🍃❤🍃
#السلام_علیک_یا_بقیه_الله
جمعه ها
همه چیز تعطیل است..!
الا دوست داشتن تو..!
من هر جمعه
برای دوست داشتنت،
شروع می کنم زندگیم را...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌹🌹
✴ بسم رب الشهدا والصدیقین ✴
🌺زندگینامه شهید غلامعلی مرادیان 🌺
💙اَنـــیــس کـــــردســـــتـــــان💙
قسمت نهم:
🌸🍃همه می خواستند از یکدیگر سبقت بگیرند ...نمی شد همینطور ...راست راست راه رفت و کاری نکرد ...
🌸🍃به قول همان وقت ها ما روز به روز انقلابی تر میشدیم ...نماز جمعه ...تظاهرات ...دعای کمیل ...کمک به جبهه ها ... هرکس هرکاری از دستش بر می آمد انجام میداد ...
🌸🍃دیگر نوزده سالم شده بود ...از این طرف و آن طرف هم خاستگار می آمد ...
🌸🍃قبول نمیکردم ...تا اینکه غلامعلی آمد ... پسرعمه و دوست برادرهایم بود ...خانه محرم بودیم ...زیاده به خانه یکدیگر رفت و آمد داشتیم ...
🌸🍃راضی بودم که با غلامعلی ازدواج کنم ... از همان اول توی دلم جا باز کرده بود ...برایم جواب ((نه))دادن سخت بود ...
🌸🍃توی ملیج کلا یک دختر باید جهیزیه خوبی به خانه شوهر ببرد ...
🌸🍃وضعیت پدرم را می میدانستم ... نمی خواستم زیاد به خانواده ام فشار بیاید ...هیچ راهی نبود ...
واقعاً نمیتوانستم به همین راحتیها ازدواج کنم ...
🌸🍃 به همین خاطر جواب نه دادم ...دل تو دلم نبود ...غلامعلی هم بیکار ننشست ...
🌸🍃خواستگاری دختر پاسدار شده بود ... و داشت کردستان خدمت میکرد ...
🌸🍃کردستان هم وضعیت خوبی نداشت ... زن عمو دوست داشت غلام علی دامادشان شود ...
🌸🍃 اما عمو قبول نکرد ...
_گفت غلامعلی پرستار است ...سرنوشت معلوم نیست ...نمی خواهم دخترم بیوه شود ...
#ادامه_دارد...
#انیس_کردستان
🌹جهت شادی ارواح طیبه شهدا...صلوات...🌹
هدایت شده از
عجب حڪایتی دارد این سردار شهید....
در ۷تیر متولد میشود
در ۷تیر اسمش برای حج در می آید
در ۷تیر عازم جبهه میشود
در ۷تیر ازدواج میکند
در ۷تیر تنها دخترش بدنیا می آید
در ۷تیربه شهادت میرسد#سردارشهیداحمد
شہید من
گر تو را با ما تعلق نیست
ما را شوق هست
ور تو را بی ما صبورے هست
ما را تاب نیست
گفتے اندر خواب بینے بعد از این روی مرا
ماه من
در چشم عاشق آب هست وخواب نیست💔
#شہید_من_التماس_دعا
@Abbass_Kardani
🕊کانال شهید عباس کردانی🕊
⬆️⬆️⬆️
🌹شهید علی خلیلی🌹
💠رسم ماه رمضون ها💠
رسم خوبی داشتیم,ماه رمضون ها بعضی شب ها چندتااز مربی ها جمع
میشدیم افطاری میرفتیم خونه ی دانش آموزا.یه بار تو یکی از شبا تو
ترافیک گیر کردیم اذان گفتند.علی گفت:وحید بریم نماز بخونیم؟
وقت نمازه.من گفتم پنج دقیقه بیشتر نمونده علی جان بزار بریم اونجا
میخونیم.نشون به اون نشون که یک ساعت
و نیم بعد رسیدیم به خونه ی بنده خدا!
از ماشین که پیاده شدیم زد رو شونمو گفت:
کاری موقع نماز اول وقت انجام
بشه ابتر میمونه!!!!
منبع:ابروباد
@abbass_kardani✅
•┈┈••✾•🔹🔷🔹•✾•┈┈••
#بسم_رب_الشهدا
#شهید_عباس_کردانی
#زندگینامه
✅#قسمت_چهاردهم
بیشتر مدرسه هایی که هنوز وضعی از عطر و بوی درس و صدای هیاهوی بچهها داشت باید حتما پناهگاهی برای حفظ بچهها و محافظت از کتابهایی که هر سال در دست بچهها دست به دست میشد داشته باشد.
کتابها میبایست پاکیزه نگه داشته میشد، تا دانش آموزان سالهای آینده هم بتوانند از آن استفاده کنند.
انبوه #کودکان شاد و شیطان در یک کلاس بیست متری در یک نیمکت بهم میچسبیدند در هر نیمکت 4 دانش آموز یعنی یک متر برای 4 بچه ی شیطان.
هر کلاس مثل یک کپسول گاز مایع میشد که انبوه ملکول های گاز را در خود با فشار نگه داشته باشد در نتیجه هر کلاس با ورود معلمهایی که اگر چه قلب مهربانی داشتند اما باید برای کنترل این جنبش شدید ملکولی جدیت عبوسانهای از خود نشان میدادند!
خدا می داند زنگ تفریح و خانه چه بلایی بر سر کلاس می اورد.
سال تحصیلی 66-67 بود اول مهر #عباس با چند تا از همکلاسیهایش دست در دست دایه راهی مدرسه شد.
#دایه از همان روزی که علی را به مدرسه سپرده بود خود را مقید میدانست همه ی بچهها را به مدرسه برساند.
#عباس هم آرام و مطیع راهی مدرسه شد.
مدتی بعد کتابهای مستعمل عباس که در کش های شلواری که مادر میخرید مثل جعبه شیرینی بسته شده بود و در دستهای او که از مدرسه میآمد آویزان و مستاصل به خانه برگردانده میشد و فردا دوباره بدون اینکه دست بخورد یا گره اش باز شود به مدرسه برده
می شود.
نمیدانم چطور میشد که اخرخرداد بدون تجدیدی و مردود به خانه می آمد و دوباره یک تابستان رهایی و بی قیدی و بازی و شیطنت بود که با برادرها و پسرعموها شروع می شد.
به روایت از #خواهر_شهید
✅#ادامه_دارد...
@abbass_kardani
🍃🌸
🍃💗
🌸السلام علیکَ یا رسولَ الله
💗السلام علیکَ یا امیرَالمؤمنین
🌸السلام علیکِ یا فاطمةُ الزهراءُ
🍃💗
💗السلام علیکَ یا حسنَ بنَ علیٍ نِ المجتبی
🌸السلام علیکَ یا حسینَ بنَ علیٍ سیدَ الشهداءِ
💗السلام علیکَ یا علیَّ بنَ الحسینِ زینَ العابدینَ
🌸السلام علیکَ یا محمدَ بنَ علیٍ نِ الباقرُ
💗السلام علیکَ یا جعفرَ بنَ محمدٍ نِ الصادقُ
🍃🌸
🌸السلام علیکَ یا موسی بنَ جعفرٍ نِ الکاظمُ
💗السلام علیکَ یا علیَّ بنَ موسَی الرضَا المُرتضی
🌸السلام علیکَ یا محمدَ بنَ علیٍ نِ الجوادُ
💗السلام علیکَ یا علیَّ بنَ محمدٍ نِ الهادی
🍃💗
🌸السلام علیکَ یا حسنَ بنَ علیٍ نِ العسکری
💗السلام علیکَ یا بقیةَ اللهِ، یا صاحبَ الزمان
💕💕و رحمة الله و برکاته💕💕
@abbass_kardani✅
لبخند خدا در نفس صبح عیان است
بگذار خدا دست به قلبت بگذارد
امروز برایش پُر لبخند و امید است
هر ڪس ڪه خودش را به خدایش بسپارد
صبحتان شهدایی
@abbass_kardani✅
شهید به قلبت نگاه می کند...
اگرجايی برايش گذاشته باشے
می آيد، می ماند، لانه مےڪند
تا شهیدت کند...🕊
یار را عاشق شوی
آخر شهیدت می کند...
@abbass_kardani✅
🍃🌼🌷🌻🍃🍃🍃🌼🌷🌻🍃
خدایا #ڪمڪ ڪن..
اگر در صف #شهدا غایبیم،
در صف پیام رسانان #راهشان
#غایب نباشیم...
🕊
🕊
در این شلـــــــوغے #دنیـــــــا #فراموشتــــــــان نڪردیم...
در #شلوغـــــــــــے قیامتـــــ #فراموشمــــــــان نڪنید
اے #شہــــــــــداء ...
🌹
@abbass_kardani✅
| #جامانده |
یڪے یڪے ھے رفیقامونو
دارن میـبرن به روے دست
بـےبـے بـخدا هنوز یه جـو
#غیرت توے وجودم هست... 😔
@abbass_kardani✅
الگوبرداری ازشهدا🌹🌹
🌷شهید مهندس رضا کارگربرزی
📎اولین شهیدمدافع حرم استان البرز
🔰تاریخ شهادت: 24 رمضان
11 مرداد 1392 هجری شمسی
🔰محل شهادت: حلب
🌷شهید روز قدس
@abbass_kardani✅
🔼🔼🔼
آخرین جمعه ماه رمضان (11 مرداد 1392) روز قدس بود که رضا شهید شد .
وقتی خبر شهادتش را شنیدم خودم را به سرعت به بیمارستانی که در حلب بود رساندم ، اسمش را نمی شد گذاشت بیمارستان ، چون از تجهیزات اصلی محروم بود .
اون روز ما دو شهید داشتیم و چند شهید سوری هم بودند. وقتی به سمت تابوتی که رضا را در آن قرار داده بودند رفتم ، روی تابوت پرچم سوریه کشیده شده بود و به عربی نام جهادی رضا را نوشته بودند « محمدمهدی مهدوی ».
پرچم سوریه را برداشتم و پرچم ایران را روی تابوت کشیدم. بعد روی آن درشت و بزرگ نوشتم:
🌷« شهیدمهندس رضاکارگربرزی که در روز جمعه ، روز قدس که متعلق است به امام زمان (عج) در راه خدا و دفاع از اهل بیت رسول الله به شهادت رسیده است »
💢شهید مهندس رضا کارگربرزی
راوی: ب- ر همرزم شهید در سوریه
️
@abbass_kardani✅
🌸 🌸 🌸 🌸 🌸 🌸