهران مدیر: عباس موزون ادمین کانال: @My_Eita_Admin
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت هفتم فصل پنجم) 🔸سرم را پایین انداختم دیدم خیلی خواب‌آلود هستم، دیدم میگویند دستگاه شوک شوک سریع. بعد دیدم یک لحظه فضا بطور کلی عوض شد یک فضای باز خیلی روشن در آن دور دست ها یک در هست، آن سمت در هم ابرها بود دیدم پسری چقدر آشناست دیدم احسان پسرخاله ام بود که سال ۸۱ در اثر صانحه ای فوت شده بود ، مقداری که رفتیم فرود آمدیم یک لحظه دیدم زادگاهم زنجیران هست، ایشان دورِ دهات من را به حالت پرواز چرخاند ... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/jqki8gr 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت هفتم فصل پنجم) 🔸روبروی من یک نوار فیلم مانند صحنه هایی پخش می‌شود، هشت سالگی خودم را دیدم در باغی بودم من برّه ای که خیلی دوست داشتنی بود بغل کردم بوسیدم و نوازش کردم به شوق و ذوق من افزوده شد بعدها فهمیدم بخاطر محبت به حیوانات هست ثواب دارد، صحنه ها تمام شد احسان گفت برویم دور بزنیم، آمدیم به سمت بالا پرواز کردیم .... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/ghqfb6e 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت هفتم فصل پنجم) 🔸احسان گفت پسرخاله برگردیم، گفتم کجا برویم؟! اینجا خیلی جای خوبی هست، گفت خاله و خانواده ات منتظرت هستند، آن منظره ی زیبا محو شد احسان در را باز کرد و من را به بیرون هدایت کرد نتوانستم مقاومت کنم ، آن خانم را دیدم یک سینی جلوی پای ایشان بود سینی را برداشتند آمد سمت راست من از داخل آن سینی چیز نورانی بود که به سینه من فشار داد، من سنگین شدم و حالت سقوط پیدا کردم، چشمهایم را باز کردم دیدم بیمارستانم ... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/elundfg 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فصل: پنجم قسمت: هفتم عنوان: مادر آمد مهمان: آقای مهدی زنجیرانی فراهانی تهیه کننده و مجری: عباس موزون 🎬 دانــــــلود بــــــا کیفیــــــت بالا از آپــــــــــــارات👇 https://aparat.com/v/gxle2rr ⬇️ دانــــــلود با حجم کم از کــــانال ســـــروش👇 https://splus.ir/abbas_mowzoon/3468 📺 مشاهده بدون نیاز به دانلود از تلوبیون👇 https://telewebion.com/episode/0xc0fa4f8 🔊 دریافت فایل صـــــــوتی از ایــــــران صـــــدا👇 http://sokhanrani.iranseda.ir/detailsPodcast/?g=612538 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔️ @abbas_mowzoon 🆔️ @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت هشتم فصل پنجم) 🔸اولین چیزی که من متوجه شدم دیدم ابری جلوی پای من بود گفتم خدایا اینجا کجاست! چرا همه چیز سفید است! بین ابرها هستم! دو تا شخص اطراف من ایستاده بودند اجازه نداشتم آنها را ببینم ، من را به سمت تونل مانندی بردند... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/ncw0enz 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت هشتم فصل پنجم) 🔸دیدم پیرمرد مسنی غمگین با عصبانیت به من نگاه میکند، گفت تو واقعا سیّد هستی؟! این نانی که میخوری نان خوبی نیست حلالت نمیکنم. کسانی را می‌دیدم که گردنشان کج شده بود و خدا را ناله میکردند فهمیدم خودکشی کرده اند، شخصی که کنار من بود گفت اینها نه این دنیا را دارند نه آن دنیا را .... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/vkfg9pk 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت هشتم فصل پنجم) 🔸 همینطور که به سمت جلو می‌رفتیم آدم هایی بودند که شکم هایشان ورم کرده بود گفتم: اینها چه کسانی هستند؟! گفت: اینها آدمهای نزول خور هستند ، شمشیر را برداشتند با خود خدا دارند میجنگند ،گفت: اینها اصلاً گناهشان بخشیده نمیشود ، خیلی وحشتناک بودند ناله هایشان واقعا اذیت آور بود... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/uupfvv9 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت هشتم فصل پنجم) 🔸هر لحظه که برای تعویض سرم من می‌آمدند سوزن که وارد دستم میشد آن لحظه هایی که من گران فروشی کرده بودم یا کارهای خلاف کرده بودم می‌فهمیدم درد را حس میکردم صحنه خیلی بدی بود، وقتی من را داخل بخش آوردند انگار در بهشت را برای من باز کرده بودند ... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/tnr0t4c 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فصل: پنجم قسمت: هشتم عنوان: تاوان مهمان: آقای سید حسین موسوی تهیه کننده و مجری: عباس موزون 🎬 دانــــــلود بــــــا کیفیــــــت بالا از آپــــــــــــارات👇 https://aparat.com/v/bai8br3 ⬇️ دانــــــلود با حجم کم از کــــانال ســـــروش👇 https://splus.ir/abbas_mowzoon/3470 📺 مشاهده بدون نیاز به دانلود از تلوبیون👇 https://telewebion.com/episode/0xc140ee5 🔊 دریافت فایل صـــــــوتی از ایــــــران صـــــدا👇 http://sokhanrani.iranseda.ir/detailsPodcast/?g=612718 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔️ @abbas_mowzoon 🆔️ @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: «نقشه کشورها تصویر یا تصوّر» 🔸عباس موزون دانشجوی دکتری دانشگاه تهران و مجری تلویزیون در گفتگو با دو دانشیار دانشگاه تهران این سوال را مطرح می کند که نقشه ایران و سایر کشورها تصویر واقعی است یا یک تصوّر است؟! مهمان ها: جناب آقای دکتر جعفر، بیگلو محقق و مدرس کارتوگرافی دانشگاه تهران جناب آقای دکتر افضلی پژوهشگر و مدرس جامعه شناسی سیاسی پی نوشت: واژه discourse که آقای دکتر افضلی در گفتگو به کار میبرند به معنای نظام ارائه محتوا درباره یک موضوع یا مفهوم خاص است. برابر فارسی رایج آن می‌تواند "گفتمان" باشد. 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 درباره سمینار ظهور: همان‌گونه که بزرگواران آگاهند، شهادت مجاهد نستوه، سید حسن نصرالله (رحمةالله‌علیه) و اعلام عزای عمومی در آستانه برگزاری سمینار، موجب لغو آن در دهم مهر ماه ۱۴۰۳ شد. با این وجود، برای ارائه و انتشار این «مطلب بسیار مهم» همچنان پیگیر زمان‌بندی جدید و تعیین مکان و سکوی انتشار مناسب، هستیم. ان‌شاءالله در روزهای آینده پس از تصمیم‌گیری نهایی درباره انتخاب سکوی مناسب رسانه‌ای، زمان و مکان و هماهنگی‌های جدید، در پیامرسان‌های اینترنتی عباس موزون به آگاهی همگان خواهد رسید. با تقدیم احترام عباس موزون 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت نهم فصل پنجم) 🔸خواب دیدم تصادف خیلی بدی کردم، دیدم آقایی گفت بخاطر چیزی که در شکم داری تو از جمیع بلایا ایمن هستی، زمانیکه وارد بیمارستان شدم آمدند به ما گفتند خانم شما فقط تا یک ساعت دیگر‌ زنده است شاید دلیل اینکه من به کما رفتم ترسی بود که آن لحظه به من وارد شد... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/jzkiy2m 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت نهم فصل پنجم) 🔸در آن دنیا که بودم فکر میکردم از خانه ام آمدم حالتی بود که همه چیز را می‌دیدم، همه برای من دعا میکردند حتی کسانی که من را نمی‌شناختند مثلاً کادر بیمارستان خانمی را همواره می‌دیدم که کنارم ایستاده و قرآن می‌خواند، در بدو ورود به بیمارستان اصلا این خانم را ندیده بودم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/pwzb7hs 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت نهم فصل پنجم) 🔸 یکدفعه به خانه آمدم طوریکه انگار روح من پر بکشد، از نظر عاطفی احساسات بچه کوچکم را درک میکردم به صورتم نگاه میکرد و می‌گفت مادر فقط تو من را میفهمی چرا برنمیگردی؟ خیلی حسرت خوردم که چرا من نیستم دست من به بچه نمی‌خورد و او به نوازش فیزیکی من احتیاج داشت، امیدی که همسرم به برگشت من داشت واقعا به من منتقل میشد و به من قدرت میداد... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/six6qaf 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت نهم فصل پنجم) 🔸آقایی کنار من بودند که می‌دانستم حضرت عزرائیل هستند دست چپشان را بالا می‌آوردند نگاه میکردند و میگفتند زمانش نرسیده است، روبروی من دو آقا بودند می‌دانستم نکیر و منکر هستند کتاب بزرگی در دست داشتند و ورق می‌زدند اینطور که من فهمیدم در آن دنیا حق‌الناس حرف اول را میزند ... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/owpf606 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت نهم فصل پنجم) 🔸من به حدی رسیده بودم که حتی ملحفه روی من کشیده بودند لحظه ی آخر که حضرت عزرائیل دستور بردن من را دادند خیلی مضطرب بودم فقط به بهار فکر میکردم، آقایی آنجا ایستاده بودند گفتند صبر کنید این خانم را برگردانید، به خاطر جانی که به بهار بخشیدی تا وقتی بهار زنده است تو هم زنده هستی، من لایق بودم که دوباره مادر بشوم.... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/myr1166 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فصل: پنجم قسمت: نهم عنوان: بهار مهمان: خانم حدیث ایرانمنش تهیه کننده و مجری: عباس موزون 🎬 دانــــــلود بــــــا کیفیــــــت بالا از آپــــــــــــارات👇 https://aparat.com/v/dyun903 ⬇️ دانــــــلود با حجم کم از کــــانال ســـــروش👇 https://splus.ir/abbas_mowzoon/3470 📺 مشاهده بدون نیاز به دانلود از تلوبیون👇 https://telewebion.com/episode/0xc18b4fd 🔊 دریافت فایل صـــــــوتی از ایــــــران صـــــدا👇 http://sokhanrani.iranseda.ir/detailsPodcast/?g=612823 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔️ @abbas_mowzoon 🆔️ @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت دهم فصل پنجم) 🔸یازدهم مهر ماه بود که به همراه همسرم به بیمارستان رفتیم و صبح فرزندم به دنیا آمد ، هنگام عمل مشکلی برای من پیش آمده بود که منجر به خونریزی شده بود ولی کسی متوجه نشده بود . آنقدر حال بدی داشتم که توان حرکت نداشتم چشم هایم را بستم و بیهوش شدم ... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://www.aparat.com/v/ehs0p62 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت دهم فصل پنجم) 🔸خاله ام دست دکتر را کشید آورد بالای سر من ، وقتی آمدند من همچنان بیهوش بودم خانم دکتر به پرستارها گفت چرا زودتر رسیدگی نکردید دو سوم خونش را از دست داده سریع اتاق عمل را آماده کنید بگویید دکتر خودش بیاید، خاله ام گفت نمی‌تواند نفس بکشد برایش اکسیژن بیاورید .... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://www.aparat.com/v/spu30kt 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت دهم فصل پنجم) 🔸جسمم را می‌دیدم متوجه شدم که بدنم روی تخت هست و من بالا هستم خیلی ترسیده بودم ، تونلی بود که قطر بزرگی داشت انتهای آن نور سفید بی انتهایی بود، منزل پدرم را دیدم ، پدرم داشت قرآن می‌خواند انگار ده سال پیر شده بود ، گفتم خدایا پدر و مادرم طاقت داغ من را ندارند بگذار من برگردم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/nnu4yz5 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت دهم فصل پنجم) 🔸تمام حرکت ها و کارهایی که برای اهل بیت علیهم السلام انجام داده بودم برای من ثبت شده بود ، من حضور آقا امام حسین علیه السلام و آقا ابوالفضل علیه السلام را کنارم احساس میکردم شروع کردم به درد دل با ایشان گفتم یا امام حسین خودت کمکم کن من برگردم ، دیدم آقایی با موهای سفید بالای سر من آمدند فهمیدم که حضرت عزرائیل هستند.... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/mlp4ovz 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links