eitaa logo
کانال دوستداران شهید مدافع حرم برادرم عباس کردانی
1.1هزار دنبال‌کننده
29.1هزار عکس
20.4هزار ویدیو
123 فایل
کانال دوستداران شهید مدافع حرم شهید عباس کردانی لینک کانال @abbass_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ارتباط با خادم کانال،، @mahdi_fatem313
مشاهده در ایتا
دانلود
•┄══🌤❝سـلـام❞🌤══┄• 🌤 شهید عباس کردانی ذکر روز سه شنبه: یا ارحم راحمین 100 مرتبه •┄═•🌤•═┄• @abbass_kardani✅ •┄═•🌤•═┄•
🌹 شهید دفاع مقدس سردار حاج علی جزمانی 🍁 : شب عملیات کربلای 5 منطقه زیر آتش سنگین دشمن بود که با خمپاره بعثی‌ها علی جزمانی، منصور حاج امینی و حسین نوایی به شهادت رسیدند. 👌 : جهاد در راحق 📜 :  برادران عزیز فکر نکنید جبهه و جنگ به ما نیاز دارد و اگر ما نباشیم کار جنگ می خوابد. اصلاً این طور نیست و آن چیزی که مقدّر خداوند تبارک و تعالی است انجام می پذیرد و این ما هستیم که نیازمند این محیط هستیم تا به خود سازی و ارتقای سطح معنوی دست پیدا کنیم و انشاءالله آماده جانفشانی در راه اسلام گردیم. 🦋🦋یاد شهدا کمتر از شهادت نیست 🦋🦋 🦋🦋 @abbass_kardani 🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 قول سردار سلیمانی به مشتاقان شهادت! 🦋🦋یاد شهدا کمتر از شهادت نیست 🦋🦋 🦋🦋 @abbass_kardani 🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ دیده نشده از کوهنوردی شهید حاج قاسم سلیمانی، سالاری دادستان کرمان ، حمزه جواران فرماندار بافت و بسیجیان حوزه مقاومت عشایری قنات ملک در ارتفاعات شهرستان رابر و کارشناسی های جغرافیایی سردار 🦋🦋یاد شهدا کمتر از شهادت نیست 🦋🦋 🦋🦋 @abbass_kardani 🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_6012334201511085777.m4a
4.39M
⚠️ پدر ها و مادرها هوشیار باشید⛔️•• . ڪلیپ‌طنز یا خطردر‌ڪمین‌فرزندان شما؟ 🚫•° و شادےهاےخطرناڪ !!! . خنده به چه قیمت؟ به قیمت خراب شدن چیدمان تربیت فرزندتون؟👨‍👦 . 💭انقلابـے ها شروع شد جانمونی همہ ے ما مسئولیم رسیدگے ڪنیم✌️ 🎧|← جهاد ڪنیم |👤| 🦋🌷 @abbass_kardani 🦋🌷
♥️ (ع) فرمودند: 🌴 أَكْثَرُ مَصَارِعِ الْعُقُولِ تَحْتَ بُرُوقِ الْمَطَامِعِ. 🍃 بيشترين قربانگاه عقل ها در پرتو طمع هاست. 📚 نهج البلاغه حکمت ۲۱۹ 🦋🌷🦋 @abbass_kardani 🦋🌷🦋
⭕️ گفتمش: این ویروس تا کی در کشور ما می ماند؟ 💠⇦گفت: چند روزی بیش نیست. (بقره آیه ١٨٤) ⭕️ گفتمش: خدا روشکر که میزان ابتلاء به این بیماری بسیار زیاد نیست و از بین مبتلایان میزان مرگ و میر اندک است. 💠⇦گفت: ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺗﺨﻔﻴﻒ ﺩﺍﺩ چرا که می دانست ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﻤﺎ ﺿﻌف وسستی ﻫﺴﺖ. (انفال آیه ٦٦) ⭕️ گفتمش: مسئولین بهداشتی کشور برای مقابله با این بیماریِ فراگیر؛ توصیه هاو دستورات ویژه ای دارند. 💠⇦گفت: ﻭ ﻫﻴﭻ ﻛﺲ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺁﮔﺎﻩ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺧﺒﺮﺩﺍﺭ ﻧﻤﻰ ﻛﻨﺪ. (فاطر آیه ١٤) ⭕️ گفتم: در برابر سخنان و توصیه های بهداشتی پزشکان چه کنیم؟ 💠⇦گفت: ﺑﺸﻨﻮﻳﺪ ﻭ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﻧﻤﺎﻳﻴﺪ (تغابن آیه ١٦) ⭕️ گفتمش: برای در امان ماندن از آسیب کرونا چه باید کنیم؟ 💠⇦گفت: ﻭ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎﻳﺘﺎﻥ بمانید ﻭ ﺁﺭﺍم ﮔﻴﺮﻳﺪ (احزاب آیه ٣٣) 💠⇦ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎی امن و ﺍﻳﻤﻦ (حجر آیه ٨٢) ⭕️ گفتم: گویا راه پیشگیری از این بیماری رعایت بهداشت است برای رعایت بهداشت فردی چه کنیم؟ 💠⇦گفت: ﺻﻮﺭﺕ ﻭ ﺩﺳﺖ ﻫﺎﻳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺸﻮﻳﻴﺪ (مائده آیه ٦) ⭕️ گفتم: لباسهایمان هم می تواند ناقل بیماری باشد آن را چه کنیم؟ 💠⇦گفت: ﻭ ﺟﺎﻣﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ ﭘﺎﻙ و تمیز ﻛﻦ (مدثر آیه ٤) ⭕️ گفتمش: آیا بیرون آمدن بی مورد از منزل را جایز می دانی؟ 💠⇦گفت: ﺧﻮﺩ ﺭﺍ با دستان خود ﺑﻪ ﻫﻠﺎﻛﺖ ﻧﻴﻨﺪﺍﺯﻳﺪ. (بقره آیه ۱۹۵) ⭕️ گفتمش: اگر کسی را دیدیم که تب و لرز و مشکل تنفسی دارد نشانه چیست؟ 💠⇦گفت: او بیمار است. (صافات ١٤٥) ⭕️ گفتم: در این صورت ما چه کنیم؟ 💠⇦گفت: به او ‌نزدیک نشوید (بقره آیه ١٨٧) ⭕️ گفتم: مگر این ویروس چگونه از افراد بیمار به ما منتقل می شود؟ 💠⇦گفت: ﺍﺯ ﺩﻫﺎﻧﺸﺎﻥ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻣﻰ ﺁﻳﺪ. (کهف آیه ۵) ⭕️ گفتمش: آیا در این ایام می توانیم به خانه ی دوستان و خویشان سری بزنیم و وارد شویم؟ 💠⇦گفت: ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎیی ﻏﻴﺮ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎی ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﻭﺍﺭﺩ ﻧﺸﻮﻳﺪ. (نور آیه ٢٧) ⭕️️ گفتم: آیا در ایام قرنطینه می توانیم با خانواده برای خرید از خانه خارج شویم؟ 💠⇦گفت: ﭘﺲ یکی ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﭘﻮﻟﺘﺎﻥ ﺑﻪ ﺷﻬﺮ ﺭﻭﺍﻧﻪ ﻛﻨﻴﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎ ﺗﺄﻣﻞ ﺑﻨﮕﺮﺩ ﻛﺪﺍم ﻳﻚ ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺩﺍﺭﺍﻥ ﺷﻬﺮ ﻏﺬﺍﻳﺶ ﭘﺎﻛﻴﺰﻩ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ؟ ﭘﺲ ﻏﺬﺍیی ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﺮﺍﻳﺘﺎﻥ ﺑﻴﺎﻭﺭﺩ. (کهف آیه ١٩) ⭕️️ گفتمش: چرا برخی از افراد توصیه های بهداشتی را رعایت نمی کنند؟ 💠⇦گفت: ﭼﻮﻥ ﺁﻧﺎﻥ گروهی ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﻧﻤﻰ ﻓﻬﻤﻨﺪ. (حشر آیه ١٣) ⭕️️ گفتم: ما چه کنیم؟ 💠⇦گفت: او را مس و لمس نکنید. (اعراف ایه ٧٣) 💠⇦ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﻨﺸﻴﻨﻴﺪ. (نساء آیه ١٤٠) ⭕️️ گفتم: آیا در رعایت قرنطینه و نکات بهداشتی مشکل این روزهای ما حل می شود؟ 💠⇦گفت: ﺩﺭ ﺁﻥ ﺩﺭﻣﺎنی ﺑﺮﺍی ﻣﺮﺩم ﺍﺳﺖ. (نحل آیه ٦٩) ⭕️️ گفتمش: این خانه نشینی و قرنطینه کسب و کار برخی از ماها را تحت تاثیر قرار داده و برایمان مشکلات اقتصادی شدیدی ایجاد نموده. 💠⇦گفت: ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ فقر ﻭ ﺗﻨﮕﺪستی میترﺳﻴﺪ، ﺧﺪﺍوند ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻓﻀﻞ ﻭ ﺍﺣﺴﺎﻧﺶ بی ﻧﻴﺎﺯ ﻣﻰ  ﻛﻨﺪ (توبه آیه ٢٨) ⭕️ گفتمش: گروهی در این موقعیت با پخش خبرهای دروغ در فضای حقیقی و مجازی موجب نشر اکاذیب و ترویج روحیه ترس در مردم می شوند؛ اینان کیانند؟ 💠⇦گفت: ﻣﻨﺎﻓﻘﺎﻥ ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺩﻝ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺑﻴﻤﺎﺭیست ﻭ ﺁﻧﺎﻧﻜﻪ ﺩﺭ شهر ﺷﺎﻳﻌﻪ ﻫﺎی ﺩﺭﻭﻍ ﻭ ﺩﻟﻬﺮﻩ ﺁﻭﺭ ﭘﺨﺶ ﻣﻰ  ﻛﻨﻨﺪ. (احزاب آیه ٦٠) ⭕️ گفتم: برخی می گویند ساخت و اشاعه ی این ویروس در جهان کار جهان خواران و دشمنان قسم خورده ی ماست تا با این کید و حیله به ما ضربه بزنند. 💠⇦گفت: ﻭ ﺍﮔﺮ ﺷﻜﻴﺒﺎیی ﻭﺭﺯﻳﺪ ﻭ ﭘﺮﻫﻴﺰﻛﺎﺭی ﻛﻨﻴﺪ، ﻧﻴﺮﻧﮕﺸﺎﻥ ﻫﻴﭻ ﺯﻳﺎنی ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻧﻤﻰ  ﺭﺳﺎﻧﺪ، ﻣﺴﻠﻤﺎً ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﻣﻰ ﺩﻫﻨﺪ، ﺍﺣﺎﻃﻪ ﺩﺍﺭﺩ. (آل عمران آیه١٢٠) ⭕️ گفتمش: سرانجام چه کسی ما را از این سختی و رنج رهایی می بخشد؟ 💠⇦گفت: ﺧﺪﺍ، ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ این سختی ﻭ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺍﻧﺪﻭهی ﻧﺠﺎﺕ ﻣﻰ  ﺩﻫﺪ (انعام آیه ٦٤) 🦋🌼🦋 @abbass_kardani 🦋🌼🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔲می‌خوای بدونی که خانم‌های بد حجاب چه خیانتی به دخترها می‌کنند. پس حتماً این کلیپ حاج آقای را ببین. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@abbass_kardani🌹
.💚🥝. ...🙏 اگر تکیه گاهم تو نباشی بسیار زودتر از آنچه که در تصور آید، فرو می‌ریزم؛..🌸🍃 ♥️ ☘@abbass_kardani🌸
♥️احترام به سادات ...♥️ 🌸سن من زیاد نبود. اولین بار بود که به جبهه می آمدم. تعریف گردان یا زهرارا زیاد شنیده بودم. رفتیم برای تقسیم.  چند نفر دیگر هم مثل من دوست داشتند به همین گردان بروند. اما مسئول تقسیم نیرو گفت: ظرفیت این گردان تکمیل است. 🌸از ساختمان آمدم بیرون. جوانی را دیدم که به طرف ساختمان آمد. چهره اش بسیار جذاب و دوست داشتنی بود.  چند نفر به استقبالش رفتند. او را (تورجی زاده ) صدا می کردند. فهمیدم خودش است! آن ها سوار تویوتا شدند و آماده حرکت. جلو رفتم و سلام کردم. 🌸بی مقدمه گفتم: آقای تورجی زاده من دوست دارم به گردان یازهرابیایم. 🌸گفت: شرمنده، جا نداریم. بعد گفتم: من می خواهم به گردان مادرم بروم برای چی جا ندارید؟ 🌸نگاهی به من کرد و پرسید: اسمت چیه؟ گفتم: سید احمد یکدفعه پرید تو حرفم و با تعجب گفت: سید هستی! با تکان دادن سر حرفش را تایید کردم. آمد پایین و برگه من را گرفت. رفت داخل پرسنلی و اسم مرا در گردان ثبت کرد. 🌸بعد هم با اصرار من را به جلو فرستاد و خودش در قسمت بار ماشین نشست! 🌸من به گردان آن ها رفتم. تازه فهمیدم که نه تنها من بلکه بیشتر بچه های گردان از سادات هستند. با آن ها هم بسیار با محبت برخورد می کرد. 📕خاطرات شهید محمد تورجی زاده 🔊راوی: دکتر سید احمد نواب @abbass_kardani🌹
سم‌رب‌الشهدای و الصدیقین خدایا بر محمد و آل محمد درود فرست‌،‌ سپاس خدایی را که بر سر ما منت نهاد و از میان این همه مخلوق ما را انسان خلق کرد. @abbass_kardani
─═हई╬💫 « قسمت من » 💫╬ईह═─ پارت : ۲۸ * یاسین اومد داخل اشپزخونه ، دوباره سر و کله این مزاحم پیدا شد ، من نمیدونم چرا این ولمون نمی کنه ، هر جا که میریم راه و بیراه میاد پیشمون . لابد بخاطر حضور عشقش بینمونه . بهمون گفت : - آفرین به دخترای گل ، ماشالا به کار افتادن انگاری ،"" وقت شوهر کردنتونه دیگ ، حالا صبر کنید یه تست بزنم ببینم چجوری کارتون !! یاسمین گفت : - لازم به تست کردن تو نیست . ما کارمون ۲۰ . -اینکه حتما ، ولی باید آقا مهندس یه چک بکنه ببینه . با خنده گفتم : -بفرمایید آقای مهندس فضول و همه چی کار . - بده میخوام اگ ایرادی بود بگم تا موقع مهمونی عیب نگیرن ازتون . - ن مرسی کی به بفکری .. اول رفت پیش یاسمن یکم از کلم ها برداشت و خورد ، یاسمن با چندش و حرص گفت : -اااهههه ،،، یاسین با دستای کثیفت برداشتی!! برو حداقل بشو بیا کوفت کن. - برو بابا ، از دهن تو هم تمیزتره بعد دید زدن و تست کردن گفت : -خب مزش ک همون کلمه ، ولی درست خورد کن خواهر من ، این چه وضعیه یکی اندازه کله توعه ، یکی اندازه کله مورچه ، مثلا میخوای عروس بشی ها خجالت داره .. -نخیرم ، از این بهتر نمیشه ، حالا لازم نکرده تو نظر بدی واسمون . با لبخند اومد پیش من و از خیارا برداشت و بعد گفت : - نه انگار مانا یه چیزی میشه ‌، آفرین خوبه ولی کمی بیشتر دقت کن ، نیاز به سعی بیشتر داره. منم با خنده گفتم : - چشم آقای معلم . ببخشید از این به بعد درست انجام میدم. -نه آقا مهندس هستم . افرین دخترم . - باشه آقای مهندس حالا برو که وقت اضافه نداریم ، ما را از کارمون انداختی . رفت سراغ پریا که از اون موقع سرش پایین بود و ریز ریز میخنده . - خبببب و اما گوجه ها ، آفرین پریا خانم خیلی خوب خورد کردی تو نمره ۲۰ و میگیری . - خخخخ مرسی . منو یاسمین با لبخند معنی دار بهم نگاه کردیم و به یاسین گفتم : - خوب یه تست بزن ببین مزش چطوریه !! یاسین اخماشو تو هم کرده با حالت چندشی گفت : - وای ننههه من از گوجه متنفرم ، دیگه مزه گوجه میده نیازی به تست نیست . - نه دیگه باید بخوری حداقل برای دلخوشی پریا که شده ، چون دوسش داری ... پریا از خجالت سرخ شد یاسین هم با اخم شیرینی گفت : -اون دیگ بمونه واسه بعد ، انشالله خودشو بعداً تست می کنم ولی گوجه رو عمرا . ما هم از این حرف یاسین با خنده اونا رو نگاه می‌کردیم ، ولی پریا که دیگه حرصش گرفته بود از حرفهای ما و یاسین بلند شد و با اخم گفت : - کوفت این چه حرفایه میزنید ، خجالت بکشید واقعاً که ... یاسین سر به زیر گفت : - عذر می خوام دختر عمه جان ، انگار شما هم مزتون تلخه ، نیاز به تست نیست دیگه.. دوباره هممون زدیم زیر خنده ولی پریا عصبانی تر شدو از آشپزخونه رفت بیرون ، یاسمن گفت : -بفرما آقا یاسین ، حالا برو جمع کن این خرابکاری تو ، تو هم با این تست زدنات ، خجالت داره واقعا . - واااا !!! چرا انقد زود ناراحت شد ؟؟ من که چیزی نگفتم . رو بهش گفتم : -خدا بهت رحم کرده یاسین که همون چاقو رو نکردی تو چشت. یاسین یه دستشو زد تو صورتشو با حالت دخترانه گفت: - خدا مرگم تا این حد !!! اینقدرم دیگه دختر وحشی ؟؟ یا خدااا -حالا برو از دلش درار تا بدتر از این نشده بعد با لبخندی و از خدا خواسته چشمیییی گفت و سریع از آشپزخونه رفت بیرون تا ناز عشقشو بکشه . ... نویسنده : ♡«ℳ£みЯムŋム»♡
بهــ🌸ــار حلول‌ ‌است ‌در کالبدِ زمین و نزول ‌"حیات" ‌بر جانِ ‌بشر تَنها‌ آنان ‌که‌ بَهاری‌اند🌺 @abbass_kardani
معمولا توی اتاق پذیرایی درس می‌خواندیم. پذیرایی‌مان، اتاق بزرگی بود که فقط مواقعی که مهمان داشتیم و مواقعی که می‌خواستیم درس بخوانیم اجازه ورود به آن را داشتیم! یک شب بعد از نصفه شب برای درس خواندن به اتاق پذیرایی رفتم و دیدم محمودرضا قبل از من آنجاست. اما درس نمی‌خواند. به نماز ایستاده بود. آن موقع دوازده سیزده سال بیشتر نداشت. جا خوردم. آمدم بیرون و به اتاق خودم رفتم. فردا شب باز محمودرضا توی پذیرایی بود و نشد آنجا درس بخوانم. چند شب پشت سر هم همینطور بود؛ محمودرضا بعد از نیمه شب بلند می‌شد می‌آمد توی اتاق پذیرایی و به نماز می‌ایستاد. هر شب هم که می‌گذشت نمازش طولانی‌تر از شب قبل بود @abbass_kardani
🌺 ❤️ یا امام رضا ... 🔅دلی که جای تو باشد... 🔆در او چه جای غم است؟! 🌺🍃 السلام علیک یا علی بن موسی الرضا🔆 @abbass_kardani
لقــــمہ نان خشڪے برداشتند و جانــــــشان را گذاشتند ! بـےادّعـــاےِ بـےادّعـــا این تمام ِ سهــــمشان از سفــــــره ے انقــــلاب بود ... 🌺روزتوت شهدایی @abbass_kardani