🚩صلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ یَاأَبَاعَبْدِاللَّهِ الحُسَین(ع) 🏷دست‌نوشته سردار قاسم سلیمانی به‌مناسبت فرارسیدن ماه محرم: ▫️کشوری که در قلب، اسمِ حسین را دارد، فرهنگِ عاشورا را دارد، باید در زیست و فرهنگ الگوی جهان شود. 🏴#محرم ۱۴۴۵ قمری 🎐مکتب_حاج_قاسم

#روز_اول_محرم #حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع نیا که کوفه آرایش جنگی گرفته حرف زدن و بوی دو رنگی گرفته نیا چراغ قلب کوفیا بی فروغه هرچی نوشتند توی نامه دروغه خیلی برات دل نگرونم #السلام_علیک_یا_اباعبدالله_الحسین_ع

#السلام_علیک_یا_مسلم_ابن_عقیل🖤 آه، بدجور مرا کوفه به هم ریخت حسین همه‌ی شهر به یک‌باره سرم ریخت حسین باورم نیست که آواره شدم در این شهر نیست پنهان ز تو، بیچاره شدم در این شهر تو نبودی که ببینی چه شبی سر کردم تا سحر گریه به تنهایی حیدر کردم #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله

🎥 عزیز دلم حسین ▫️نماهنگ «عزیز دلم حسین» با شعری از سیدجواد پرئی و صدای #رضا_هلالی 🕊@abbass_kardani🕊 کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆

🎥فرق آخوند با رادیو!! 👤استاد قرائتی 🕊@abbass_kardani🕊 کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆

محمد خيلی دير به دير به مرخصی مي‌آمد. من و پدرش خيلی ناراحت مي‌شديم. حتی يك‌بار پسر ديگرم كه پاسدار است، نامه‌ای به امام خمينی نوشته، دست‌نوشته‌ای از ايشان گرفت و براي محمد برد، تا او راضی شود كه به مرخصی چند روزه بيايد و سريع برگردد. هميشه می گفت: برای آمدن به مرخصی، عذاب وجدان دارم و نمی توانم بيايم. من جای آن‌ها كه زن و بچه دارند، می مانم تا آن‌ها بتوانند به ديدار خانواده‌شان بروند. به روایت:مادربزرگوارشهید 🕊شهیدمحمداسدزاده‌كلجاهی🌷 🕊تولد : ۱۳۴۱/۰۳/۲۲ بهشهر 🕊 شهادت : ۱۳۶۵/۰۴/۱۲ مهران شهدارایادکنیدحتی بایک صلوات 🕊@abbass_kardani🕊 کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆

وقتی كه تو آمدی به دنيا عريان مردم همه خندان و تو بودی گريان كاری بكن ای دوست كه وقت رفتن مردم همه گريان و تو باشی خندان! این شعر و مادر شهید محمدرضا حقیقی موقع دفنش میخونن(: شهید و که میخواستن بزار داخل قبر لبخند میزنه... 🕊@abbass_kardani🕊 کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆

خانه اش در یکی از کوچه پس کوچه های جنوب شهر بود یکی از کوچه های پر شهید خیابان خاوران از اون خیابان هایی که هر کوچه اش چندین شهید داشتند. اما این خانه سه،شهید داشت! روی سر درخونه،سه تا عکس شهیدانش رو زده بود شهیدان سیف الله،محمد واحمداختیاری در زدم مادر پیر و تنها در رابرایم بازکرد با مهربانی تعارف کرد،رفتم داخل وارد راهروی تنگ وباریکی شدیم که باسه عکس شهیدمزین شده بود سمت چپ راهرو، یک اتاق کوچک وساده بود گوشه اتاق یک تلویزیون قرمزرنگ قدیمی روی میز بود و بالای طاقچه هم،سه تاعکس شهیدانش بهم گفت بریم آشپزخانه غذام روی گازه باهم رفتیم. آنور حیاط کوچک،یک آشپزخانه ساده و کوچولو بودبا یک گاز رو میزی،ویک قابلمه که توش چند تا سیب زمینی داشتند میپختند. غذایش سیب زمینی پخته بود! و بالای سر گازسه قاب عکس شهید،باز به چشم می‌خورد بهم گفت:من توی این دنیا کسی وچیزی رو ندارم سه تا پسرداشتم که هدیه شون کردم برای انقلاب و وطن حالا هم در این خانه،با عکس و یادپسرام دارم زندگی میکنم میبینی،همه جا با من هستند،دم در کوچه،توی راهرو،اتاقم،آشپزخانه... شهدارایادکنیدحتی بایک صلوات 🕊@abbass_kardani🕊 کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆