eitaa logo
کانال دوستداران شهید مدافع حرم برادرم عباس کردانی
1.1هزار دنبال‌کننده
31.9هزار عکس
24هزار ویدیو
125 فایل
کانال دوستداران شهید مدافع حرم شهید عباس کردانی لینک کانال @abbass_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ارتباط با خادم کانال،، @mahdi_fatem313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 راه رسیدن به نشاط دائمی . ⚠️این کلیپ دیدگاه شما درباره لذت‌های زندگی را تغییر می‌دهد! . 🔻ارتباط ماده با لذت! @abbass_kardani
✨واکنش پرستاران به بیان امام خامنه‌ای که فرمودند☝️ "وقتی برخی ماسک نمی‌زنند، من از آن پرستار فداکار خجالت می‌کشم."😞 من_ماسک_میزنم😷 🌹🍃
! فرزاد پوفے میڪند و میگوید:بیخیال روزبہ! پسرے ڪہ فرزاد روزبہ خطابش ڪرد جدے میگوید:تو ڪلانترے بیخیال میشم! سپس گستاخانہ رو بہ پدرم ادامہ میدهد:شما دردت چیہ؟! اون از قضیہ خونہ ڪہ میخواے چند برابر بہ ما بندازے اینم از حالا! ما بیخیالت شدیم شما ول ڪن نیستے؟! فرزاد سریع بازوے روزبہ را میگرد و با تحڪم میگوید:روزبہ! سپس با چشم و ابرو بہ ریش و موهاے سفید پدرم اشارہ میڪند! یعنے بزرگتر است احترامش را نگہ دار. پدرم دستش را مشت میڪند و محڪم میفشارد:من ڪے درمورد قیمت خونہ حرف زدم؟! خونمہ،مالمہ نمیخوام بفروشم! روزبہ پوزخند میزند:چون میدونے افتادہ تو نقشہ ساختمونا میخواے قشنگ نرخ ببرے بالا! پدرم میخواهد چیزے بگوید ڪہ پشیمان میشود جایش چند لحظہ بعد میگوید:ڪافر همہ را بہ ڪیش خود پندارد! ادب یاد بگیر مهندس! ڪلمہ ے مهندس را میڪشد! تڪہ مے اندازد بہ مدرڪ تحصیلے و تربیتش. دلم خنڪ میشود ڪہ جوابش را خوب داد! روزبہ جوابے نمیدهد در عوضش پوزخند تمسخر آمیزے روے لبانش مے نشاند! پدرم بہ من نگاہ میڪند:تو چرا هنوز اینجا وایسادے؟! سرم را تڪان میدهم،یاسین محڪم گوشہ ے چادرم را در دست میگیرد. میخواهم‌ بہ سمت خانہ برگردم ڪہ صداے لعنتے اش نگرانم میڪند:تو دادگاہ میبینیمتون آقاے نیازے! سپس بہ صورت فرزاد اشارہ میڪند و ادامہ میدهد:تا حواستون بہ دستتون باشہ! فرزاد دوبارہ پا درمیانے میڪند:ڪار فوریہ ها! بریم. متعجب میشوم از اینڪہ چند روز پیش اصرار داشت تا پیگیر ماجراے آن پسر شوم اما خودش حالا آرام است! اصرارے بہ دعوا و پیگیرے ندارد! ... نویسنده این متن👆🏻: 👉🏻 💠 ╭┅═ঊঈ💕ঊঈ═┅╮ join : sapp.ir/roman_mazhabi ╰┅═ঊ 💌-کپی با ذکر لینک کانال مانعی ندارد... #‌ɦɨcɦ🔪: ﴾﷽﴿ 💠 💠 ۶۳ سوالات در مغزم بیشتر میشود،آنقدر ڪہ دیگر جایے براے فڪر ڪردن بہ فردا و هادے نمے ماند. نمیخواهم پدرم عصبے شود،دست یاسین را میگیرم و بہ سمت خانہ از آن ها روے برمیگردانم. یاسین با اڪراہ همراهم مے آید،قدم اول را داخل حیاط میگذارم. با نگرانے آرام میگوید:بابا؟! با آرامش نگاهش میڪنم:چیزے نیس ڪہ حرف میزدن! الان میاد. پدرم نگاہ خشمگینِ آخرش را نثار روزبہ و فرزاد میڪند و با عجلہ نزدیڪ ما میشود. همانطور ڪہ ریموت را بہ سمت ماشینش میگیرد میگوید:من میرم مغازہ،مادرتون اومد سریع بهش مُشتُلوق ندید. من و یاسین جوابے نمیدهیم. پدرم عصبے نفسے میڪشد،معلوم است فشارش رفتہ بالا‌. _تفهیم شد؟! یاسین بہ صورت پدرم زل میزند،لبان ڪوچڪش را تڪان میدهد:چشم بابا! سپس با اخم ابروهایش را بہ هم گرہ میزند و با حرص ادامہ میدهد:بابا برم بزنمشون؟! میخواستم‌ بیام جلو ولے... سرش را پایین مے اندازد و بغض میڪند:تَ...ر...سے...دم! دستم را محڪم دور "شانہ هاے نحیف مردانہ اش" حلقہ میڪنم. خوشحالم او از الان شبیہ پدرم نیست! مرد بودن را در این چیزها نمیبیند. باید مرد بودن را یادش بدهم،مثل تڪالیف مدرسہ اش،مثل املاء،مثل تمرین هاے ریاضے اش! پدرم دستش را میان موهایش مے لغزاند:عیب ندارہ بابا! فعلا مراقب خواهرت باش تا بیام بهت یاد بدم چطور خوب مشت بزنے. نفسم‌ را بیرون میدهم،چہ آموزش مهم و حیاتے اے! یاسین سرش را بلند میڪند و با لبخند دندان نمایے میگوید:باشہ! با گفتن این حرف دستش را مشت میڪند و بہ سمت پدرم میگیرد،پدرم آرام با مشت روے مشتش میڪوبد. سپس زیر لب خداحافظے اے میڪند و سوار ماشینش میشود. حرڪت میڪند،بہ حرڪت ماشین نگاہ میڪنم تا اینڪہ از دیدم دور میشود. بخاطرہ شهاب با فرزاد درگیر شدہ بود،فڪر میڪند فرزاد با شهاب همدست است. شاید درست فڪر میڪند! شاید هم نہ! نمیدانم! اصلا همدستِ چہ؟! فڪر و خیال هاے در سرم را پس میزنم،رو بہ یاسین میگویم:بریم خونہ. یاسین سرش را تڪان میدهد و ڪمے از من فاصلہ میگیرد. زبانش را دراز میڪند:بیا خونہ نترس من مراقبتم! مے خندم،فسقلے را چہ جَوے گرفتہ! قصد میڪنم براے بستن در،چادرم ڪمے عقب میرود. روزبہ و فرزاد مشغول جر و بحث هستند. چند سانت ماندہ در بستہ شود ڪہ نگاہ روزبہ بہ چشمانم گرہ میخورد. چشمان مشڪے اش ترسناڪند! یڪ جورے ڪہ... نمیدانم چہ جور! اما من میترسم! نمیدانم حالت چهرہ ام چطور است ڪہ با اخم میگوید:چیہ ڪوچولو لولو دیدے؟! اخمش را پر رنگ تر میڪند و بہ سمت ساختمان برمیگردد. هم زمان با بستہ شدن در بلند میگوید:خانوادہ شم مثل خودش اُمَلن! از قصد بلند گفت ڪہ بشنوم. سرم را بہ نشانہ ے تاسف تڪان میدهم،در را میبندم؛ارزش جواب دادن ندارد! وارد پذیرایے میشوم،بہ سمت اتاقم میروم. باید بدترین لباسم را براے فردا آمادہ ڪنم و یڪ نقشہ ے اساسے ....! ... نویسنده این متن👆🏻: 👉🏻 💠 ╭┅═ঊঈ💕ঊঈ═┅╮ join : sapp.ir/roman_mazhabi ╰┅═ঊ 💌-کپی با ذکر لینک کانال مانعی ندارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جهت سلامتی امام زمان عج الله الفرجه الشریف 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 بخوان دعای فرج رادعااثردارد دعاکبوترعشق است وبال وپردارد 🌺دعای منتظران درعصرغیبت🌺 اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسکَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى ❤️برای سلامتی آقا❤️ بسم الله الرحمن الرحیم اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً 💖دعای فرج💖 بسم الله الرحمن الرحیم اِلهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاء ُ وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛ يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ ، وَانْصُراني فَا
✋ 🌸نـذر سلامتی و فرج امام زمان ارواحنا فداه هر شب مرتبه سوره را قرائت میکنیم و ثوابش را به محضر هدیه میکنیم تا ظهور ایشان نزدیک و سلامتی ایشان پایدار باشد. اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💖 🦋🦋 @abbass_kardani 🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌻🌹🌻🌹🌻🌹🌻🌹🌻🌹🌻🌹🌻 🌹💐🌹💐🌹💐🌹💐🌹💐🌹💐 هرروز با قرائت زیارتنامه شـهـدا🌹🕊 « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ » اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَوْلِیآءَ اللَّهِ وَاَحِبَّائَهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَصْفِیآءَ اللَّهِ وَاَوِدَّآئَهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَنْصارَ دینِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَنْصارَ رَسُولِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَنْصارَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَنْصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ الْعالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَنْصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِىٍّ، الْوَلِىِّ النَّاصِحِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَنْصارَ اَبى عَبْدِاللَّهِ، بِاَبى اَنْتُمْ وَاُمّى طِبْتُمْ، وَطابَتِ الْأَرْضُ الَّتى فیها دُفِنْتُمْ، وَفُزْتُمْ فَوْزاً عَظیماً، فَیا لَیْتَنى كُنْتُ مَعَكُمْ، فَاَفُوزَ مَعَكُمْ. «الّلهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم» 🌴تقدیم به ارواح پاک وطیّب شهدای آسمانی ♥️ کانال عباس_ کردانی👇👇👇 🌻🍀🌻🍀🌻🍀🌻🍀 @abbass_kardani 🌻🌹🌻🌹🌻🌹🌻🌹
📸ماجرای دفترچه تلفن اختصاصی حاج قاسم و مادر شهیدی که سردار سلیمانی از سوریه با او تماس میگرفت! ✍سردار حسنی در گفتگو با «بنیاد مکتب حاج قاسم» : شهید سلیمانی دفترچه تلفنی به همراه خود داشت که در آن شماره حدود ۱۵۰ خانواده شهید لیست شده بود و برخی‌روزها با چندتایشان تماس می گرفت. ارتباط حاج قاسم با بعضی مادران شهدا، خیلی خاص بود. نسبت به مادر شهید «علی شفیعی» هم همین احساس را داشت. گاهی حتی از سوریه به او زنگ میزد و صحبت می کرد. مادر شهید شفیعی میگفت: «حاج قاسم نیمه شب از سوریه زنگ می زند و با هم صحبت میکنیم. بعد میگفت: حالا دیگر خستگی ام رفع شد و به آرامش رسیدم. مادر! دیگر برو بخواب .» این مادر، دیگر هیچ کس را ندارد. به همین دلیل، سردار سلیمانی هر وقت به کرمان می آمد، همیشه به ایشان سر می زد. 🍀🍀شهید سپهبد قاسم سلیمانی 🍀🍀 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷 @abbass_kardani 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷
💌 🌹 شهید دکتر مصطفی چمران: من نمیگویم ولی فقیه معصوم است ولی ملتی که به امر خدا به امر ولی فقیه اعتماد میکنند، خدا اجازه اشتباه به آن رهبر را نمی دهد و به نوعی به او معصومیت میبخشد. 🌿⚘🌿⚘🌿⚘🌿⚘ @abbass_kardani ⚘🌿⚘🌿⚘⚘🌿⚘
ای شهدا .. هر صبــح؛ زندگى براى ادامه پيدا كردن، به دنبالِ بهانه ميگردد🌱 و چه بهانه اى زيباتر از نگاهتان😍❤️ 🍀✋🍀 🌷🕊🌿⚘🕊🌷🌿⚘🕊 @abbass_kardani 🌿⚘🕊🌷🌿⚘🕊🌷🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال دوستداران شهید مدافع حرم برادرم عباس کردانی
❣﷽❣ 📚 #رمان 💥 #تنها_میان_داعش 2⃣#قسمت_دوم 💠 در تاریکی و تنهایی اتاق، خشکم زده و خیره به نام عدنان،
❣﷽❣ 📚 💥 3⃣ 💠 نزدیک شدنش را از پشت سر به وضوح حس می‌کردم که نفسم در سینه بند آمد و فقط زیر لب می‌گفتم تا نجاتم دهد. 💢با هر نفسی که با وحشت از سینه‌ام بیرون می‌آمد (علیه‌السلام) را صدا می‌زدم و دیگر می‌خواستم جیغ بزنم که با دستان نجاتم داد! 💠 به‌خدا امداد امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بود که از حنجره حیدر سربرآورد! آوای مردانه و محکم حیدر بود که در این لحظات سخت تنهایی، پناهم داد :«چیکار داری اینجا؟» 💢از طنین صدایش، چرخیدم و دیدم عدنان زودتر از من، رو به حیدر چرخیده و میخکوب حضورش تنها نگاهش می‌کند. حیدر با چشمانی که از عصبانیت سرخ و درشت‌تر از همیشه شده بود، دوباره بازخواستش کرد :«بهت میگم اینجا چیکار داری؟؟؟» 💠 تنها حضور پسرعموی مهربانم که از کودکی همچون برادر بزرگترم همیشه حمایتم می‌کرد، می‌توانست دلم را اینطور قرص کند که دیگر نفسم بالا آمد و حالا نوبت عدنان بود که به لکنت بیفتد :«اومده بودم حاجی رو ببینم!» 💢حیدر قدمی به سمتش آمد، از بلندی قد هر دو مثل هم بودند، اما قامت چهارشانه حیدر طوری مقابلش را گرفته بود که اینبار راه گریز او بسته شد و خوبی بابت بستن راه من بود! 💠 از کنار عدنان با نگرانی نگاهم کرد و دیدن چشمان معصوم و وحشتزده‌ام کافی بود تا حُکمش را اجرا کند که با کف دست به سینه عدنان کوبید و فریاد کشید :«همنیجا مثِ سگ می‌کُشمت!!!» 💢ضرب دستش به‌ حّدی بود که عدنان قدمی عقب پرت شد. صورت سبزه‌اش از ترس و عصبانیت کبود شد و راه فراری نداشت که ذلیلانه دست به دامان حیدر شد :«ما با شما یه عمر معامله کردیم! حالا چرا مهمون‌کُشی می‌کنی؟؟؟» 💠 حیدر با هر دو دستش، یقه پیراهن عربی عدنان را گرفت و طوری کشید که من خط فشار یقه لباس را از پشت می‌دیدم که انگار گردنش را می‌بُرید و همزمان بر سرش فریاد زد :«بی‌غیرت! تو مهمونی یا دزد ؟؟؟» 💢از آتش غیرت و غضبی که به جان پسرعمویم افتاده و نزدیک بود کاری دستش بدهد، ترسیده بودم که با دلواپسی صدایش زدم :«حیدر تو رو خدا!» و نمی‌دانستم همین نگرانی خواهرانه‌، بهانه به دست آن حرامی می‌دهد که با دستان لاغر و استخوانی‌اش به دستان حیدر چنگ زد و پای مرا وسط کشید :«ما فقط داشتیم با هم حرف می‌زدیم!» 💠 نگاه حیدر به سمت چشمانم چرخید و من شهادت دادم :«دروغ میگه پسرعمو! اون دست از سرم برنمی‌داشت...» و اجازه نداد حرفم تمام شود که فریاد بعدی را سر من کشید :«برو تو خونه!» اگر بگویم حیدر تا آن روز اینطور سرم فریاد نکشیده بود، دروغ نگفته‌ام که همه ترس و وحشتم شبیه بغضی مظلومانه در گلویم ته‌نشین شد و ساکت شدم. 💢مبهوت پسرعموی مهربانم که بی‌رحمانه تنبیهم کرده بود، لحظاتی نگاهش کردم تا لحظه‌ای که روی چشمانم را پرده‌ای از اشک گرفت. دیگر تصویر صورت زیبایش پیش چشمانم محو شد که سرم را پایین انداختم، با قدم‌هایی کُند و کوتاه از کنارشان رد شدم و به سمت ساختمان رفتم. 💠 احساس می‌کردم دلم زیر و رو شده است؛ وحشت رفتار زشت و زننده عدنان که هنوز به جانم مانده بود و از آن سخت‌تر، که در چشمان حیدر پیدا شد و فرصت نداد از خودم دفاع کنم. 💢حیدر بزرگترین فرزند عمو بود و تکیه‌گاهی محکم برای همه خانواده، اما حالا احساس می‌کردم این تکیه‌گاه زیر پایم لرزیده و دیگر به این خواهر کوچکترش اعتماد ندارد. 💠 چند روزی حال دل من همین بود، وحشتزده از نامردی که می‌خواست آزارم دهد و دلشکسته از مردی که باورم نکرد! انگار حال دل حیدر هم بهتر از من نبود که همچون من از روبرو شدن‌مان فراری بود و هر بار سر سفره که همه دور هم جمع می‌شدیم، نگاهش را از چشمانم می‌گرفت و دل من بیشتر می‌شکست. 💢انگار فراموشش هم نمی‌شد که هر بار با هم روبرو می‌شدیم، گونه‌هایش بیشتر گل انداخته و نگاهش را بیشتر پنهان می‌کرد. من به کسی چیزی نگفتم و می‌دانستم او هم حرفی نزده که عمو هرازگاهی سراغ عدنان و حساب ابوسیف را می‌گرفت و حیدر به روی خودش نمی‌آورد از او چه دیده و با چه وضعی از خانه بیرونش کرده است. 💠 شب چهارمی بود که با این وضعیت دور یک سفره روی ایوان می‌نشستیم، من دیگر حتی در قلبم با او قهر کرده بودم که اصلا نگاهش نمی‌کردم و دست خودم نبود که دلم از همچنان می‌سوخت. 💢شام تقریباً تمام شده بود که حیدر از پشت پرده سکوت همه این شب‌ها بیرون آمد و رو به عمو کرد :«بابا! عدنان دیگه اینجا نمیاد.» شنیدن نام عدنان، قلبم را به دیوار سینه‌ام کوبید و بی‌اختیار سرم را بالا آورد. حیدر مستقیم به عمو نگاه می‌کرد و طوری مصمم حرف زد که فاتحه را خواندم. ظاهراً دیگر به نتیجه رسیده و می‌خواست قصه را فاش کند... ✍️نویسنده: 🍃🌹🍃🌹
بیایم به خودمون یاد بدیم از شهدا کمک بخوایم در زندگی هامون یجوری خاص باهاشون ارتباط بگیریم ، وابسته شون بشیم ، تا کمکمون کنن زودتر از دنیا و لذت هاش دست بکشیم و به عشق ابدی برسیم.❤️ @abbass_kardani
🌷 : اگرمن در این عملیات شهید نشدم به مسلمونی من شک کنید 🎙 راوی: شاید جزو معدود افرادی بودیم که تا آخرین دقایق در کنار ایشون بوديم خب ایشون آدمی نبود که فلسفه خونده باشه عرفان خونده باشه فقه وتفسیرو اصول..اینا باشه نبود یه آدم عالیه خاکی ..بنا , کارگر یک مقدار طلبگی خونده بود حکمت بود در معرف بود ولو تحصیلات و مدرک نبود .ولی حکمت داشت قرآن که میخوند حقیقتامیخوند ایمان داشت و مکاشفاتی که داشت که سه چهارنمومنش رو همون زمان جنگ شنیدم که قبل از ایشون گفت : اونجا که به من قول داده که من می شم و تو بچه های دیگه مشهور بود که گفته : اگه من تو این عملیات نشم تو مسلمونی خودم شک می کنم. @abbass_kardani
❤️خدایا ... تو کــافے هستے برایم مـشکلاتم را به تو می سپارم و دلـم قرص می شود ... کمکم کن خرابے ها را از نو بسازم بودنت را از من نگیر خـوب من! 🌱🌱🌱🌱 🌹
. دعای معراج یا سَیّدُ یا سَندُ یا صَمَدُ یا مَنْ لَهُ الْمُسْتَنَدُ اِجْعَلْ لی فَرَجاً وَ مَخْرَجاً مَمّا اَنا فیهِ وَاڪْفِنی فِیهِ وَ اَعُوذُ بِڪَ بِسْمِ اللهِ التّامّاتِ یا اَللهُ یا اَللهُ یا اَللهُ یا رَحْمنُ یا رَحْمن یارحمنُ یا رَحیمُ یا خالِقُ یا رازِقُ یا بارِیُ یا اَوَّلُ یا آخِرُ یا ظاهِرُ یا باطِنُ یا مالِڪُ یا قادِرُ یا واهِبُ یا وَهّابُ یا تَوّابُ یا حَڪیمُ یا سَمیعُ یا بَصیرُ یا غَفورُ یا رَحیمُ یا غافِرُ یا شَڪُورُ یا عالِمُ یا عادِلُ یا ڪَریمُ یا رَحیمُ یا وَدودُ یا غَفورُ یا رَؤفُ یا وِتْرُ یا مُغیثُ یا مُجیبُ یا حَبیبُ یا مُنیبُ یا رَقیبُ یا مَعیدُ یا حافِظُ یا قابِضُ یا حَیُّ یا مُعینُ یا مُبینُ یا جَلیلُ یا جَمیلُ یا ڪَفیلُ یا وَڪیلُ یا دَلیلُ یا حَیُّ یا قَیّومُ یا جَبّارُ یا غَفّارُ یا حَنّانُ یا مَنّانُ یا دَیّانُ یا غُفْرانُ یا بُرْهانُ یا سُبْحانُ یا مُسْتَعانُ یا سُلْطانُ یا اَمینُ یا مُؤمِنُ یا مُتَڪَبّ‍‍ِرُ یا شَڪُورُ یا عَزیزُ یا عَلیُّ یا ‍وَفِیُّ یا قَویُّ یا غَنیُّ یا مُحِقُّ یا اَمینُ یا مُؤمِنُ یا مُتَڪبِّرُ یا شَڪُورُ یا عَزیزُ یا عَلیُّ یا وَفیُّ یا قَویُّ یا غَنیُّ یا مُحِقُّ یا مُعْطی یا آخِرُ یا اَحْسَنَ الْخالِقینَ یا خَیْرَالرّازِقینَ یا خَیْرَ الْغافِرینَ یا خَیْرَ الْمُحْسِنینَ یا خَیْرَ النّاصِرینَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ یا نُورَ السَّمواتِ وَ الْأرْضِ یا هادِیَ الْمُض‍‍ِلّینَ یا دَلیلَ الْمُتَحَیّرینَ یا خالِقَ ڪُلَّ شَیءٍ یا فاطِرَ السَّمواتِ والْأرْضِ یا هادِیَ الْمُضِلینَ یا مُفَتَّحَ الْأبْوابِ یا مُسَبِّبَ الْأسْبابِ یا رَفیعَ الدَّرَجاتِ یا وَلِیَّ الْحَسَناتِ یا غافِرَ الْخَطیئاتِ یا مُحیِیَ الْأمْواتِ یا ضاعِفَ الْحَسَناتِ یا دافِعَ الْبَلِیّات، اَللّهُمَّ اَحْفَظْ صاحِبِ هذَالدُّعاءِ مِنَ الطّاعُونِ وَالزَّلْزَلَهِ وَ الْفُجْاَهِ وَالْوَباء‍‍ِ وَ م‍‍ِنْ شَرَّ السُّلْطانِ الْجابِرِ وَ شَرَّ الْعَیْنِ السُّوء‍‍ِ وَ مِنْ شَرَّالْجَنَّ وَالْإنْسِ بِحَقَّ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ بِحَقَّ حمعسق وَ بِحَقَّ مُحَمَّدِ الْمُصْطَفی وَ بِحَقَّ عَلِیَّ الْمُرْتِضی وَالْأئمَّهِ الْهُدی وَ بِحَقَّ اللُّوحِ وَالْقَلَمِ وَالْڪُرْسِیَّ وَ الْعَرْشِ وَ بِحَقَّ فَسَیَڪْفیڪَهُمُ اللهُ وَ هُو السَّمیعُ الْعَلیمُ اللّهُمَّ اَحْفَظْ صاحِبِ هذَالدُّعاءِ مِنْ شَرَّ ڪُلَّ ذی شَرًّ وَ مِنْ شَرٌ طارِقٍ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ مِنْ شَرَّ والِدٍ وَ ما وَلَدَ وَ مِ‍نْ شَرَّ ما یَلِجُ فِی‌الأرْضِ وَ ما یَخْرِجُ مِنْها وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیم اَللّهُمَّ احْفِظْ صاحِبِ هَذَاالدُّعا مِنْ شَرَّ الْأعْداءِ وَ مِنْ شَرَّ جَمیعَ الْمِحْنَهِ وَ الدّاءِ وَ مِنْ شَرَّ النَّفّاثاتِ فِی الْعُقَدِ وَ مِنْ شَرَّ حاسِدٍ اِذا حَسَدَ یا رَبَّ بِعِزَّ عِزَّتِڪَ وَ الْقَهْرِ بِلُطْفِڪَ وَ الرَّحْمَهِ رَحْمَتَڪَ یا واهِبَ الْعَطایا یا دافِعَ الْبَلایا یا غافِرَ الْخطایا یا سَتّارَ الْعُیُوبِ یا نُورَ الْغُیُوبِ یا نُورَ الْقُلُوبِ یا حَبیبَ الْقُلُوبِ یا قاضِیَ الْحاجاتِ یا رَحْمنَ الدُّنْیا وَالْأخِرَهِ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ وَ بِحَقَّ اَلا اِلا اللهِ تُصیرُا الأمُورِ اَللّهُمَّ اَسْتَوْدِعُڪَ نَفْسی وَ رُوحی وَ مالی وَ اَوْلادِی وَ جَمیعَ ما اَنْعَمْتَ عَلَیَّ فِی الدّینِ وَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ اِنَّهُ لا یُضیعُ صانیڪَ یَصُونَڪَ وَ مَحْفُوظَڪَ وَ مَامُولَڪَ وَ لا یُجیرُنی اَحَدٌ مِنْڪَ وَ لَنْ اَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً اَللّهُمَّ رَبَّنا اتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَهً وَ فِی الْآخِرَهِ حَسَنَهً وَ قِنا عَذابَ النّارِ وَ عَذابَ الْقَبرِ بِرَحْمَتِڪَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ وَ صلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِهِ اَجْمَعینَ الطّاهِرینَ وَ الأئِمَّهِ الْمَعْصُومینَ وَ سَلَّمَ تَسْلیماً ڪَثیراً ڪَثیراً. اللهمَ ارزُقنی حَيثَ لا اَحتَسِب يا رَبَّ العالَمين ✅ این دعا را بــــہ نیت شفاء بخــونیم برای همه بیماران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جهت سلامتی امام زمان عج الله الفرجه الشریف 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 بخوان دعای فرج رادعااثردارد دعاکبوترعشق است وبال وپردارد 🌺دعای منتظران درعصرغیبت🌺 اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسکَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى ❤️برای سلامتی آقا❤️ بسم الله الرحمن الرحیم اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً 💖دعای فرج💖 بسم الله الرحمن الرحیم اِلهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاء ُ وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛ يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ ، وَانْصُراني فَا
✋ 🌸نـذر سلامتی و فرج امام زمان ارواحنا فداه هر شب مرتبه سوره را قرائت میکنیم و ثوابش را به محضر هدیه میکنیم تا ظهور ایشان نزدیک و سلامتی ایشان پایدار باشد. اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💖 🦋🦋 @abbass_kardani 🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا