eitaa logo
اشعار عبدالمحسن
1.6هزار دنبال‌کننده
97 عکس
57 ویدیو
352 فایل
زهراقلمم داد که دستم گیرد من منتظرم تمام هستم گیرد اشعار علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) تمامی اشعار به نیت تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام ارتباط با شاعر: @abdolmohsen آدرس کانال در ایتا و تلگرام:
مشاهده در ایتا
دانلود
از ماه وسه اخترت جهان شدروشن دامان تو بخشید به عالم گلشن بانو تو چه اعجاز به دلها کردی کز شیون تو گریست حتی دشمن ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://t.me/abdolmohsen158
خورشید بدهکار به نور گهرت محبوب خلایق شده یکتاقمرت معنای وفا را ز تو باید پرسید شد خرج ره دوست تمام ثمرت ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://t.me/abdolmohsen158
السلام علیک یا ام العباس یا امّ البنین علیهاالسلام (لا تَدْعُوَنِّي وَيْك) اُمِّ بی بَنینم صاحب عزای چار ماه بی قرینم (لاتَدْعُوَنّي) باغ یاس من خزان شد تا عمر دارم دیده هایم دُرفشان شد (لاتَدْعُوَنّي) لاله هایم را بُریدند در بین خاک و خون غریبانه تپیدند سایه نشین ِ آفتابم در مدینه دارم همیشه زخم تازه روی سینه زخمی که مانده تازه از داغ حسینم قامت کمان از کربلا چون زینبینم این چار نقش قبر، من را محتضر کرد هر رهگذر را با پیامش خون جگر کرد این چار نقش قبر یعنی بی کسم من من را بدون ماه و اختر کرد دشمن این چار نقش قبر یعنی داغ عظمی' شد هستی ام قربان نور عین زهرا دنیای احساسم فدایت ای حسین جان دستان عباسم فدایت ای حسین جان فهمیدم از داغ علمدارت خمیدی تیر از میان چشم او بیرون کشیدی فهمیدم آن دم که عدو اشک تو را دید در علقمه بر تو جسارت کرد و خندید عباس رفت و رفت از قلب حرم تاب تیرسه شعبه شد جواب خواهش آب ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: https://t.me/abdolmohsen158
درد می گردد دوا با سفره ی ام البنین می شود حاجت، روا با سفره ی ام البنین می رود دل تا خدا با سفره ی ام البنین روح می گیرد جلا با سفره ی ام البنین هرکسی که لحظه ای در پای این سفره نشست از کنارش بی گمان با دست خالی برنگشت هر فرو افتاده ای در پای آن ،پا می شود با دم امّ البنین هر دیده بینا می شود قلب هر دلداده ای غرق تولّی' می شود همدم و همسفره ی اولاد زهرا می شود چارده معصوم هر سو پای سفره حاضرند انبیا و اولیا با قصد قربت ذاکرند ای که مهمانی کنار سفره ی آل عبا ای نمک پروده ی امّ الادب، امّ الوفا در سرت داری اگر حال و هوای کربلا در کنار سفره اش بالا ببر دست دعا با امیداز مادر صاحب عَلَم درخواست کن می دهد کربوبلا امّ الکَرَم درخواست کن سفره ی ام‌ّالبنین،مهد نزول رحمت است سفره ی ام‌ّالبنین،مشکل گشای امّت است سفره ی امّ البنین،نوری برای ظلمت است سفره ی ام‌البنین،درمان درد غیبت است پیش این سفره دعا بهر فرج دارد اثر پس دعای ما شود وقف ظهور منتَظَر حضرت ام‌البنین ای مادر ماه تمام بانوی قامت کمان از روضه های مستدام زخم پلک چشم تو گیرد به زودی التیام با دعایت می رسد آخر زمان انتقام مهدی صاحب زمان دست قلم خوانده تو را حضرت ام‌البنین با قدّ خم خوانده تو را ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: https://t.me/abdolmohsen158
سبک 16 شور دوبند حضرت ام البنین علیهاالسلام یک بند حضرت عباس علیه السلام سلام حق به تو ای باغ یاس ای مادر باوفای عبّاس عبّاسی که حامی اربابه در فضل و بخشندگی بی همتاس تویی مادر ادب، امّ البنین که شده دامن تو مردآفرین نور ماه صورت عباس تو شده واسه اولیا نور یقین تو بهشت بَنی کِلابی همسر شایسته ی ابوترابی بعد زهرا برای حیدر بهترین گوهر برای انتخابی سیّدتی ام‌ّالبنین..... 🌸🌸🌸🌸🌸 وقتی شدی همنشین دریا قدم گذاشتی به باغ مولا با بوسه بر پای زینب گفتی منم کنیز گلای زهرا شدی تو صاحب شوکت و مقام چون شدی با شیر خیبر هم کلام معرفت همین که بخشیدی با عشق هستیتو در راه سوّمین امام تو نماد حجب و حیایی مادر سقای دشت کربلایی تو انیس حبل المتینی جانشین حضرت خیرالنّسایی سیّدتی ام‌البنین..... 🌸🌸🌸🌸🌸 منم غلام و تو شاهنشاهی تو آسمون دو عالم، ماهی برای گفتن فضلت این بس که کاشف الکَرب ثاراللهی تویی حامل لواء استوار برای خون خدایی مستجار وقتی که میری به سمت دشمنا ذکر پهلوونا میشه الفرار تو عزیز اهل ولایی حیدر کرار دشت کربلایی بطلب تا بیام زیارت دل نوکرت دوباره شد هوایی سیدی یا عباس‌...... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://t.me/abdolmohsen158
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
... یا صاحب الزّمان،دائم غمگینی امشب عزادار امّ البنینی با آه سینه رفتی مدینه یاصاحب الزّمان آجرک الله.... یا یاصاحب الزّمان عجّل ظهورک.... 🌸🌸🌸🌸🌸 مادر ابالفضل،گشته شهیده از بس بین بقیع،ناله کشیده بین روضه ها افتاده از پا یاصاحب الزّمان آجرک الله.... 🌸🌸🌸🌸🌸 روی خاک بقیع،اشکش روان شد آخر بین روضه ها نیمه جان شد در زیر آفتاب مانده چون ارباب یاصاحب الزّمان آجرک الله... 🌸🌸🌸🌸🌸 شد از آهش دل هر رهگذر خون گریان شد از سوزش،مروان ملعون مانند زینب گشته جان بر لب یاصاحب الزّمان آجرک الله... 🌸🌸🌸🌸🌸 باغ یاسش پرپر شد در کربلا هستی اش شد فدای خون خدا گشته او تنها با کوه غمها یاصاحب الزّمان آجرک الله... 🌸🌸🌸🌸🌸 دستان عباسش از تن جدا شد تیر سه شعبه در چشمش رها شد پاره شد مشکش جاری شد اشکش یاصاحب الزّمان آجرک الله.... 🌸🌸🌸🌸🌸 به یاد لبهای اصغر حزین شد با ضربه ی عمود نقش زمین شد افتاد با غربت بر روی صورت یاصاحب الزّمان آجرک الله.... 🌸🌸🌸🌸🌸 صدای ناله ای در گوشش پیچید زنی قامت کمان،در مقتلش دید بین علقمه آمد فاطمه یاصاحب الزّمان آجرک الله.... 🌸🌸🌸🌸🌸 آمد سویش حسین با قامت خم تیر از چشمش کشید با قلبی پرغم دیگر شد تنها بی یار و سقّا یاصاحب الزّمان آجرک الله.... 🌸🌸🌸🌸🌸 وقتی دست جدای او را بوسید دشمن به ناله ی جانسوزش خندید در بین دشمن شد غرق محن یاصاحب الزّمان آجرک الله.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://t.me/abdolmohsen158
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادر سقّا شده از محنت دنیا رها یا اباصالح بیا نیمه جان شد در میان روضه های کربلا یااباصالح بیا 🌸🌸🌸🌸🌸 شد برای روضه خوان کربلا،روضه به پا یا اباصالح بیا داده او جان در میان روضه ی دست جدا یا اباصالح بیا 🌸🌸🌸🌸🌸 حضرت ام البنین در بین روضه داده جان العجل صاحب زمان محتضر شد یاد شام و زخم چوب خیزران العجل صاحب زمان ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: https://t.me/abdolmohsen158
بااشک ثبت شد زبان حال حضرت زهرا با حضرت ام‌البنین علیهماالسلام دربقیع زمزمه زمینه... بخون مادر پاک سقّا بخون روضه خون واسه زهرا بخون روضه ی تشنه ای که سرش شد جدا پیش دریا بخون روضه خون مدینه بخون که پر از داغه سینه بخون که حسینم رو کشتند جلو چشم زینب با کینه پیش دیده هام رفت روی نیزه ها سر جای تسلیت شد جسارت به دختر امون از غریبی..... 🌸🌸🌸🌸🌸 بخون مادر قدخمیده که داغ پسرهاشو دیده چقد واسه دستای عباس از این دیده ها خون چکیده ندیدی دو دستش جدا شد به چشمش سه شعبه رها شد عمودی رسیدو با صورت زمین خوردو فرقش دوتا شد به جای تو رفتم به بالین عباس دیدم که حسینم کمون پیش سقّاس امون از غریبی ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://t.me/abdolmohsen158
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
زبان حال حضرت عباس با مادر علیهماالسلام 😭 مادر ببین سقا رسیده با دریایی از اشک بخون واسه من روضه ی مشک روضه ی مشک همین که به سختی لب آب دریا رسیدم به یاد لب زخم اصغر چه ها که کشیدم با مشک پر از آب با امّید زدم بین دشمن ولی شد پر از زخم کینه همه پیکر من به فکر حرم بودم اما دو دستم جدا شد همه درد عباس همین بود که مشکم رها شد نداشتم دیگه چاره مشکو گرفتم به دندون شدم راهی خیمه های حرم با دلی خون میدونی کجا من شدم ناامید و پر از اشک همونجا که تیری رسید بی هوا، پاره شد مشک واویلا واویلا ..... 🌸🌸🌸🌸🌸 مادر ببین سقا رسیده با دریایی از اشک بخون واسه من روضه ی مشک روضه ی مشک یه تیر اومد و مشک آبو به سینه ی من دوخت آتیش غم لعل اصغر رو تو سینه افروخت یه نامرد عمودش رو با کینه زد رو سر من با صورت به روی زمین خوردم از بغض دشمن به بالینم اومد به جای تو زهرای اطهر همونجا فقط بود که خوندم حسین رو برادر دیدم که حسین اومد اما یه دست داشت به پهلوش توی هلهله ها با گریه گرفت من رو آغوش عبایی نداشت و نبود چاره من رو رها کرد بمیرم حسین موندو یک لشکر پست نامرد واویلا واویلا ..... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://t.me/abdolmohsen158