eitaa logo
کانال دوستداران شهید مدافع حرم برادرم عباس کردانی
1.1هزار دنبال‌کننده
29.1هزار عکس
20.4هزار ویدیو
123 فایل
کانال دوستداران شهید مدافع حرم شهید عباس کردانی لینک کانال @abbass_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ارتباط با خادم کانال،، @mahdi_fatem313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اسپند دود کنم برا سلامتی اعضای دوست داشتنی و باوفای کانال 😍😍 خدا حفظتون کنه از همه ی بلاها عاقبت تون ختم بخیرو شهادت بشه ممنون از لطف و حمایت تک تک شما عزیزان شهدایی ومهدوی با وفا 😍
به وقت کتاب صوتی تقدیم شما عزیزان 👇👇👇
31.mp3
13.57M
💐 💐 کپی و استفاده از صوت با ذکر صلوات ، بلامانع است . یادشهداکمترازشهادت نیست هدیه به امام زمان عج الله اللهمَّ عجل لولیک الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لحظه ای با رمان شهدایی 👇👇👇
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 💐 روزهای آخر ،با یکی از دوستاش توی سفره خونه بودند و داشتند با هم صحبت می کردند.یک دفعه وسط اختلاطشون ،مجید میره توی یه حال عجیبی و از این رو به اون رو میشه. هرقدر دوستش صداش میزنه،مجید جواب نمیده،عین مرده!به حدی میرسه که دوستش،هول میکنه و می افته به گریه.فکر میکنه حتما مجید تموم کرده.بلند میشه یه کاری بکنه،که میبینه مجید تکون می خوره و چشم‌هاش خیس شدن برگشتن. حالش را که پرسیدم،گفت:((میخواستم ببینم اگه رفتم سوریه و شهید شدم،مادرم اومد بالا سر قبرم و صدام کرد،میتونم جوابش رو بدم یا نه؟ببینم اصلا طاقتش رو دارم؟حالا هم میخوام برم یه همچین کاری با مادرم بکنم.)) دوستش میگه:((نه مجید،یه وقت این کار و نکنی،مادرت سکته میکنه.تو که میدونی چقدر به تو وابسته است.))😔 آخر صحبت هام رو ختم میکنم به زیارت های مجید.مجید اولین مشهدی که رفت،تو سن شونزده سالگی با یکی از رفیق هاش بود.یادمه برا زن دایی هاش سوغاتی آورده بود.تعجب کردم که یه نوجوون چطور یاد سوغاتی بوده!سال نودو سه که پیاده رفت کربلا،برای همه سوغاتی آورد. از کارش،چشمام گرد شده بود.پیش خودم گفتم:خدایا!این پسر چطور یاد نصف فامیل بوده،که براشون سوغاتی بیاره.راجع به هدیه میگفت:هدیه ای رو که به کسی میدن،اون حق نداره به دیگری بده.یه پلاک و زنجیر برای من گرفته بود،که من اون رو به دختربزرگم دادم.وقتی فهمید،ناراحت شد و ازم گله کرد.آخرش از دخترم پس گرفتم.مادر مجید دیگر نتوانست حرف بزند.اشک هایش روسری و چادرش را نمناک کرد.از روزهایی که مجید،برای رد گم کردن می گفت:میخوام برم آلمان و از حرم حضرت زینب سر درآورد،نتوانست صحبت کند. نوبت به آقا افضل قربان خانی،پدر مجید رسید که از پسرش بگوید: _مجید معروف شر به ((حرّ شهدای مدافع حرم )).شعر ((پناه حرم داری میری برادرم)) رو خیلی دوست داشت.هروقت اتفاقی براش می افتاد و یه کار درست یا اشتباهی ازش سر میزد،شروع میکرد به سینه زدن و این شعر را می خوند.آخرش هم به ((پناه حرم))معروف شد و اما ماجرای حرّ مدافعان حرم.وقتی اسم حرّ میاد وسط ،ما مردم عادی،از اول زندگیش تا چند روز به عاشورا،هیچ اطلاعی نداریم. فقط می دونیم که چند روز قبلِ عاشورا ،یه خطایی کرد و بعد هم سر به پای امام حسین گذاشت و شهید شد.مجید هم اشتباهات ریز و درشتی داشت که از یه جایی به بعد،خودش از این نوع زندگی کردن خسته شد و تصمیم گرفت که راهش رو عوض کنه و واقعا هم عوض کرد.دوستانی که با مجید سوریه بودند،می گفتند:مجید توی حرم حضرت رقیه کامل متحول شد.اونجا یه ریز اشک می ریخت و به قول معروف،حال خوشی داشت. 🌷🕊 💥ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 💐 مجید با نون حلال بزرگ شد.اصلا بذارید از خودم بگم.من وقتی از سربازی برگشتم،اولش نونوا شدم.بعد یه اتفاقی برای دستم افتاد و چند ماهی رفتم ریخته گری.بعد از اون تو یه شرکت مشغول شدم و از اونجا رفتم تراشکاری.یه مدتی هم با پدر خانمم،یه وانت گرفتیم و کم یا زیاد مشغول بودیم.آخر سر از همه هم رفتم بازار آهن،که تا قبل از شهادت مجیدم اونجا بودم.اینها را براتون گفتم که بگم،یه عمری همه تلاشم را کردم که نون حلال سر سفره زن و بچه ام بذارم.مجید با نون حلال بزرگ شد.نداری هم زیاد تو زندگی مون کشیدیم،اما هرجوری بود،سر کردیم تا خدای نکرده،بچه هامون لب به لقمه حروم نزنن. درسته،مجید شیطنت ها و اشتباهاتی داشت،اما به خاطر همین نون حلالی که خورده بود،آخرش به لطف خدا عاقبت به خیر شد.گفتنی ها رو از مجید،خانمم گفت.چیزی که توی حرف هاش خالی بود و دیگه توان صحبت نداشت،ماجرای سوریه رفتن مجیدمه.مجید قهوه خونه زد،حالا کار خوبی هست یا نه،من کار ندارم.اونجا با بچه هیأتی ها و بسیجی هایی که به قهوه خونه ها سر میزدن،آشنا شد و کم کم حال و هوای رفتن به سوریه،تو سرش افتاد.مدام می گفت؛داعش پر رو شده،ما باید بریم روشون رو کم کنیم و بیایم. خوابی هم دیده بود که برا یکی دو نفر تعریف کرد:((خواب حضرت زهرا رو دیدم.تو خوابم،خانم فرمودن مجید!تو وقتی میای سوریه،سر یه هفته میای پیش خودم.)). برای همین اصرار میکرد باید برم،بهم وعده دیدار دادن. یه وقت هایی که بهش می گفتن،پسر نرو،میری شهید میشی،با پا میری و خوابیده برمی گردی،میگفت:((من میخوام شهید بشم،به کسی ربطی داره؟؟)). روزی که با خواهرش عطیه خداحافظی می کنه،به خواهرش میگه: _از بین دویست نفر،فقط دوازده سیزده نفر شهید میشن!تمام شد و رفت. واقعا هم همین طور شد.از یه گردان صدوهفتاد هشتادنفره،چهارده نفر شهید شدن.اون اواخر یه آهنگ مادر داشت،مدام می‌ذاشت و گوش می‌داد.گاهی هم میگفت:((من اگه رفتم و شهید شدم،این آهنگ قشنگ رو،توی مراسمم بذارید)).😭 خودش هم کلی پای همین آهنگ،اشک ریخت.به یکی از رفیقای صمیمیش،پیام داده بود:نمی دونم چه اتفاق خوبی برام افتاده ،دوست دارم فقط نماز و قرآن بخونم.با خدا حرف بزنم و گریه کنم،به خاطر روزهایی که به اشتباه سپری کردم. 🌷🕊 💥ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👈 بیاییم شادی ، دل خوشی و این چهارشنبه سوری🔥 رو تو خونه بگذرونیم ، آتیش شعله🔥 ور تر نکنیم ، 👈 به امید روزهای خوب ، که همه شاد و خوش باشن 🙏 🔥چهارشنبه سوری مبارک🔥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨روزِ آتش زدڹِ بدی‌ها 💥 پریدڹ از سختی ها ✨و روشن ڪردڹِ عشق 💥و خوشبختی ها مبارڪ ✨چهارشنبہ ‌سوری تون 🔥خجسته و مبــارک بـاد 🔥
روزي ملا نصرالدين به يک مهماني رفت و لباس كهنه اي به تن داشت . صاحبخانه با داد و فرياد او را از خانه بيرون كرد . او به منزل رفت و از همسايه خود ، لباسي گرانبها به امانت گرفت و آنرا به تن كرد و دوباره به همان ميهماني رفت . اين بار صاحبخانه با روي خوش جلو آمد و به او خوش آمد گفت و او را در محلي خوب نشاند و برايش سفره اي از غذاهاي رنگين پهن كرد . ملا از اين رفتار خنده اش گرفت و پيش خود فكرد كرد كه اين همه احترام بابت لباس نوي اوست . آستين لباسش را كشيد و گفت : آستين نو بخور پلو ، آستين نو بخور پلو . صاحبخانه كه از اين رفتار تعجب كرده بود از ملا پرسيد كه چكار مي كني . ملا گفت : من هماني هستم كه با لباسي كهنه به ميهماني تو آمدم و تو مرا راه ندادي و حال كه لباسي نو به تن كرده ام اينقدر احترام مي گذاري . پس اين احترام بابت لباس من است نه بخاطر من . پس آستين نو بخور پلو ، آستين نو بخور پلو ..
🕊@abbass_kardani🕊 کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
🕊@abbass_kardani🕊 کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
1087080_221.mp3
7.82M
🔅 دعای افتتاح 💠 با صدای حاج مهدی سماواتی 🌐 ویژه شب های ماه مبارک رمضان هدیه مــــیکنیم به امام زمان ارواحنافداه اللهم عجل لولیک الفرج
4دعای‌رمضان۩اللَّهُمَّ‌رَبَّ‌شَهرِرَمَضَانَ۩موسوی‌قهار.mp3
687.2K
4️⃣ اللَّهُمَّ رَبَّ شَهرِ رَمَضَانَ الَّذِي أَنزَلتَ فِيهِ القُرآن 🔶 با نوای اباذر حلواجی 💠 دعای هر شب ماه مبارک رمضان 🌙 😳😱 جهت آمرزش گناهان ۴۰ ساله از خواننده التماس دعا دارم اللهم‌عجـل‌لولیڪ‌الفـرج
6دعای‌رمضان۩اللَّهُمَّ‌بِرَحمَتِكَ‌فِي‌الصَّالِحِينَ‌فَأَدخِلنَا۩حلواجی.mp3
1.92M
6️⃣ اللَّهُمَّ بِرَحمَتِكَ فِي الصَّالِحِينَ فَأَدخِلنَا 🔶🎙 با نوای اباذر حلواجی 💠 دعای هر شب ماه مبارک رمضان از خواننده التماس دعا دارم اللهم‌عجـل‌لولیڪ‌الفـرج
7اللَّهُمَّ‌إِنِّي‌أَسأَلُكَ‌أَن‌تَجعَلَ‌فِيمَاتَقضِي‌وَتُقَدِّر۩علی قربانی؟؟.mp3
792.5K
7️⃣ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسأَلُكَ أَن تَجعَلَ فِيمَا تَقضِي وَ تُقَدِّرُ دعای هر شب ماه مبارک رمضان 🌙 از خواننده التماس دعا دارم اللهم‌عجـل‌لولیڪ‌الفـرج
2دعارمضان۩اللَّهُمَّ‌أَدخِل‌عَلَى‌أَهلِ‌القُبُورِالسُّرُور۩موسوی‌قهار.mp3
2.05M
2️⃣ اللَّهُمَّ أَدخِل عَلَى أَهلِ القُبُورِ السُّرُور 🔶🎙 با نوای قاسم موسوی قهار 💠 دعای بعد از هر نماز در ماه رمضان 🌙 از خواننده التماس دعا دارم اللهم‌عجـل‌لولیڪ‌الفـرج