زیارتعاشورا۩میرداماد.mp3
4.97M
🕌 زیارت عاشورا
🎙 با نوای سید مهدی میرداماد
نیابت امام و شهدا و رفتگان، از اول آدم تا آخر خاتم الانبیا،رفتگان شما عزیزان
اللهمعجـللولیڪالفـرج
┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄
از خواننده دعا التماس دعا دارم 🤲
دعاگوی شما خوبان هستم
و محتاج دعای شما خوبان
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
محمد(ص) 💗
شــافع روز پسیـن است 🌸
محمد(ص) 💗
رحمــة للعـالمین اسـت 🌸
محمد (ص) 💗
هم بشیر و هم نذیر است 🌸
محمد(ص) 💗
در دو عالم بی نظیر است 🌸
💗پیشاپیش میلاد
پیـامبـر رحمت مبارک باد 🌸
پاسدار شهید حسین کشتکار🌻
تاریخ ولادت: ۱۳۴۴/۱۱/۱
محل ولادت: قم
تاریخشهادت: ۱۳۶۴/۱۱/۲۷
محلشهادت: فاو
عملیات: والفجر8
مزار: قم_گلزار شهدای علی ابن جعفر(ع)
قطعه: ۸ - ردیف: ۱۳ - شماره: ۲۸۱
حواست هست امنیت و مدیون خون شهدائیم
یادشهداکمترازشهادت نیست
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
🔰زندگینامه شهید بزرگوار حسین کشتکار
💐🍃حسین کشتکار در اول بهمن سال ۱۳۴۴ در شهر مذهبی قم به دنیا آمد. دوران کودکی بسیار چابک، شجاع و بیباک بود و قلب بسیار پاک و مهربانی داشت.
🌹🌿از شش سالگی پا به مدرسه گذاشت از نظر درس در سطح متوسطی بود اما در ریاضی پیشرفت چشمگیری داشت. در سال سوم راهنمایی آغوش مادر را برای همیشه از دست داد.
با شروع جرقههای انقلاب با اینکه سن کمی داشت همانند دیگر مردم به مبارزه با رژیم پهلوی پرداخت و در همه راهپیماییها فعالانه حضور پیدا میکرد.
🌸🍃با شروع جنگ تحمیلی دست از تحصیل کشید و آموزشهای نظامی را در ستاد مقاومت چهار مردان فرا گرفت. در همین حین پدرش را هم از دست داد.
مدتی بعد برای اولین بار به جبهههای غرب اعزام شد و پس از مدتی از غرب برگشت تا اینکه بهعنوان عضو رسمی بسیج سپاه مسئولیتهایی در ستاد و مقاومتهای ناحیه ۱۰ و ۷ به عهده گرفت تا اینکه بهعنوان پاسدار در لشکر ۱۷ علی بن بی طالب ثبت نام نمود در واحد کاتیوشا شروع به فعالیت نمود.
🌺🍃حسین در عملیاتهای مختلفی مانند عملیات والفجر مقدماتی، بدر، عاشورا و خیبر حضور داشت.
🦋🥀سرانجام در ۲۷ بهمن ۱۳۶۴ در عملیات والفجر ۸ هنگام نماز ظهر در منطقه فاو با ترکش راکت هواپیما دشمن به شهادت رسید و در قطعه ۸ گلزار شهدای علی بن جعفر (ع) قم آرام گرفت.
شهدارایادکنیدحتی بایک صلوات
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
💠✨برشی از یکی از نامههای شهید والامقام حسین کشتکار
برادران از اینکه توفیق یافتم کـه قـلـم را از جوهرش برگیرم و لحظهای را با شما بگذرانم خدا را شکر میکنم،
آری برادران امیدوارم و میدانم که همراه با رنج و زحمتی که میکشید لحظهای از یاد خدا غافل نیستید اما در جبههها این واقعیت بیشتر نمودار است.
🔆«برادرانم من در جبهه درسهایی از شهادت، شهامت، ایثار و شجاعت آموختم که هرگز در طی دوران زندگی به آنها نیافتم، برادرانم من این راه را با چشم باز و شناختی کامل پیدا نمودم پس شما بدانید که هرکسی وظیفهای دارد.
🌻🌿از شما میخواهم که صبر را در جلوی خـود قرار دهید، برادرانم و ای همه کسانی که شاید این نامه را بخوانید بدانید که شهادت یگانه پرواز ملکوتی عاشقان است بهسوی معبود که تمامی عزیزان شهید گلگون خفتگانمان چون حسین فاطمه(س) برگزیدند شما دعا کنید که ما از گناهان دور شویم و بهسوی او برویم».
♦️گریزی به جملاتی از شهید آوینی در وصف مردان خدا:
🌱«اگر آزاد مردان این عالم را خیال اندر خیال دانسته اند از آن است که این جهان در نزد عقل ظاهر بین ما بر سلسله ای از اعتبارات و انتزاعات و توهمات بنا گشته که لازمه حیات دنیایی است حال که آن را در حقیقت نفس الامری آن چیز دیگری است که تا آن اعتبارات رفع و رفض نشود انسان حقیقت وجود خود را در جهان باز نمی یابد.
یار معقول عقل هیچ نیست و چگونه تواند بود آن جا که لا تدرکه الابصار و لا تکنفه العقول و هو یدرک الابصار و یکنف العقول و لا یحیصلون بشی ء من علمه إلا بما شاء و قد احاط بکل شی ء علمأ
این جا که عالم عقل است ، آن چه را که معقول واقع نشود راز می خوانند اما راز تنها منتهی به این معنا نیست ؛ عالم راز از آن جا آغاز می شود که عقل به سدرة المنتهی می رسد.
💥راز بی نشان است و رمز نشان بی نشان اشاره ای و دیگر هیچ، عالم وجود ، عالم نشانه هاست و عالم بی نشان ، فراسوی وجود در دیار نادیار عدم است و راه از فنا می گذرد. تا خود باقی است ، عقل باقی است و حَیَّز وجود عقل ، اعتبار واقع شود، راز نیست ، عقل تنها برآنچه احاطه پذیر است علم می یابد و عالم راز عالم عدم تنهایی است که به حریم آن می توان واصل شد، اما نه به قدم علم که جز به معقولات متناهی راه نمی برد. یار معلقول عقل هیچ نیست و همین سرچشمه راز در عالم وجود است.
⭐️در چشم عاشق جز معشوق هیچ چیز نیست. با عاشق بگو در کار عاشق عقل ورزد نمی تواند. با عاشق بگو که در کار عشق انصاف دهد نمی تواند . عشق همواره فراتر از عدل و عقل می نشیند ؛ جنون نیز و اصلأ عشاق می گویند این جنون عین عدل و عقل است.
☘عاقلان می گویند خداوند عادل است. عاشقان می گویند : به عدل آن است که معشوق می کند. عاقلان چون گرفتار بلا شوند ، گویند شکیبایی ورزیم که این نیز بگذرد ، اما عاشقان چون در معرکه بلا در آیند گویند:
اگر بادیگرانش بود میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی ؟
بشر همواره به یک عهد ثابت ازلی در وجود خویش رجوع دارد و اگر هزارسال نیز از این عهد ازلی بعد پیدا کند ، باز هم عاقبت باز خواهد گشت.
❣عاشقان عاشق بلایند. دُرَّ حیات در احتجاب صدف عشق است و آن را جز در اقیانوس بلا نمی توان یافت؛ در ژرفای اقیانوس بلا . عاشقان غواصان این بحرند و اگر مجنون نباشد چگونه به دریا زنند ؟
کار عشق به شیدایی و جنون کشیدن و کار جنون به تغزل ؛ تغزل ذات هنر است. جنون سرچشمه هنر است و همه از آن زمزمه های بی خودانه ، آغلز می شود که عاشق با خود دارد، در تنهایی جنونش را می سراید
آدم را به این مهبط عقل فرود آورده اند تا از علم فراق درس عشق بیاموزد و شوق وصل و ... و مگر عشق را جز در هجران و فرقت و غربت می توان آموخت؟ پس این درد فراق همه هستی آدمی است و مایه اصلی هنر نیز همین غم غربت است که با اوست. از آغاز تا انجام».
یادشهداکمترازشهادت نیست
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 نماهنگ #یادِ_دوست
📌به یاد مردانِ مردی که بودنمان امنیتمان را مدیونشان هستیم
شادی روح پاک شهدا صلوات🌹
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
✨دعا جهت آمرزش و توبه✨
❇️این دعا را جبرئیل برای پیغمبر(ع) جهت آمرزش امت آورد و هر کس بخواند و بنویسد و همراه خود داشته باشد سود بسیار دارد.
💥بِسمالله الرَّحْمنِ الرَّحیمِ💥
اللهُمَّ بارِکْ عَلَیْنا وَ اَرْفَعَ عَنّا بَلایانا یا رَؤُفُ لَبَّیْکَ اِشْفَعْ لَبَّیْکَ وَ اَرْحَمْ لَبَّیْکَ وَ اَنَّ اللهَ یَبعَثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ وَ صَلَّی اللهُ عَلی خَیْرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ الِهِ اَجْمَعینَ وَ سَلَّمَ تَسْلیماً کثیراً کثیراً دائِماً اَبَداً بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ
📚 کتاب شرح صلوات صفحه۹۳
🌸امام علی علیه السلام فرمود:
🔸للمؤمن ثلاث ساعات:
فساعة یناجی فیها ربه، و ساعة یرم معاشه، و ساعة یخلی بین نفسه و بین لذتها فیما یحل و یجمل و لیس للعاقل ان یکون شاخصا الا فی ثلاث: مرمة لمعاش، او خطوة فی معاد، او لذة فی غیر محرم;
🌸مؤمن باید شبانه روز خود را به سه قسمت تقسیم کند:
✨زمانی را برای نیایش و عبادت پروردگار و زمانی را برای تامین هزینه ی زندگی، و زمانی را برای خود و لذت هایی که حلال و زیباست .
✨خردمند را نشاید جز آن که در پی سه چیز برود: کسب حلال برای تامین زندگی، یا گام نهادن در راه آخرت، یا به دست آوردن لذت های حلال .
📚 نهج البلاغه حکمت ٣٩٠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اللهمَّ صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
Part06_ققنوس فاتح.mp3
17.4M
📚کتاب صوتی
#ققنوس_فاتح
زندگینامه داستانی سردار شهید #محسن_وزوایی
#دفاع_مقدس
#سیره_شهدا
قسمت 6⃣
شهدارایادکنیدحتی بایک صلوات
هدیه به امام زمان عج الله
اللهمَّ عجل لولیک الفرج
#داستان_کوتاه_زیبا_و_خواندنی
✍با خدا باش پادشاهی کن بی خدا باش هر چه خواهی کن💫
در زمانهای قدیم در یکی از بلاد پیرمردی با زنش زندگی میکرد .کار این پیرمرد نانوایی بود و بعد از اتمام کار روزانه اش به ماهیگیری میرفت و ماهیهایی را که میگرفت برای مصرف خودشان به خونه می آورد.
این پیرمرد در سخاوت و پاکی زبانزد خاص و عام بود همه اهل شهر احترام خاصی بهش قائل میشدند چنان که از شهرهای دیگه هم به دیدنش می آمدند .کسانی که پول برای خرید نان نداشتند بهشون نان میداد .هر وقت به خونه وارد میشد تکیه کلامش این بود سلام زن تنورت داغه چایئت به راهِ و زنش هم بهش خوش آمد میگفت و ماهیی که با خودش آورده بود و ازش میگرفت و در تنور سرخ میکرد و باهم میخوردند...
تا اینکه روزی شاه از آوازه و شهرت این پیرمرد به خشم میاد و به وزیرش میگه باید کاری کنیم تا این پیرمرد پیش مردم اعتبار خودش و از دست بده چرا که مردم اعتمادی که به اون دارند به من که شاه شون هستم ندارند
وزیر نقشه میکشه یک روز به اتفاق شاه با لباس مبدل وارد نانوایی پیرمرد میشن و چند تا نون ازش میخرند .دست توی جیب خود برده و میگویند ما پول همراه خود نیاوردیم بهش میگویند ما تاجر هستیم و از دیار دیگری اومدیم .پیرمرد میگه اشکالی نداره شما نون ها را ببرید هر موقع اومدید این طرف پولش و میدید.وزیر میگه نه اصلا نمیشه شاید نیومدیم .پیرمردمیگه باشه در اون صورت حلالتون میکنم .شاه از دستش انگشتری که نشان پادشاهی او بود از انگشتش در آورد و به پیرمرد داد و گفت این پیشت باشه هروقت ما پول تو را دادیم این و ازت پس میگیریم ولی مواظب باش گمش نکنی چون خیلی گران بهاستپیرمرد قبول نکرد.
ولی وزیر و شاه به اصرار بهش دادند. وقتی کارش تموم شد و به خونه رفت زنش از دیدن انگشتر تعجب کرد و پرسید این کجا بود و اون هم تمام ماجرا را برایش تعریف کرد .زنش گفت نباید قبول میکردی اگه خدای نا کرده گم بشه چی ؟ ما توان مالی اون و نداریم که جبرانش کنیم . خلاصه اون شب پیرمرد انگشتر و میندازه به انگشتش و میگیره میخوابه . وزیر و شاه که برای پیرمرد بیچاره نقشه کشیده بودند
.شبانه چند مامور و مخفیانه به خونه پیرمرد می فرستند تا اون انگشتر را ازش بدزدند .
ماموران این کار و را با موفقت انجام میدن و انگشتر و از پیرمرد میدزدند و تحویل پادشاه میدهند . بیچاره پیرمرد وقتی صبح بلند شد دید انگشتر نیست . همه جای خونه را زیر و رو کرد ولی اثری از انگشتر نبود زنش گفت حالا چه کار میکنی گفت نمیدونم فعلا برم مغازه اگه اومدند ماجرای دزدیده شدنش و بهشون میگم
.پیرمرد وقتی مغازه را باز کرد وزیر اومد و تقاضای امانتشون و کرد وپول نون ها را بهش داد پیرمرد ماجرا را بهش گفت که آره دیشب انگشتر را ازم دزدیدند و وزیر عصبانی شده اون بیچاره را کشان کشان به قصر شاه برد وقتی وارد قصر شد در جا خشکش زد چون دید کسی که ازش نون خریده بود شاه بود .شاه با عصبانیت بهش گفت اگه تا یک هفته نتونی انگشتر را پیدا کنی گردنت را میزنم فقط یک هفته
. پیرمرد با ناراحتی قصر را ترک کرد و به خونه اش رفت زنش وقتی ناراحتی او را دید ازش پرسید چه شده . پیرمرد گفت بیچاره شدیم زن کسی که انگشتر را بهم داده بود شاه بوده و یک هفته بهم مهلت داده تا براش پیدا کنم و گر نه اعدامم میکنه.
خلاصه هر روز با ناراحتی میرفت سر کار و برمیگشت تا اینکه پنج روز از مهلتش گذشت که زنش بهش گفت ببین من اون روز خوب به اون انگشتر نگاه کردم و مدلش دقیقا یادمه میتونیم سفارش ساخت بدلش و بدیم برامون بسازند و ببری تحویل شاه بدی بعد یواشکی از این شهر کوچ میکنیم تا اونها بیان بفهمن اون انگشتر بدل است ما از اینجا فرسنگها دور شده ایم
پیرمرد گفت نه زن با این کارم و فرار مهر تائید دزدی را به پیشانی خود میزنم فقط به خدا توکل میکنم چرا باید از کاری که نکردم فرار کنم خدا خودش بزرگه خودش کمکم میکنه فرداصبح بلند شد و رفت سر کار .
ششمین روز بود شاه و وزیر خوشحال از این که فردا گردن پیرمرد را میزنیم میرند کنار رود خانه برای ماهگیری شاه یه ماهیه بزرگ از آب داشت میکشید بیرون که یه دفعه پاش سر میخوره می افته رودخونه ملازمان وقتی شاه را از آب میکشند بیرون شاه متوجه میشه که انگشتر در انگشتش نیست به ملازمان دستور میده که اون و برام پیدا کنید هر چه میگردند کمتر می یابند انگار که آب شده رفته بود توی زمین........
شاه با ناراحتی تمام به قصرش برمیگرده .پیرمرد غروب روز ششم وارد خونه اش شد با یک ماهی کوچک در دستش زنش گفت امروز ماهیه بزرگی به تورت نخورده . پیرمرد گفت خوب قسمت آخرین شب زندگیم همین اندازه بود پا شو چاقو را بیار
زنش چاقو را آورد دست شوهرش داد و اون هم شروع به پاک کردن ماهی کرد و تمیزش کرد دید همون انگشترشاهه خیلی خوشحال شد و خدا را شکر کردوبه زنش گفت دیدی گفتم زن توکلت به خداباشه خدا ارحم الراحمینه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟩☀️نماز ☀️🟩
🔥وای بر نمازگزارانی که....
اللهمَّ عجل لولیک الفرج 🤲
دعاگوی شما عزیزان هستم
و محتاج دعای خیر عزیزان🤲
التماس دعای خیر در حق دیگران