مرده در چاه.mp3
3.63M
مردهدرچاه
💕🌺 مسئله شرعی🌺💕
👈احڪام
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حجتالاسلام عالی
دلیل عدم استجابت دعا؟!
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
┄✦۞✦✺﷽✺✦۞✦┄
#حدیث_نور
#حدیث_شراب 🔥
✨امام صادق علیهالسلام فرمودند:
خداوند بزرگ براى بديها قفلهائى قرار داده است، وشراب را هم كليدهاى اين قفلها قرار داده است.✨
التماس_دعا_برای_ظهور
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ 🎬 #استاد_شجاعی
✘ دخترم از خونه فرار کرد!
✘ همسرم ارتباطات نامشروع داره!
✘ پسرم اهل رفیقبازیهای داغون و پرخطره!
❤️🔥این آسیبها عموماً از یک نقطه شروع میشوند!
🎞 استاد محمد شجاعی
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
روزهای بسیار دور پیرزنی بود که هر روز
با قطار از روستا برای خرید مایحتاج خود
به شهر میآمد
کنار پنجره مینشست و بیرون را تماشا مینمود
گاهی چیزهائی از کیف خود در میآورد
و از پنجره قطار به بیرون پرتاب میکرد
یکی از مسئولین قطار کنار ایشان آمد
و با تحکم پرسید که چکار میکنی؟!
پیرزن نگاهی به ایشان انداخت و لبخندی
مهربان گفت: من بذر گل در مسیر میافشانم
آن مرد با تمسخر و استهزاء گفت
درست شنیدم تخم گل در مسیر میافشانی؟!
پیرزن جواب داد بله تخم گل
مرد خنده ای کرد و گفت:
این را که باد میبرد بنده خدا؟
پیرزن جواب داد من هم میدانم که باد
میبرد ولی مقداری از این تخمها به زمین
میرسند و خاک آنها را میپوشاند
مرد که خیال میکرد پیرزن خرفت شده
گفت: با این فرض هم آب میخواهند
پیرزن گفت:
افشاندن دانه با من، آبیاری با خدا
روزی خواهد رسید که گل و گیاه تمام مسیر
را پر خواهد کرد و رنگ راه تغییر خواهد کرد
و بوی گلها مشام تمام ساکنین و مسافرین
نوازش خواهد داد و من و تو و دیگران
از رنگی شدن مسیر لذت خواهیم برد
مرد از صحبت خود با پیرزن جواب نگرفت
با تمسخر و خندیدن به عقل آن پیرزن
سرجای خود برگشت
مدتها گذشته بود که آن مرد دوباره
سوار قطار شد و کنار پنجره نشسته
و بیرون را نگاه میکرد که یک دفعه
متوجه بوی خاصی شد
کنجکاو که شد دید که رنگ مسیر هم
عوض شده است
و از کنار رنگها و رایحههای نشاط آور
رد میشدند
و مسافرین با شوق و ذوق گلها را
به همدیگر نشان میدادند
آن مرد نگاهی به صندلی همیشگی پیرزن
انداخت ولی جایش خالی بود
سراغش را از دیگران گرفت گفتند
چند ماه است که از دنیا رفته است
اشک از دیدگان آن مرد سرازیر شد
و به نشانه احترام به آن همه احساس
بلند شد و تعظیم نمود
آن پیرزن رنگ و بوی گلها را ندید
و استشمام نکرد ولی هدیه ای زیبا
به دیگران تقدیم کرد
همیشه عشق و محبت و مهربانی
به دیگران هدیه بده
روزی خواهد رسید که آنکس که
به او محبت میکنی با انگشت اشاره
از شما به نیکی یاد خواهد کرد
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
انسان شناسی ۳۲۱.mp3
10M
#انسان_شناسی ۳۲۱
#استاد_فاطمینیا | #استاد_شجاعی
✘ چرا دیگه دوستم ندارن؟
چرا خانوادهی من،
فامیل من،
دوستای من،
بعد از اینکه سبک زندگی الهی رو انتخاب کردم، دیگه تمایلی به رفت و آمد و همنشینی با من ندارن؟
در حالیکه قبلاً خیلی باهم نَدار بودیمااا !
منبع : کارگاه انسان شناسی پیشرفته
🎞 استاد محمد شجاعی
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
تاوان خودفروشی.mp3
1.42M
#یک_دقیقه_حرف_حساب
💥 تاوان خودفروشی!
✘ چرا وارد هر رابطهی عاشقانهای میشم تهش بنبسته؟
تمام عشقم رو میریزم پاش،
آخرشم لِه میشم/
تحقیر میشم/
دور انداخته میشم...
استاد_شجاعی
منبع: مجموعه اخلاص
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
📚بهلول شکم سیر
ای بهلول بگو ببینم نزد تو ” دوست ترین مردم ” چه کسی است ؟
بهلول پاسخ داد : همان کسی که شکم مرا سیر کند دوست ترین مردم نزد من است !
هارون الرشید گفت : اگر من شکم تو را سیر کنم مرا دوست داری ؟
بهلول با خنده پاسخ داد : دوستی به نسیه و اما و اگر نمی شود !
📚بهلول و تخت پادشاهی
روزی بهلول وارد قصر هارون الرشید شد و چون مسند خلافت را خالی و بلامانع دید جلو رفته و بدون ترس و واهمه بر تخت خلیفه نشست.
غلامان دربار چون آن حال بدیدند به ضرب چوب و تازیانه بهلول را از تخت پایین کشیدند.هنگامی که خلیفه وارد شد بهلول را در حالتی بهم ریخته دید که گریه می کند. از نگهبانان سبب گریه ی او را پرسید.
نگهبانان گفتند : چون در مکان مخصوص شما نشسته بود او را از آنجا دور کردیم.
هارون ایشان را ملامت کرد و بهلول را دلداری داده و نوازش نمود.
بهلول گفت : من برای خود گریه نمی کنم بلکه به حال تو می گریم.
زیرا که من چند لحظه در مسند تو نشستم اینقدر صدمه دیدم و اذیت و آزار کشیدم.
در این اندیشه ام که تو که یک عمر بر این مسند نشسته ای چه مقدار آزار خواهی کشید و صدمه خواهی دید.
تو به عاقبت کار خود نمی اندیشی و در فکر کارهای خود نیستی !!!
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
✍مرحوم دولابي:
در بازار چوب فروشها، در هر حجره روزي چند كاميون چوب معامله مي شود ولي در پايان روز كه سؤال كني چقدر كاسبي كرده ايد، مي گويند مثلاً ده هزار تومان. امّا يك منبّت كار تكّه ي كوچكي از آن چوبها را مي گيرد و حسابي روي آن كار مي كند و بر روي آن نقش مي اندازد و همان تكّه چوب را صد هزار تومان يا بيشتر مي فروشد. گاهي اوقات آن قدر نفيس مي شود كه نمي توان روي آن قيمت گذاشت. در اعمال عبادي هم زياد عبادت كردن چندان ارزش ندارد بلكه روي عمل حسابي كار كردن و آن را خوب از كار درآوردن و حقّ آن را ادا كردن نتيجه بخش است.
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
زیارتعاشورا۩میرداماد.mp3
4.97M
🕌 زیارت عاشورا
🎙 با نوای سید مهدی میرداماد
نیابت امام و شهدا و رفتگان، از اول آدم تا آخر خاتم الانبیا،رفتگان شما عزیزان
اللهمعجـللولیڪالفـرج
┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄
از خواننده دعا التماس دعا دارم 🤲
دعاگوی شما خوبان هستم
و محتاج دعای شما خوبان
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
شهید والامقام محمدعلی رجایی🌻
تاریخ ولادت: ۱۳۱۲/۳/۲۵
محل ولادت: قزوین
تاریخ شهادت: ۱۳۶۰/۶/۸
نحوه شهادت: در زمان ریاست جمهوری در حادثه انفجار در دفتر نخست وزیری ترور شدند
مزار: تهران_ بهشت زهرا س_ یادمان شهدای ۷۲ تن_قطعه ۲۴
حواست هست امنیت خودتو مدیون چه عزیزانی هستی 🤔
آره رفیق شهدایی همه شو مدیون
قطره قطره
خون شهدای عزیز هستی
یاد شهدا کمترین کاری هست که وظیفه ماست
شهدارایادکنیدحتی بایک صلوات
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
🔰زندگینامه شهید والامقام محمدعلی رجایی
💐شهید رجایی در 25 خرداد ماه سال 1312 در قزوین متولد شد. پدرش پیشه ور بود و در قزوین به خرازی اشتغال داشت.
او در 4 سالگی پدرش را از دست داد و برادر بزرگترش خارج از خانه مشغول بود، و مادرش با پاک کردن پنبه و شکستن فندق، گردو و بادام مخارج زندگیشان را تامین می کرد.
🔸برادرش پس از مدتی به تهران آمده بود، او نیز پس از پایان کلاس ششم ابتدایی در 13 سالگی به دلیل وضعیت نامناسب اقتصادی در قزوین راهی تهران شد، و در بازار آهن فروشان به کار مشغول شد، و پس از مدتی به دلیل سنگینی کار به دستفروشی روی آورد، پس از آن دوباره به بازار رفت و در چند حجره شاگردی کرد.
🌹🍃در سال 1330 جوانانی که مدرک کلاس ششم ابتدایی داشتند توسط نیروی هوایی با درجه گروهبانی استخدام می شدند، شهید رجایی نیز برای خدمت در این نیرو داوطلب شد.
پس از پشت سر گذاشتن سه ماه از دوره آموزشی گروهبانی با گروه فداییان اسلام آشنا شد و در جلسات آنان شرکت می کرد و همکاری اش با آنان آغاز شد. او در کلاسهای شبانهای که وابسته به «مرکز تعلیمات جامعه اسلامی» بود شرکت میکرد.
🌱پس از طی دوره آموزشی و گرفتن درجه گروهبانی در کنار کار به تحصیل پرداخت و توانست در سال 1332 دیپلم بگیرد. چون در شهریور دیپلم گرفته بود، نمی توانست در آزمون ورودی دانشگاه شرکت کند، به همین خاطر راهی بیجار شد و به تدریس زبان انگلیسی در یک دبیرستان مشغول شد.
با پایان سال تحصیلی به تهران بازگشت و در دانشسرای عالی تربیت معلم آغاز به تحصیل کرد، پس از آن به دانشسرای عالی رفت و با گذشت دو سال مدرک کارشناسی ریاضی گرفت و در آموزش و پرورش استخدام شد.
🌺🍃در ابتدا به ملایر رفت و پس از آن که با رئیس آموزش و پرورش اختلاف پیدا کرد به خوانسار رفت و تدریس را آغاز کرد. پس از یک سال تدریس موفق دوباره به تهران برگشت و در دوره کارشناسی ارشد آمار به تحصیل پرداخت و همزمان در مدرسه کمال به تدریس مشغول شد.
محمدعلی رجایی در سال 1341 با دختر یکی از بستگانش به نام خانم عاتقه صدیقی ازدواج کرد.
🌤پس از پیروزی انقلاب شهید رجایی در کابینه مهندس بازرگان وزیر آموزش و پرورش بود، و پس از استعفای نخست وزیر نیز با حکم امام خمینی (س) مسئولیتش ادامه یافت.
24 اسفند ماه سال 1358، در انتخابات نخستین دوره مجلس شورای اسلامی، نام او در لیست فهرست ائتلاف بزرگ، لیست مشترک جامعه روحانیت مبارز و حزب جمهوری اسلامی دیده میشد، و او توانست با یک میلیون و دویست و نه هزار و دوازده رای به عنوان نماینده مردم تهران به مجلس راه یابد.
🌷🍃در مجلس شورای اسلامی اولین شخصی که ابوالحسن بنی صدر به عنوان نخست وزیر انتخاب کرده بود، پذیرفته نشد. امام خمینی (س) در یک سخنرانی در 29 تیر ماه سال 1359 اعلام کرد: «این اشخاصی که انقلابی نیستند باید در راس وزارتخانهها نباشند و آقای بنی صدر باید امثال اینها را معرفی به مجلس نکند و اگر کرد، مجلس رد بکند و هیچ اعتنایی نکند.»
کشمکش بر سر این موضوع حدود یک ماه ادامه داشت و مجلس یک بار دیگر کاندیداهای بنی صدر که شامل حسن حبیبی، محمدعلی رجایی، علیاصغر غروی، موسی کلانتری و حتی سید مصطفی میرسلیم از اعضای حزب جمهوری اسلامی بود را برای نخست وزیری نپذیرفت.
بنی صدر در اول مرداد از مرحوم سید احمد خمینی به عنوان نخست وزیر نام برد، که امام خمینی (س) مخالفت کرد، و پس از آن کمیته ای مشترک بین مجلس و دولت تشکیل شد که 3 نفر را به مجلس معرفی کرد؛ و سپس در جلسه ای غیر علنی در 18 مرداد ماه محمدعلی رجایی با ۱۵۳ رای موافق، ۲۴ مخالف و ۱۹ ممتنع به عنوان نخست وزیر معرفی شد. حزب جمهوری اسلامی، شهید رجایی را با حمایت شهیدبهشتی معرفی کرد و بر آن پافشاری کرد.
🔹در 2 مرداد سال 1360، پس از عزل ابوالحسن بنی صدر دومین انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد، و شهید رجایی در رقابت با علی اکبر پرورش، عباس شیبانی و حبیب الله عسگراولادی مسلمان توانست با 12 میلیون و 770 هزار و 50 رای معادل 90 درصد از مجموع 14 میلیون و 573 هزار و 803 رای دریافتی پیروز شود و دومین رئیس جمهور ایران شد. میزان مشارکت در این دوره ۶۴٫۲ درصد بود و ۱۱ مرداد ۱۳۶۰ مراسم تنفیذ او توسط امام خمینی (ره) برگزار شد.
شهید رجایی در تاریخ 8 شهریور ماه سال 1360 و در ساعت 14:30 دقیقه از اتاق کارش خارج شده و به محل جلسه فوق العاده دولت رفت. در ساعت 15 صدای انفجار مهیبی از ساختمان نخست وزیری به گوش رسید، در این انفجار او و شهید محمدجواد باهنر به شهادت رسیدند.
🕊در این تاریخ کمتر از یک ماه از ریاست جمهوری او می گذشت. این بمب گذاری نیز همانند ترور شهید بهشتی در دفتر حزب جمهوری اسلامی توسط سازمان مجاهدین خلق ایران (منافقین) انجام شد.
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
💥چادر
🌹آمده بود مهمانی سر سفره هم نشسته بود اما دست به غذا نمی زد زن دایی پرسید :
👈محمدعلی! مگر گرسنه نیستی؟
همانطورکه سرش پایین بود جواب داد:
میتوانم خواهشی از شما بکنم !؟میشود چادرتان را سرتان بکنید؟
🌱آن روز یازده و دوازده سال بیشتر نداشت
شادی روح امام و شهدا صلوات
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
✨با کفش روی موکت✨
🔻وقتی آن شب فراموش نشدنی هزینه تعویض موکت فرسوده کف اتاقش در نخست وزیری را که مبلغی ناچیز (۲۵۰۰ تومان ) شده بود نپذیرفت و توضیح می خواست گفتم :
🌤شما نخست وزیرید! شخصیت هایی از داخل و خارج به دیدنتان می آیند. لابد این مقدار اصلاح و هزینه به مصلحت بود. وانگهی هر چند انقلاب شد و شکل حکومت و شیوه خدمت تغییر یافته اما ضرورت زمان نمی شناسد و... او که فکر می کرد شاید مقصودش را خوب درک نکرده ام با نگاهی نافذ و نگران گفت :
🌻🍃من چگونه نخست وزیری باشم که روی موکت با کفش راه بروم اما باشند مردمی محروم که چیزی نداشته باشند روی آن بخوابند! من اگر بخواهم فارغ از دنیای محرومان جامعه با این وسایل و امکانات رفاهی زمامداری کنم سخت اشتباه کرده ام ! نه برادر! من با محرومیت انس و عادت دارم . دوست دارم وقتی شب سر بر بستر می گذارم نباشند محرومانی که من از حال آنها غفلت کرده باشم .
👈هدیه صلوات یادت نره رفیق شهدایی
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
✔️نگران آن روزم باش
🔸وقتی که نخست وزیر بود صبح روزی جهت دیدار و رساندن پیامی وارد همان خانه تاریخی (کلنگی ) وی شدم . از مشاهده صحنه ای قلبم به درد آمد. هوا کمی گرم بود. او خیلی ساده با یک زیر پیراهن که چند جای آن سوراخ بود و در گوشه حیاط خانه اش نشسته بود و داشت با دو ـ سه دانه خرما و یک لیوان شیر صبحانه می خورد! بعد از سلام و احوالپرسی و تعارف به صبحانه گفتم :
🔹ای عزیز! این چه وضعی است که شما دارید چرا به خود نمی رسید و این قدر زندگی را به خود سخت گرفته اید از شما توقع نداریم مانند نخست وزیران دوره ستم شاهی باشید لااقل یک زیر پیراهن درست و حسابی به تن کنید! مثل این که شما نخست وزیرید!
🌿آهی کشید و نکته ای گفت که سوز دل و نفوذ کلام از دل بر آمده اش همواره در خاطرم جاودان مانده است . او گفت :
🔻جانم ! از این حالم نگران نباش ! نگران آن روزم باش که میز و مسئولیت مرا بگیرد و من گذشته خویش را فراموش کنم . خدا نکند روزی بر من بیاید که یادم برود چه وظیفه سنگینی در قبال خدا و خلق دارم . از شما می خواهم در حق من دعا کنید. من تحت تاثیر این سخن از دل بر آمده اش بی اختیار از جایم برخاستم و پیشانی اش را بوسه دادم.
راوی :پسر خواهرش
شهدارایادکنیدحتی بایک صلوات
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽کلیپ
شهید
محمدعلی_رجایی🕊
یادشهداکمترازشهادت نیست
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥سرود با صدای شهید محمد علی رجایی
📚معرفی برخی از کتاب های شهید رجایی:
✔️من، محمد علی رجایی
✔️ستاره من
✔️چراغ صبح
✔️شهید رجایی
✔️بادیه فروش
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆