@Menbaraali-سه دقیقه در قیامت 56.mp3
30.66M
🔈 شرح و بررسی کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم
🔊 جلسه پنجاه و ششم
* ادامه کتاب؛ شهید و شهادت
* مقام شهدا
* تفاوت شهید با دیگران در برزخ
* میشود کسی به اسم شهید در گلزار شهدا باشد اما منزلت شهدا را نداشته باشد
* بیتفاوتی به قانون، حقالناس است
* احوال ما بعد از مرگ ارتباطی با مراسم تشییع جنازه ما ندارد
* قضاوت عاقلانه
* حقالناس و قضاوت
* حقالناس مانع شهادت است؟
* حقالناس شهید، شفاعت شهید
* دستهبندی نفوس در قرآن
* آدم در رهن اعمالش است
* چه کسانی در رهن اعمالشان نیستند؟
* با چه اعمالی از رهن اعمال خود خارج میشویم؟
* روایت قرآن از مکالمه اصحاب یمین با مجرمین
* نشانه و قواعد رحمت خدا
* آیا امکان داشت که همه گناهان راوی کتاب بخشیده شود؟
* معنای تبدیل سیئات به حسنات
* شفاعت در عالم برزخ
* دو مدل توسل
* مثال قرآنی شفاعت در دنیا
* رسیدن به مقام محمود
* نگرانی اهلبیت علیهمالسلام از برزخ شیعیان
* نقل ماجراهایی زیبا از شهید دستغیب
📅99/03/16
⏰ مدت زمان: ۱:۲۴:۲۸
#مشهد
#شهادت
#شفاعت
🌷#پسرک_فلافل_فروش🌷
#قسمت_پنجاه_و_هشتم
❇....هادي گفت: بايد براي خدا كاركرد، خدا خودش هواي ما را دارد.
♦گفتم:
اين درست، اما ...
يادم هست آن روز منزل يكي از دوستانش بوديم.
🌟هادي بعد از صحبت
من، مبلغ بسيار زيادي را از جيب خودش بيرون آورد و به دوستش داد
🔗و
گفت: هر طور صلاح ميداني مصرف كن❗
🔶به نوعي غير مستقيم به من فهماند كه مشكل مالي ندارد.
🔳خانه اي وسيع و قديمي در نجف به هادي سپرده شده بود تا از آن نگهداري
کند.
📌او در يکي از اتاقهاي کوچک و محقر آن سکونت داشت.
🔆بيشتر وقتش را در خانه به عبادت و مطالعه اختصاص داده بود.
🔘او از
صاحب خانه اجازه گرفته بود تا زائران تهيدستي که پولي ندارند را به آن
خانه بياورد و در آنجا به آنها اسکان دهد.
✴براي زائران غذا درست مي کرد. دربيشتر کارها کمک حالشان بود.
📌اگر
زائري هم نبود، به تهيدستان اطراف خانه سکونت مي داد و در هيچ حالي از
کمک دادن دريغ نمي کرد.
🏠آن خانه حدود صد سال قدمت داشت و بسيار وسيع بود، شايد هر کسي
جرئت نمي کرد در آن زندگي کند.
🌀بعد از شهادت هادي آن را به طلبه ي ديگري سپردند، اما آن طلبه نتوانست
با ظلمت و وحشت آن خانه کنار بيايد‼
⭕اربعين که نزديک مي شد هادي اتاقها را به زائران و مهمانان مي داد و
خودش يک گوشه مي خوابيد.
🌟گاهي پتوي خودش را هم به آنها مي بخشيد. او عادت کرده بود که بدون
بالش و لوازم گرمايشي بخوابد.
📚برگرفته از کتاب شهید هادی ذوالفقاری
✍ ادامه دارد ...
🌷#پسرک_فلافل_فروش🌷
#قسمت_پنجاه_و_نهم
🔅يک بار مريض شده بود خودش در سرما در راهروي خانه خوابيد
📌اما اتاق را که گرم بود در اختيارزائران راهپيمايي اربعين قرار داد.
✳او در اين مدت با پيرمرد نابينايي آشنا شده بود و کمک هاي زيادي به او کرده بود.
🌟حتي آن پيرمرد نابينا را براي زيارت به کربلا هم برده بود.
📿هادي زماني كه مشغول كارهاي عرفاني و ذكر و خلوت شده بود، كمتر با ديگران حرف مي زد.
📎اين هم از توصيه هاي بزرگان است كه انسان در ابتداي راه سكوت را بر هر كاري مقدم بدارد.
🗯هادي مي دانست بسياري ازمعاشرت ها تأثير منفي در رشد معنوي انسان دارد.
🌀 لذا ارتباط خود را با بيشتر دوستان در حد يك سلام و عليك پايين آورده بود.
🔳اين اواخر بسيار كتوم شده بود.يعني خيلي از مسائل معنوي راپنهان مي كرد.
🔘 از طرفي تا آنجا كه امكان داشت در راه خدا زحمت مي كشيد.
🏠هر زائري كه به نجف مي آمد، به خانه ي خودش مي برد و ازآنهاپذيرايي مي كرد.
📌هيچ وقت دوست نداشت كه ديگران فكر كنند كه آدم خوبي است.
💟اين سال آخر روزه داري وديگرمراقبت هاي معنوي را بيشتر كرده بود.
💣تا اينكه ماجراي مبارزه با داعش پيش آمد، هادي آنجا بود كه از خلوت معنوي خود بيرون آمد.
✴او به قول خودش مرد ميدان جهاد بود شجاعتش را هم قبلا اثبات كرد.
💪حالا هم ميدان مبارزه ايجاد شده بود.
📚برگرفته از کتاب شهید هادی ذوالفقاری
✍ ادامه دارد ...
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
❤️ هرچیزی که خوار آید،یک روز به کار آید
روزی مرد روستایی با پسرش از ده راه افتادند بروند شهر. مقداری راه که رفتند یک نعل پیدا کردند. مرد روستایی به پسرش گفت: نعل را بردار که به کار می خورد. پسر جواب داد: این نعل آهنی به زحمت برداشتنش نمی ارزد.
مرد خودش نعل را برداشت و توی جیبش گذاشت. وقتی به آبادی وسط راه رسیدند نعل را به یک نعل فروش فروختند و با پولش مقداری گیلاس خریدند و به راه خودشان ادامه دادند تا به صحرا رسیدند.
در صحرا آب نبود و پسر داشت از تشنگی هلاک می شد. مرد که جلوتر از پسرش می رفت یکی از گیلاسها را به زمین انداخت.
پسر دولا شد و گیلاس را از زمین برداشت. چند قدم دیگر که رفتند مرد روستایی دوباره یک دانه گیلاس به زمین انداخت و باز پسرش دانه گیلاس را برداشت و خورد.
خلاصه تا به آب و آبادی رسیدند هر چند قدمی که می رفتند مرد یک دانه از گیلاسها را به زمین انداخت و پسر هم آن را بر می داشت و می خورد. آخر کار مرد رو کرد به پسرش و گفت:
یادت هست که گفتم آن نعل را بردار، گفتی به زحمتش نمی ارزد؟
پسر گفت: بله یادم هست. پدر گفت: دیدی که من آن را برداشتم و با پولش گیلاس خریدم؛ اما یکجا ندادمت. برای اینکه مطلب خوب متوجه بشوی، گیلاسها سی و هفت دانه بود و تو سی و هفت بار به خودت زحمت دادی و آنها را از زمین برداشتی؛ اما یک بار به خودت زحمت ندادی که نعل را برداری بدان: هر چیز که خوار آید، یک روز به کار آید...
﷽؛
یاد گرفتن #احکامخدا واجب است
#احـکـــاموضــــووغــســــل
📣 قابل توجه بانوان محترم ⬇️⬇️
📝 پرسش :
آیا برداشتن ناخن مصنوعی برای وضو و غسل واجب است ؟
📖 پاسخ همه مراجع تقلید :
مانعی مثل ناخن مصنوعی اگر قابل برداشتن است ؛ باید برداشته شود ، هر چند نیازمند صرف هزینه باشد . در این فرض اگر برطرف نشود ؛ وضو یا غسل با آن هر چند به صورت جبیره انجام شود ؛ باطل است و در نتیجه نماز هم باطل است .
#أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی #مُحَمَّدٍ وَ #آلِمُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ