#شهـــدا🕊🌷
مانده ام از #کدامتان
★بنویسم..
★بخوانم..
★بشنوم..
↫هر کدامتان را #صفتی ست
که شُهره✨ شده اید به آن
↫هر کدامتان را #اخلاقی ست
که جادوانه💖 شده اید به آن..
💥اما می دانم
همهی شما را اگر #خلاصه کنم
می شود #عبد👌
و تمام پیام تان💌 را اگر خلاصه کنم..
می شود #عبــــد
دعاکنیدماراتاعبدخداشویم🙏
#دعا_کنید...
#شهدا_گاهی_نگاهی
🌹🍃🌹🍃
#الوداعماهاستغفار
"یا مَنْ أَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْر" میگویم ولی
گویا دارد به آخر میرسد خیر کثیر
یاران یه بسمالله گفتند و
رد شدند از آب...
من ختم قرآن کردم و ...
درگیر مردابم هنوز😢
#شهدا شرمندهایم
از بس که گفتیم #شرمندهایم 🌹
🍃🌹🍃🌹
#داستان خیلۍقشنگه خیلۍ بخونید🙏
دوستان قبلش عذر میخوام بہ خاطر طولانۍبودن متن اما ارزش خوندش خیلۍ بالاس😊
حاج آقا باید برقصه!!!
چند سال قبل اتوبوسۍ🚌 از دانشجویان دختر👩🎓يڪۍ از دانشگاههاۍبزرگ ڪشور آمده بودند جنوب.
چشمتان روز بد نبیند...
آنقدر سانتۍمانتال و عجیب و غریب بودند ڪه هیچ ڪدام از راویان، تحمل نیم ساعت نشستن در آن اتوبوس را نداشتند.
وضع ظاهرشان فوقالعاده خراب بود.
آرایش آنچنانۍ💄👄💅، مانتوۍتنگ و روسرۍهم ڪه دیگر روسرۍنبود، شال گردن شده بود.
اخلاقشان را هم ڪه نپرس…😡 حتۍاجازه یڪ ڪلمه حرف زدن بہ راوی را نمیدادند،فقط مۍخندیدند😁😂 و مسخره مۍڪردند😜😝 و آوازهاۍ آنچنانۍ بود ڪه...
از هر درۍخواستم وارد شوم،نشد ڪه نشد؛ یعنۍنگذاشتند ڪه بشود...
دیدم فایدهای ندارد!
گوش این جماعت اناث، بدهڪار خاطره و روایت نیست ڪه نیست...
باید از راه دیگری وارد مۍشدم… ناگهان فڪری بہ ذهنم رسید…🤔اما…
سخت بود و فقط از شهدا برمۍآمد...
سپردم به خودشان و شروع ڪردم.
گفتم: بیایید با هم شرط ببندیم!
خندیدند😁و گفتند: اِاِاِ … حاج آقا و شرط!!! شما هم آره حاج آقا؟؟؟
گفتم: آره!!!گفتند: حالا چه شرطی؟🤔
گفتم: من شما را به یڪۍاز مناطق جنگۍمۍبرم و معجزهاۍ نشانتان مۍدهم، اگر بہ معجزه بودنش اطمینان پیدا ڪردید،قول بدهید راهتان را تغییر دهید و به دستورات اسلام عمل ڪنید.
گفتند: اگر نتوانستۍمعجزه ڪنۍ،چه؟
گفتم: هرچہ شما بگویید.
گفتند: با همین چفیہ اۍ ڪه به گردنت انداختہ اۍ، میایۍوسط اتوبوس و شروع مۍڪنۍ بہ رقصیدن!!!
اول انگار دچار برقگرفتگۍ شده باشم، شوڪه شدم، امّا چند لحظه بعد یاد اعتقادم به شهدا افتادم و دوباره ڪار را بہ آنها سپردم و قبول ڪردم
دوباره همهشون زدند زیر خنده که چه شود!!! 😁😁😆حاج آقا با چفیہ بیاد وسط این همہ دختر و...
در طول مسیر هم از جلف بازیهاۍ این جماعت حرص مۍخوردم و هم نگران بودم ڪه نڪند شهداحرفم را زمین بیندازند؟ نڪند مجبور شوم…!
دائم در ذڪر و توسل بودم و از شهدا ڪمڪ مۍخواستم...🙏🏻🙏🏻
مۍدانستم در اثر یڪ حادثہ، یادمان شهداۍ طلائیہ سوخته 🔥و قبرهاۍ آنها بۍحفاظ است…
از طرفۍمیدانستم آنها اگر بخواهند، قیامت هم برپا مۍڪنند،چہ رسد به معجزه!!!
بہ طلائیہ ڪه رسیدیم، همہ شان را جمع ڪردم و راه افتادیم …
اما آنها ڪه دستبردار نبودند! حتی یڪ لحظہ هم از شوخۍهاۍ جلف😁😆😜😝😎😂 و سبڪ و خواندن اشعار مبتذل و خندههاۍ بلند دست برنمۍداشتند و دائم هم مرا مسخره میکردند.ڪنار قبور مطهر شهداۍ طلائیہ ڪه رسیدیم، یڪ نفر از بین جمعیت گفت: پس ڪواین معجزه حاج آقا!
به دنبال حرف او بقیہ هم شروع ڪردند: حاج آقا باید برقصہ...👏👏
براۍ آخرین بار دل سپردم.
یا اباالفضل گفتم و از یڪی از بچه ها خواستم یڪ لیوان آب بدهد.
آب را روی قبور مطهر پاشیدم و...
💧💦💧
تمام فضاۍطلائیه پر از شمیم مطهر و معطر بهشت شد…عطرۍڪه هیچ جاۍ دنیامثل آن پیدا نمۍشود!
همہ اون دختراۍبۍحجاب و قرتۍ مست شده بودند از شمیم عطرۍڪه طلائیه را پر ڪرده بود😳😳.
طلائیہ آن روز بوۍبهشت مۍداد...
همهشان روۍ خاڪ افتادند و غرق اشڪ شدند😭😢😩😫😔
سر روۍ قبرها گذاشتہ بودند و مثل مادرهاۍفرزند از دست داده ضجہ میزدند … 😭😭شهدا خودۍنشان داده بودند و دست همه شان را گرفته بودند. چشمهاشان رنگ خون گرفتہ بود و صداۍمحزونشان بہ سختۍشنیده مۍشد. هرچہ ڪردم نتوانستم آنها را از روۍقبرها بلند ڪنم.
قصد ڪرده بودند آنجا بمانند.
بالاخره با ڪلی اصرار و التماس آنها را ازبهشتۍترین خاڪ دنیابلند ڪردم...
به اتوبوس ڪه رسیدیم،خواستم بگویم: من بہ قولم عمل ڪردم، حالا نوبت شماست، ڪه دیدم روسرۍها کاملا سر را پوشاندهاند و چفیهها روۍ گردنشان خودنمایی مۍڪند.
هنوز بۍقرار بودند… چند دقیقهاۍ گذشت… همه دور هم جمع شده بودند و مشورت میڪردند...پرسیدم: به ڪجا رسیدید؟ 🤔
چیزی نگفتند.سال بعد ڪه برای رفتن بہ اردو با من تماس گرفتند، فهمیدم دانشگاه را رها ڪردهاند و به جامعةالزهراۍقم رفتہ اند …
آرۍآنان سر قولشان به شهدا مانده بودند..👏👏
اگر دلت لرزید یہ صلوات برا سلامتۍ آقا امام زمان بفرست😊
@abbass_kardani✅
‼️دست زدن در شادی اهل بیت
🔷 دستزدن همراه با شادی و خواندن و ذکر صلوات بر پیامبر اکرم و آل او(صلوات الله علیهم اجمعین) در جشنهایی که به مناسبت ایام ولادت ائمه معصومین(علیهمالسلام) و اعیاد وحدت و مبعث برگزار می شود چه حکمی دارد؟ اگر این جشن ها در مکانهای عبادت مانند مسجد و نمازخانه های ادارات و مؤسسات دولتی و یا حسینیه ها برگزار شوند، حکم آنها چیست؟
🍀🍀🍀🌸🍀🌸
✅ج: به طور کلی کف زدن فی نفسه به نحو متعارف در جشنهای اعیاد یا برای تشویق و تأیید و مانند آن اشکال ندارد ولی بهتر است فضای مجالس دینی به خصوص مراسمی که در مساجد و حسینیه ها و نمازخانه ها برگزار می شود، به ذکر صلوات و تکبیر معطّر گردد تا انسان به ثواب آنها برسد.
https://eitaa.com/abbass_kardani/12202
🌸🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀
وقتۍحجابمون حفظ بشہ
چشممون👀 پاڪ میشه
وقتۍ چشممون پاڪ شد
دلــمون پاڪ میشہ
وقتۍدلمون پاڪ شد!
خدا عاشقمون میشه*.*
وقتۍ خدا عاشقمون شد
شهید میشیم😍😍
@abbass_kardani✅
🕊💐🕊💐🕊💐🕊
#شهدا 🌹
دلم گرفته،از غبار گناه.
خسته ام از رنج دور شدن از #خدا.
شما که ادب #دعا کردن را بلدید،
شما که عاشقانه نجوا کردن را دوست دارید،
دلم برای حرف زدن با #خدا تنگ شده.
😭😭😭
إِلَهِی وَ رَبِّی مَنْ لِی غَیْرُکَ أَسْأَلُهُ کَشْفَ ضُرِّی
#اى_خدا ، #اى_پروردگار جز تو من که را دارم تا از او درخواست کنم که غم و رنجم را برطرف سازد
شهدا گاهی نگاهی 😔😔
@abbass_kardani✅
🔹لحظهاي كه #اميرحافظ به دنيا آمد و من صداي🎵 گريهاش را شنيدم، فقط #مصطفي را از اعماق وجودم❤️ صدا ميزدم
🔸و واقعا احساس ميكردم مصطفي مثل #هميشه دستانش در دستان من💞 است و #آرامم ميكند😌 نبودن مصطفي در آن شرايط، #سخت بود اما تلخ نبود❌
🔹شايد فكركنيد اغراق ميكنم اما من #حضور_مصطفي را احساس ميكنم💖 جاي مصطفي #هيچ_وقت خالي نيست🚫 چون مصطفي (همانطور كه خودش برايم نوشته)📝 #هميشه پيش من و پسرم است. من واقعاً هنوز در كنار مصطفي دارم زندگي ميكنم😍
#شهید_مصطفی_شیخ_الاسلامی
#شهید_مدافع_حرم
https://eitaa.com/abbass_kardani/12202
میان رمل های کانال کمیل
یا گوشه ای از فکه را بگردید
شاید عشق را
میان استخوان ها
و پلاک ها پیدا کردید
ما که این شهر را گشتیم
اثری از عشق نبود... 👋