eitaa logo
اشعار عبدالمحسن
1.6هزار دنبال‌کننده
97 عکس
57 ویدیو
352 فایل
زهراقلمم داد که دستم گیرد من منتظرم تمام هستم گیرد اشعار علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) تمامی اشعار به نیت تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام ارتباط با شاعر: @abdolmohsen آدرس کانال در ایتا و تلگرام:
مشاهده در ایتا
دانلود
2_5408849776974238516.mp3
11.48M
✔️ سنت است یا بدعت ؟!؟! (⚠️کسایی که براشون اهمیت داره که در ایام شادی اهلبیت شاد و در غم ایشان غمگین باشن حتما این ۴۵دقیقه وقت رو بزارن و با دقت صوت بالا رو گوش بدن!) ✔️بررسی تاریخ هجوم به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها و شهادت حضرت محسن علیه السلام ✔️و پاسخ به شبهاتِ مخالفین ⚫️لطفا با دقت استماع فرموده و نشر دهید.
در میان درب و دیوار است زهرا نیمه جان العجل صاحب زمان ناله ی یا مهدی اش پیچیده بین آسمان العجل صاحب زمان 🌸🌸🌸🌸🌸 شد شکسته بین‌ کوچه بازوی خیرالنساء یا اباصالح بیا هر کسی زد فاطمه را روبه روی مرتضی یا اباصالح بیا 🌸🌸🌸🌸🌸 شد شکسته‌ گوشوار فاطمه در کوچه ها یا اباصالح بیا خورده سیلی از عدویش روبه روی مجتبی یا اباصالح بیا 🌸🌸🌸🌸🌸 با لگد شد محتضر در پشت در خیرالنساء یا اباصالح بیا محسن شش ماهه در راه علی گشته فدا یا اباصالح بیا ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
مناجات مهدوی جدید موضوع: حضرت سکینه علیهاالسلام آقا دوباره نوکر تو خون جگر شده در این زمانه صبر و تحمّل، هنر شده در این زمان که فتنه بریده امان ما از قبل، داغ دوری تو بیشتر شده خیلی بدم درست، ولی شاه بی کسم عمرم در انتظار ظهور تو سر شده هر صبح جمعه، شام شد و دیده نوکرت باز انتظار دیدن تو بی ثمر شده آیا مقدّر است ببینم که جمعه ای دل از بهار آمدنت باخبر شده؟؟ صاحب عزا به مجلس ما یک سری بزن وقت مرور روضه و داغی دگر شده مجلس به نام عمّه ی پاکت سکینه است پس آتش شرار دلت شعله ور شده او هم کنار گودی مقتل رسیده است بر روی سینه ی پدرش محتضر شده او هم شنیده امر  ِ عَلَیْکُنَّ بِالْفَرار پس شاهد هجوم هزاران نفر شده تنها برای مردن ما جمله ای بس است با شمر و زجر، عمّه ی تو همسفر شده از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام ناموس اهل بیت، چرا دربه در شده؟ در کوچه های شام، عمو را صدا زده آهش دلیل خنده ی هر رهگذر شده بازار رفته و وسط شامیان مست بر روی نیزه شاهد اشک قمر شده از خیزران  ِ بزم شراب است روضه خوان هر ضربه ای به روی دلش، صد شرر شده او دیده وقت پاشدنش روی پنجه ها با خون،لبان خشک و ترک خورده، تر شده از نسبت کنیزی  ِموسرخ  ِپست  ِشام تا وقت مرگ، عمه ی تو خون جگر شده ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
روضه های خانه حضرت ام البنین علیهاالسلام (روضه خوانی حضرت سکینه علیهاالسلام) شد منعقد دوباره در این خیمه عزا مجلس کنار سفره ی نورانی شما جمعند دور سفره ی تو کلّ کاروان امشب سکینه است در این بین روضه خوان گوید منم سکینه انیس شه وفا زینت به روی دوش علمدار ِ کربلا در وقت درد، مَحرم عباس بوده ام غمخوار و یار و همدم عباس بوده ام وقتی که در حرم سخن از قحط آب شد دلخسته از تلظّی ِ طفل رباب شد شد رهسپار ِ علقمه عباس با شتاب چون از لبان خشک علی شد دلش کباب وقتی که از میان دو دستم گرفت مشک بی اختیار، دیده ی من شد فرات ِ اشک وقتی که با علم وسط لشکری رسید در بین خصم با غضب حیدری رسید چاره برای لشکر دشمن فرار شد هر یل رسید روبه رویش تار ومار شد زد بر دل فرات به یک حمله باشکوه پای وفا به اهل حرم ماند مثل کوه با مشک آب سمت حرم او روانه شد آمد هزار تیر و فقط او نشانه شد وای از دمی که دست علمدار شد جدا در قلبهای اهل حرم روضه شد به پا تیری رسید و مشک عمو را به سینه دوخت قلبش به یاد لعل لب اهل خیمه سوخت تیری دگر رسید و به چشم ترش نشست آمد عمود و رأس عموی مرا شکست با صورت او به روی زمین خورد ناگهان شد از شکاف فرق سرش،جوی خون روان بابای من کنار تن پاک او رسید با دیدن دو دست جدا،قامتش خمید او رفت و قتل صبر پدر را دگر ندید من را به روی سینه ی او محتضر ندید من هم‌کنار پیکر بی سر رسیده ام هم پای عمّه تا لب مقتل دویده ام من هم به روی سینه ی زخمی ترین شهید از زخم سنگ و تیغ وعصا بوسه چیده ام   من هم هزار و نهصد و پنجاه کینه را در عمق زخم های تن پاره دیده ام پیغام کشته بین دو دریا به شیعه را از لابلای حنجر پاره شنیده ام از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام خون، جای اشک کلّ مسیرش چکیده ام خوردم اگر که آب ،عمو را صدا زدم لطمه زنان ِروضه ی دست ِ بُریده ام پایم رسیده است به بازار شام پس مثل تمام فاطمه ها قدخمیده ام از نسبت کنیزی ِ موسرخ ِ بزم شام هر صبح وشام درد زیادی کشیده ام خوابی اگر رسیده به چشمان خیس من با خواب ِ تیر ِ حرمله از جا پریده ام هرچند آشنای هزاران جسارتم چون فاطمه مدافع حقّ ولایتم ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
السلام علیک یا بنت الحسین یا سکینه خاتون علیهاالسلام او هم کنار پیکر بی سر رسیده است هم پای عمّه تا لب مقتل دویده است افتاده روی سینه ی زخمی ترین شهید از زخم سنگ و تیغ و عصا بوسه چیده است او هم هزار و نهصد و پنجاه کینه را در عمق زخم های گل چیده دیده است پیغام کشته بین دو دریا به شیعه را از لابلای حنجر پاره شنیده است از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام کلّ مسیر ،اشک نگاهش چکیده است هر قطره آب خورده عمو را صدا زده لطمه زنان ِروضه ی دست بُریده است بازار رفته است به او حق دهید که مثل تمام فاطمه ها قدخمیده است از نسبت کنیزی ِ موسرخ ِ بزم شام هر صبح وشام رنج زیادی کشیده است خوابی اگر رسیده به چشمان خیس او با خواب ِ تیر ِ حرمله از جا پریده است مرگش فرا رسیده ولی او حقیقتاً در کربلا میانه ی مقتل شهیده است ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
عَمَّتی هذا نَعشُ مَن عمه جانم این بدن کیست؟😭😭😭 این نعش کیست گوشه ی گودال عَمَّتی از چه شده ست این همه پامال عَمَّتی مهمان سینه ام شده تا روز مرگ من داغ مدام، در همه احوال، عَمَّتی ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
سبک38 بیا منتقم یابن زهرا برا یاری محسنیه بازم کار ما شد دفاع از عزاداری محسنیه میدونی که یک عمره آقا گرفتار قوم ریاییم یه روز خوشی ما نداریم تا وقتی که از تو جداییم مرید سقیفه هنوز گرم کاره ببین پشت در داره هیزم میاره میخواد اعتقادات ما رو یه جوری بسوزونه که هیچی باقی نزاره العجل به حقّ ناله ی مادر العجل تو رو میخونه پشت در العجل برای یاری حیدر العجل اللهم عجّل لولیّک الفرج.... 🌸🌸🌸🌸🌸 یه هفته ست اگه محسنیه ولی واسه تو کلّ ساله کنار همون هیزمای سقیفه داری اشک و ناله صدای علی جدّ مظلوم تو گوش تو مونده همیشه میگه بی حیا دست نگه دار داره فاطمه بار شیشه چقد دشمنای علی رذل و پستند زدن فاطمه رو دلش رو شکستند جلوی علی می زدند همسرش رو باید چشماشو جای دستاش می بستند العجل به حقّ ناله ی مادر العجل تو رو میخونه پشت در العجل برای یاری حیدر العجل اللهم عجّل لولیّک الفرج.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
به سبک بالابرای حضرت سکینه علیهاالسلام بزودی
کجایی امام غریبم بیا به عزای سکینه داره عمّه جان غریبت میشه راحت از داغ سینه یه عمره همه روز و شبهاش شده روضه و اشک و ناله حالا بعد عمری جدایی داره میره پیش سه ساله فراموش نکرده هنوز کربلا رو میبینه همیشه سرای جدا رو همه یک طرف اما یادش نمیره عذاب خرابه ی شام بلا رو العجل به روضه های سکینه العجل به داغ مونده تو سینه العجل شهیدش کردن با کینه العجل اللهم عجل لولیک الفرج.... 🌸🌸🌸🌸🌸 ببین توی بستر به یاد مصیبتهای شهر شامه یاد رقص بازار و دشنام یاد کوچه و ازدحامه اینا هر کدومی برای سکینه یه عمری عذابه ولی بدترین داغ قلبش جسارت تو بزم شرابه چطوری فراموش کنه خیزرونو بمیرم لب و دندون غرق خونو خطاب ِکنیزی ِموسرخ ِشامو خرابه، رقیه ،غم بی کرونو العجل به روضه های سکینه العجل به داغ مونده تو سینه العجل شهیدش کردن با کینه العجل اللهم عجل لولیک الفرج... 🌸🌸🌸🌸🌸 حالا وقت غسل سکینه می بینن هزار تا نشونه که از کربلا تا خود شام زدن هی اونو بی بهونه اونو از باباش توی گودال جدا کردن اما چگونه با کعب نی و تازیونه اونو میزدن وحشیونه بمیرم توی قتلگاه محتضر شد زدن زینبو روبروش خون جگر شد موهاش شد سپید از جفای اسارت با خولی و زجر و سنان همسفر شد العجل به روضه های سکینه العجل به داغ مونده تو سینه العجل شهیدش کردن با کینه العجل اللهم عجل لولیک الفرج.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/asharemahdavieheiat